سه‌شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰

نرده‌کشی بین خیابان و پیاده‌رو، ساخت زیرگذرهای طویل و عریض پرهزینه و درهم‌ریختگی ظاهر ساختمان‌های شهر هریک بخشی از روند شهرسازی را دچار تزلزل و آشفتگی کرده است

زخم های چهارراه ولیعصر

سلامت نیوز: پیرمرد از تاکسی پیاده شد و خود را وسط خیابانی دید که هیچ راهی برای رسیدن به پیاده‌راه نداشت.

به گزارش سلامت نیوز، جهان صنعت نوشت: گیج شدن و آشفتگی را به وضوح در چشمان تنگ‌شده‌اش می‌شد دید. کلاهش را از سر برداشت و شروع کرد به زمزمه‌هایی که شنیدن‌شان ممکن نبود. جلو نرده‌های آبی و سفید که مرزی بین خیابان و پیاده‌راه کشیده بودند خشکش زده بود. در این بین پسر 17-16 ساله‌ای از بالای نرده‌ها پرید وسط خیابان کنار پیرمرد. پیرمرد انگار که همه چهارراه ولیعصر روی سرش خراب شده باشد، فریاد زد و پسر از فریاد او بیشتر ترسید. پسرکوله‌اش را از روی شانه‌اش پایین کشید و یک بطری آب از آن بیرون آورد تا پیرمرد بنوشد و آرام شود. پیرمرد و پسر نوجوان هنوز آرام نشده بودند که صدای جیغ و فریاد پیرزنی پشت نرده‌ها، این بار در پیاده‌راه ضلع جنوبی روبه‌روی آبمیوه‌فروشی که دیگر سال‌هاست وجود ندارد، توجه همه را به خود جلب کرد.
فریاد و فغان پیرزن به آسمان رسیده بود: «آخه من چه جوری از این نرده‌ها بپرم وسط خیابون. خیر ندیده‌ها میخوام تاکسی سوار بشم. این همه بار دارم. زمین خدا را چرا از بنده‌ها دریغ کردید. این چه وضعشه...» پیرزن عصبانی‌تر از آن بود که امکان آرام کردنش در نوستالژیک‌ترین تقاطع تهران فراهم باشد. هر سوی این تقاطع عابران مستاصلی ایستاده‌اند که روند عادی زندگی‌شان در هم ریخته شده است.

 
شهرسازی تهران متزلزل شده است

 
نرده‌کشی بین خیابان و پیاده‌رو، ساخت زیرگذرهای طویل و عریض پرهزینه و درهم‌ریختگی ظاهر ساختمان‌های شهر هریک بخشی از روند شهرسازی را دچار تزلزل و آشفتگی کرده است. نمونه موردی و خاص این آشفتگی را در چهار‌راه ولیعصر می‌توان به وضوح مشاهده کرد. تغییر بافت ساختمان‌ها بی‌توجه به بافت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی منطقه در اولین نگاه به این منطقه قابل مشاهده است. اما چنین تغییراتی هم‌راستا با زیرگذر عظیم و نرده‌های چهارراه ولیعصر نگرانی را درباره بافت جامعه‌شناسی شهری این منطقه چندین برابر می‌کند.
دردناک‌تر از زخم‌های عمیقی که نرده‌های سرد و زیرگذر بی‌هویت چهارراه ولیعصر ایجاد کرده‌اند، هویتی است که هر روز از بافت اجتماعی و پر‌سابقه‌ای که زیر‌سایه تئاتر‌شهر رشد کرده بود‌، گرفته می‌شود. نمادها و نشانه‌هایی که هر یک برای زندگی تهران ارزشی عمیق داشته‌اند یک به یک نابود شده‌اند و حالا فقط تئاتر شهر باقی مانده است و حوضی که فواره‌های آن بیشتر مواقع خاموش است. حالا دیگر هیچ خبری از آبمیوه‌گیری معروف چهارراه ولیعصر که محل قرار دانشجویان دهه 40 تا 80 بود، نیست.


زیرگذرهای تهران شرایط را برای شهروندان سخت کرده است


اولین مسوول در این آشفتگی و از‌هم‌گسیختگی شهری، شهرداری پایتخت است‌ که چنین طرح‌هایی فقط با بودجه‌ای که توسط شهرداری به تصویب رسیده، قابل اجراست‌ اما به نظر می‌رسد تهران روزگاری را سپری کرده است مدیران آن برای صرف هزینه‌های شهرداری به هر چه اندیشیده باشند، بهبود شرایط پایتخت در آن دخیل نبوده است. از همین رو شاهد اجرای پروژه‌های غیرمسوولانه‌ای هستیم که پایان نداشته‌اند و اگر هم به پایان رسیده‌اند، نتیجه مثبتی برای شهروندان به ارمغان نداشته است.
زهرا نژاد‌بهرام، عضو شورای پنجم شهر تهران درباره موقعیت آشفته چهارراه ولیعصر به «جهان صنعت» می‌گوید: گاهی زیر‌گذرها در فضای شهری شکافی عمیق ایجاد می‌کنند که این موضوع درمورد زیرگذر چهارراه ولیعصر نیز صادق است. ایجاد زیرگذرها به واقع راه‌حلی برای حل شدن معضل عبور و مرور شهری است اما در این مورد خاص نه تنها عبور و مرور شهروندان را ساده‌تر نکرده است، بلکه شرایط را سخت‌تر نیز کرده است.
به اعتقاد نژاد‌بهرام، ایجاد زیرگذرها باید از چند وجه متفاوت بررسی شود. در مرحله اول ساخت چنین زیرگذرهایی باید امنیت عبور و مرور را فراهم کند ‌همچنین موجب تسهیل آن شود. موضوع مهم دیگر درباره مساله زیرگذرها کاهش خطرات ایجاد شده برای شهروندان است. البته هزینه نهایی نیز باید منطقی باشد.
حال با نگاهی به پروژه زیرگذر چهارراه ولیعصر باید دید کدام یک از موارد بیان شده در این مورد خاص مورد توجه قرار گرفته است. بررسی‌ها به طور اجمالی نشان‌دهنده آن است که در ساخت این پروژه شهرداری تهران دچار خطایی فاحش شده و متاسفانه نه تنها مهندسان شهرسازی، بلکه جامعه‌شناسان شهری و هنرمندان نیز همگی بر نادرست بودن این پروژه و شکاف شهری که ایجاد کرده، واقف هستند.


شهرداری مطالعه و کارشناسی نمی‌کند


از سویی دیگر منوچهر بهرویان، معاون مدیر کل وزیر مسکن و شهرسازی در زمینه مقررات ملی ساختمان در سال ۷۲ درباره مطالعات شهرداری قبل از اجرایی کردن پروژه‌های تاثیرگذار شهری به «جهان صنعت» عنوان می‌کند: به طور کلی شهرداری در خصوص پروژه‌های خود هیچ کار کارشناسی انجام نمی‌دهد و هیچ برنامه‌ریزی مدون و کارشناسی‌شده‌ای در دست ندارد. این در حالی است که در حیطه شهر‌سازی باید عمیق‌ترین و وسیع‌ترین مطالعات انجام شود. نوع نمای ساختمان‌ها و تعداد طبقات آنها از مسایلی است که بافت شهری را شکل می‌دهد و برای ایجاد یا تخریب آن نباید به دور از برنامه‌های علمی و اندیشه‌های توانمند قدم برداشت.بهرویان درباره نمای ظاهری ساختمان‌ها در ایران و دیگر کشورها می‌گوید: نمای ظاهری ساختمان‌ها از آن دست مسایلی نیست که به سادگی از آن گذر کرد. این نمای ظاهری ساختمان‌هاست که هویت شهر را زنده نگه می‌دارد. نمونه ساده این موضوع در پاریس و لندن قابل مشاهده است. این قبیل شهرها نیز مانند تهران منطقه‌بندی شده‌اند. اما بر خلاف تهران که ساخت‌و‌سازهای عجیب و به دور از بافت اصلی رواج پیدا کرده است، در این شهرها به هیچ عنوان اجازه ساخت‌و‌سازهای خارج از قوانین منطقه و ساختار آن داده نمی‌شود.


جای خالی وزارت راه‌و‌شهرسازی در مدیریت شهری


این کارشناس شهرسازی تاکید می‌کند: وزارت مسکن، راه‌و‌شهرسازی متاسفانه هیچ دستور‌العمل مقرراتی به تصویب رسیده‌ای ندارد تا این اجازه را داشته باشد که مستقیم در روند شهرسازی و ایجاد فضای مناسب شهری دخالت کند. همین موضوع موجب شده در طول چندین سال گذشته شهرداری‌ها کاملا سلیقه‌ای و به دور از دانش روند شهرسازی را دچار تزلزل کنند. نمونه بارز این موضوع نیز ایجاد فضای نا‌امن شهری برای عابران پیاده و ماشین‌هاست. متاسفانه در اغلب خیابان‌های شهر مخصوصا خیابان‌های شمالی شهر عابران برای طی مسیری کوتاه به ناچار مجبور به تغییر مسیرهای ناگهانی از پیاده رو به خیابان و برعکس هستند.


شهرداری دستورالعمل مطالعاتی ندارد


بهرویان با ابراز نگرانی از آنچه در شهرسازی تهران می‌گذرد بیان می‌کند: شهرسازی امروز نیازمند بهره بردن از تیم معماری شهری، اظهار‌نظرهایی از سوی کارشناسان محیط‌زیست و ایده‌پردازی هنرمندان و همچنین دانش جامعه‌شناسان شهری است. تنها در این صورت است که فضای شهری از چنین وضعیتی نجات پیدا خواهد کرد. حال آنکه چندی پیش بر اساس برخی صحبت‌ها و جلساتی که برگزار شد، متوجه آن شدیم که شهرداری هیچ دستورالعمل مطالعاتی ندارد.
همچنین وی در ادامه گفت: متاسفانه شاهد هستیم که افراد با دانش اندک و نگران‌کننده‌تر از آن خالی از تجربه عملیاتی در پست‌های مهم مدیریت شهرداری مشغول به کار می‌شوند و تصمیمات عمیق و ریشه‌ای را به گونه‌ای اجرایی می‌کنند که هیچ اطلاعات درستی از آن ندارند. این در حالی است که در پست‌های کلیدی شهرداری نیازمند حضور افرادی کارآزموده و با‌تجربه هستیم. به هر روی تهران در موقعیتی قرار ندارد که گروهی در آن فقط کسب تجربه کنند و شهر دچار اختلال شود.


وظایفی که شهرداری فراموش کرده است


به گفته بهرویان، شهرداری نه تنها وظایف اصلی خود را فراموش کرده است، بلکه پی در پی تجربیات اشتباه قبلی خود را تکرار می‌کند. سال‌هاست، در روزهای پایانی سال شاهد آن هستیم که در مناطق مختلف تهران دستفروشان اقدام به فروش اقلام و اجناس خود می‌کنند و شهرداری به طور مکرر با این افراد درگیر می‌شود. این در حالی است که به سادگی چنین مسایلی قابل برنامه‌ریزی و حل شدن است. چنین موضوعاتی خاص ایران نیست. بازارچه‌های فصلی نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای دنیا بخشی از روند زندگی شهری است. شهرداری این امکان را دارد که فضایی را در یک سوله یا زمین ارزان قیمت فراهم کند. اما این درگیری بین دستفروشان و شهرداری هر سال تکرار می‌شود و بی‌نتیجه می‌ماند. دلیل اصلی چنین فرصت‌سوزی‌هایی را می‌توان بی‌ثباتی دانش در مدیران شهری و نداشتن تخصص کافی دانست. بازارچه‌های کوچک و بزرگ اشتغالزایی نه تنها معضل ترافیک را در بخشی از مناطق حل خواهند کرد بلکه در مسیر اشتغالزایی نیز قدمی بزرگ هستند.


سهم فراموش شده دانشگاه در شهرسازی 


سالیان سال از قدمت رشته‌های مهندسی شهرسازی می‌گذرد و امروز تهران و دیگر کلانشهرها با ضعف دانش مدیریتی روبه‌رو هستند. فارغ‌التحصیلان مهندسی شهرسازی به واقع یا جایگاهی در حوزه‌های اصلی خود ندارند یا اگر هم بنا به هر دلیلی توانسته‌اند جایگاهی بیابند دانش عملیاتی لازم برای عملکرد عمیق و توسعه بخش را ندارند.
از همین رو بهرویان معتقد است تا زمانی که از متخصصان کارآزموده در روند ساخت‌و‌ساز شهری و مدیریت شهری استفاده نکنیم، هیچ پیشرفتی را شاهد نخواهیم بود. این یک موضوع طبیعی است که راهکار مسایل و مشکلات در هر حوزه‌ای را باید در دانشگاه دنبال کرد، این در حالی است که باوجود رتبه سوم جهانی ایران در تعداد فارغ التحصیلان رشته‌های مهندسی، هیچ بهره‌ای از این سیل عظیم نمی‌بریم.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت کنونی تاکید کرد: دلیل بی‌بهره ماندن از این حجم دانش و بی‌نتیجه ماندن آن، آموزش‌های غیرعملی در دانشگاه‌های ایران است. وزارت علوم باید با بررسی مشکلات شهرسازی سرفصل‌های لازم برای دانشجویان شهرسازی را تعریف کند. برنامه‌ریزی‌های پایه‌ای با چنین روشی موجب خواهد شد نه تنها شهر دچار آشفتگی نشود، بلکه فارغ‌التحصیلان‌ نیز توانمند باشند.این استاد دانشگاه با اشاره به نمونه‌های مورد توجه در کشور انگلستان ادامه داد: یکی از مسایل شهری انگلستان پل‌های متعدد و قدیمی این کشور بود. مدیران شهری و دانشگاه در یک اقدام مشترک تصمیم گرفتند بررسی کارآمد بودن این پل‌ها را به دانشجویان دوره دکتری بسپارند. نتیجه نهایی مطالعات دانشجویان دکتری نشان داد هزینه حفظ و نگهداری این پل‌ها نسبت به تخریب و ساخت دوباره آن، صرفه اقتصادی دارد. این درحالی است که چنین روش‌هایی در هیچ یک از جریان‌های شهرسازی تهران به چشم نمی‌آید.


مدیریت هزینه، مهره گمشده مدیریت شهری تهران


گوشه به گوشه خیابان‌های تهران چاله‌هایی است که چند روز قبل پر شده بود و نرده‌هایی که به تازگی نصب شده است اما دوباره با گذشت کمترین زمان ممکن در لیست پروژه‌های بازسازی قرار گرفته‌اند. حتی خیابان‌ها و اتوبان‌هایی را شاهد هستیم که با گذشت کمترین زمان ممکن از ساخت آنها دوباره به لیست پروژه‌های بازسازی بازگشته‌اند یا حتی به طور کلی تعطیل شده‌اند. زیرگذر جناح واقع در میدان آزادی از نمونه‌های مشهود چنین بی‌توجهی در مدیریت شهری است‌ که با صرف هزینه بالا ساخته می‌شود و حالا تعطیل است.
منوچهر بهرویان در این باره نیز تصریح می‌کند: مدیریت هزینه و نگهداری به طور کلی در روند شهرسازی ما فراموش شده است. هزینه‌های گزاف در بازسازی پروژه‌های شهرسازی در زمانی کوتاه پس از بهره‌برداری از آن به هیچ عنوان منطقی و هم‌راستا با اقتصاد کشور نیست. علمی نگاه نکردن به روند شهرسازی هزینه‌های گزافی را بر دوش اقتصاد کشور گذاشته است. اغراق نیست اگر بگوییم هزینه‌های بازسازی پروژه‌ها بزرگ‌ترین بخش اسراف اقتصاد کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که برای مثال اگر ساخت یک زیرگذر شهری 100میلیارد تومان شده است، صددرصد این هزینه طی 100 سال برای بازسازی باید به آن پروژه بازگردد.

 

وقتی تعداد زیادی از مردم به جای عبور از زیرگذر از نرده‌ها می‌پرند


هیچ راهی نیست، یا باید از بالای نرده‌ها پرید وسط خیابان یا حداقل 15 دقیقه در زیرگذر سرگردان چرخید تا به خروجی درست رسید. اما موقعیت گیج‌کننده‌تر برای عابران زمانی است که در این تقاطع از تاکسی پیاده می‌شوند و نه راه پس دارند و نه راه پیش. برای رسیدن به اولین راه ورود به پیاده‌راه باید مسیری طولانی را موازی با حرکت سریع ماشین‌ها طی کنند تا به پیاده‌راهی آن سوی نرده‌ها برسند. همه اینها نشان‌دهنده مسیر شهرسازی اشتباه است.
این موقعیت عجیب، وصف حال و روز چهارراه ولیعصر است که نرده‌های آهنی و زیرگذر عظیم آن راه را برای زندگی روزمره شهروندان به واقع پیچیده کرده است. از چهارراه ولیعصر به سمت غرب تا خیابان فلسطین نرده‌هایی کشیده شده است که در هر سوی آن شهروندان دچار مشکل می‌شوند. ورود به خیابان یا قدم گذاشتن در پیاده‌راه تبدیل به کابوس این منطقه شده است. این که شهرداری وقت با چه توجیهی چنین برنامه‌ای را اجرایی کرده است، هر پاسخی هم که داشته باشد به قیمت آرامش در عبور و مرور شهروندان و هویتی که دیگر بویی از آن به مشام نمی‌رسد نخواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha