متأسفانه با وجود حساسیت‌هایی که در این مورد وجود دارد، در جامعه مدرن امروزی، هنوز هم خانواده‌هایی وجود دارند که به رسم قدیم، به ازدواج فرزندان در سن پایین رضایت می‌دهند.

هزینه هایی که ازدواج بی‌وقتِ کودکان به دولت تحمیل میکند

سلامت نیوز-*زهرا علی اکبری: در آداب و فرهنگ دینی و ملی ما، ازدواج امری مهم است که یکی از حساس‌ترین مراحل زندگی آدمی محسوب می‌شود و موفقیت در چگونگی آن بخش وسیعی از آینده فرد را می‌سازد. در ازدواج برخورداری از شرایط حداکثری از اساسی‌ترین خواسته‌هاست و از آن جمله سن ‌و سال مناسب در طرفین بسیار با اهمیت است.

به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: متأسفانه با وجود حساسیت‌هایی که در این مورد وجود دارد، در جامعه مدرن امروزی، هنوز هم خانواده‌هایی وجود دارند که به رسم قدیم، به ازدواج فرزندان در سن پایین رضایت می‌دهند و این اقدام نامعقول موجب شده تا دغدغه ازدواج کودکان تبدیل به موضوعی نگران‌کننده در سطح جهان شود و به یک کشور یا یک منطقه خاص هم محدود نمی‌شود.

در پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، انسان تا زیر ١٨ سال کودک محسوب می‌شود و در ایران طبق قانون، ازدواج دختران از ۱۳ سال به بالا امکان‌پذیر است یعنی دختران در محدوده سنی کودکی بلوغ عقلی و قدرت تصمیم‌گیری‌شان آنقدر هست که نه‌تنها می‌توانند ازدواج کنند بلکه تبصره‌ای هم نیز در این مورد در قانون وجود دارد که با اذن ولی، امکان ازدواج دختران زیر ۱۳ سال هم وجود دارد.

این قوانین و آن باورهای سنتی خانوداه‌ها نیاز به بازنگری و ترمیم دارد. تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد ازدواج‌های کودکان، به 2 صورت اجبار یا اختیار صورت می‌گیرد که در هر صورت عواقب ناگواری در انتظار چنین ازدواج‌هایی است و آثار این نوع ازدواج‌ها در زندگی مشترک مشخص می‌شود.

این نوع ازدواج‌ها هزینه‌های زیادی برای دولت‌ها به‌جا می‌گذارد که مهم‌ترین آنها تضعیف بنیان خانواده و در پی آن آسیب‌های زیادی همچون (طلاق، اعتیاد و...)  است که‌ بر پیکره جامعه وارد می‌شود. در کنار برخی انگیزه‌های ارتباطی که در گذشته دور برای پیوند قبایل و هدف‌های اقتصادی دختران را به ازدواج در سن کودکی اجبار می‌کردند، بخشی از این رویکرد غلط نیز در بسترهای فرهنگی تعریف ‌شده است.

برای نمونه ماندن دختر در خانه و القای برچسب‌های جامعه برای دخترانی که دیرتر تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می‌گیرند، ترس خانواده‌ها از انحراف و روابط خارج از چارچوب توسط فرزندانشان، مدنظر قراردادن نیازهای جنسی آنان و... از جمله عوامل فرهنگی دخیل در این بخش هستند که خانواده‌ها را ترغیب می‌کند تا به ازدواج فرزندان خود در سنین پایین اقدام کنند. دراین میان آنچه از نهادهای فرهنگی کشور انتظار می‌رود آموزش‌های لازم به نوجوانان در این خصوص و تنویر افکار جامعه است.

پژوهش‌ها نشان داده که اطلاعات دختران درباره ازدواج، سلامت جنسی و باروری و همچنین اعتماد‌به‌نفس‌شان، ناچیز بوده و آموزش جنسی هم در مدارس وجود نداشت یا بسیار ناچیز بود و با حداقل کیفیت ارائه می‌شد. برای آنکه بتوانیم دختران کودک سرزمینمان را از عواقب ناخوشایند ازدواج‌های زودهنگام آگاه‌سازیم، باید از کلاس اول دبستان به آنان آموزش دهیم ، همچنین در مقاطعی در مدارس آموزش ازدواج را داشته باشیم.

آموزش‌وپرورش نهادی است که می‌تواند در آموزش و نحوه ارتباط برقرار کردن مردم در جامعه تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد ولی نه با یک کتاب و تنها در یک مقطع تحصیلی. باید استراتژی آموزش کشور به سمت آموزش ارتباط اجتماعی پیش برود. لازم است در دوران تحصیل در مدرسه جرات‌ورزی و مهارت‌های تصمیم‌گیری و نه گفتن را به دانش‌آموزان یاد بدهیم تا در شرایط بحرانی مدیریت رفتاری داشته باشند و بهترین انتخاب را برای خود رقم بزنند.

متأسفانه امروزه نه‌تنها جای چنین آموزشی در مدارس ما بسیار خالی است بلکه به‌دلیل باورها و عقاید برخی، از برنامه‌ریزی و اقدام درباره آموزش مهارت‌های زندگی و مسائل زیست جنسی در مدارس غافل مانده‌ایم.

نتیجه این غفلت می‌شود ازدواج‌های نافرجام برای دختران دل شادی که درفصل نشاط و طرب خود باید تن به زندگی اجباری بدهند و به جای پرواز آرزوها و آرمان‌هایشان به سکوت و خفقان محکوم می‌شوند.

در مدارس حتی برخورد و رفتار مناسب با دانش‌آموزی که ازدواج کرده را هدفمند نکرده‌ایم و مسئولان مدارس در مواجهه با چنین دانش‌آموزانی دقیقا نمی‌دانند چگونه باید برخورد کنند و گاهی با تصمیمات اخراجی چند وقته به دنبال حل کردن ماجرا هستند که این خود بسیار اشتباه و خسران آور است.

اینها همه ضعف قوانین کشوری و آیین‌نامه‌های اجرایی و انضباطی مدارس است. نه درد را پیشگیری کرده‌ایم و نه درمان را می‌دانیم. بر کسی پوشیده نیست که اگر نهادهای آموزشی و تربیتی کشور در دوران نوجوانی افراد بتوانند بابرنامه‌ها و اقدامات سازنده، پیامدها و خروجی‌های موفقی داشته باشند، آن جامعه در مناسبات فرهنگی و اجتماعی خود به نتایج قابل قبولی خواهد رسید و آسیب‌های اجتماعی آن کمتر خواهد بود.

در روزگارانی که به سمت جهانی با تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی در حال حرکت هستیم، سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری درباره ازدواج کودکان بسیار مهم جلوه می‌کند و انتظار می‌رود با تدوین برنامه‌های آموزشی مطلوب درمدارس و دیگر نهادهای مربوط به سمت بسترسازی و فرهنگ‌سازی ازدواج صحیح و به وقت گام برداشته شود. 

 

*معلم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha