سلامت نیوز:آب، مایع حیاتی است كه در ایران كمیاب شده و حال و روز كشور را ناخوش كرده است. این كمیابی موجب مطرح شدن طرحهای بسیار و البته گاهی عجیب و غریب نیز شده است.
به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: «ایران رود» عنوان پروژهای است كه در دهه 30 مطرح شد و البته با عدم استقبال از سوی مسئولان آن زمان نیز مواجه شد. پروژهای كه باوجود عدم استقبال از آن هر چند دهه یكبار نام آن بر سر زبانها میافتد اما درعمل اتفاقی رخ نمیدهد. پروژه خاك خورده «ایرانرود» گویا دوباره از پستوی دولت بیرون كشیده شده و بهصورت جدی بهدور از جنجالهای رسانهای درحال پیگیری است. این پروژه ابر آبراهی از خزر تا خلیجفارس در ایران است. طول آن ۱۶۰۰ کیلومتر برآورد شده است. باتوجه بهاختلاف سطح دریای خزر با دریای آزاد، احداث تالابهایی در مسیر این كانال برای جلوگیری از سرازیر شدن آب دریای آزاد به خزر درنظر گرفته شده است. طبق این طرح عمق كانال پانصد متر و پهنای آن یك هزار متر پیشبینی شده است. هزینه ساخت این كانال بیش از هفت میلیارد دلار برآورد شده است.
وزارت امورخارجه؛ مامور ایرانرود
سال گذشته مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه، از مذاكره مسکو و تهران برای حفر کانال کشتیرانی از دریای خزر به خلیجفارس خبر داد و گفت:«هرگونه کانالی که این دو دریا را به هم متصل کند، باید از خاک ایران عبور کند. این موضوع مورد بحث قرار گرفته است». این صحبتها با واكنشهای تندی از سوی كارشناسان و استادان محیط زیست كشور مواجه شد.
«ایرانرود»؛ رویایی روسی
شنیدهها حاكی از آن است كه وزارت امور خارجه ایران بهشدت پیگیر اجرایی شدن پروژه «ایرانرود» است و آن را كلید برونرفت ایران از بحران كمآبی و خشكسالی كشور میداند. حال این پرسش مطرح است، روسیه درمقابل كمك خیرخواهانه خود برای حل بحران آبی ایران چه منفعتی را جستوجو میكند؟تحقق رویای روسها برای دستیابی به آبهای گرم، پاسخ این پرسش است. چرا كه در طول قرنها روسها این رویا را در سر میپروراندند. حتی گفته میشود «پطر کبیر» تزار روسیه نیز در وصیتنامه خود به دستیابی روسها به آبهای گرم اشاره كرده است. این رویا بهدلیل كاهش وابستگی روسیه به تنگههای «بسفر» و «داردانل» ترکیه و كانالهای «پاناما» و «سوئز» است كه تحت نفوذ آمریكا قرار دارند. به همین دلیل ابر آبراه «خزر به خلیجفارس» میتواند تمامی نیازهای سیاسی روسیه را یكجا پاسخ دهد و نیاز آنها را به كانالهای دردسرساز كاهش دهد.
«ایرانرود» در لیست تحریمهای آمریكا
اجرای پروژه «ایرانرود» جنجالهای بسیاری در جهان بهوجود آورد. بسیاری از كارشناسان محیطزیست درباره پیامدهای منفی این طرح به ایران هشدار دادهاند. البته در این میان نیز برخی از كشورها هشدارهای دیگری به ایران دادهاند كه از جنس دغدغههای زیست محیطی نبوده بلكه سیاسی بوده است. در اواخر دهه 90 میلادی، آمریكا كه منافع سیاسی خود را متضاد با این پروژه میدانست، آن را در لیست تحریمهای خود قرار داد. تحریمی كه مانع حضور بسیاری از شركتهای قدرتمند در پروژه «ایرانرود» میشود.
تغییر اقلیم با «ایرانرود»
«ایرانرود» را هومان فرزاد طراحی كرده و در چند دهه اخیر دستخوش برخی از تغییرات شده است. در طرح اولیه «ایرانرود» مقرر شده بود، آب را از دریاری خزر به سه نقطه پست ایران شامل چاله جازموریان، بیابان لوت و دشت کویر پمپاژ كرده و از آنجا به خلیجفارس انتقال دهند. موافقان این طرح بر این باورند كه با احداث كانال «خزر به خلیجفارس» آب این كانال تبخیر شده و این فرآیند موجب افزایش نزولات جوی و تغییر اقلیم گرم و خشك منطقه به معتدل و مرطوب میشود. بههمین دلیل بحران خشكسالی و كمآبی ایران از طریق این كانال برطرف میشود. موافقان، «ایرانرود» را منبع معدن دلار و ارزی برای كشور میدانند. سرازیر شدن درآمدهای سرشار برای انتقال نفت، گاز، محصولات پتروشیمی و ...از آسیای میانه به خلیجفارس از طریق این كانال رویایی، دلایل موافقان این طرح است.
دولتیهای موافق و كارشناسان مخالف
موافقان این طرح در چند دهه اخیر، دولتمردان ایرانی و روسی بودهاند و مخالفان طرح، كارشناسان و استادان محیط زیست كشور بودهاند. از دیدگاه مخالفان، این طرح نهتنها بهنفع ایران نبوده بلكه تیر خلاصی به اندك منابع آبی باقیمانده ایران است.
طرحی كودكانه
مدیردفتر مشاركتهای مردمی سازمان حفاظت از محیطزیست، «ایرانرود» را طرحی كودكانه خطاب میكند و در اینباره به «قانون» میگوید:« این طرح از قبل انقلاب تاكنون چندین بار مطرح شده است. بهاعتقاد من این طرح را سوداگران مهندسی آب در خارج از كشور پیگیری میكنند. همان افرادی كه نمیتوانند اینگونه طرحهای غیركارشناسی و ضدمحیط زیستی را در كشورهای غربی اجرا كنند.
بههمین دلیل طرحهایی این چنینی را به كشورهای جهان سوم معرفی میكنند. كانال"خزر به خلیجفارس" برای اولینبار قبل از انقلاب مطرح شد.در آن زمان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، مهندسان و نهادهای مستقل دیگر اجازه اجرای این طرحها را ندادند. اما سوداگران پس از انقلاب در زمان ریاست جمهوری مرحوم آیتا.. هاشمی رفسنجانی نیز این طرح شكستخورده را دوباره مطرح كردند. آن زمان نیز گروهی از كارشناسان مستقل در گزارشی مفصل 27 دلیل برای مخالفت خود ارائه كردند. درحال حاضر نیز گروهی دوباره پروژه «ایرانرود» را مطرح كردهاند».
تغییر اقلیم در گرو آب نیست!
یكی از دلایل موافقان كانال «خرز به خلیجفارس» تغییر اقلیم خشك ایران به مرطوب است. محمد درویش در اینباره عنوان میكند:« انتقال آب شور خزر به آب شور خلیجفارس چه منفعت و سودی برای ایران خواهد داشت. چرا كه حجم بیشتری از آب در دریای خرز، خلیجفارس و عمان وجود دارد. آیا این حجم آب توانسته است كشورهای حوزه خلیجفارس و عمان را از بیابانی شدن نجات دهد؟ یا كشورهای كرانه خزر همانند روسیه، ازبكستان، آذربایجان، قزاقستان و ... بهجز كمربند شمالی ایران، سرزمینهایی با انبوه جنگل شدهاند. حال تصور كنید رطوبت كانال آب كه بهمراتب كمتر از این دریاهاست چه تغییراتی را بهوجود خواهد آورد. باید واقعیتی مهم بهنام عرض جغرافیایی را در نظر داشته باشیم. نوع اقلیم بیش از هر موردی به عرض جغرافیایی مربوط است. وجود آب یا عدم وجود آب تاثیر خاصی بر نوع اقلیم ندارد. بخشهایی از كشور در كمربند خشك جهان واقع شده است.
حتی اگر تمامی این بخشها دریا باشد، تاثیر بر تغییر اقلیم نخواهد گذاشت. البته نباید این مساله را فراموش كرد كه روزگاری تمام فلات ایران دریا بوده است. تبخیر بالای آب، پایین بودن میزان ریزشهای آسمانی و عدم امكان رویش بسیاری از گونههای گیاهی موجب كویری شدن این منطقه در طول قرنها شده است. باتوجه به موارد ذكر شده، استدلال موافقان این طرح درباره تغییر اقلیم از طریق كانال آب خزر به خلیجفارس كاملا بیاساس است».
نابودی منابع اندك آب شیرین
در طول چند دهه اخیر صدها تالاب و رودخانه در كشور نابود شدهاند. یكی دیگر از دلایل مطرح شدن «ایرانرود» از سوی موافقان، احیای تالابها و رودخانههای خشكشده كشور است. درویش در اینباره تصریح میكند:« هنگامیكه معبر آب شور را از میان سرزمینی عبور میدهیم، به این معناست كه آسیبپذیری آن را افزایش میدهیم. این پروژه بهاعتقاد من به سخره گرفتن پدافند عامل در كشور است. بهراحتی میتوان امنیت ملی كشور را از طریق این كانال بهمخاطره انداخت. اگر در نقطهای كانال آب با مشكلی مواجه شود و آب شور وارد سفرههای زیرزمینی آب شیرین شود، این اتفاق تیر خلاصی به اندك منابع آبی كشور است. چگونه میتوان این بحران را مدیریت كرد. نكته قابل توجه اینجاست كه چگونه میتوان تالابها و رودخانههای آب شیرین را با آب شور دریا احیا كرد».
اعتباری كه هدر میرود
اعتبارهای قطرهچكانی و پروژههای لاكپشتی برای بهبود شیوههای مصرف آب، یكی از مشكلات این روزهای كشور است. از آنجایی كه هزینه اجرای پروژه بیش از هفت میلیارد دلار برآورد شده است، این پرسش مطرح میشود، آیا اجرای چنین پروژهای برای ایران صرفه اقتصادی خواهد داشت. درویش در پاسخ به این پرسش میگوید:« در كشور كوهستانی كه تراز ارتفاعی آن بین منفی 22 متر تا 5671 متراست، باید هزینه گزافی شود تا بتوانیم آب را برخلاف نیروی ثقل حركت دهیم. هزینههایی اینچنینی اگر در حوزه بازچرخانی آب، بهبود شیوههای مصرف، كاهش ضایعات در بخش كشاورزی كه بیش از 26 میلیارد مترمكعب آب را هدر میدهدو اصلاح آبیاری در بخش كشاورزی كه 32 میلیارد متر مكعب را هدر میدهد، میتواند بحران آب را برطرف كند. معضل دیگر «ایرانرود» تخریب و نابودی صدها هكتار جنگل برای احداث این كانال است. سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری كشور و موسسسه تحقیقات جنگلها و مراتع با اجرای این طرح بهشدت مخالف هستند».
دیوانگی بهنام «ایرانرود»
اسماعیل كهرم ،كارشناس محیط زیست نیز با دیوانگی خواندن طرح «ایرانرود» میگوید:« طرحی غیرقابل اجرا و خطرناك است. چگونه میتوان با آبی كه شوری آن 13 میلیگرم در هر لیتر است، تالاب و رودخانههای شیرین را احیا كرد. آب شور هیچ دردی از خشكسالی و بحران آب ایران دوا نمیكند بلكه به بحران آن نیز میافزاید. مگر اینكه مسئولان درنظر داشته باشند شیوههای نوینی از كشاورزی همانند كاشت خیارشور را ارائه دهند. همچنین مسیر این كانال همسطح نیست و فراز و نشیب بسیاری دارد. بههمین دلیل برای انتقال آب، نیازمند هزاران پمپاژخانه هستیم چرا كه آب ،سربالا حركت نمیكند. این طرح خیال واهی برخی افراد ناآگاه است كه حتی ارزش تفكر نیز ندارد. در این میان كشوری همانند روسیه میخواهد از آب گلآلود بحران آبی ایران، ماهی بگیرد و منافع خود را در این زمینه تامین كند».
نظر شما