سلامت نیوزـ*نیلوفر سعادتی: در زندگی روزمره، هرکسی ممکن است با حوادث طاقتفرسا، ترسناک و خارج از کنترل روبهرو شود. ما ممکن است دچار حادثه رانندگی شویم، قربانی یک تجاوز باشیم، یا شاهد یک حادثه دردناک باشیم.
به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: اسیدپاشی یکی از انواع شدید خشونت بوده که بیشتر علیه زنان صورت گرفته و ممکن است در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز شود. اسید، مادهای است که قرنها از شناخت آن میگذرد اما به نظر نمیرسد پدیده اسیدپاشی قدمتی بیشتر از 150 سال داشته باشد.
اسید مورداستفاده بیشتر اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اسید نیتریک و سود سوزآور (هیدروکسید سدیم) است؛ البته این ماده آخری از نظر شیمیایی در زمره اسیدها قرار نمیگیرد. خانوادهای که دچار این حادثه شدهاند و تحتتأثیر شرایط موجود قرار گرفتهاند، چهبسا تأثیری عمیق بر روحیات کودکان این خانواده پیش خواهد آمد. فرد آسیبدیده دراینشرایط در میان دیگران، حتی در میان خانواده و فرزندان خودش نیز احساس غریبگی میکند، از اجتماع دور میشود، همواره خود را در معرض خطر میبیند و ترس دارد و به دلیل احساس ناامیدی نسبت به آینده از پرداختن به کار و ادامه تحصیل پرهیز میکند و حال آنکه ممکن است این فرد پدر و یا مادر کودکانی باشد که این حس ضعف و ناامیدی رادر وجود والدینش احساس خواهد کرد، پس در این حالت بسیار احساس تنهایی و طردشدگی خواهد داشت زیرا وضعیت روحی و روانی خانه آنچنان مساعد نیست که توجه و احساسی همراه با محبت از خانه و خانوادهاش در آن شرایط بحرانی بگیرد و در نتیجه به گوشهای پناه برده و دچار حس طردشدگی و گوشهگیری خواهد شد.
معمولا کودکان دراینشرایط واکنشی کاملا هیجانی از خود نشان میدهند چون:
- آنها هیچگونه تجربهای درباره انواع بحران ندارند
- آنها نگرانی و ترس والدین را دیده و درک میکنند
- آنها برای درک وضعیت قبلی و افتراق بین وضع موجود و وقایع اتفاقافتاده برای خود و دیگران، دارای مهارتهای کافی نیستند
در کودکان کمتر از دو سال که در این نوع حوادث، والدین و عزیزان خود را دچار آسیبدیدگی میبینند، رفتارهای روحی ذیل بروز میکنند:
* گریه و بیقراری: حالتی از ناآرامی و سراسیمگی را دارد که شاید با هر پاداش و رفتاری نیز به آرامش نرسد
* بیعلاقگی به اتفاقات محیط اطراف، یا ترس از محیط اطراف
* اختلال در خواب و اشتها
* وقفه یا تأخیر در سیر رشد رفتاری آنان مانند زمان شروع خندیدن، زمان شروع نشستن، راه رفتن، تکلم و...
* فقدان عکسالعمل نسبت به محرکهای طبیعی
* پسرفت تکاملی، مانند توقف در راهرفتن و تکلم
در میان کودکان بین دو تا چهار سال نیز شرایط زیر قابل اجرا از سوی کودکان خواهد بود مانند:
* بازگشت به مراحل اولیه رشد، مثلا تکلم به شیوه ابتدایی (کودکانه)
* مکیدن شستِ دست
* شبادراری
* بیاختیاری دفع مدفوع
* کابوسهای شبانه: آن حادثه و صحنه دلخراش دائما پیش چشمشان تکرار میشود. این علامت ممکن بهصورت فلشبک (تکرار حادثه در ذهن و خیال حتی در خواب) ظاهر شود. این تجربیات ممکن است آنچنان واقعی و طبیعی به نظر برسند که احساس کنند واقعا آن حادثه در حال اتفاقافتادن است.
* ترس از اشیای خیالی
* پرخاشگری نسبت به دیگران: این حالت ممکن است بعد از گذشت مدتی و بعد از سکوتی که شاید از ترس ناشی شده، اتفاق بیفتد، بهگونهای که شاید خشم فروخوردهای که دراینمدت در درون کودک پنهان شده، حالا بهیکباره بیرون میزند.
* ترس و بیاعتمادی نسبت به دیگران: ممکن است خود را به بیتفاوتی کامل بزنند و کمتر با دیگران ارتباط برقرار کنند و در نتیجه زندگیکردن و کارکردن با این دسته افراد سختتر میشود.
* عدم تمرکز حواس و اختلال در یادگیری
اکثر افرادی که وقایع دردناک را تجربه میکنند، واکنشهایی از خود نشان خواهند داد که ممکن است شامل شوک، خشم، عصبانیت، ترس و حتی احساس گناه باشد. این عکس العملها، معمول و متداول است و این نشانهها در اغلب افراد پس از گذشت زمان از بین میرود. واکنش به تروما یک پاسخ طبیعی و لازم است. حافظه تمام افراد در موقعیتهای هیجانی دقیقتر کار میکند و جزئیات حادثه را به عمیقترین ساختارهای مغز میفرستد. هر چه فرد با تروما مستقیمتر مواجه شود، اثرات هیجانی شدیدتری را تجربه میکند. این افراد ممکن است رفتاری همراه با تندخویی نشان بدهند و با تحریک جزئی یا حتی بدون تحریک رفتار پرخاشگری کلامی یا جسمانی نشان دهند. بهطور کلی، معمولا در موقعیتی قرار میگیرند که نمیتوانند واکنش مناسبی به رویداد داشته باشند و بههمیندلیل دچار «اختلال استرس حاد روانی» میشود. تا مدتی پیش برای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه در بزرگسالان و کودکانی که یکی از اعضای خانواده آنها دچار این سانحه شده، از معیارهای یکسانی استفاده میشد؛ بنابراین اینطور میتوان گفت که بهطور کلی این کودکان کاملا نادیده گرفته میشدند.
شاید گذشتگان ما براینباور بودند که کودکان انعطافپذیرترند و راحتتر از بزرگسالان حوادث را به دست فراموشی میسپارند و بعد از حوادث دچار مشکلات طولانیمدت نمیشوند اما مطالعات نشان داده که برخلاف آنچه قبلا تصور میشد، کودکان بهسادگی نمیتوانند از حوادث آسیبزای زندگیشان رهایی یابند و احتمالا بیش از بزرگسالان گرفتار مشکلات مزمن و حلنشده خواهند شد. این مشکلات بر روند رشد آنها اثر میگذارد و باعث تخریب مهارتهای موردنیازشان برای کنارآمدن با اتفاقات و خودتنظیمی هیجانی در آنها میشود. کودکانی که قبل از 11سالگی آسیب دیده باشند، نسبت به کودکان بزرگتر سه برابر بیشتر دچار مشکلات روانشناختی میشوند. در آخر، این نکته حائزاهمیت است که ما تا چه زمانی باید شاهد اینگونه رفتارها در سطح اجتماع به دلیل نداشتن کنترل خشم دیگران باشیم؟
*مشاور کودک
نظر شما