دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۸

ایران هنوز در حیرت ماجرای تلخ آتناست. هنوز نه ابعاد خبری ماجرا کمتر شده و نه حساسیت افکار عمومی به آن. البته این اتفاق به‌زودی خواهد افتاد.پیش از آنکه چنین اتفاقی بیفتد خوب است زوایای مختلف این موضوع را بیشتر بررسی کرد.

آتنا قربانی چه شد؟

سلامت نیوز: ایران هنوز در حیرت ماجرای تلخ آتناست. هنوز نه ابعاد خبری ماجرا کمتر شده و نه حساسیت افکار عمومی به آن. البته این اتفاق به‌زودی خواهد افتاد.پیش از آنکه چنین اتفاقی بیفتد خوب است زوایای مختلف این موضوع را بیشتر بررسی کرد.

به گزارش سلامت نیوز همشهری، شنبه میزبان برگزاری میزگردی كوچك بود تا تلاشی باشد برای بررسی ابعاد این حادثه بزرگ. دكتر مسعود كوثری، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، سیدحسن موسوی چلك، رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران و اسماعیل رمضانی، پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات مهمانان این میزگرد بودند. خلاصه‌ای از این میزگرد روز گذشته منتشر شد. نسخه كامل‌تر آن جلسه، حالا پیش روی شماست:

    هریك از شما به ماجرای آتنا چطور نگاه می‌كنید؟ چه نكاتی در این موضوع برای شما برجسته‌تر است؟

كوثری: اگر به آمار و داده‌های نیروی انتظامی مراجعه كنیم، خواهیم دید وقوع این جرایم خیلی بیشتر از آن چیزی است كه ما فكر می‌كنیم و یا حتی حدس می‌زنیم. ولی اتفاقی كه این بار رخ داد در بافت جدیدی بود. قتل آتنا هم توجه مسئولان را به‌خود جلب كرده و هم توجه افراد جامعه و اهالی رسانه را. اتفاقی كه شاهد آن هستیم ناشی از حساسیتی است كه با سرعت گرفتن انتشار اخبار در فضای مجازی قوت گرفته است. موضوع الان با واكنش‌های احساساتی و همه‌گیر روبه‌رو شده است. این روزها با توجه به حساسیتی كه در ماجرای آتنا در مركز توجه افراد قرار گرفته موافقان و مخالفان سند2030 سعی دارند كه این موضوع را به زعم خود تحلیل كنند. موافقان می‌گویند دیدید كه اگر آموزش‌ها داده می‌شد این فاجعه رخ نمی‌داد و مخالفان نیز می‌گویند قبلا تذكر دادیم كه اگر اینگونه صحبت‌ها در جامعه شود فساد اخلاقی و جنسی به‌وجود می‌آید. عرض بنده این است كه موضوع به دور از جنجال و در فضای غیراحساسی بررسی نمی‌شود. به اعتقاد من از سوی نهاد‌های متولی غفلت‌هایی شده است. در این ماجرا می‌شد با یكسری بازرسی‌های دوره‌ای این فاجعه را قبل از وقوع تا حدودی پیش‌بینی كرد چون مجرم این پرونده یك فرد سابقه دار است. چرا باید یك فرد بیمار و سابقه‌دار در جامعه تا این حد رها شود؟! نتیجه این عدم‌كنترل و بازرسی فاجعه‌ای است كه امروز شاهدش هستیم. از سویی به‌نظر من جامعه ما دچار یك آنومی و ناهنجاری جنسی است. الان ظرفیت مسائل جنسی افزایش پیدا كرده است. بخشی از این آنومی ناشی از تأثیر ماهواره و مسافرت‌های خارجی و... است اما نباید از بخش اصلی و مهم‌تر آن غافل شد. اختلالات جنسی و اطلاعات ناكافی بخش مهم‌تر این ماجراست.

موسوی چلك: من از چند زاویه به موضوع نگاه می‌كنم، مورد اول این است كه آتنا نه نخستین و نه آخرین تجربه تلخی است كه با آن مواجه خواهیم شد. این آسیب فقط مختص ایران نیست، در همه جای دنیا چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. هرچند حتی یك مورد شبیه آتنا هم در جامعه افكار‌عمومی را به شدت نگران و درگیر می‌كند، ما با یك پدیده غیرمعمولی مواجه نیستیم. شاید همان لحظه‌ای كه آتنا قربانی این حادثه شد، افراد بسیاری به‌صورت همزمان قربانی حوادث دیگری شدند اما هیچ گزارشی از آنها به‌دست نیامد. دوم اینكه آنچه در پرونده آتنا دیده می‌شود را ارتباط می‌دهم به كودك‌آزاری آن هم از نوع كودك‌آزاری جنسی. دركشور ما پرداختن به این موضوع خیلی معمول نیست. در مطالعه آزارهای جنسی، مشكلات بسیاری در كشورمان وجود دارد. یكی اینكه اطلاعات و آماری در دست نیست و شناخت و شناسایی آن بسیار دشوار است. دوم اینكه در این زمینه پنهان‌كاری می‌شود. نكته سوم هم اینكه چون كودك‌آزاری در محیط خانه‌ها رخ می‌دهد ما را از متمركز شدن در بحث مراقبت‌های اجتماعی برای كاهش اینگونه آسیب‌ها دور می‌كند. نكته آخر مربوط می‌شود به سواد ما در حوزه مسائل جنسی كه بسیار پایین است. از طرفی در رابطه با این موضوعات حساسیت زیادی وجود داشته و دارد. نه در حل این مشكلات بلكه در مطرح كردن آن نیز با مشكلات بزرگی روبه‌رو هستیم و اجازه بحث و چاره‌اندیشی در این‌باره كمتر داده می‌شود. غفلت از این ماجرا باعث شده حتی در این مورد بی‌تفاوتی اجتماعی شكل بگیرد. تنها زمانی به این مسائل توجه می‌شود كه با حوادث تلخی مانند آتنا و ستایش قریشی روبه‌رو باشیم. آتنا در جایی قربانی آن فاجعه شد كه قبلا سابقه نداشت. به لحاظ اجتماعی در محیطی بود كه مردم ارتباطات اجتماعی‌شان نسبت به كلانشهر‌ها بیشتر است. فاصله عاطفی بین مردم در این شهر بسیار كم است اما می‌بینیم كه مردم به‌علت مشغله‌ای كه دارند بی‌تفاوت‌تر از قبل شده‌اند. در گذشته در محله‌ای اگر غریبه‌ای دست كودكی را می‌گرفت، چون همه اهل محل با هم تعامل داشتند و یكدیگر را می‌شناختند در مقابل اقدام فرد غریبه واكنش نشان می‌دادند. اما اكنون این حساسیت وجود ندارد و بی‌تفاوتی اجتماعی متأسفانه افزایش یافته است.

اسماعیل رمضانی: چندان با خیمه‌زدن رسانه‌ها روی این مسائل موافق نیستم. منظورم فقط روزنامه نیست بلكه از صدا وسیما، سایت‌ها و شبكه‌های اجتماعی و حتی رسانه‌های غیررسمی حرف می‌زنم. ‌به‌نظر بنده تنها با پرداخت رسانه‌ای نمی‌توان مسائل اجتماعی را حل كرد. ممكن است در برخی از موضوعات بتوانند كمك كنند اما در سطح كلان خیلی از مسائل اجتماعی باید به دور از جنجال و در آرامش و به دور از حساسیت‌های رسانه‌ای حل شود. نمونه بارز این مسئله ماجرای ستایش قریشی بود كه بی‌شباهت به ماجرای آتنا نیست. این موضوع هم در فضای مجازی و هم در روزنامه‌ها و تلویزیون بازتاب گسترده‌ای داشت.

اما آیا رسانه‌ای شدن این موضوع توانست از حادثه‌های بعدی مثل ماجرای آتنا جلوگیری كند؟ اگر بر‌گردیم به عقب می‌توانیم به زمان «بیجه» هم اشاره كنیم. اما در انتها متأسفانه می‌بینیم كه این ماجرا سلسله‌وار ادامه دارد و صرف اینكه تصور كنیم با پرداخت رسانه‌ای می‌توانیم موضوعات و مشكلات اجتماعی را برطرف كنیم، برداشت اشتباهی است. ما تا به حال خیلی از مسائل و مشكلات اجتماعی داشتیم كه بدون كوچك‌ترین بازنمایی رسانه‌ای حل شده است. اتفاقا نظر بنده این است كه چون بازنمایی رسانه‌ای نداشت حل شد. اگر می‌آمد در بستر رسانه حل نمی‌شد. همین ماجرای تی‌اس‌ها (ترانس سكشوال‌ها) الان در حالی تقریبا در جامعه حل شده كه در ظاهر و با توجه به مختصات فرهنگی، عرفی و دینی ما نباید حل می‌شد اما بدون هیچ سر‌وصدای رسانه‌ای حل شد. اصلا رسانه‌ها بی‌خبر بودند و دستگاه‌های مسئول كارشان را انجام می‌دادند.چه بسا اگر خبر داشتند و به موضوع می‌پرداختند، الان مشكلات همچنان باقی بود. جناب دكتر موسوی چلك به بی‌تفاوتی اجتماعی اشاره كردند و به‌زعم بنده یكی از دلایل بی‌تفاوتی اجتماعی همین رسانه است. هر روز ما شاهد خیل عظیمی از اخبار در رابطه با آسیب‌های اجتماعی، خشونت‌ها و جنگ‌ها هستیم. واقعا این حجم انعكاس بسیار خبر، باعث عادی شدن فجایع در بین مردم شده است. اغلب رسانه‌ها موضوعات را درگیر احساسات می‌كنند و وقتی میزان احساسات بالا رود میزان عقلانیت در تصمیم‌گیری مؤثر پایین می‌آید.

    چرا مردم مغازه قاتل آتنا را به آتش كشیدند؟

در پاسخ به این سؤال باید بگویم اطلاع‌رسانی در رسانه‌های رسمی یك بحث جداست. اینگونه رسانه‌ها طبق اصول كار اطلاع‌رسانی رفتار می‌كنند اما در فضای مجازی نه‌تنها فقط خبر پخش نمی‌شود كه اطلاع‌رسانی با تحریك احساسات همراه است. آوردن جزئیاتی از قبیل عكس مقتول و... كه اصلا نیاز نیست و تنها برای متورم كردن و برانگیختن عواطف به كاربرده می‌شود نتیجه‌اش یك جنجال خبری بیمارگونه است كه با درگیر كردن احساسات، دست كارشناسان را نیز برای حل یك آسیب اجتماعی از پشت می‌بندد.

    نه مقصریابی، اما اگر بخواهیم موضوع را ریشه‌یابی كنیم می‌توانیم به 3ضلع نهادهای مسئول، خانواده و رسانه‌ها اشاره كنیم. آیا این دسته‌بندی كلی را می‌پذیرید؟

موسوی چلك: بله، تقریبا همینطور است. در مورد نقش رسانه بنده هم با آقای رمضانی موافقم كه مسائل اجتماعی با رسانه حل نمی‌شود اما نمی‌توان هم از ظرفیت رسانه برای افزایش آگاهی مردم غفلت كرد. اگر در رسانه تنها حادثه را تشریح كنیم، خسته‌كننده می‌شود و دردی را دوا نمی‌كند. اما اگر بیاییم این موارد را با مطالبه‌گری دنبال كنیم از ارزش ویژه‌ای برخوردار می‌شود. ماجرای آتنا می‌تواند دلیل منطقی و بزرگی باشد برای مطالبه‌گری رسانه‌ای در زمینه حقوق كودك و حقوق شهروندی. در این زمینه رسانه به شكل‌های مختلف می‌تواند مثبت عمل كند. برخی اتفاقات بهانه‌ای است برای آنكه موضوعات مهم‌تر در كشور مطالبه‌گری و اطلاع‌رسانی شود. با اینكه رسانه احساسات را تحریك كند تا مردم رفتار هیجانی داشته باشند، مخالفم. اما با این مسئله كه كلا رسانه را كنار بگذاریم و ظرفیت آن را نادیده بگیریم هم مخالفم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم یكی از ویژگی‌های اصلی مسائل اجتماعی این است كه افكارعمومی درگیر آن می‌شود. در ماجرای آتنا و امثالهم افكارعمومی به‌شدت درگیر شده و طبیعتا پرداخت رسانه‌ای در اینگونه مسائل اجتماعی می‌تواند راهگشا باشد. این باید فرصتی باشد كه ما سراغ مطالبه ماجرای لایحه حمایت از حقوق كودك و نوجوان از طریق افكارعمومی برویم كه سال‌هاست در مجلس مسكوت مانده است. مگر كودكان شهروندان كشور ما نیستند!؟ 6سال است این لایحه در بایگانی مجلس خاك می‌خورد.

كوثری: با رسانه نمی‌شود یك مسئله اجتماعی را حل و فصل كرد. نه‌تنها رسانه در اینجا، بلكه در هیچ كجای دیگر مسائل اجتماعی با صرف پرداخت رسانه‌ای حل نشده است. حل این مسائل در جای دیگر باید اتفاق بیفتد. دوم اینكه به مسئله آتنا به‌عنوان یك پرونده صرف نگاه نمی‌كنیم. مشابه این پرونده بسیار است. اما می‌توانیم از اینگونه پرونده‌ها به‌عنوان یك نقطه توجه استفاده كنیم برای تشكیل یك «تور اجتماعی». صراحتا منظورم امنیت اجتماعی است. امنیت اجتماعی تا زمانی كه روانپریش‌ها در آن آزادانه در تردد هستند، حاصل نمی‌شود. هر لحظه ممكن است در چنین جامعه‌ای فاجعه‌ای هولناك رخ دهد. بنابراین ضریب تأمین اجتماعی را باید بالا ببریم. این تأمین اجتماعی با تأمین نظامی و انتظامی تفاوت دارد. ما الان خیلی از جاها با تأمین انتظامی كار را پیش می‌بریم و برای حل مسائل با پلیس 110تماس می‌گیریم. صرفا توقع داریم كه خیلی از مسائل مربوط به امنیت اجتماعی را با تأمین انتظامی حل و فصل كنیم، درحالی‌كه باید در این زمینه از تأمین اجتماعی استفاده كنیم. البته تأمین انتظامی تنها می‌تواند بخشی از امنیت اجتماعی را فراهم كند. می‌خواهم تأكید كنم نقش دستگاه‌های مسئول در این زمینه برجسته است.

    آقای دكتر، شما از ناهنجاری جنسی گفتید. این موضوع هنوز یك مشكل است یا بحران شده است؟

مفهوم آنومی به‌معنای یك نوع افسارگسیختگی و ضعف اخلاق اجتماعی است. البته اخلاق نه به‌معنای عام. این اخلاق با احترام گذاشتن و سلام كردن و دیگر موارد سنتی كه می‌شناسیم تفاوت دارد. این اخلاق به‌معنای پذیرش و باور و رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی است. به‌نظر من جامعه ما دارد به سرعت دچار یك آنومی جنسی می‌شود یعنی ضعف و افسار‌گسیختگی جنسی وجود دارد. عده‌ای می‌خواهند این ضعف و گسیختگی را تنها ارتباط بدهند به ماهواره و خارج از كشور. من اصلا قصد ندارم منكر این موضوع شوم اما نباید غفلت كنیم كه بخشی از این آنومی مربوط به مسائل اجتماعی داخل كشور است. ظرفیت مسائل جنسی در جامعه در حال افزایش یافتن است. در همین ماجرای آتنا می‌بینیم كه این پتانسیل در یك محیط سنتی و چهره‌به‌چهره افزایش یافته و منجر به یك جنایت شده است. در چنین محیط‌هایی كه همه یكدیگر را می‌شناسند و روابط سنتی برقرار است توقع این است كه پتانسیل جنسی كنترل شود. بنابر این كسی كه اقدام به چنین انحرافی در چنین محیط‌هایی می‌كند به ریسك اجتماعی بسیار بالایی تن می‌دهد. جامعه ما اكنون یك جامعه 80میلیونی است. مدیریت این جامعه80میلیونی نسبت چنددهه پیش تفاوت دارد. هم جمعیت افزایش یافته و هم اینكه جامعه از شكل سنتی خارج شده است. پس برای مدیریت این جامعه باید روابط جدیدی تعریف شود. روابط جدید چیست؟ منظور بنده از روابط جدید تور امنیتی است كه مبتنی بر روابط ضعیف و گسترده است تا روابط قوی و محدود. مثلا در یك روستا روابط اجتماعی قوی است، كنترل اجتماعی به‌صورت چهره‌به‌چهره است. اما در جامعه شهری روابط اجتماعی ضعیف است كنترل چهره‌به‌چهره تا حدودی است. با توجه به اشاره‌ای كه به جمعیت و تغییر جامعه سنتی‌مان كردم در این جامعه بزرگ ما نیاز داریم به افراد طرز برخورد و محافظت از خودشان را یاد بدهیم. مثلا در جامعه بزرگ باید یاد بگیریم كه به افراد خیره نشویم. طرف مقابل هم باید بداند كه حق دفاع از خود را دارد. در جامعه ما تماس بدنی بسیار است. در تاكسی در اتوبوس و... این شایسته یك جامعه جدید نیست. جغرافیای حریم خصوصی كم و محدود شده است. این موارد می‌تواند در افزایش پتانسیل جنسی جامعه تأثیر چشمگیری داشته باشد.

باز می‌گردیم به پرونده آتنا، وقتی می‌بینیم در این پرونده یك فرد متاهل مرتكب چنین انحراف و جنایتی می‌شود نشان‌دهنده اختلالی در خانواده و در روابط زناشویی این فرد با همسرش است. در واقع می‌توان گفت كه این فرد وارد شكل آسیب‌پذیری از رابطه با همسر شده كه منجر به افزایش پتانسیل رفتار جنسی در او شده است. درحالی‌كه با آموزش می‌توان اختلالات جنسی در خانواده را كنترل كرد و كاهش داد. این مورد بر‌می‌گردد به كم‌كاری برخی از دستگاه‌ها كه باید در این زمینه بیشتر بستر‌سازی‌ كنند. خصوصا كه در جامعه‌های بزرگ افراد نیاز به آموزش اجتماعی بیشتری دارند. چون انگیزه‌ها و محرك‌های خیلی بیشتری هست. ما به عقب هم نمی‌توانیم بازگردیم. نمی‌توانیم برای كنترل اینگونه مسائل زنان را در خانه حبس كنیم، این راه‌حل‌های انحرافی است. با حذف زنان نمی‌توان اینگونه مسائل را در جامعه حل كرد.

    آقای موسوی، شما هم موافقید؟ مشكل ما مسائل جنسی است؟

دقت كنید كه الان نسبت شهرنشینی به روستانشینی در كشور ما در مقایسه با اوایل انقلاب معكوس شده است. طبیعتا در زندگی شهرنشینی نیاز به اطلاعاتی هست كه از آن به‌عنوان سواد اجتماعی یاد می‌كنم. این سواد برگرفته از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی است كه به یك شهروند كمك می‌كند موانع را بشناسد و فنون و مهارت‌های لازم را در برخورد با این موانع بیاموزد. این سواد الزمات زندگی در اجتماع است. امروز به‌دلیل گسترش ارتباطات و ارتباطات مجازی ما شاهد جامعه‌ای هستیم كه خیلی از تابوها و حریم‌های گذشته، دیگر تابو و حریم به‌حساب نمی‌آیند. به‌دست آوردن اطلاعات جنسی مثل گذشته دشوار نیست. لذا لازمه زندگی امروزی این است كه سواد اجتماعی مردم را افزایش دهیم. همانطور كه با ورود هر تكنولوژی باید سواد استفاده از آن را نیز بیاموزیم. ما در این بخش متأسفانه عقب هستیم چراكه نظام آموزشی ما پرورشی نیست. نظام آموزشی نتوانسته مهارت اجتماعی را بیاموزد. امروز خانواده هم توپ مهارت‌آموزی اجتماعی فرزندانش را در زمین نهاد‌های متولی می‌اندازد. درصورتی كه در گذشته فرزندان در خانواده خیلی از مهارت‌های اجتماعی را می‌آموختند. متولی آموزش مفاهیم موضوع بلوغ به فرزندان، پدر و مادر بودند. فرهنگ عامه و فرهنگ كلان جامعه هم متأسفانه برای آموختن مهارت اجتماعی ضعیف عمل می‌كند. هر نمایشگاهی با استقبال شهروندان روبه‌رو می‌شود مثلا نمایشگاه‌های پوشاك و... اما اگر در كنارش كارگاه آموزش مهارت زندگی برپا باشد از آن استقبال نمی‌كنند. برای این بخش مردم هم سرمایه‌گذاری نمی‌كنند و وقت نمی‌گذارند چیزی در این زمینه بیاموزند. این را هم قبول دارم كه همیشه با نگاه امنیتی انتظامی به موضوعات اجتماعی و حوزه آموزش‌های جنسی نگاه كردیم. اگر شخصی تمایل به حل مسائل اجتماعی نشان دهد با موانع متعددی روبه‌رو می‌شود. خاطرم هست چند سال گذشته موضوعی مطرح كردیم تحت عنوان كنترل و كاهش كودك آزاری. در همان جلسه عده‌ای از مسئولان اعتراض كردند به ما كه چرا چنین موضوعاتی مطرح می‌شود. «مگر ما در كشور كودك‌آزاری داریم!؟» در حالی كه ما در این زمینه مشكل داریم و باید آموزش بدهیم.

    ضعف آموزش در این حوزه چقدر جدی است؟

در جامعه به مردم و خانواده در زمینه مسائل اجتماعی آموزش داده نشده و اطلاعاتی كه در این زمینه مطرح می‌شود شفاف و دقیق نیست. در همین آموزش و پرورش اجازه كار در زمینه كاهش و كنترل كودك‌آزاری به ما داده نشد. سن بلوغ، سنی است كه دانش‌آموزان باید اطلاعات درست و دقیق را از منبع درست دریافت كنند. وقتی ما اطلاعات درست را از منبع درست نمی‌گیریم هر اتفاق ناگواری ممكن است رخ‌دهد.

    چه باید كرد؟

موسوی چلك: من بر نقش خانواده در پیشگیری‌های اولیه و ثانویه تأكید می‌كنم. نقش خانواده یعنی اینكه دقت كنیم از هم غافل نشویم. پدر و مادر‌ها از حال و هوای فرزندان خبر داشته باشند. بدانند یا دست‌كم سعی كنند بدانند در ذهن‌شان چه می‌گذرد. در خیلی از این موارد اگر پدر و مادر و خانواده برای چند ساعت از فرزندشان بی‌خبر نمی‌ماند این اتفاق‌ها نمی‌افتاد یا صدمات آن كمتر بود. در مورد پیشگیری هم یك پیشگیری اولیه داریم كه همان آموزش‌های عمومی است اما آنچه به همان اندازه مهم است مربوط به بعد از ارتكاب جرم و مراقبت پس از خروج است. در كشور ما مراقبت پس از خروج مجرم وجود ندارد. برای همین است كه می‌بینیم یك مجرم یا یك بیمار جنسی سابقه دار به راحتی در جامعه با همان افكار شوم آزادانه پرسه می‌زند و درنهایت هم فاجعه و جنایت به بار می‌آورد. مركز مراقبت پس از خروج در ایران مانند دیگر جوامع تاسیس نشده است. قوه قضاییه می‌گوید منابع اجتماعی نمی‌توانند به اطلاعات من دسترسی داشته باشند به همین ترتیب است كه می‌بینیم مجرمان بدون آنكه بازتوانی اجتماعی شوند بعد از زندان مستقیما به جامعه باز می‌گردند و از تمام حق و حقوق یك فرد بهنجار اجتماعی برخوردار می‌شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha