سلامت نیوز:«صدای اره برقی در این فصل از سال لحظهای آرام نمیگیرد» فصل بهار را میگوید. فصلی که از کودکی به ما آموختند زمان زندگی دوباره درختان است اما برای درختان جنگلهای شمال ایران بهار به معنای پایان زندگی است.
به گزارش سلامت نیوز، ابتکار نوشت: مشت علی میگوید: «وقتی زمستان فرا میرسد چوببرها به جنگل میروند و روی تنه درختان به خواب رفته جنگل علامت میگذارند، بهار که میرسد با اره برقیها میافتند به جان درختان بیزبان.» اشاره او به چوببرهای شرکتهای تجاری است. شرکتهای که به طور رسمی و براساس قراردادی که با سازمانهای متولی جنگلها در ایران بستهاند اجازه قانونی برای چوببری دارند. حالا اما قرار است به واسطه طرح تنفس جنگلها که 30 تیر ماه امسال توسط مجلس تصویب شده این قراردادها تا پایان سال لغو شوند و به گفته خداکرم جلالی، رئیس سازمانجنگلها و مراتع به ۶۷ فقره قرارداد لغو شده و ۶۲ درصد مساحت جنگلی تحت بهرهبرداری بالغ بر ۵۸۰ هزار هکتار که از گردونه بهرهبرداری خارج شده بپیوندد. اما سوال اصلی در اینجا است که آیا این طرح موفق خواهد بود؟
خشکاندن مردابها و آبگیرها، جنگل تراشی با هدف تصرف محدوده تراشیده شده به عنوان زمین کشاورزی، حضور دام در جنگل، بهرهبرداری مفرط صنایع چوب و کاغذ بدون جایگزینی مناسب و قاچاق چوب از جمله عواملی هستند که در طول دو دهه تخریب جنگلها و جنگلزدایی را به مرز هشدار دهندهای رساندهاند. به طوری که شاخص غلظت گازهای گلخانهای به صورت مستمر رو به افزایش گذاشته است. افزایش قیمت زمین، رواج ویلاسازی و ضعف مدیریت و برنامهریزی نیز از عواملی هستند که انگیزههای تخریب جنگلهای شمال را در سالیان گذشته تشدید کرده است به گونهای که با مقایسه نقشههای جغرافیای طبیعی مازندران در چند دهه گذشته مناطق خشک و قهوهای رنگ جای خود را به نقاط سبز جنگلی داده است. آمار متفاوتی از تخریب جنگلها در ایران منتشر میشود و آخرین آن حکایت از آن دارد که روزانه ۴۰ هزار هکتار از جنگلهای شمال مورد تخریب کمی و کیفی قرار میگیرد. این موضوع باعث شده سرانه جنگل در کشور نسبت به دنیا بسیار پایینتر باشد به طوری که مساحت جنگلهای کشور از ۱۸ میلیون به ۱۴ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده و ۱۴ میلیون هکتار باقیمانده از جنگلهای کشور وضعیت مناسب و مطلوبی ندارند. تا به امروز حتی پیشبینیهای متعددی نیز از پایان کار جنگلهای ایران توسط افراد و در رسانههای مختلف منتشر شده که آخرین آن مربوط به پیشبینی رئیس انجمن جنگل بانی ایران است که میگوید: «تا ۳۰ سال آینده شمال ایران از جنگل پاک خواهد شد.» اما دلیل نابودی جنگلهای شمال ایران چیست؟
بیکاری مردم شمال، عاملی که از چشم مسئولان دور مانده است
الهه موسوی، روزنامهنگار و فعال محیطزیست که پویشی را نیز از فروردین ماه امسال در واکنش به ساخت تلهکابین در جنگلهای ناهارخوران هدایت میکند و توانسته نزدیک به 4 هزار امضا از اشخاص حقوقی، حقیقی و متخصصان محیطزیست جمعآوری کند، درباره عوامل کاهش سطح و عمق جنگلهای شمال ایران به «ابتکار» میگوید: علاوه بر برداشت تجاری که یکی از مهمترین بخش تخریب جنگلهای ایران بوده، عوامل متعددی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها بیکاری جمعیت بزرگی در شمال کشور است که با سیاستهای نادرست اقتصادی به آن دامن زده است. به قول بزرگترین استادان محیطزیست ایران تا زمانی که مشکل معیشت مردم حل نشود ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که از منابع طبیعی و محیط زیست ایران به درستی حفاظت شود. به اعتقاد او، عامل دیگر شدت گرفتن تخریب جنگلها در ایران، نگرش سیاستگذاران و مدیران در جامعه است. او میگوید: متاسفانه نمایندگان مجلس برای آنکه رای بیاورد به مردم قول جادههایی را میدهند که راهش از وسط جنگلها میگذرد یا قول ساخت سدهایی را میدهند که در میان جنگلها ساخته میشود. موسوی به عامل دیگری اشاره میکند و میگوید: اگر در حوزه منابع طبیعی قانون به درستی انجام میشد ما امروز شاهد این حجم از تخریب جنگلها نبودیم. که البته در سالهای اخیر مقام معظم رهبری و قوه قضائیه و دادستانی و نهادهای نظارتی توجه ویژهای به این قضیه داشتهاند. اما در سه دهه اخیر خلاء قانونی یکی از عوامل تخریب جنگل بوده که امیدواریم با توجه به توجه ویژهای که دستگاههای قضایی به جنگل دارند این مشکل حل شود.
طرح تنفس جنگلها موفق میشود اگر ...
حالا که بیش از 2 دهه جنگلهای شمال ایران به زیر تیغ تبرها و ارهبرقیهای سودجویان قلع و قمع شدهاند ارگانها و سازمانهای متولی زیر فشار افکار عمومی و تلاشهای فعالان و دلسوزان محیطزیست به فکر چاره افتادهاند، چارهای که به طرح تنفس جنگلها در مجلس مشهور شده است. طرحی که پس از کش و قوسهای فراوان با تصویب مجلس بهره برداری از جنگلهای شمال کشور به مدت پنج تا ۱۰ سال ممنوع شده است. اما آیا این طرح به راحتی میتواند جنگلها را از نابودی نجات دهد؟
موسوی به این سوال پاسخ داده و میگوید: تخریب جنگل در ایران نه تک عاملی است و نه میشود آن را با یک طرح ضربتی حل کرد. چون اولا این طرحها پیشنه طولانی دارد و دوم اینکه افراد زیادی از آن منتفع میشوند و سوم اینکه افرادی که از آن منتفع میشوند افراد پرنفوذ و دانه درشت هستند که با دو مصوبه و قانون از برداشت جنگلها دست بکشند. این که ما فکر کنیم که با یک بخشنامه یا یک تصمیمی مثلا لغو کلیه قراردادهای بهره برداری چوب از جنگلهای شمال تمام مشکلات حل میشود حرف غیر علمی و عملی است. ولی اینکه آیا طرح مسوم به طرح تنفس جنگلها طرح مفیدی است یا نه؟ باید گفت که به نظر بخش زیادی از متخصصان حوزه جنگل و فعالان، مصوبه و طرح لازمی برای ایران بوده است. چرا که ذخیره زیستگاههای هیرکانی ایران به طور جدی از بهرهبرداری صنعتی و تجاری صدمه خورده است. به گونهای که آمارهایی که علی یخکشی پایهگذار محیط زیست در ایران منتشر کرده و مرکز تحقیقات و مراتع کشور نیز بر آن مهر تایید زده، ایران در طول 50 سال اخیر با کاهش شدید عمق و سطح جنگلها روبهرو بوده است. البته سازمان جنگلها و مراتع آمار دیگری از کاهش جنگلها در ایران ارائه میدهد که فعالان آن را قبول ندارند.
اما برای آنکه این طرح موفق شود چه باید کرد؟ این فعال محیطزیست میگوید: وضعیت به گونهای است که در حوزه طرح تنفس جنگلها کمتر کسی وجود دارد که مخالف با توقف بهرهبرداری صنعتی و تجاری از جنگل نباشد اما برای موفقیت این طرح باید در ابتدا ساز و کار درستی برای آن در نظر گرفته شود و در درجه دوم بودجه لازم برای آن تعریف شود. بنابراین این طرح، طرح مفیدی خواهد بود اما به شرطی که دولت بودجه را برای اجرای همه جانبه آن در نظر گیرد. از جمله بودجهای برای تامین حقوق غرقبانهایی و کارگرهایی که معیشت شان بستگی به این کار دارد تامین کند. البته این کار اما و اگرهای بسیاری دارد. براساس تجربیات و صحبتهایی که من با بسیار از این کارگران داشتهام درآمد زیادی از این کار بدست نمیآورند ولی به هر حال قطع درختان تنها منبع درآمد آنها به حساب میآید. بنابراین اگر قرار باشد که با این طرح درآمد آنها قطع شود باید بودجهای برای تامین درآمد کارگران و غرقبانان در نظر گرفته شود.
جنگ میان مجریان دولتی، بخش خصوصی و مردم برای بهرهبرداری از جنگل
متاسفانه رقم یکسانی از افرادی که به وسیله چوببری و قطع درختان در شمال ایران ارتزاق میکنند، در دست نیست. برخی میگویند که شمار آنها به 4 هزار کارگران میرسد و گروه دیگری که با طرح توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال مخالفند تعداد آنها را 20 هزار نفر عنوان میکنند. برای بخش قابل توجهی از جمعیت بیکار شمال ایران جنگلها منبعی است برای درآمد. چندرغازی که بتواند گوشهای از زندگی سخت آنها را بگیرد. اما آیا تخریب جنگلها توسط روستاییان مهمترین عامل است؟ موسوی در این باره میگوید: بسیاری از روستاهای ایران در جوار زاگرس از گاز بیبهره هستند و مردم ناگزیرند که تبر بردارند و به سراغ درختان بروند. من با تعداد زیادی از روستاییان صحبت کردهام و بسیاری از آنها استدلالهای ما را درباره وضعیت جنگلها و تاثیر آنها در حیات و اکوسیستم میپذیرند ولی آنها هم یک استدالال برای رفتارشان دارند که در مواجهه با پاسخ آنها از سخن باز میمانم. روستاییان میگویند وقتی خود دولت و قوانین کشور به شرکتها این اجازه را میدهد که کامیون کامیون تنههای قطع شده مهمترین گونههای هیرکانی ایران را قطع کنند و ببرند، چرا به مایی که فقط چند درخت در زمین خود را قطع کردهایم تا زمین کشاورزی خود را بزرگ کنیم، سخت میگیرند؟ گرچه کار روستاییان غلط است ولی استدلال درستی دارند. او میافزاید: در ایران مجریان دولتی، بخص خصوصی و مردم با یکدیگر مسابقه میدهند تا مردم به لج بازی افتادهاند که اگر قرار است 100 هکتار جنگل را نابود کنند تا سدی بسازند که آبی در آن نباشد چرا من روستایی این اجازه را ندارم که یک درخت را ببرم. اعتقاد من این است که تا زمانی که معیشت مردم و قانون تغییر نکند طرحهای محیط زیستی به سرانجام نمیرسد.
به گفته این فعال محیطزیست تا زمانی که ما مردم را مورد انتقاد قرار میدهیم که چرا در جنگل آتش روشن کردهاند یا چرا درختی را قطع کردهاند اما در همین حال مدیر طرح جنگلداری اجازه دارد که هر طرحی را در جنگل اجرا کند جنگلهای ایران در گیر تخریب و نابود خواهند بود.
نظر شما