در این شماره و در ادامه نیز سعی شده است از زبان این مقام مسئول به برخی ابهامات و سؤالاتی مبنی بر چرایی بروز طیف وسیع مصرف‌کننده‌های مواد مخدر و اثر‌گذاری مداخلات درمانی بویژه در حوزه زنان و معتادان کارتن خواب پاسخ داده شود. در زیر مشروح این گفت‌و‌گو با «حمیدرضا‌صرامی» را می‌خوانید:

آخرین نتایج شیوع شناسی اعتیاد و اثر‌گذاری برنامه‌های پیشگیرانه

سلامت نیوز: دو هفته پیش با مشاور دبیرکل و مدیرکل دفترتحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر پیرامون آخرین نتایج شیوع شناسی اعتیاد و اثر‌گذاری برنامه‌های پیشگیرانه گفت‌و‌گویی مفصل انجام داد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: در این شماره و در ادامه نیز سعی شده است از زبان این مقام مسئول به برخی ابهامات و سؤالاتی مبنی بر چرایی بروز طیف وسیع مصرف‌کننده‌های مواد مخدر و اثر‌گذاری مداخلات درمانی بویژه در حوزه زنان و معتادان کارتن خواب پاسخ داده شود. در زیر مشروح این گفت‌و‌گو با «حمیدرضا‌صرامی» را می‌خوانید:


در دو دهه اخیر در حوزه آسیب‌های اجتماعی بویژه مسأله اعتیاد چه اتفاقی رخ داد که امروز با طیف وسیعی از مصرف‌کننده‌های مواد مخدر روبه رو هستیم؟

 
اجازه می‌خواهم دو یا سه نکته را بگویم. چون می‌خواهم برخی از موضوعات را تحلیل کنم. مصرف مواد را نمی‌توانیم جدا از کل موضوعات جامعه تلقی کنیم. اول راجع به سیر تحولات جامعه چند نکته را بیان می‌کنم اینکه چرا به اینجا رسیدیم. در سیر تحولات جامعه ایران در حوزه آسیب‌های اجتماعی با افزایش و طیف وسیعی از تهدیدات اجتماعی و آسیب‌های درهم تنیده و چند لایه و ضخیم مواجه هستیم.

سؤال اساسی این است چرا این اتفاق در کشور رخ داده است؟ با 4 دلیل درباره افزایش مسائل اجتماعی ایران مواجه هستیم. یکی تهاجم وسیعی که دشمن در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی انجام می‌دهد که از سه مؤلفه بهره می‌گیرد: پویایی، روزآمدی و توانمندی.

نکته دوم، غفلت متولیان کشور در دهه‌های گذشته و عدم توجه به توسعه اجتماعی است. نکته سوم؛ شتاب اجتماعی است. تغییراتی که در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رخ داد که امروز با سطح و مدل زندگی متفاوتی روبه رو هستیم.

همه این‌ها موجب شد آهسته این شکاف‌ها افزایش پیدا کند و ما با ترافیک فزاینده و رنگین کمانی از آسیب‌های اجتماعی در ایران مواجه شویم.

متأسفانه با روند فزاینده عرضه مواد و با تغییرات وسیع الگوی مصرف در جامعه و جهان مواجه شدیم ولی در عین حال نه مردم و نه مسئولان آمادگی ورود به قرن بیستم را نداشتند. تمام اینها زمینه‌هایی را برای تقویت فریب‌های فرهنگی و باورهای غلط در سطح جامعه ایجاد کرد که زمینه‌ساز ورود طبقات مختلف اعم از نوجوانان، زنان و جوانان، تحصیلکرده‌ها و افراد شاغل به جرگه موضوع مصرف مواد شد.


چرا آمارهای ستاد درباره تعداد مصرف‌کننده‌های مواد مخدر همیشه با آنچه مردم مشاهده می‌کنند، تضاد دارد؟

 بین مردم، اعتیاد یک معنا دارد بین متخصصین یک معنا و بین مسئولان کشور هم معنای دیگری. اگر کسی در محله‌اش نگاه کند؛ یک بچه یکبار یک ماده را مصرف کرد به او معتاد می‌گوید اما استانداردها می‌گوید؛ این باید 11 نشانه داشته باشد تا بگوییم به‌خاطر 6 تا 11 نشانه اختلال مصرف دارد.

از یک طرف دسترسی آسان به مواد در جامعه وجود دارد. از طرفی مردم معتاد متجاهر را در خیابان می‌دیدند می‌گفتند ما التهاب داریم و نگرانیم چرا وضع اینجوری است؟ آنچه در تمام تحقیقات به‌دست آوردیم اینکه بله اعتیاد خیلی زیاد است.

ولی وقتی باز می‌کنیم این نگاه به‌خاطر مشاهده 4 تا معتاد و مواد فروش در محل زندگی‌شان بوده و یکهو این را به کل جامعه تعمیم می‌دهند و می‌گویند اوضاع خیلی بدتر است. نکته دوم، یادمان باشد وقتی در یک جامعه پرگویی می‌کنیم ضمن اینکه اثرات بازدارنده ندارد معکوس هم عمل می‌کند دکان‌های پرگویی در کشور زیاد شده است اگرچه اعتیاد موضوع اول کشور است و باید به این موضوع خوب پرداخته شود اما وقتی نگاه می‌کنیم بیشترین پرداخت به عوامل خطر اعتیاد است تا عوامل محافظ.

در حالی که در جهان در پیشگیری استاندارد به عوامل محافظ اعتیاد تأکید دارد یعنی به نشاط، سلامت و ارتقای روانی اشاره می‌کند. جامعه به جای اینکه به عوامل محافظ بپردازد در روزنامه، سایت و رسانه‌ها به مقوا خوابی و کارتن خواب‌ها نگاه می‌کند ضمن اینکه حساسیت اجتماعی هم کمرنگ شده. بنابراین آنچه جامعه به مسئولان نمره می‌دهد ناشی از حجم اطلاع رسانی‌های منفی بیش از حدی است که صورت می‌گیرد.


منظورتان از دکان پرگویی همین بیان آمارهایی است که گاهی با آمارهای ستاد مطابقت ندارد؟

من که دکان پرگویی را گفتم منظورم این نیست آمار‌ها را نگویید. من وقتی اینجا آمدم مهرهای سری و محرمانه را شکاندم. برای مثال رقم 2 میلیون و 800 هزار معتاد را باید جامعه بداند، سیاست ما کتمان کاری و سکوت نیست اما یک سیاست را باید به جامعه بسط دهیم اینکه باید همه چیز را به مردم بگوییم درست است ولی اشتباه‌گویی‌ها خطرناک است.

باید به مردم آمار صحیح داد و از طرفی به آنها اجازه داد در سرنوشت خودشان مداخله کنند از طرفی بیش از حد منفی گفتن‌ها مردم را بی‌تفاوت می‌کند. پرگویی یعنی پرگویی‌هایی مبنی بر اینکه دیگر نمی‌شود کاری کرد، اتفاقی را ایجاد نمی‌کند.


جدا از عدد و رقم‌های آماری در حوزه اعتیاد زنان گویا واقعیت موجود کمی متفاوت به نظر می‌رسد؛ زنان نسبت به گذشته به سمت مصرف مواد گرایش بیشتری پیدا کرده‌اند، برای پیشگیری از اعتیاد زنان دقیقاً در حوزه پیشگیری چه کرده‌ایم؟


در حوزه زنان تحقیقات نشان می‌دهد زمینه‌های فردی مانند مشکلات عاطفی و روانی، بحران هویت، شکست عاطفی، فقدان صمیمیت‌های زناشویی، بی‌اعتمادی به نفس و استرس و افسردگی‌ها و زمینه‌های خانوادگی از جمله کمبود محبت در خانواده، سبک نامناسب فرزندپروری، تجربه تبعیض در منزل، افراط در محبت، نظارت ضعیف والدین، ضعف اعتقادات مذهبی و کنترل‌های اجتماعی ضعیف و زمینه اجتماعی و فرهنگی از جمله دسترسی آسان به مواد، آلودگی‌های محل‌ها، ضعف کنترل‌های اجتماعی، فضای آلوده محیط‌های آموزشی و گروه همسالان، عدم حمایت و تأیید اجتماعی و عوامل روانشناختی و فرهنگی و محیطی و خانوادگی تأثیر زیادی در زمینه مصرف در زنان ایجاد کرده است.

وقتی پیامدهای ناشی از مصرف را در زنان نگاه می‌کنیم می‌بینیم از بروز بیماری‌های عفونی و سلامت جسمانی که به‌واسطه مصرف مواد سرطان رحم می‌گیرند گرفته تا در حوزه روانی وابستگی بیش از حد روانی و اختلالات خلق و افسردگی را به ارمغان می‌آورد. در حوزه مشکلات اجتماعی نیز این زنان تعلقی به فعالیت اجتماعی ندارند.

جالب این است که در ایران سالانه یک میلیون و 500 هزار نفر زن باردار در کشور داریم که نیم درصدشان یعنی7 هزار و 500 نفر در یک سال مصرف مواد داشتند. در سال 1395 از 900هزار نفر زن باردارغربالگری و مشخص شد 2هزار و 438 نفرشان سطوحی از مصرف مواد را داشتند. نتایج تحقیقات متفاوت نشان می‌دهد، دختران و زنان 6 سال زودتر از مردان به آخر خط اعتیاد می‌رسند.

نخستین تجربه مصرف مواد تا تزریق در زنان به‌طور متوسط 2 سال و در مردان 8 سال است. شانس ابتلا به مصرف مواد در دختران و زنان مبتلا به اختلال خلقی 4 برابر و دختران و زنان مبتلا به اختلال اضطراب 2.2 برابر است.

یعنی وقتی در دهه‌های گذشته به سلامت روان این جنسیت توجه نکردیم مشکلات ما بدتر شده است. متأسفانه 80درصد دختران مبتلا به مصرف مواد دچار اختلال خلقی و اضطرابی بودند. تحقیق دانش‌آموزان نگران‌کننده بود.

احتمال مصرف مواد در دانش‌آموزانی که دعوا و جر و بحث بین پدر و مادر است در دانش‌آموز دختر و پسر 2.21 برابر گرایش به مواد بیشتر است. در خانواده‌هایی که پدر و مادر با بچه دعوا می‌کنند 2.67 برابر احتمال مصرف بیشتر است و متأسفانه احتمال مصرف مواد در دانش‌آموز دختر و پسر که بدون اطلاع پدر و مادر بیرون می‌روند 19.6 درصد است.

اینها نشان می‌دهد ما در این زمینه‌ها با این موضوعات مواجه هستیم. آسیب شناسی برنامه‌های زنان به ما نشان می‌دهد استگیما و انگ اجتماعی و نگاه تحقیر‌آمیز جامعه به زنان وابسته به مواد موجب می‌شود در حاشیه قرار بگیرند. مشکلات اقتصادی زمینه را برای درمان زنان ایجاد نمی‌کند. ضعف خدمات‌رسانی درمانی ویژه زنان از جمله کمبود پزشک زن و مشاور آموزش درمانی موجب می‌شود زنان برای درمان‌شان اکراه داشته باشند یا محلی برای نگهداری بچه‌شان ندارند. محیط امن و آرام در منزل در کنار درمان زنان خیلی کم است.

فرآیند درمان اعتیاد زنان پیچیده است چون زنان در مراحل اولیه درمان با شکست بیش از حد مواجه می‌شوند و حس ناتوانی موجب عود مجدد می‌شود. اگر بخواهیم در عرصه پیشگیری مداخله کنیم به تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی زنان باید توجه کنیم. ما نیازمند این هستیم حداقل برای زنانی که معتاد یا مصرف‌کننده مستمر هستند متخصص زنان در عرصه اعتیاد مداخله کند.

در حوزه پیشگیرانه آخرین تحقیقات جهانی می‌گوید متناسب با جنسیت مداخله صورت بگیرد ما در اقدامات پیشگیرانه بخصوص دختران دانش‌آموز و دانشجو و زنان کارگر نیازمند به این هستیم بسته‌های حمایتی مجزا باشد که الان در دستور دبیر کل پیشگیری از ستاد هم قرار دارد.


شما در بخش اول مصاحبه گفتید حوزه پیشگیری 10 درصد و درمان 25 تا 30 درصد جمعیت را پوشش می‌دهد. بودجه مقابله، درمان و پیشگیری چقدر است؟

 
 در دولت یازدهم توازنی در نوع اقدامات بودجه‌ای صورت گرفته یعنی تقریباً بودجه کاهش تقاضا (پیشگیری، درمان و کاهش آسیب) و اقدامات مقابله یک توازن رویکرد را ملاحظه می‌کنیم ولی باید باور پیدا کنیم این بودجه‌ها برای این حجم تهدید کارساز نیست.

 اما می‌دانیم همیشه درمان اعتبارش بیشتر بوده و مقابله هم همین‌طور در حالی که تأکید رئیس جمهوری به وزیر کشور پیشگیری و صیانت از مواد مخدر است.

در حوزه صیانت چه کرده‌اید؟ با توجه به مشکلات عدیده‌ای که در کشور ما وجود دارد مثلاً 80درصد معتادان تحت درمان دوباره بازگشت می‌کنند؟


در سال‌های پس از انقلاب همیشه این‌طور بوده است. نخستین نکته‌ای که در برنامه پیشگیرانه بشدت دنبال می‌کنیم بحث توانمندسازی دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه است بر این اساس طرح توانمندسازی را در 13 استان در سال گذشته اجرا کردیم.

هزار و 700 نفر  از مدرسین آموزش و پرورش در 10 ساعت آموزش یاد گرفتند تا در سه سطح مداخله کنند. مداخله دانش‌آموزان، معلمان و والدین. بر اساس طرح توانمندسازی سه کار را دنبال می‌کنیم. افزایش آگاهی دانش‌آموزان در زمینه پیشگیری، ارتقای توانمندی‌های روانی و اجتماعی در خودکنترلی و مراقبت‌ها و نکته سوم؛ هماهنگ‌سازی و یکپارچه‌سازی خدمات پیشگیرانه در مدرسه و خانه است.

بر اساس این طرح در سال 95 یک میلیون نفر از دانش‌آموزان، والدین و معلمین زیر پوشش طرح توانمندسازی قرار گرفتند. در سال 96 با بازگشایی مدارس طبق دستور وزیر کشور 18 استان دیگر هم امسال زیر پوشش خواهند رفت.

آقای دکتر صرف اضافه کردن دو مرکز «دی‌ای سی» یا کمپ‌های ماده 16 که برنامه جدیدی نیست مداخلاتی را که اثر‌گذار باشد، بفرمایید؟


 مداخلات درمان باید بر اساس سند درمان و مداخلات اجتماعی حرکت کند. در سند جامع درمان و حمایت‌های اجتماعی مصوب ستاد تمام خدمات درمانی تعریف شده است. در حوزه مراکز گذری سرپناه، مراکز درمان سرپایی، تی سی، درمان اقامتی کمپ‌ها و میان مدت‌ها هیچ درمانگری اجازه ندارد روش جدیدی را به‌کار ببرد.


 البته منظور من در حوزه سیاستگذاری مداخلات درمانی است، درمان ما همان روشی است که 20 سال پیش برای معتادان استفاده می‌شد؟


 سند درمان 93 مصوب شده است. مداخلات درمانی روبه بلوغ است. با قاطعیت جلوی کمپ‌های آب درمانی یا بستن به درخت گرفته شده است. رویکرد ستاد یک رویکرد علم محور شده است. هیچ برنامه‌ای صورت نمی‌گیرد مگر اینکه از طریق وزیر کشور و دبیر کل ستاد که جلسه مشورتی با 30 نفر متخصص دانشگاهی دارد مهر تأیید می‌خورد و در ستاد مصوب و اجرا می‌شود. کسی اقدامات لحظه‌ای نمی‌کند.

ما آنچه در طول برنامه ششم توسعه می‌دیدیم اگر این‌ها به یک برنامه اجرایی تبدیل نشوند این شیوه‌ها استمرار پیدا نمی‌کند اگر مداخلات پیشگیرانه با جدیت صورت نگیرد اگر در این گلوگاه‌ها مدیریت خوب صورت نگیرد و تناسب بین وضع موجود نداشته باشیم اتفاق جدی در این قسمت صورت خواهد گرفت. ما در آینده با چند معضل جدی در حوزه اعتیاد مواجه هستیم.

اولاً الگوهای مصرف در سطح جامعه جهانی با ورود مواد جدید در حال تغییر است و احتمال اینکه این مواد وارد کشور شود دور از انتظار نیست. دوماً در سطح جامعه جهانی با کاهش سن مصرف، ورود افراد تحصیلکرده، زنان و افراد شاغل، فرزندان طلاق در حوزه اعتیاد مواجه هستیم. در حوزه زنان فعالیت‌های جدی‌تری در حوزه مداخلات درمانی باید داشته باشیم و باید مراکز درمانی ویژه زنان در سطح جامعه بشدت گسترش پیدا کند.

همچنین قطعاً باید سرمایه گذاری‌ها در سطح کشور بیشتر باشد. اگر مداخلات درمانی برای زنان صورت نگیرد با مشکلات جدی‌تری در کشور با عرصه زنان مواجه خواهیم بود.


کنجکاوی و اضطراب در نوجوانان و دانش‌آموزان دو عامل اصلی شروع مصرف مواد است. برای این دو عامل در حوزه پیشگیری چه کرده‌اید؟


این را در حوزه سبب شناسی تکمیل می‌کنم. البته موضوعی که تاکنون هم جایی نگفته‌ام، در حوزه علل مصرف چند نکته را می‌بینیم. سبک هویت: نتایج تحقیقات نشان می‌دهد هویت‌های بحران‌زده، دنباله‌رو و سردرگم در نوجوانان یک مقداری برای ما نگرانی ایجاد کرده است.

نکته دوم؛سبک فرزندپروری والدین است که سبک سخت‌گیرانه و سهل‌گیرانه رونق می‌گیرد و نکته سوم؛ بحث سلامت روان دانش‌آموزان است که اضطراب، روانپریشی، پرخاشگری، وسواس و پارانوئید در روابط متقابل افزایش پیدا می‌کند.

آنچه در طرح توانمندسازی دنبال کردیم این بود که مهارت‌های خودکنترلی، تاب‌آوری، تصمیم‌گیری و ارتباطات اجتماعی و مهارت هویت‌یابی را به دانش‌آموزان یاد دهند. همچنین برای معلمان نیز آموزش دادیم چگونه کلاس آرام و پر از سلامت را ایجاد کنند.

این اقدامات همه جانبه در سطح آموزش و پرورش اعمال می‌شود. شکل‌گیری شخصیت 85 درصد زیر 7 سال است. من به‌عنوان کارشناس معتقدم باید این آموزش‌ها در دوره 3 تا 7 سالگی بیاید ولی الان میزان اعتبار کم و متخصصین در عرصه پیشگیری کم است. وزارت علوم اگر ایجاد یک دانشگاه در حوزه پیشگیری از اعتیاد را در دستور کارش قرار ندهد و با توجه به اینکه بیماری‌های جسمانی وروانی و اجتماعی در کمین است اگر دانشکده‌ای را برای تربیت نیروی متخصص تولید نکنیم در آینده با ده‌ها مشکل مواجه خواهیم شد.

باید مداخلات بویژه در مقطع پیش‌دبستانی و مهدکودک‌ها رونق بگیرد. در حوزه گلوگاه‌ها خوب مداخله نکردیم. مثلاً درباره فرزندان بیش‌فعال وقتی در کودکی خوب مداخله نمی‌کنند در بزرگسالی شیشه مصرف می‌کنند یا وقتی مداخلات خوب برای رشد شخصیت فرزندان طلاق شکل نمی‌گیرد کودک کار می‌شوند.

به گلوگاه‌هایی مانند فرزندان زندانیان، معتادین و حاشیه‌نشین‌ها خوب توجه نشد از این‌رو با رشد موضوعات در سنین مختلف مواجه می‌شویم. در دهه 80 از افراد آسیب‌پذیر غفلت شد. برای همین رهبر معظم انقلاب وقتی در جلسه سران می‌نشیند در 4 جلسه تأکید می‌کند اعتیاد اولویت اول است چون در 4 دهه مورد غفلت واقع شده است.


سند یا تحقیقی دارید که نشان دهد برنامه‌های پیشگیرانه در کشور موفق عمل کرده است؟

سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد در سال 1390 نگارش شد که تا سال 95 اجرا شده است. از اوایل شهریور ماه ارزیابی این سند آغاز شده است. تا پایان سال ارزیابی همه برنامه‌های پیشگیرانه در 5 سال اخیر را به جامعه اعلام خواهیم کرد.

پیش از این هم ارزیابی علمی انجام نشده بود. اما برنامه‌های اجتماع محور ارزیابی شد و با ایراداتی مواجه بود که نشان می‌داد تسهیل‌گران از علم کافی برخوردار نیستند. همچنین متناسب با نیاز جامعه مداخلات صورت نگرفته و مشارکت برای مردم باید بیشتر شود.

تحقیقی از مردم انجام دادیم 69 درصد مردم اعلام کردند، علاقه‌مندیم در برنامه‌های پیشگیرانه مداخله کنیم. 51 دستگاه فرهنگی کشور از این ظرفیت استفاده نکردند. مثلاً از وزارت ارشاد گرفته تا آموزش و پرورش و کمیته امداد و دفتر تبلیغات و رسانه ملی باید از این ظرفیت 69 درصد جمعیت 15 تا 64 سال استفاده کنند.یعنی تا می‌توانید برای نوجوان و جوان پاتوق ایجاد کنید. باید در فضای مجازی و خیابانی پاتوق ایجاد شود باید بچه‌ها بتوانند خودشان را ابراز کنند.


همانطور که خودتان هم اعلام کرده‌اید سال 94 از 34 هزار دانشجو در دانشگاه دولتی نیم تا یک درصد‌شان شیشه مصرف کرده بودند. شیوع شناسی مصرف مواد بین دانشجویان هم چهره به چهره بوده است؟


بله. پرسشگر به کلاس‌ها مراجعه کرده است. البته اسم و نام خانوادگی را نمی‌خواهند. آنها با خیال راحت و اعتماد به‌عنوان سرمایه اجتماعی پرسشنامه را پر می‌کنند.در سال 94 با نمونه 118 هزار دانش‌آموز متوسطه دوم 15 تا 18 ساله‌ها آنچه ما بررسی کردیم 2.1 درصد دانش‌آموزان متوسط دوم مصرف مواد را مبادرت کرده‌اند. 0.16 درصد اینها مصرف شیشه داشتند.

در تحقیق 1393 با 13 هزار نمونه در کارگران کشور در 609 کارگاه صنعتی نرخ شیوع مصرف مواد که تست ادرار هم گرفتیم 22 درصد بوده است، نرخ مصرف شیشه در این افراد 8 درصد بوده است. در پرسشنامه خود اظهاری اینگونه نیست جامعه به پرسشگر بی‌اعتماد باشد.


فکر می‌کنم این سؤالم را اینجا بپرسم در همین شیوع شناسی مصرف گل و حشیش را رتبه دوم اعلام کردید چیزی هم که وجود دارد علاوه بر چند مصرفی، گرایش شدید دانشجویان و دانش‌آموزان به مصرف گل و ماری جوانا است. آیا شیوع مصرف گل از قبل قابل پیش‌بینی نبود که برای آن برنامه‌ریزی می‌کردید؟ حالا که کار به اینجا رسیده چه برنامه‌ای برای پیشگیری مصرف گل و ماری‌جوانا بین این گروه‌های پر خطر دارید، بالاخره اینها دروازه ورود به اعتیاد هستند؟


چند تا کار را انجام می‌دهیم: ایجاد عملیات روانی از طریق رسانه‌های ملی، مکتوب، شنیداری و دیداری و فضای مجازی. اگر این عملیات روانی در سطح جامعه بالا برود بشدت فریب‌های فرهنگی که اعتیادآور نیست زدوده می‌شود. نکته دوم، افزایش بحث مهارت‌ها مثل اقدامات در عرصه دانشگاه و مدارس و توانمندسازی‌های فردی، روانی و اجتماعی برای خود کنترلی است. عامل خودکنترلی کم هزینه‌ترین و اثر بخش‌ترین است. مداخله خودکنترلی در سطح مدارس و دانشگاه به‌عنوان رویکرد جدی مد نظر قرار گرفته است.

نکته سوم: ضربه زدن به باندهای تولید اینگونه مواد است. مثلاً کاشت گیاه شاهدانه در گلدان را به نوجوانان آموزش می‌دهند. به نیروهای عرصه مقابله تأکید شده این تفکر که حشیش آزاد شود و شرایط بهتر می‌شود مطلقاً نمی‌پذیریم. در امریکا اوباما در 18 ایالت ماری جوانا را آزاد کرد نتایج تحقیقات اخیر نشان داد، تصادفات و میزان مصرف مواد بالا رفته است.

در هلند نیز در دهه 90 آزادسازی مصرف ماری جوانا را اعلام کردند. نتایج نشان داد، بشدت وضعیت مصرف با شرایط بسیار بدتری مواجه شده است. مطرح کردن نسخه‌های غیر بومی به بهانه جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی کار اشتباهی است. آنچه ما می‌خواهیم نسخه بومی کشور را پیاده کنیم استفاده از ابزار مذهب و خانواده است.باید استادان حوزه برای انتقال این رویکرد به جامعه گام‌های جدی‌تری بردارند.


اساساً چون در مقابله با یک سیستم هوشمند، فعال، خلاق و پویا و دینامیک مواجه هستیم چند اتفاق از طرف دبیر کل ستاد مطرح شد. نکته اول، الزامات نهادی است اینکه سهم نهادهای حاکمیتی و اجرایی در امر مبارزه و تعهداتی که از اسناد فرادستی مثل سیاست‌های رهبری، قانون برنامه ششم توسعه، مصوبات شورای عالی امنیت ملی، قانون مبارزه با مواد مخدر، سند جامع پیشگیری و سند درمان بشدت در یک دانش برنامه‌ریزی منسجم از لحاظ تکنیک و تاکتیک و استراتژی مورد دقت قرار گرفته است.

نکته دوم الزامات ساختاری است. در این قسمت در طول برنامه ششم و براساس نگاه دبیر کل ستاد اصلاح ساختارها به شکل جدی صورت می‌گیرد و بر اساس این نگاه اصلاح ساختاری باید به امر مبارزه یک دفتر ویژه را اختصاص دهند و از کارهای فله‌ای و توده‌ای خارج می‌شود. نکته سوم، بحث الزامات حقوقی است که اصلاح خلأهای قانونی مدنظر است

ما قریب به 4 هزار شهید در راه مبارزه با مواد مخدر دادیم. خدمات نیروی انتظامی هم انصافاً در این حوزه قابل تقدیر است. در کنار این پلیس مرزبانی و نهادهای امنیتی به دو هزار و 100 کیلومتر مرز اشراف دارند ولی جامعه هنوز گله دارد اینکه چرا به آسانی دسترسی به مواد داریم؟


وزیر کشور تأکید جدی به همه متولیان این حوزه داشتند که اولاً دسترسی آسان به مواد در جامعه باید سخت‌تر شود. در کنار مدارس، دانشگاه‌ها، مترو، پارک‌ها و مراکز فرهنگی دستور داده‌اند دسترسی آسان به مواد بشدت برخورد شود.

طبیعی است تبلیغ گل و حشیش در این مراکز ولع مصرف، کنجکاوی و تفریح را بالا می‌برد. این برنامه طراحی و به نیروی انتظامی ابلاغ شده است که از مهر ماه امسال با قاطعیت با عوامل خرید و فروش‌کننده در اطراف خوابگاه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها و خانه‌های مجردی برخورد می‌شود. پلیس هم تمهیداتی را اندیشیده است.


سؤال آخرم درباره مداخلات درمانی است. درباره معتادان خیابانی ارزیابی دارید که چند درصد از معتادان درمان‌شان موفقیت‌آمیز بوده است که بگوییم برنامه معتادان خیابانی در کشور آنقدر موفقیت داشته است؟ چند درصدشان در پاکی ماندند؟ در طول سال 10 هزار معتاد خیابانی تحت پوشش درمان قرار می‌گیرند و چند میلیارد هم هزینه می‌کنید میزان اثربخشی هزینه‌ها چقدر بوده است؟


تحقیقات نشان می‌دهد حداقل 85درصد از معتادان عود مجدد به مصرف مواد دارند. علت را باید در چند موضوع جست‌و‌جو کرد: مداخلات درمانی ناقص است. یعنی در مراکزی که مداخلات صورت می‌گیرد یا دارو درمانی صرف است و به مشاوره درمانی و خانواده درمانی و گروه درمانی توجهی نمی‌شود. این ضعف است. پس ارائه صرف خدمات پزشکی به بیمار در حد بعضاً غیراستاندارد خیلی نمی‌تواند در مداخلات درمانی مؤثر واقع شود.

اگر بخواهیم به کاهش 5 درصد اعتیاد در سال و به کاهش 25 درصدی اعتیاد در پایان برنامه ششم توسعه برسیم باید سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت به درمان سرپایی در مراکز اقامتی میان مدت، بلند مدت و مداخلات روان درمانی بیشتر توجه کنند. نکته دوم: اینکه چرا ما این حجم عود مجدد را داریم؟

فوق‌العاده کارها در حوزه صیانت و جامعه‌پذیری مانند اشتغال و پذیرش جامعه از یک فرد معتاد عقب است باید دستگاه‌های امنیتی در این زمینه مقداری جدی‌تر وارد شوند. معتاد حدود 28 روز سم‌زدایی می‌شود در حالی که می‌گوییم اعتیاد یک بیماری است اما با این فرد چقدر درباره مداخلات مشکلات روانی کار شده است؟

هیچی. پروتکل درمان شیشه در کشور باید در حوزه اقدامات ماتریکس با جدیت در این مراکز صورت گیرد. صرف نگهداری فرد معتاد شیشه‌ای در کمپ ناقص است. نکته بعدی در حوزه صیانت رویکردی که دبیرکل برای سال 96 مطرح کردند تأکید شده برای این دسته از معتادان با بهره‌گیری از جمعیت خیرین اقداماتی صورت بگیرد. من باید از خیرین کشور تشکر کنم گام‌های جدیدی را برداشته‌اند و بیش از 3 هزار معتاد بهبود یافته را زیر پوشش حمایتی اشتغال می‌برند ولی نسبت به این حجم عقب است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha