سلامت نیوز:چه نسخهای را باید برای چه کسی پیچید تا در دام اعتیاد گرفتار نیاید؟ واقعیت این است که اعتیاد یک بیماری زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی است.
به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: عوامل متعددی در سوءمصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل موثر بر فرد و محیط فرد، تمامی علل و عوامل درهمبافتهای هستند که بر یکدیگر تاثیر میگذارند. درک تمامی علل و عوامل زمینهای موجب میشود تا روند پیشگیری، شناسایی، درمان و پیگیری بهطور هدفمند طرحریزی شود. بنابراین آشنایی با عوامل زمینهساز مستعدکننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد: نخست شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان و دوم انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان. عوامل مخاطرهآمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، بینفردی، محیطی و اجتماعی است.
دوره نوجوانی
مخاطرهآمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد، دوره نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج میرسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیرسوال میبرد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد. مجموعه این عوامل، علاوهبر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد میکند.
ژنتیک
شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتا از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن است که تعیینکننده تاثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطرهآمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند، مانند برخی اختلالهای شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری.
صفات شخصیتی
عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیشبینیکننده احتمال اعتیاد هستند و بهطورکلی فردی را تصویر میکنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و مذهب پیوندی ندارد یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب برنمیآید. این صفات عبارتند از: عدمپذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتمادبه نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهای خلاف دیگران، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که نخستین مصرف مواد معمولا از محیطهای اجتماعی شروع میشود، هر قدر فرد قدرت تصمیمگیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلالهای روانی
در حدود ٧٠درصد موارد، همراه با اعتیاد، اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایعترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، فوبی، دیستایمی، اختلال وسواسی-جبری، اختلال پانیک، مانیا و اسکیزوفرنی.
نگرش مثبت به مواد
افرادی که نگرشها و باورهای مثبت یا خنثی به موادمخدر دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولا عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
موقعیتهای مخاطرهآمیز فردی
بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیتها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار میدهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، ترک تحصیل، بیسرپرستی یا بیخانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی و ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده میکند.
تاثیر مواد بر فرد
این متغیر وقتی وارد عمل میشود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرفکننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرفکننده به میزان قابل توجهی به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که همزمان مصرف شدهاند. مواد مختلف نیز تاثیرهای متفاوتی بر وضع فیزیولوژیک و روانی فرد دارند.
عوامل مربوط به خانواده
خانواده نخستین مکان رشد شخصیت، باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوهبر اینکه محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژی است. ناآگاهی والدین، ارتباط ضعیف والدین و کودک، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج یا آشفته و ازهمگسیخته، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاریها مانند سوءمصرف مواد را افزایش میدهد. همچنین والدینی که مصرفکننده مواد هستند باعث میشوند فرزندان با الگوبرداری از رفتار آنان مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقی و رفتار مشابهی پیشه کنند.
تاثیر دوستان
تقریبا در ٦٠درصد موارد، نخستین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ میدهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوءمصرف مواد، عامل مستعدکننده قوی برای ابتلای نوجوانان به اعتیاد است.
مصرفکنندگان مواد برای گرفتن تایید رفتار خود از دوستان سعی میکنند آنان را وادار به همراهی با خود کنند. گروه «همسالان» بهخصوص در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار موثر هستند. بعضی از دوستیها، صرفا حول محور مصرف مواد شکل میگیرد. نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایی که مواد مصرف میکنند، بسیار آسان است. هر چه پیوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد، احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر میشود.
عوامل مربوط به مدرسه
از آنجا که مدرسه بعد از خانواده، مهمترین نهاد آموزشی و تربیتی است، میتواند از راههای زیر زمینهساز مصرف مواد در نوجوانان باشد: بیتوجهی به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در مدرسه، استرسهای شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت معلمان و مسئولان از نیازهای عاطفی و روانی بهخصوص هنگام بروز مشکلات و طردشدن از طرف آنان.
عوامل مربوط به محل سکونت
عوامل متعددی در محیط مسکونی میتواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهای مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل کاذب، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیهنشینی ازجمله این عوامل هستند.
قوانین
فقدان قوانین جدی منع تولید، خریدوفروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزانی آن میشود.
بازار مواد
میزان مصرف مواد، با قیمت آن نسبت معکوس دارد. هر چه قیمت مواد کاهش یابد، تعداد افرادی که بتوانند آن را تهیه کنند، افزایش مییابد. همچنین سهلالوصولبودن مواد به تعداد مصرفکنندگان آن میافزاید.
مصرف مواد بهعنوان هنجار اجتماعی
در جوامعی که مصرف مواد نهتنها ضد ارزش تلقی نمیشود، بلکه جزیی از آداب و سنن جامعه یا نشان تمدن و تشخیص و وسیله احترام و پذیرایی است، مقاومتی برای مصرف مواد وجود ندارد و سوءمصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد.
کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی و تفریحی
کمبود امکانات لازم برای ارضای نیازهای طبیعی روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان از قبیل کنجکاوی، تنوعطلبی، هیجان، ماجراجویی، مورد تایید و پذیرش قرار گرفتن و کسب موفقیت بین همسالان، موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد و عضویت در گروههای غیرسالم میشود.
عدمدسترسی به سیستمهای خدماتی، حمایتی، مشاورهای و درمانی
در زندگی افراد، موقعیتها و مشکلاتی پیش میآید که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار میدهد. فقدان امکانات لازم یا عدمدسترسی به خدماتی که در چنین مواقعی بتواند فرد را از نظر روانی، مالی، شغلی، بهداشتی و اجتماعی حمایت کند، فرد را تنها و بیپناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعی رها میکند.
توسعه صنعتی جامعه، مهاجرت و کمبود فرصتهای شغلی
توسعه صنعتی، جوامع را به سمت شهریشدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق میدهد. مهاجرت باعث میشود تا فرد برای نخستینبار، با موانع جدیدی برخورد کند. جدایی از خانواده، ارزشهای سنتی و ساختار حمایتی قبلی به تنهایی، انزوا و ناامیدی فرد میانجامد. کمسوادی، فقدان مهارتهای شغلی، عدمدسترسی به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تامین نیازهای حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقا، فرد را به مشاغل کاذب یا خریدوفروش مواد میکشاند یا برای انطباق با زندگی سخت روزمره و شیوه جدید زندگی به استفاده از شیوههای مصنوعی مانند مصرف مواد سوق میدهد.
اجرای فعالیتهای پیشگیری از طریق محلهای کار و مکانهای تجمع
سوءمصرف مواد در بعضی از شاغلان و برخی از مکانهای اشتغال شایعتر است، به همین دلیل بازدهی کار و سلامت کارکنان در معرض خطر قرار میگیرد. مکانهایی که کارکنان آن را جوانان تشکیل میدهند (سربازخانهها، کارخانهها، دانشگاهها و واحدهای حملونقل) و فرآیند کار با استرس بیشتری همراه است، مکانهای مخاطرهآمیزی هستند که به توجه بیشتری نیاز داشته و در اولویت قرار دارند. استراتژیهای پیشگیری از طریق محل کار عبارتند از: آگاهسازی مدیران، مسئولان و کارفرمایان، ایجاد امکانات مشاوره و درمان، وضع و اجرای قوانین مربوط به سوءمصرف، حمل یا فروش مواد، آموزش و توییت بهداشت عمومی و اجرای فعالیتهای پیشگیری از طریق مدرسه و معلمان.
ساختار مدرسه در برنامههای وسیع پیشگیری سهم بسزایی دارد. هزینه ملاحظاتی که از طریق مدرسه صورت میگیرند، نسبتا کمتر است. همراهی مدرسه در برنامههای جامع اجتماعی موجب میشود تا پیامها، ارزشها و نگرشهای واحدی به نوجوانان منتقل شود. هنگامی که از ساختار مدرسه در عملیات پیشگیری استفاده میشود، نمیتوان تنها افرادی را که بیشتر در معرض خطر هستند (مانند کسانی که دارای صفات شخصیتی مستعدکننده هستند) تحت پوشش قرار داد، زیرا این خطر وجود دارد که به آنان مارک «داشتن پتانسیل اعتیاد» زده شده و این پیام به فرد داده شود که «در آینده معتاد
خواهی شد.»
دخالت دادن والدین به روشهای زیر: برگزاری جلساتی برای آگاهکردن والدین از خطر مواد و دادن آموزشهای لازم، دادن جزوهها یا بروشورهای آموزشی به والدین و ترغیب آنها به شرکت در تشکیلات والدین از طریق انجمن اولیا و مربیان برای ایفای نقشهای فعالتر.
برگزاری دورههای آموزشی یا روشهای تغییر نگرش دانشآموزان
وضع مقررات واضح در رابطه با مواد
ایجاد امکانات مشاوره و درمان
آگاهسازی معلمان
اصلاح روش تدریس و برخورد با دانشآموزان
آموزش مهارتهای ارجاعدادن
استفاده از معلمان برای آموزش اطلاعات
فعالیتهای پیشگیری متمرکز بر آموزش
و آگاهسازی والدین
کودکان بیش از همه از والدین خود تاثیر میپذیرند. آگاهسازی والدین یکی از مهمترین بخشهای موثر در هر برنامه پیشگیری از اعتیاد است. برخلاف نوجوانان که معمولا شیوع مصرف را بیشازحد واقعی آن فرض میکنند، مطالعات مختلف نشان دادهاند همواره والدین میزان شیوع سوءمصرف مواد را کمتر از میزان واقعی آن تخمین میزنند و درنتیجه خطر آن را نیز احساس نمیکنند و اغلب باور ندارند که این مشکل برای فرزندان آنها نیز ممکن است پیش بیاید.
در ابتدا والدین باید از خطر اعتیاد آگاه شده و در مورد پیشگیری از آن احساس مسئولیت کنند. این آگاهسازی باید بهطور مکرر از راههای مختلف مانند خواندن کتاب، جزوه، روزنامه، شرکت در جلسات مشاوره، سمینار و پیوستن به تشکیلات والدین انجام شود. آگاهسازی والدین شامل ابعاد مختلفی است که به آنها اشاره میشود:
آموزش اطلاعات لازم در مورد مواد
افزایش مهارت لازم برای ساختن پیوندهای قوی خانوادگی
وضع مقررات واضح در خانواده
آموزش الگوی خوببودن
تشویق فعالیتهای سالم و خلاق
نظر شما