دولت یازدهم البته که بعد از دو دوره بی‌نظمی و رهاشدگی کشور با عقلانیت، سکان اجرایی کشور را در دست گرفت، تلاش کرد مسئله آب و محیط‌زیست را در اولویت‌های خود قرار دهد.

جنگ و صلح، دو روی سکه آب

سلامت نیوز:بی‌آبی روزبه‌روز شدیدتر می‌شود و به قولی به مرز بحران ملی رسیده است و بسیاری از نهادهای امنیتی حتی از چندی پیش نسبت به بروز تنش‌های قومی و شهری درباره کمبود آب هشدار داده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: دولت یازدهم البته که بعد از دو دوره بی‌نظمی و رهاشدگی کشور با عقلانیت، سکان اجرایی کشور را در دست گرفت، تلاش کرد مسئله آب و محیط‌زیست را در اولویت‌های خود قرار دهد. چند هفته پیش معاون اول رئیس‌جمهوری به‌صراحت از ضرورت تغییر الگوی مصرف آب برای جلوگیری از تنش‌های آبی خبر داد. باوجود هشدارهای زیاد نسبت به کم‌آبی اما وضعیت کشاورزی ایران که بالاترین نرخ مصرف آب را دارد، تغییر آنچنانی نکرده است. سد‌سازی‌های بی‌امان بدون ارزیابی‌های زیست‌محیطی همچنان ادامه دارد و صرفه بالای اقتصادی ساخت چنین پروژه‌های عظیمی، رسما در مقابل بحران فزاینده بی‌آبی، دست بالا را دارد. خوزستان، سیستان‌و‌بلوچستان، فارس، کرمان، سمنان، اصفهان، خراسان و بسیاری از شهرها و استان‌های دیگر ایران- چه دارای منابع آبی باشند یا نباشند- در آستانه خشکیدگی و تنش‌های اکولوژیک و حتی مستعد افزایش تنش‌های قومی هستند. دعواهای هرچندوقت‌یکبار در مرز استان‌های چهارمحال‌و‌بختیاری و اصفهان، سوءمدیریت در بحران خشکیدگی تالاب‌ها و دریاچه‌ها، کاهش حجم آب پشت سدها و افزایش روزافزون سدسازی و... همه اینها وضعیت آب در کشور را غیر‌متعارف کرده است. 

حمیدرضا خدابخشی از کارشناسان برجسته آب و رئیس انجمن مهندسان صنعت آب، به پرسش‌هایی درباره وضعیت فقر آبی و تنش‌های اکولوژیک ناشی از آن و مقایسه ایران با کشورهای پرمصرف خاورمیانه و همین‌طور ضرورت توسعه پایدار و بهبود وضعیت کشاورزی در ایران پاسخ داده است:

باوجوداینکه کم‌آبی اخیرا در ایران مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته اما به نظر می‌رسد مدیریت کلان کشور، این واقعیت هولناک را درک نکرده است؛ علت چیست؟ 
به نظر می‌رسد یکی از دلایل بی‌توجهی، نوع نگاه حاکم بر مقوله آب در کشور باشد. این تصور سال‌هاست وجود دارد که ایران، کشور پرآبی است و رودهای خروشان دارد و همین نگاه باعث شده مردم در کشور به شکل کودکانه‌ای ‌خیال ‌کنند هرچه مصرف کنند با کمبود مواجه نخواهند شد. نتیجه این دیدگاه، مصرف سرانه دوبرابری آب در ایران در مقایسه با متوسط جهانی است. در همین وضعیت، سرانه مصرف انرژی تا پنج برابر متوسط جهانی افزایش پیدا می‌کند. این شرایط، نتیجه آموزش است و هنگامی که از بحران آب گفته می‌شود برای بسیاری واقعی و ملموس نیست و این بحران البته در تمام نقاط کشور هم همزمان درک نمی‌شود. این وضعیت متأثر از شیوه‌های سیاست‌گذاری از ابتدا و بعد انقلاب در حوزه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. بعد از انقلاب هم اولویت توسعه کشور بر مبنای کشاورزی قرار داده شد و به‌این‌ترتیب هرجا زمین بایری وجود داشت، تبدیل به اراضی کشاورزی شد. این نگاه مصرف‌گرایانه که در آموزه‌های اجتماعی هم دیده می‌شود، کمک می‌کند که بحران‌ها دیده نشوند. به ‌دلیل عدم ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها و اقدامات، عدم اعتمادی از سوی مردم ایجاد شده که باورپذیری بحران را با چالش مواجه می‌کند. 


اینکه توسعه پایدار از سمت سیاست‌گذاران و نهادهای مرتبط دیده نشد و توسعه کشور بر مبنای توسعه کشاورزی بیشتر مورد توجه بود، چگونه به تخریب منابع زیرزمینی منجر شد؟ 
هنگامی که توسعه، یکجانبه و تک‌محور باشد و فقط نفت به‌عنوان سرمایه ملی دیده شود، اولین اولویت، توسعه کشاورزی خواهد بود. وقتی  محور توسعه، آن‌هم به‌صورت نامحدود کشاورزی باشد، به عناصر توسعه پایدار توجه نشود و فقط بالارفتن آمار تولید مدنظر قرار بگیرد، نوع و شیوه تولید مورد توجه نباشد و حتی مطالعاتی انجام نشود که مزیت‌ها شناخته شوند، وضعیتی که پیش می‌آید، این است که کشاورزان  محصولی را با توجه به سواد و دانش خود کشت می‌کنند که توسعه در سطح دیده می‌شود ولی بی‌نظمی تمام‌وکمال در نوع تولید محصول کشاورزی ایجاد خواهد شد. در این وضعیت، دیپلماسی آب هم مورد توجه قرار نگرفت، آب مجازی هم همین‌طور، خودکفایی هدف گرفته شد و در نتیجه فشار بر منابع آبی افزایش یافت. در این حالت، الگوی کشت اهمیت نداشت و ندارد. در یزد جایی که در بحران آب دست‌وپا می‌زند، هندوانه در سطح آزاد و قسمتی که تبخیر بالا دارد، کشت می‌شود! اگر قرار است آنجا سرمایه‌گذاری شود باید در حوزه گلخانه‌ای و با کنترل و آبیاری قطره‌ای و نواری باشد. همه اینها به منابع آبی فشار وارد می‌کند؛ بنابراین هرچه سطح کشت گسترده‌تر شود و تولید با مصارف بالای آب برای رسیدن به خودکفایی و محصول بیشتر افزایش یابد، بحران کم‌آبی در کمین خواهد بود.


آیا افزایش دمای زمین تأثیری بر کاهش منابع آب دارد؟ این وضعیت در ایران نیز قابل احصاست؟ 


افزایش دمای زمین که متأثر از تغییرات اقلیمی بوده، محتوم و قطعی است و قطعا تغییر اقلیم بر منابع آبی تأثیر دارد. یکی از اتفاقاتی که در جریان تغییر اقلیم می‌افتد، طوفان است. در ایران مطالعاتی انجام شده که مشخص شود آیا این طوفان، مؤثر بر دما و رطوبت نسبی بوده است؟ نتایج آماری 10 ساله نشان می‌دهد  هر سالی که طوفان بیشتر یا ریزگرد بیشتری بوده بر گرم‌شدن و رطوبت نسبی منطقه هم تأثیر داشته و جالب اینکه باعث بارش کمتر باران شده است. این موارد محقق‌ شده و اتفاق افتاده و تغییرات اقلیم به‌صورت قطعی مؤثر است که اگر این روند ادامه یابد و هیچ شکستی با کمک دیپلماسی منطقه‌ای در آن ایجاد نشود، بیشتر تأثیرگذار خواهد بود. در این حالت، ایران نیازمند ارتباطات و رایزنی‌های بین‌المللی بیشتری است.


ارتباطات بین‌المللی چگونه می‌تواند به برون‌‌رفت از وضعیت تنش اقلیمی به ایران کمک کند؟ 


در بحث تغییرات اقلیمی، نوک پیکان گفت‌وگو متوجه نهاد دیپلماتیک یا همان وزارت امورخارجه است. ما نیازمند نگرش جامع در کل نظام هستیم که نسبت به این موضوع موضع بگیرد و حتی وزارت امورخارجه نیازمند کارشناسان بخش سیاست‌گذاری آب و اقلیم و هواشناسی است. ایران نیازمند یکسری اقدامات منطقه‌ای است که وارد مذاکره شود تا از وقایع ناگوار اقلیمی که به‌لحاظ زمانی، خیلی به ما نزدیک است، جلوگیری شود. 


سهم تغییرات آب‌وهوایی در کاهش منابع آب زیرزمینی چقدر است؟ 


بررسی تغییرات آب‌وهوایی و تأثیر آن بر کاهش منابع آبی، نیازمند مطالعه دقیق و دوره‌ای است و حتی در برخی موارد تا 50 درصد تأثیرگذار بوده اما اینکه این روابط دائمی برقرار است و دائمی اتفاق می‌افتد و بتوان نسبتی میان آن برقرار کرد، نیازمند بررسی زمانی است اما در سال‌هایی که وضعیت ریزگرد و تغییرات اقلیم را حداقل در جنوب‌غرب پشت‌سر گذاشته‌ایم تا 50 درصد کاهش بارندگی ملاحظه شده است. اگر قرار باشد تغییر اقلیم را به کم‌آبی ارتباط دهیم، سهم آب تجدیدپذیر ایران حتی از 92 میلیارد هم کمتر شده است. در آمارهای دو یا سه سال گذشته، سهم آب‌های تجدیدپذیر، 92 یا 93 میلیارد مترمکعب بود و امروز به 80 میلیارد مترمکعب رسیده است. اگر بخواهید این پدیده را به تغییرات اقلیمی ربط دهید، می‌توانید ببینید که سهم آب تجدیدپذیر ما از 120 میلیارد مترمکعب به 80 میلیارد رسیده که می‌توان گفت قطعا بر کاهش منابع آب زیرزمینی مؤثر بوده و از طرفی با وقوع کاهش باران، فشار برداشت بیشتر بر مخازن آب زیرزمینی افزایش یافته، بدون اینکه این منابع جایگزین شده باشد. 


وضعیت ایران در مصرف و برداشت از منابع آب زیرزمینی در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه چگونه است؟ 


وضعیت ایران و عربستان در خاورمیانه از این نظر دچار مشکل است. ایران یکی از بالاترین مصارف آب زیرزمینی را در منطقه دارد که این میزان، بالاتر از میزان آب تجدیدپذیر است. آمار سال آبی 94-95 نشان می‌دهد از منابع آب زیرزمینی، 55 میلیارد مترمکعب برداشت شده است. ایران و مصر در منطقه خاورمیانه، بیشترین میزان مصرف از منابع آب زیرزمینی را دارند اما وضعیت مصر همچنان از ایران بهتر است. نکته مهم‌تر اینکه ایران در دنیا از نظر نرخ رشد برداشت در بدترین شرایط است؛ البته کالیفرنیا هم شرایط بحرانی دارد اما موضوع «نرخ رشد» است و اینکه چه سیاست‌گذاری‌ای برای کنترل مصارف در نظر گرفته شده است؟ به نظر می‌آید موضوع کنترل مصارف چندان جدی گرفته نشده است. اگرچه در این راه مشکلاتی وجود دارد؛ تا زمانی که کشاورز و مردم به‌صورت پای رأی دیده می‌شوند و تراکم رأی در این بخش اجتماعی است، طبیعتا دولت‌ها موظف به پاسخگویی هستند. مطالبات این بخش اجتماعی چیست؟ برداشت هرچه بیشتر از زمین‌های کشاورزی و تأمین مایحتاج و معیشت. چه آنان که پسته‌کار هستند و چه آنان که گرفتار نان شب، می‌خواهند بر زمین‌های زراعی خود هرچه بیشتر بکارند و برداشت کنند. با این وضع حتی می‌دانم که چاه‌ها در برخی مناطق کرمان و یزد تا چند میلیارد خریدوفروش می‌شود. مادامی که کشور درگیر این وضعیت است و دولت نیازمند آرای مردم، ما دچار این تنش خواهیم بود و اینکه چگونه باید از این تنش‌ها خارج شد در این مصاحبه نمی‌گنجد. مادامی که اجازه حفر چاه صادر می‌شود و شیوه‌های برداشت و ایجاد اشتغال تغییر نمی‌کند، همچنان گرفتار خواهیم بود. 


با توجه به اینکه سیاست‌گذاری در حوزه مصرف و برداشت از منابع در بیشتر کشورهای خاورمیانه به غلط پیش رفته و به عکس، اسرائیل به‌عنوان اشغالگر توانسته بر مصرف منابع آبی کنترل داشته باشد، پیش‌بینی می‌کنید مقوله امنیت دراین‌شرایط چطور حفظ خواهد شد و رویارویی از این جنس چطور به ایجاد جنگ دامن خواهد زد؟ 


اسرائیل از نظر وضعیت آبی شرایط مطلوبی ندارد ولی برنامه‌های منظمی را برای خروج از بحران اجرا کرده و شرایط را تحت کنترل درآورده است. سرانه آب برای هر نفر در این منطقه کمتر از 500 مترمکعب است که تا سال 2025 به حدود 350 مترمکعب خواهد رسید. بااین‌حال، درست است که اسرائیل در برابر فلسطینی‌ها وضعیت بالادستی و همچنان دست برتر را در دست‌اندازی بر منابع آب برای مذاکرات دارد و همین اتفاق میان سوریه، عراق و ترکیه در حال وقوع است. با ساخت تعداد زیادی از سدها، تمام منابع آب دجله و فرات در ترکیه کنترل می‌شود و استمرار این روند، قدرت بالادستی را از لحاظ منابع آبی به ترکیه خواهد داد. 


دیپلماسی آب دراین‌شرایط چقدر اهمیت پیدا می‌کند؟ 


به قطع و یقین، دیپلماسی منطقه‌ای از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اینکه هر کشوری در منطقه مرزی خود، آب‌ها را مهار کند و اجازه ندهد وارد مناطق دیگر شود، خطرناک است. باید آب را در عرصه بین‌المللی کالای بدون مرز دانست و معاهداتی برای این حوزه باید نه‌تنها در خاورمیانه بلکه میان تمام کشورهایی که منابع آب مشترک دارند، نوشته شود. امیدوارم کمبود آب در منطقه خاورمیانه منجر به صلح، ایجاد گفت‌وگو و بازکردن مرزها برای عبور آب و ایجاد بازارهای مشترک شود. اگر قرار باشد هر کشوری، آب را در مرزهای خود کنترل کند که به کشور دیگر نریزد و بخواهد از آن به‌عنوان ابزار قدرت استفاده کند، منجر به تنش منطقه‌ای و چه‌بسا جهانی شود. 


با توجه به واقعیاتی که اکنون بر منطقه حاکم است، پیش‌بینی شما از ادامه این روند چیست؟ 


برخی کشورها از برخی ذخایر طبیعی تهی هستند. من جسته‌و‌گریخته شنیده‌ام که ترک‌ها مطرح می‌کنند از منابع انرژی فسیلی برخوردار نیستند ولی آب دارند. ممکن است معامله پایاپایی میان آب و نفت صورت بگیرد. به‌هرحال در منطقه فلسطین به‌ دلیل کمبود آب، تحت فشار است. ما می‌خواهیم مشکل امروز را امروز حل کنیم، درصورتی‌که این مشکل طی روندی ایجاد شده و طی روندی حل می‌شود. همین‌طور راهکارهای ما لحظه‌ای است که باید با برنامه‌ریزی‌های دقیق به کمک کارشناسان حوزه آب، دیپلماسی را از همین امروز فعال کرد، چه برای حوضه‌های مشترک درون کشور و چه حوضه‌های آبریز مشترک بین کشورها یا حتی حوضه‌هایی که مشترک نیستند ولی کشورها از آن منتفع یا متأثر می‌شوند. 


آیا می‌توانید تصویری کلی از کم‌آبی در خوزستان ترسیم کنید؟ حیات اکوسیستم در این منطقه چگونه تحت‌تأثیر کم‌آبی قرار گرفته و بر سبک زندگی مردم تأثیر گذاشته است؟ 


خوزستان آبراهه رودهایی است که به آن جاری می‌شوند و خود استان تولیدکننده آب نیست. سرمنشأ رودخانه‌های خوزستان در 10 استان دیگر است. لازم است که نه‌فقط برای خوزستان که رودخانه‌های کل کشور، مدیریت حوضه‌ای مدنظر قرار بگیرد؛ حوضه‌ای نه به‌این‌معنا که هر استان که آب تولید می‌کند مصرف‌کننده شود یا حق و سهم قطعی داشته باشد. باید مزیت‌های ملی مطالعه شود. سدهای استان خوزستان، برق کل کشور را تولید می‌کنند. این نگاه ملی به مقوله تولید برق است و از این طریق هم خوزستان و هم باقی استان‌ها از برق استفاده می‌کنند. برای کنترل منابع هم باید این‌طور عمل کرد. بیشتر منابع آب استان خوزستان در استان‌های دیگر تولید می‌شوند. کرخه، زهره و مارون از منابع استان‌های بالادستی در خوزستان جاری هستند و حتی احتمال آن زیاد است که سرچشمه رودخانه داخل استانی شاوور در خارج از استان خوزستان و از استان بالادست باشد.

خوزستان، ذخیره برفی ندارد و این ذخایر، بیشتر در استان‌های رشته‌کوه‌های زاگرس هستند و وضعیت خوبی در استان خوزستان حاکم نیست. رودخانه‌های مارون و زهره تقریبا خشک هستند و رودخانه مارون، سال گذشته آبی حدود 40 درصد آورد سالانه داشته که فقط صرف صنعت و شرب و نخیلات شادگان می‌شود. در حوزه کارون هم پایین‌تر از حد نرمال بارندگی وجود داشته اما با توجه به اینکه تعدد سد در این حوزه هست، بخشی از آب ذخیره شده است. منابع آبی کرخه هم کم بوده و بارندگی هم زیر حد نرمال ارزیابی شده است بااین‌حال، محاسبات دقیق باعث شد بتوانیم آب کرخه را مدیریت کنیم. بااین‌همه منابع آبی خوزستان 70 درصد در وضع نرمال بوده و بسیار کاهش داشته است. آمارهای خوزستان نشان می‌دهد در 10 سال اخیر، آورد سالانه حوزه کارون که حدود 20 میلیارد بوده طی چهار سال اخیر به 13,9 میلیارد مترمکعب رسیده و آورد کرخه که متوسط آن 4,8 میلیارد مترمکعب بوده، بر‌اساس آمار اخیر 2,8 میلیارد مترمکعب شده است. همه تالاب‌ها هم در وضعیت تنش قرار گرفته‌اند؛ قسمتی از تالاب هورالعظیم در عراق هم به‌صورت کامل خشک شده ولی در دولت یازدهم توانسته‌ایم این تالاب را آبگیری کنیم. در شادگان اما وضعیت خوب نیست و همه اینها نشان می‌دهد از نظر اکوسیستمی، وضعیت استان خوزستان، بحرانی ارزیابی می‌شود. 


راهکار خروج از وضع موجود چیست؟ 


به نظر من کشور نیاز به یک برنامه‌ریزی جامع مدیریت منابع آب در تمام حوزه‌ها دارد. صنایع آموزش و تمام بخش‌ها به مدیریت منابع آب مرتبط هستند و مدیریت منابع آب به‌عنوان بخش بسیار مهم و استراتژیک در معادلات جهانی و منطقه‌ای باید دیده شود. در این برنامه جامع هر بخش باید سهم خود را عمل کند. اگر این ایده وجود دارد که جایی مانند سازمان مدیریت منابع آب می‌تواند عهده‌دار چنین مسئولیتی شود، اشتباه است چون به قدری درگیر مسائل روزمره و فشارهای سیاسی است که قطعا نمی‌تواند برنامه‌ها را اجرایی کند؛ نه اینکه بدنه کارشناسی وجود ندارد اما نوع ساختار‌سازی برای انجام امور اجرایی است. انجام امور اجرایی محدود به حال است و نمی‌توان با تکیه بر آن به برنامه‌ریزی برای آینده پرداخت. همین باعث می‌شود آمارها با واقعیت آنچه در جریان است، همخوانی نداشته باشد. موافق هستم که شورای‌عالی آب برای تصمیم‌گیری باشد و حتی جایگاه آن به‌عنوان نهاد لایحه‌دهنده ارتقا پیدا کند و لوایح قطعی دهد که در مجلس شورای اسلامی تصویب شود. همچنین نیاز است که نظام مهندسی آب به‌عنوان بازوی مطالعاتی مشورتی و تصمیم‌سازی خارج از بدنه دولت شکل بگیرد که توأم، نقش نظارتی و مطالعاتی ایفا کند و ایده‌پرداز باشد. به‌هرحال، با توجه به وضعیت کنونی، کشور نیازمند یک برنامه جامع نجات آب است که باید تمامی بخش‌های فرهنگی، صنعتی، شرب، کشاورزی، امنیتی، دیپلماسی و... را دربربگیرد. این برنامه جامع را نمی‌توان با محوریت یک یا دو وزارتخانه اجرایی کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha