مدیرکل محیط‌زیست مازندران از کارخانه برای آلوده‌کردن محیط‌زیست و منطقه حفاظت‌شده شکایت کردیم اولادزاد، فعال محیط‌زیست مازندران در پساب این سد رودخانه، زمین‌های کشاورزی و منطقه حفاظت‌شده البرز مرکزی را آلوده کرده است.

سرب، سر سفره اهالی « کلاونگا»

سلامت نیوز:معدن سرب سال‌های‌ سال، گوشه‌ای از «کلاونگا» جا خوش کرده بود اما وقتی سد پساب کارخانه شکست، هم زمین‌های کشاورزی و هم «البرز مرکزی» طعم واقعی سرب را چشیدند.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: اهالی اعتراضی نکرده بودند تا همین یک هفته پیش که سد ٣٠متری دهان باز کرد و رسوباتش در زمین‌ها جاری شد، به دره رفت و آب رودخانه را هم آلوده کرد: «زمین‌هایی که آلوده شده، دیگر قابل‌کشت نیست. خیلی از اهالی از این‌جا مهاجرت کرده‌اند. می‌ترسیم از سربی که سر سفره‌هایمان آمده.» صاحبان کارخانه سرب دماوند (دونا) در «نور» وقتی چنین شد و مردم شیشه‌های اداره‌شان را شکستند، آمده‌اند تا سد را ترمیم کنند اما هیچ‌کس ندید که کسی پیگیر پاکسازی زمین‌های آلوده به سرب و کربنات کلسیم باشد. محیط‌زیست مازندران اما ساکت ننشست و شکایت از کارخانه را به دادگاه برد.
سد خاکی منطقه دیمارونی در روستای کلاونگا که مرتفع‌ترین روستای مازندران است، نیمه‌شب چهارشنبه شکست؛ ٢٠‌سال پس از آن‌که صاحبان کارخانه سد پساب اول را رها کردند و پسابِ پر از فلزات سنگین را روانه سد دوم کردند. سد اول رها شده بود و دیگر هیچ گیاهی جرأت روییدن در اطرافش را نداشت و سد دوم گه‌گاه نشتی داشت و می‌ریخت به دریاچه، زمین‌های کشاورزی اطراف و دشت‌های حاشیه‌ آبادی. چند روز پیش وقتی این اتفاق افتاد، سرب تا ٤کیلومتر پیش رفت و هرچه در طبیعت بود آلوده کرد.


ایمان پورانی، عضو شورای روستا به رسانه‌ها گفته بود که مسأله فقط زمین‌های کشاورزی نیست و سرب اول به رودخانه و بعد به دریای خزر خواهد ریخت. «در روستای ما طول عمر افراد چنان کوتاه است که به ندرت سالخورده می‌شوند. بیشترشان بیماری‌های تنفسی می‌گیرند و بیماری‌های دیگر.»


«از کارخانه شکایت کردیم»


اهالی کلاونگا می‌گویند؛ این کارخانه در تمام سال‌های فعالیتش، سیستم تصفیه فاضلاب نداشته و پساب‌های آلوده به سرب را به زمین‌های پایین‌دست رها می‌کرده است. شورای ده، بارها از مسئولان خواسته برای پساب این کارخانه که از ٣٠‌سال پیش فعال بوده و تصفیه‌خانه نداشته، کاری کنند اما صدای اعتراضشان به جایی نرسیده. حسینعلی ابراهیمی‌کارنامی، مدیرکل محیط‌زیست استان مازندران هم همین را می‌گوید: «متاسفانه بیش از چند دهه پسماند این کارخانه در این روستا دپو می‌شد و تا آن‌جا پیش رفت که به دلیل سهل‌انگاری شکست و این اتفاق افتاد.»
 او به «شهروند» توضیح می‌دهد که محیط‌زیستی‌ها به محض اطلاع از شکستن سد، راهی کلاونگا شدند و همه ‌چیز را بررسی کردند: «هم حوضچه و هم سد باطله هر دو یک‌جا هستند. این سد محتوی کربنات کلسیم و ٠,٠٦ (٦صدم ‌درصد) سرب است که البته این مقدار سرب هم عمدتا بازچرخانی می‌شود.»
اکنون به گفته ابراهیمی‌کارنامی سد پساب کارخانه سرب دونا، ٢‌هزار مترمربع زمین را آلوده کرده که از این میزان‌ هزار مترمربع متعلق به منابع ملی است و‌ هزار مترمربع زمین‌های مردم، به‌علاوه ردی ٣کیلومتری از سرب که تا پایین دره روستای کلاونگا را آلوده کرده است.


مدیرکل محیط‌زیست استان مازندران اینها را می‌گوید و از شکایت نسبت به فعالیت این کارخانه که «جزو کارخانه‌های آلاینده است» خبر می‌دهد: «ما بلافاصله پس از این اتفاق شکایتی تنظیم کردیم و تحویل مقامات قضائی دادیم. این آلودگی را نمی‌توان کتمان کرد و قابل قبول نیست.» با این همه، به گفته او، نگرانی از حل‌شدن سرب در آب بی‌مورد است، چون میزان سرب این سد قابل ‌توجه نیست: «عمده این سرب بازچرخانی می‌شود و مقدار کمی باقی می‌ماند که آن هم محلول در آب نیست، اما در هرصورت وظیفه ماست که دستور بررسی صادر کنیم و بخواهیم که برای پاکسازی کاری انجام دهند. کارخانه موردنظر باید پاکسازی محل را از آلودگی‌های پساب انجام دهد. آنها ترمیم سد را آغاز کرده‌اند و قول داده‌اند که پاکسازی کنند. با این حال دستگاه‌های متولی باید میزان آلودگی را بررسی کنند و تأثیر آن را بر سلامت مردم بسنجند.»
کسی برای پاکسازی نیامد
کارخانه قول پاکسازی داده اما عزت‌الله رحمانی، یکی از اهالی روستای کلاونگا به «شهروند» می‌گوید که با گذشت یک هفته از اتفاق، هنوز کسی برای پاکسازی نیامده است: «یکی دو روز بعد از این‌که سد شکست آمدند و شروع کردند به محکم‌کاری سد اما پاکسازی اصلا. پساب‌ها هنوز در رودخانه و زمین‌های کشاورزی مردم رهاست. چند نفری هم رفتند اعتراض کردند و چیزی عوض نشد.» آن روز که مردم زمین‌هایشان را آلوده دیدند، کار به دعوا و کتک‌کاری کشید و شیشه‌های ساختمان‌های کارخانه هم شکست.


عمر اهالی کوتاه است


عزت‌الله سن کارخانه را تا ٨٠‌ هم بالا می‌برد. انگار که این معدن و کارخانه، مسن‌ترین‌های این آبادی‌اند. «یک معدن است و یک کارخانه. با دینامیت و هرچه هست، سرب را از معدن استخراج می‌کنند و در کارخانه ناخالصی‌اش را می‌گیرند. یک زمان کارخانه خیلی فعال بود و دو‌هزار نیرو داشت. از مردم همین روستا و شهرهای اطراف هم در آن کار می‌کردند اما الان نیمه‌فعال است، از تمام ظرفیتش استفاده نمی‌شود. هرچه هست، کسانی که در این معدن کار می‌کنند، کم پیش می‌آید که به ٤٥‌سال برسند. همه با مشکلات تنفسی جانشان را از دست می‌دهند.»
از نگاه او این‌که مردم خیلی از این کارخانه سود نمی‌برند و جاده کلاونگا خاکی است و ماشین‌های سنگین هر روز در آن خاک به پا می‌کنند، مهم نیست. «مهم سربی است که سر سفره مردم می‌رود. زمین‌های کشاورزی بیشترشان آلوده شده‌اند. خیلی از مردم مهاجرت کردند. اینطوری حداقل بیشتر عمر می‌کنند. می‌روند یک‌‌جایی نفس می‌کشند و دلشان از این سبزی‌های سربی پرنمی‌شود. کلاونگا زمستان‌های خیلی سردی دارد و تابستان که می‌شود، مردم کم‌کم برمی‌گردند.» کلاونگا در فصل گرم نزدیک ١٠٠نفر جمیعت دارد و وقتی همه از سرمای سخت می‌گریزند، ٥٠نفر.


سد پساب پر شدیک سد دیگر زدند


سد پسابی که ٦ روز پیش شکست، تنها سد پساب کارخانه سرب دماوند نیست. عزت‌الله می‌گوید، ٢٠‌سال پیش این سد را ساخته‌اند و قبل از این یکی دیگر بود که مدت‌هاست رها شده. «٢٠‌سال پیش جای سد پسابشان را عوض کردند و یکی دیگر ساختند. سد پساب قبلی هنوز سر جایش است اما هیچ گیاهی اطرافش نمی‌روید، مطلقا هیچ گیاهی. سد جدیدشان یک نشتی جزیی داشت اما امسال دیگر به ‌حدی کم‌جان شد که شکست. همین شکستن باعث شد چند زمین کشاورزی آلوده بشود. این زمین‌ها برای تأمین علوفه دام در زمستان بود و با اتفاقی که افتاده، دیگر انتظار نداریم یک علف هم در آن رشد کند، حتی تا چند ‌سال دیگر. این معدن روی کشاورزی منطقه خیلی تأثیر گذاشته و مدت‌هاست محصولی که می‌کاریم، مثل گذشته بار نمی‌دهد.»
سهیل اولادزاد، فعال محیط‌زیست مازندران می‌گوید: معادن و کارخانه‌های بسیار در شمال کشور رودخانه‌ها را آلوده کرده‌اند و برای همین است که نیمی از آبزیان سرسبزترین نقطه ایران از دست رفته. «در شمال کشور محدودیت جا داریم و کارخانه‌ها و معادن زیادی در دل روستاها و مناطق حفاظت‌شده جاگیر شده‌اند. فعالیت‌های معدنی را باید گذاشت کنار مراکز بسیار دپوی زباله‌های شهری. وجود این مراکز مختلف درحالی است که صرفا دورریزهای صنعتی و شهری را روی هم تلنبار می‌کنیم و از تکنولوژی بازیافت بسیار دوریم. وقتی هم که ظرفیت مکانی پر می‌شود، یک جای دیگر را به زباله و پساب آلوده می‌کنند.» اما مسأله این است که «هرچه محل دپو قدیمی‌تر باشد، آسیبش کمتر است.» اولادزاد این را می‌گوید و محل دپوی جدید را به غده سرطانی جدید تشبیه می‌کند.
او رودخانه هراز را مثال می‌زند که همیشه گل‌آلود است، چون «حوضچه‌های پساب معادن شن و ماسه در محور هراز پر می‌شود و آب مازاد را به رودخانه می‌ریزد.» یا رودخانه کلار در منطقه سوادکوه. «در منطقه فقط ١٩ معدن سنگ و شن فعال است. همین فعالیت‌های معدنی است که آبزیان را می‌کشد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha