اگر بخواهیم به مهم‌ترین خواسته‌های فرهنگیان از دولت دوازدهم بپردازیم می‌توان آنها را به دو بخش کلی تقسیم کرد که در صورت برآورده شدن با مدیریت خوب و کارآمد می‌تواند به بهسازی نهاد آموزش منجر شود.

کار ویژه‌های وزیرآموزش و پرورش دولت دوازدهم

سلامت نیوز:محمدرضا نیک نژاد: آرام آرام به زمان معرفی اعضای کابینه نزدیک می‌شویم. هر چه می‌گذرد گمانه زنی‌ها درباره وزیران بیشتر می‌شود.

به گزاذش سلامت نیوز،آرمان نوشت:  در این میان معرفی وزیر آموزش و پرورش، جایگاه او در دولت و حاکمیت، توانایی‌های شخصی و تخصصی اش، راه‌های برخورد او با گرفتاری‌های پر شمار وزارتخانه‌ای که قرار است سکان رهبری‌اش را به دست گیرد، نسبت او با هدف‌های نوین آموزشی و فاصله‌اش با ساختار ناکارآمد، چگونگی برخورد با باندبازی‌های سیاسی- جناحی درون آموزش و پرورش به ویژه میان نیروهای ستادی و... برای ما فرهنگیان حساسیت ویژه‌ای دارد. پرسش بنیادین این است که وزیر آینده، برای این گرفتاری‌های پرشمار چه کار باید انجام دهد؟

به گمان بنده مهم‌ترین اقدام آموزش و پرورش در «اولویت» قرار گرفتن آن در چشم و دل نهادهای حاکمیتی است؛ چه سه قوه اجرایی، قانونگذاری و قضائی و چه نهادهای نظارتی و حاکمیتی. گرچه همه دست‌اندرکاران از بالاترین بخش‌ها تا پایین‌ترین سطح آن از اهمیت آموزش و پرورش و تاثیر آن بر توسعه کشور سخن می‌گویند، اما در عمل شاهد بی‌توجهی آزار‌دهنده و آسیب زایی از سوی برخی از آنان هستیم. بدون شک ساماندهی نهاد آموزش و حرکت آن به سوی هدف‌های نوین یادگیری نیازمند یک همکاری فراسازمانی و حاکمیتی و حتی فراجناحی است. بنابراین تا زمانی که آموزش و پرورش به دلایل گوناگون و بنیادین، نه تنها برای دست اندرکاران سیاسی که برای اندیشمندان، روشنفکران، دانشگاهیان، والدین و همه لایه‌های اجتماعی مساله نباشد، چندان امیدی به سر و سامان یافتن بزرگ‌ترین وزارتخانه کشور نمی‌توان داشت. از این رو باید به آموزش و پرورش نگاه ویژه‌ای کرد.

حقوق ناچیز و سقوط آزاد زیر خط فقر معلمان

اگر بخواهیم به مهم‌ترین خواسته‌های فرهنگیان از دولت دوازدهم بپردازیم می‌توان آنها را به دو بخش کلی تقسیم کرد که در صورت برآورده شدن با مدیریت خوب و کارآمد می‌تواند به بهسازی نهاد آموزش منجر شود. نخست آنکه ده‌ها سال است که نهاد آموزش با کمبود بودجه روبه‌روست و این کمبود به‌طور مستقیم بر دستمزد فرهنگیان اثر گذاشته است. گرچه همواره دولت‌ها مدعی افزایش دستمزد فرهنگیان بوده اند و البته چندان بیراه هم نبوده است، اما نکته کلیدی و تا اندازه‌ای آزار‌دهنده این بوده که دست کم در 20 سال گذشته هیچ‌گاه افزایش دستمزدها هم‌پای تورم لگام گسیخته پیش نرفته و شکاف میان این دو هر سال بیش از سال پیش قدرت خرید معلمان را کاهش داده و آنها را به آرامی از طبقه متوسط شهری با میانگین درآمدی کمی بالاتر از خط فقر به طبقه‌ای با درآمد زیر خط فقر کشانده است.

نارضایتی شغلی فرهنگیان و حس فقر برآمده از آن، فرهنگیان را از نیرویی مولد و اثرگذار به جزیره‌هایی جدا از هم، بی‌انگیزه و منفعل تبدیل کرده و بیش از هر چیز بر کارایی آنان موثر بوده است. سال هاست که بزرگ‌ترین دغدغه فرهنگیان جای آموزش، حقوق ناچیز و سقوط آزاد زیر خط فقر، مقایسه خود با دیگر کارمندان و حس فقر فلج‌کننده برآمده از این دغدغه هاست. شوربختانه سال‌هاست که در آموزش و پرورش «گفتمان معیشت محور» جایگزین «گفتمان آموزش‌محور» شده است؛ بی گمان این گرفتاری یکی از ریشه‌ای‌ترین دشواری‌های نهاد آموزش است.

معلمان ابراز مهار هیجانات دانش‌آموزان

دومین دشواری آموزش و پرورش امکانات کم آموزشی و به روز نبودن آنها با توجه به پیشرفتِ روش‌ها و امکانات آموزشی نوین است. بی گمان نبود امکانات آموزشی و به روز نبودن آنها، غیر استاندارد و فرسوده بودن بیش از 35‌درصد مدارس ، کلاس‌های شلوغ شهری، فراوانی عنوان ها، درونمایه‌های درسی و.... آموزگاران را از جایگاه آموزش دهندگی به ابزار کنترل کلاس و مهار هیجانات گوناگون دانش‌آموزان در کلاس پایین آورده و به شدت بر کارایی آنان اثر گذاشته است. این گرفتاری نیز همچنان در گرو افزایش بودجه و مدیریت درست و کارآمد آن در نهاد آموزش است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha