چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۲
کد خبر: 224170

روزنامه «اعتماد» با آسیب‌دیدگان حادثه واژگونی اتوبوس در جاده جاجرود گفت‌وگو کرده است.

مرگ پشت ‌پلک‌های‌مان بود

سلامت نیوز: روزنامه «اعتماد» با آسیب‌دیدگان حادثه واژگونی اتوبوس در جاده جاجرود گفت‌وگو کرده است.

به گزارش سلامت نیوز، این روزنامه نوشت: «صورت‌های زخمی و خون‌آلود یکی‌یکی روی برانکارد وارد اتاق ترومای بیمارستان امام حسین(ع) می‌شوند. هنوز شوک واژگونی نیمه‌شب اتوبوس در چشم‌های‌شان است، سرهای‌شان را تکان می‌دهند و با چشم‌های نیمه‌باز رفت‌وآمد آدم‌های دوروبرشان را تماشا می‌کنند. گاهی نگاه‌شان به سقف می‌افتد. مات و مبهوت اندکی دست‌ها و بدن‌های‌شان را تکان می‌دهند تا فرق میان رویا و حقیقت تصاویر اطراف‌شان را بدانند. شب گذشته آنها مسافران اتوبوس کرج به ساری بودند. مسافران این سفر هم مثل تمام سفرها روی صندلی خواب یا بیدار نشسته بودند و غرق در افکار و خواب‌های‌شان بودند. ساعت ٢:٣٠ بعد از نیمه‌شب ناگهان اتوبوس از مسیر منحرف شد و تلوتلوخوران به داخل دره محور تهران-جاجرود در منطقه سعیدآباد سقوط کرد. ١١ نفر از مسافران کشته و ٢٧ نفر نیز مجروح شدند. از ٢٧ مصدوم ١٧ نفر مرد و ٩ نفرشان زن بودند. هنوز دو هفته از واژگونی اتوبوس دختران دانش‌آموز هرمزگانی و کشته شدن ٩ نفرشان نمی‌گذرد که این حادثه تلخ اتفاق افتاده است. در روزهایی که مسئولان در حال تدوین گزارش‌های متعدد برای چرایی این حادثه و راه‌های پیشگیری از حوادث جاده‌ای هستند ١١ نفر در جاده‌های کشور جان باختند. جالب اینجاست که علت هر دو حادثه از زبان مسوولان عدم توجه به جلو توسط راننده اتوبوس عنوان شده است. مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران دیروز در خبرها اعلام کرد خانواده یازده کشته شده اتوبوس کرج - ساری برای شناسایی اجساد به پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کنند. تعداد کشته‌ها ١٠ نفرد مرد و یک نفر زن است.

اتوبوس چند بار لبه پرتگاه رفت و برگشت تا واژگون شد

صبح سه‌شنبه مصدومان حادثه را به بیمارستان‌های امام حسین(ع)، شهدای تجریش، شهید فیروزگر، شهید لواسانی و بعثت نیروی هوایی منتقل کردند. حالا از یازده بیماری که برای مداوا به بیمارستان امام حسین آورده‌اند، ٥ بیمار در اتاق تروما بستری شده‌اند؛ مصدومانی که همگی صورت‌های‌شان زخمی است و کمرهای‌شان با کمربندهای طبی بسته شده است. مسئول قضایی و ماموران نیروی انتظامی به اتاق آمده‌اند تا از بیماران درباره چگونگی تصادف‌شان سوال کنند. بعضی قادر به صحبت کردن نیستند و تنها دو سه نفر می‌توانند درباره حادثه‌ای که بر سرشان آوار شد صحبت کنند. همراهان بیماران از ساری یکی‌یکی از راه می‌رسند و در نخستین نگاه به صورت مصدومان‌شان اشک می‌ریزند. آرشیار فارغی ٨ ساله با سر باندپیچی شده و صورت خونی کنار تخت مادرش ایستاده. دست به سرش می‌کشد و می‌گوید: «سرم خورده به آهن اتوبوس سه تا بخیه زدن.» نگران است چون حال مادرش خوب نیست. مهره‌های کمر و گردنش شکسته و تمام تنش پر از زخم و کبودی است؛ زخم‌هایی که خونریزی‌اش را باند پانسمان‌هایی که در گوشه‌گوشه صورت و دست و بدنش چسبانده‌اند، کنترل می‌کند. روی نوار کاغذی دور دستش نوشته: فاطمه اسکندری زن ٤٢ ساله. به سختی نفس می‌کشد. پارگی گوشه ابروی سمت راستش را با چندین بخیه روباز به هم چسبانده‌اند. خواهر همسرش می‌گوید: «صبح زود به ما تلفن زدند که اتوبوس‌شان ساعت ٢:٣٠ در جاجرود چپ کرده. همان وقت راه افتادیم برویم که گفتند بیایید بیمارستان. از ساعت ٤ صبح اینجاییم. خیلی درد داشت. صبح آمدند مرفین زدند و رفتند. الان ٨ ساعت است که منتظریم تا دکتر بیاید و کمرش را معاینه کند. گفتند عکس نخاع و گردنش را گرفتیم، گفتند ممکن است مشکل داشته باشد.»

فاطمه درباره حادثه می‌گوید: «ساعت ٢ونیم شب بود. همه خواب بودند. ناگهان اتوبوس شروع کرد به تکان خوردن. راننده نمی‌توانست اتوبوس را ثابت نگه دارد. من صندلی پشت راننده نشسته بودم. یکی از مردها که نمی‌دانم ردیف چندم نشسته بود فریاد زد: بیدار شد! بیدار شد! راننده خواب بود. دره هم کنارمان بود. از داخل شیشه‌های اتوبوس می‌دیدم که چندبار تا لبه دره رفتیم و دوباره فاصله گرفتیم. ناگهان اتوبوس داخل دره افتاد. دیگر چیزی نفهمیدم. خودم را همراه پسرم دیدم که از اتوبوس پرتاب شدیم بیرون. من پسرم را بغل کرده بودم. به خاطر همین بیشتر شیشه خرده‌ها توی بدن و سروصورت من رفت.»

تاثیر مرفینی که ٨ ساعت پیش تزریق کرده‌اند کم‌کم دارد از بین می‌رود و فاطمه زیر لب ناله می‌کند. خواهر همسرش بدوبدو می‌دود تا به یکی از پرستارها بگوید تا دوباره به او مرفین بزنند.

تخت راضیه ارهمی جلوی در اتاق است. روی بینی‌اش یک ماسک اکسیژن گذاشته‌اند و به سختی نفس می‌کشد. دخترش بالای سرش ایستاده و منتظر دکتر است که بیاید. می‌گوید ساعت ٣ صبح خبردار شدیم و ساعت ٥ صبح اسم مادرم را میان مصدومان حادثه دیدیم. از کرج راه افتادیم آمدیم. صورت راضیه ارهمی هم پر از پارگی و خون است. چشم سمت چپش کبود و ورم کرده است. وضعیت بیماران دیگر هم همین طور است. آرام‌آرام اشک می‌ریزد و گاهی پلک‌هایش را به هم فشار می‌دهد. می‌گوید: «خواب بودم و بیدار شدم دیدم اتوبوس روی آدم‌ها افتاده. هر کدام یک جای‌شان پر از خون بود. نمی‌دانستم بیهوش بودند یا مرده‌اند. نمی‌دانستم خودم مرده‌ام یا زنده‌ام. وقتی ماموران اورژانس آمدند فهمیدم اتوبوس‌مان چپ کرده.»

دختر جوان کنار مادر ایستاده. اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: «ماموران اورژانس دیر برای کمک رسیده بودند. مادرم و چند نفر دیگر با چشم‌های باز مرگ چند نفر را دیده‌اند.»

مادر می‌گوید: «مرگ پشت پلک‌های‌مان بود.»

یکی دیگر از مصدومان حادثه نیز مردی میانسال است که دختران برادرش برای پیگیری مداوای او به بیمارستان آمده‌اند. دختر جوان می‌گوید: «ساعت ٧ صبح از تلگرام متوجه شدیم که عموی‌مان از مصدومان حادثه است و او را به بیمارستان امام حسین(ع) آورده‌اند.»

کمر عمویش آسیب فراوان دیده و صدای ناله‌هایش از بیرون اتاق تروما هم شنیده می‌شود. برادرزاده‌اش در حال خواندن خبرهای تلگرامی است که می‌بیند یکی از مسئولان اعلام کرده حادثه به علت نقص فنی در سیستم ترمز اتوبوس بوده است. محکم با دست به پیشانی‌اش می‌زند و با صدای بلند می‌گوید: «یعنی اتوبوسی که ترمز نداره را می‌فرستند تو جاده؟ به خدا این مسافرها قصد خودکشی نداشتن. همشون آرزو داشتن، امید داشتن برسن پیش خانوادشون.»

سردار محمدحسین حمیدی، رییس پلیس راه راهور ناجا گفت: سرعت اتوبوسی که در آبعلی به دره سقوط کرده در لحظه سقوط۵۰ کیلومتر بر ساعت بوده است. هر دو راننده اتوبوس زنده هستند. برابر گزارش سامانه سپهتن سرعت اتوبوس ۲۰ ثانیه قبل از سقوط ۵۹ کیلومتر بر ساعت و مجاز و همچنین ساعت رانندگی راننده نیز مجاز بوده است. سرهنگ نادر رحمانی، رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا نیز درباره علت این حادثه به مهر گفت: علت حادثه نقص فنی سیستم ترمز بوده است. جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نیز در محل حادثه حاضر و دستور فوری برای تشکیل پرونده قضایی صادر کرد. دادستان تهران از سرپرست دادسرای ناحیه چهار تهران خواست برای رسیدگی سریع و دقیق به این پرونده، بازپرس ویژه تعیین و از رانندگان اتوبوس‌ها، سرنشینان مصدوم و مطلعین حادثه به قید فوریت تحقیق به عمل آید.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha