سوخت‌بران استان سیستان و بلوچستان، مصیبت‌های‌شان كم از كولبران كردستان نیست.

رنج سوخت ‌بری،مصیبتی که کم از کولبری نیست

سلامت نیوز:یكی برای تامین هزینه‌های درمان پدر بیمارش، یكی برای مخارج ازدواج، یكی برای تامین هزینه‌های تحصیل. همه آنها برای ادامه زندگی به این جدال وارد می‌شوند. آنها خطر می‌كنند، خود را به دورترین نقاط مرزی می‌رسانند و هر بار به سفری می‌روند كه شاید بازگشتی نداشته باشد.

به گزارش سلامت نیوز، اعتماد نوشت :سوخت‌بران استان سیستان و بلوچستان، مصیبت‌های‌شان كم از كولبران كردستان نیست. تاریكی شب و فرار مداوم از دست ماموران مرزی و پلیس پاكستان اگر به تصادف و آتش گرفتن خودرو یا افتادن در چنگال دزدان ختم نشود، در نهایت ٣٠٠ تا ٤٠٠ هزار تومان نصیب‌شان می‌كند. پولی كه چندین روز برایش خطر می‌كنند و اگر هزینه‌های خودرو را از آن كم كنیم در نهایت مبلغ ناچیزی برای‌شان می‌ماند. جاده‌های استان سیستان‌وبلوچستان همیشه پر از ماشین‌های تویوتا دوهزار بدون پلاكی است كه با سرعتی دیوانه‌وار در حركت هستند تا از كوره‌راه‌ها بارشان را به پاكستان و افغانستان برسانند.

احمد، اهل خاش و دانشجوی دانشگاه آزاد زاهدان است؛ مدتی به دنبال كار می‌گردد و بعد از اینكه از یافتن كار ناامید می‌شود به گفته خودش پی سوخت‌بری می‌رود. می‌گوید: «دنبال كار آبرومندی هستم و به محض اینكه كاری پیدا كنم كه بتوانم خرج تحصیلم را بدهم، سوخت‌بری را كنار خواهم گذاشت. مردم مناطق مرزنشین راه دیگری ندارند، از همین فرصت‌هایی كه مرز باز است استفاده می‌كنند تا درآمد اندكی برای امرارمعاش‌شان به دست بیاورند.» او از نیروهای مرزی هم انتقاد می‌كند و می‌گوید: «كسانی هستند كه تانكر، تانكر سوخت از مرز خارج می‌كنند اما نیروی انتظامی تنها به فكر تعقیب و تیراندازی به تویوتاهای مردم عادی است. سوختی كه تانكرها جابه‌جا می‌كنند چندین برابر سوخت‌ خودروهای ماست.»


 وهاب قرار بود در تابستان امسال با دخترخاله‌اش ازدواج كند؛ در ماه‌های منتهی به ازدواج سعی كرد با كار كردن برای یكی از خودروهای سوخت‌بر پس‌اندازی دست‌وپا كند اما دست و پایش را در این راه از دست داد. در یكی از كوره‌راه‌های منتهی به مرز تویوتای وهاب و صاحبكارش واژگون می‌شود، صاحبكار فوت می‌كند و وهاب دست و پایش را همان‌جا جای می‌گذارد، ازدواجش به هم می‌خورد و او كه نان‌آور خانواده بوده حالا خانه‌نشین شده و به قول خودش سربار مادر و پدر پیرش. اشك در چشم‌هایش جمع می‌شود و می‌گوید: «كاش مرده بودم و با پدر و مادرم چشم در چشم نمی‌شدم.»

مردان جوان مانند وهاب كم نیستند كه اگر جان‌شان را در اثر تصادف یا تیراندازی ماموران مرزی از دست ندهند در خودروهای آتش‌گرفته می‌سوزند یا عضوی از بدن‌شان را از دست می‌دهند.


 حمید ٣٤ ساله اهل سراوان می‌گوید: «در روستاهای مرزی سمت ما بیكاری بیداد می‌كند، خشكسالی هم دردی است روی همه دردهای این مردم. فكر می‌كنید اگر كاری با درآمدی ناچیز داشتم همسر وكودكان خردسالم را رها می‌كردم و خودم را به دام مرز می‌انداختم؟»

او از درگیری‌هایی كه این چند سال با ماموران مرزی ایران و پلیس پاكستان داشته، می‌گوید: «پول اندكی كه ما دریافت می‌كنیم در واقع قماری است كه روی جان‌مان می‌كنیم. پسرعموی من در تیراندازی جانش را از دست داد؛ افرادی را می‌شناسم كه در آن سوی مرز گرفتار شده‌اند و خانواده‌های‌شان ماه‌هاست از آنها خبری ندارند.»


او ادامه می‌دهد: «سوخت قاچاق از مازاد گازوییل خودروهای سنگینی كه از استان‌های دیگر بار می‌آورند و همچنین جایگاه‌های سوخت‌ تامین می‌شود. هر بشكه گازوییل در سراوان حدود ٢٠٠ هزار تومان است و آن سوی مرز قیمتش چند برابر می‌شود. البته سود اصلی به جیب اربابان می‌رود و سهم ما ناچیز است.»

سیستان مانند بلوچستان 

در منطقه سیستان هم مانند بلوچستان مردم از روی ناچاری به قاچاق سوخت تن می‌دهند. محمد ٢٩ ساله، با همسر و فرزند یك ساله‌اش ساكن تخت عدالت است. او مانند خیلی‌های دیگر از بسته شدن مرز گلایه می‌كند. می‌گوید: « هامون كه نبود مرز را داشتیم. بعضی‌ها مجوز تجارت داشتند، بعضی‌ها هم كه نداشتند، سوخت قاچاق می‌كردند. هر چه بود از دزدی و قاچاق مواد مخدر بهتر بود.»

در سال ١٣٨٨ دیواره‌ای مرزی برای جلوگیری از قاچاق سوخت، مواد مخدر و ورود اتباع افغان، روی مرز زابل كشیده شد اما این دیوار، بسته شدن درآمد روی مردمی بود كه همه هستی‌شان را خشكسالی گرفته بود و مرز، مسیری برای كسب معاش‌‌شان به حساب می‌آمد.

برای خیلی‌ها تجارت چند گالن بنزین، در لب مرز تجارت مرگ شد و با تیراندازی ماموران مرزی كشته شدند. گلنسا چند سال پیش شوهرش را با تیراندازی هنگ مرزی از دست داد. می‌گوید شوهرم كشته شده حالا محل درآمد او و چهار فرزندش پول یارانه‌هاست. مثل خیلی از مردم این روستا و روستاهای دیگر سیستان، یارانه تنها منبع كسب درآمد است. شاید اگر دولت امكان قانونی برای تبادلات مرزی فراهم می‌كرد و در مكان‌هایی از این دیوار مسیرهایی امن برای تجارت آسان قرار می‌داد، كمتر كسی به سراغ قاچاق می‌رفت.

پیامدهای خشكسالی


طبق آمار غیررسمی روزانه ٣ تا ٤ میلیون لیتر قاچاق صورت می‌گیرد كه تنها حدود ١٠ درصد این مقدار كشف می‌شود. بخشی از این مقدار از استان و بخش بزرگ‌تری از آن از استان‌های همجوار تامین می‌شود.


برخی مسوولان استانی ادعا می‌كنند كه برخورد با شهروند عادی و كسانی كه تنها برای امرار معاش این كار را می‌كنند، در دستور كار نیست. چرا كه خشكسالی‌های ویرانگر این سال‌ها و نبود صنعت و مشاغل جایگزین كشاورزی و دامداری، معاش مردم را با خطرات جدی روبه‌رو كرده است. مراجعه به آمار مهاجرت در سال‌های اخیر خود نشان‌دهنده عمق فاجعه‌ای است كه در نقاط مرزی ایران در حال وقوع است. طرح سوخت مرزنشینان در هیرمند و سراوان نیز مطرح شده بود تا مردم در مناطق مرزی بتوانند با مجوز قانونی و به صورت كنترل شده اقدام به خرید و فروش سوخت كنند كه با توجه به حجم بالای قاچاق سوخت به نظر می‌رسد این طرح نیز بی‌نتیجه مانده است.


براساس قانون مبارزه با قاچاق كالا كه در آن انواع جرایم قاچاق به صورت تفصیلی تعریف شده، وزارتخانه‌های مختلف ملزم به ایجاد زیرساخت‌های لازم برای كاهش این مشكلات شده‌اند. بخشی از امیدواری مردم این است كه طرح‌های عمرانی، حمل‌و نقل ریلی و توسعه صنایع و معادن كه در این سال‌ها در استان سیستان‌وبلوچستان در حال اجراست بتواند وضعیت مردم مناطق مرزنشین را بهبود بخشد و لااقل بخشی از سود و فرصت‌های شغلی حاصل از آن‌ نصیب مرزنشینان بشود.


یك جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه ساكن این  استان درباره فرهنگ‌سازی از راهكارهای چندگانه می‌گوید: «آموزش مردم برای در نظر گرفتن منافع بلندمدت و صرف‌نظر از منافع كوتاه‌مدت و آینده‌نگری، توسعه راه‌های امرارمعاش مردم، ارزش تلقی كردن كار مشروع، ضدارزش دانستن ثروت نامشروع و یك شبه، نهادینه‌سازی روحیه تلاش و قناعت در جامعه، نظارت بر عملكرد مالی مسوولان، ایجاد روحیه خوداتكایی جامعه و افزایش همبستگی اجتماعی از روش‌هایی است كه از نظر وی می‌تواند حس تعلق ملی جامعه را افزایش داده و مردم را به سمت زیست سالم و دوری از كسب‌وكار نامشروع سوق دهد.»

 

مازیار مشتاق گوهری، مستندساز : داستان سوخت‌بران

مازیار مشتاق گوهری، مستندساز اهل استان سیستان و بلوچستان است كه سال‌هاست به ساخت فیلم‌هایی در زمینه فرهنگ، جامعه و محیط زیست این استان پرداخته. حضور او در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی نه تنها با كسب جوایزی برای این فیلمساز زاهدانی همراه بوده، بلكه تصاویری بكر از زندگی، جغرافیا و فرهنگ سیستان‌وبلوچستان را نیز به نمایش گذاشته است.

او با توجه به شناخت عمیق از جغرافیای محل زندگی خود برخلاف بسیاری از فیلمسازان غیربومی، توانسته است تصویر واقعی‌تری از زندگی در سیستان و بلوچستان ارایه دهد. مشتاق به تازگی جایزه بهترین پژوهش را برای ساخت فیلم «زیمل بلوچستان» درجشن سینمای مستقل ایران دریافت كرده است.

همچنین پژوهش‌هایی میدانی درباره قاچاق سوخت در استان انجام داده و در یكی از سفرهایش با رانندگان خودروهای سوخت‌بری همراه شده است. در این گفت‌وگو از مشاهدات خود و راهكارهای حل این معضل می‌گوید.

 

شما در جریان قصه‌های مربوط به قاچاق سوخت در سیستان و بلوچستان هستید، چرا مردم به سراغ قاچاق می‌روند و اصلا درآمد حاصل از آن به خطرهایش می‌ارزد؟

اختلاف قیمت سوخت بین ایران و كشورهای اطراف باعث شده قاچاق سوخت طرفدار داشته باشد، البته اخیرا با كاهش قیمت نفت، سود حاصل از این كار كمتر شده است. اما در مورد اینكه چرا مردم این كار را انجام می‌دهند، دلیل اولش نزدیكی به مرز است. دوم اینكه كار و شرایط اشتغال برای‌شان فراهم نیست. در اكثر روستاها همه خانوارها پرجمعیت و بیكار هستند در منطقه پتانسیل اقتصادی بالقوه‌ای وجود دارد كه بالفعل نشده. از امكانات مرزی كه با پاكستان و افغانستان داریم برای بهبود زندگی مردم استفاده نمی‌كنیم.

در مرزهای میلك و پیشین هم تنها تاجران بزرگ از امكانات مرزی استفاده می‌كنند؛ كسانی كه به صورت عمده كالا وارد یا خارج می‌كنند. در واقع مرز سودی برای مردم عادی ندارد. ساده‌ترین مثال از پتانسیل‌های بالقوه خرماست. تنوع خرما در این استان بالاست اما متاسفانه حتی محلی برای تولید بسته خرما وجود ندارد و خرمای بلوچستان با بسته‌بندی بم به بازار عرضه می‌شود.

من در مسیر قاچاق سوخت با رانندگان سوخت‌بری همراه شدم؛ سفری كه 18 ساعت تا آن سوی مرز طول كشید. رانندگان از دزدراه‌ها و كوره‌راه‌های پر خطر حركت و در واقع با جان خود بازی می‌كنند. نهایتا برای هر سفر مبلغی بین 300 تا 400 هزار تومان نصیب‌شان می‌شود. بماند كه حدود 100 هزار تومان پول سوخت خودروی خودشان است و مبلغی هم باید برای سایر هزینه‌های خودرو و خورد وخوراك‌شان كنار بگذارند.

گاهی اوقات به آن سوی مرز كه می‌رسند، مرز بسته می‌شود و مجبورند آن طرف مرز بمانند تا دوباره مرز باز شود. پس سودشان در برابر هزینه‌هایی كه متحمل می‌شوند مبلغ بسیار ناچیزی است. سوخت معمولا از ماشین‌ها و ایستگاه‌های پمپ بنزین خریداری و یك جا دپو می‌شود، سپس از مركز استان یا شهرستان‌ها با ماشین‌های مختلف مثل پژو، وانت و حتی پراید به خروجی‌های مرز منتقل می‌شوند و وقتی مرز باز است با ماشین‌های تویوتا از مرز عبور داده می‌شود.

هر سفر چقدر طول می‌كشد و این هزینه برای چه مدتی از زندگی این افراد كافی است؟

این كار كاری نیست كه همیشه بتوان رویش حساب كرد. دایمی نیست. سفری كه حدود 18 ساعت در مسیر رفت و 18 ساعت در مسیر برگشت طول كشید، تقریبا دو روز. اما این زمان حداقلی است و با توجه به اتفاقاتی كه در طول راه می‌افتد ممكن است زمان سفر بیشتر شود. مبلغی هم كه هر خودرو دریافت می‌كند، ممكن است خرج یك هفته، یك ماه، یا بیشتر برای یك خانواده باشد.

بزرگ‌ترین چالش‌های یك خانواده‌ كه در كار قاچاق سوخت است، چیست؟

مهم‌ترین چالش از دست عضو خانواده است. در مسیری خطرناك حركت می‌كنند. خطر واژگونی خودرو و اتفاقات خاصی مثل پرت شدن از دره یا حتی گیر كردن در سیل، باید با دزدان و راهزنانی كه در كوره‌راه‌ها كمین كرده‌اند مواجه شوند.

این دزدان در مسیر برگشت پول‌شان را می‌گیرند. اگر این اتفاقات نیفتد ممكن است در پاكستان اسیر دزدان یا گرفتار نیروهای امنیتی پاكستان شوند، اگر پلیس پاكستان دستگیرشان كند خودرو و تمام اموال‌شان را مصادره می‌كند و افراد را بعد از سه ماه بازداشت با دست خالی به ایران بازمی‌گرداند.

این خطرات شاید بهترین حالت باشد. از آن بدتر این است كه شخص جانش را از دست بدهد. اما حالت بدتری هم وجود دارد كه گفتنش خیلی تلخ است. اتفاقاتی برای افراد می‌افتد كه برای خود و خانواده‌شان از مرگ هم بدتر است. تصادف می‌كنند و خودرو آتش می‌گیرد و زنده‌زنده می‌سوزند.

در بخش سوختگی بیمارستان امام علی (ع) زاهدان بسیاری از این افراد یا بستری هستند یا باید برای بازگشت اندكی از سلامتی‌شان عمل‌های جراحی متعددی انجام دهند. كسان دیگری هم هستند كه فلج شده‌اند و دیگر قادر به انجام كار نیستند. اینها بزرگ‌ترین آسیب‌هایی هست كه به خانواده این افراد و حتی جامعه وارد می‌شود.

با توجه به تجربیات شما چه اقداماتی برای بهبود زندگی مردم این منطقه می‌توان انجام داد؟ برخی هم این موضوع را مطرح می‌كنند كه مردم مناطق مرزنشین به قاچاق عادت كرده‌اند، این حرف درست است؟

این حرف فقط برای پاك كردن صورت مساله گفته می‌شود، اینكه بخواهند توپ را در زمین مردم بیندازند درست نیست. همه نقاط مرزی دنیا با مقوله قاچاق به صورت‌های مختلف درگیر هستند. ما هم مثل باقی جاها با این مساله در مرزمان مواجه هستیم.

دو كشور در كنار خود داریم، بندری داریم كه به اقیانوس متصل است. چرا به خوبی از این پتانسیل‌ها استفاده نمی‌كنیم؟ چرا هیچ كارخانه‌ای نداریم. وقتی بستر را برای استفاده صحیح از مرز فراهم نكرده‌ایم درست نیست بگوییم مردم تنبلند و قاچاق راحت است.

من با بزرگان روستاها صحبت كرده‌ام، می‌گفتند شما به فرزندان ما شغل بدهید، اگر باز هم كسی به دنبال قاچاق سوخت رفت خودمان مجازاتش می‌كنیم. مردم می‌گویند كار باشد حتی با درآمد 500 هزار تومان هم حاضر به كار كردن هستیم، همین كه خیال‌مان راحت باشد شب در كنار خانواده خودمانیم، كافی‌ است.

ببینید مردم تا همین حد هم قانع هستند. كسی راضی نیست كه این شغل پرخطر را قبول بكند به خاطر اینكه تنبل است یا نمی‌خواهد كاری انجام دهد. فكر نمی‌كنم كسی كه برای گذران زندگی دست به چنین كار سخت و پرخطری بزند تنبل باشد یا به قاچاق عادت كرده باشد.

مردم عادی از قاچاق سوخت سودی نمی‌برند، پس سود اصلی كجاست؟

سود اصلی و میلیاردی قاچاق در دست عده‌ای خاص است. یك سری افراد ذی‌نفوذ در اقوام هستند یا كسانی كه حواله‌های نفتی و گازوییلی جابه‌جا می‌كنند و كسانی كه اجازه دارند، تانكرهای نفتی را از مرز عبور بدهند.

این افراد بیشترین سود را می‌كنند وگرنه مردم مرز‌نشین عادی به اندازه‌ای كه خطر می‌كنند سودی به دست نمی‌آورند. از رهبر انقلاب هم نقل قول می‌كنند با قاچاقچیان بزرگ برخورد شود. با افراد ضعیف و كم‌توان كه برای گذران زندگی سوخت جابه‌جا می‌كنند برخورد سختی نشود و بستری را مهیاكنند تا بتوانند كسب و كار قانونی داشته باشند.

چه چیزی شما را ترغیب كرد كه سراغ پژوهش روی این موضوع بروید؟

من معمولا روی موضوعاتی كه دغدغه جامعه‌ام باشد كار می‌كنم و بعد آن موضوع به دغدغه ‌من تبدیل می‌شود. قاچاق سوخت آسیب‌هایی زیادی به جامعه ما وارد كرده است. همین چند وقت پیش خبر رسید كه ماشین سوخت‌بری تصادف كرده است و چهار پنج نفر از اعضای یك خانواده بر اثر تصادف با این ماشین كشته شده‌اند. وقتی در جاده‌های استان رفت‌وآمد می‌كنید، می‌بینید كه جاهایی از آسفالت سوخته است.

این سیاهی‌ها نشان این است كه یك ماشین سوخت چپ كرده و آتش گرفته است یا به خودروی دیگری برخورد كرده است. اینها فقط رد ماشین‌هایی است كه آتش گرفته‌اند. بسیاری تصادف كرده‌اند اما آتش نگرفته‌اند و بسیاری از آنها كه در كوره‌راه‌ها تصادف كرده‌اند و سوخته‌اند را هم به آنها اضافه كنید. خیلی‌ها درك درستی از همه ابعاد قاچاق سوخت ندارند.

من می‌خواهم همه جوانب این موضوع بررسی شود كه دید درستی به تصمیم‌گیرندگان و مسوولان ارایه شود. بعضی‌ها می‌گویند مرزبانی خیلی سختگیری می‌كند، برخی مردم مرز نشین را مقصر می‌دانند. در اینكه قاچاق با خروج سرمایه‌های ملی به كشور آسیب می‌زند شكی نیست.

ولی چه باید كرد؟ از آن طرف مرزبانی باید به وظیفه خود برای محافظت از حریم مرزها عمل كند. از طرفی مردم كاری ندارند كه انجام بدهند و نیاز دارند خرج خانواده خود را در بیاورند. با وجود پتانسیل‌های زیاد در استان، فرصت شغلی زیادی برای این خانواده‌ها نیست. نمی‌توان مردم را مقصر اعلام كرد، شرایط باعث شده به این سمت كشیده شوند.

از تجربه خود در سفر با خودروهای سوخت‌بری بگویید.

رانندگان قبول كردند من به عنوان شاگرد راننده در سفر همراه‌شان باشم. در آن 18 ساعتی كه در مسیر بودیم، چندین بار ماشین خراب می‌شد یا ماشین‌هایی بودند كه خراب شده بودند و به آنها كمك می‌كردیم، تا رسیدیم آن طرف مرز و بار را تخلیه كردند. در آن سوی مرز درگیری مختصری به وجود آمد كه ما سریع برگشتیم. خطراتی كه در دزدروها در كمین است هم به سختی‌های این سفر اضافه كنید.

من آماری را شنیدم كه سیصد هزار خودرو در استان مشغول این كار هستند. اگر در هر خودرو دو نفربرای دو خانوار كار كنند، رقمی نزدیك به ششصدهزار خانوار می‌شود كه با این كار و آسیب‌های آن درگیر هستند. به عنوان یك مستندساز به دنبال این هستم كه درك درستی از زندگی این افراد ارایه بدهم. دنبال مقصر گشتن فایده ندارد، باید شرایط درست به تصویر كشیده شود تا كسانی كه مسوول هستند بتوانند درست برنامه‌ریزی كنند و دید درست‌تری داشته باشند.

 

تجربه همراهی با سوخت‌بران
 رانندگان قبول كردند من به عنوان شاگرد راننده در سفر همراه‌شان باشم. در آن 18 ساعتی كه در مسیر بودیم، چندین بار ماشین خراب می‌شد یا ماشین‌هایی بودند كه خراب شده بودند و به آنها كمك می‌كردیم، تا رسیدیم آن طرف مرز و بار را تخلیه كردند. در آن سوی مرز درگیری مختصری به وجود آمد كه ما سریع برگشتیم. خطراتی كه در دزدروها در كمین است هم به سختی‌های این سفر اضافه كنید. من آماری را شنیدم كه سیصد هزار خودرو در استان مشغول این كار هستند. اگر در هر خودرو دو نفربرای دو خانوار كار كنند، رقمی نزدیك به ششصدهزار خانوار می‌شود كه با این كار و آسیب‌های آن درگیر هستند. به عنوان یك مستندساز به دنبال این هستم كه درك درستی از زندگی این افراد ارایه بدهم.


  خیلی‌ها درك درستی از همه ابعاد قاچاق سوخت ندارند. من می‌خواهم همه جوانب این موضوع بررسی شود كه دید درستی به تصمیم‌گیرندگان و مسوولان ارایه شود. بعضی‌ها می‌گویند مرزبانی خیلی سختگیری می‌كند، برخی مردم مرز نشین را مقصر می‌دانند. در اینكه قاچاق با خروج سرمایه‌های ملی به كشور آسیب می‌زند شكی نیست.

ولی چه باید كرد؟ از آن طرف مرزبانی باید به وظیفه خود برای محافظت از حریم مرزها عمل كند. از طرفی مردم كاری ندارند كه انجام بدهند و نیاز دارند خرج خانواده خود را در بیاورند. با وجود پتانسیل‌های زیاد در استان، فرصت شغلی زیادی برای این خانواده‌ها نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha