پسر جوان به کمک دستگاه هنوز نفس می‌كشد و مادر صدای نفس‌هایش را به خوبی می‌شنود اما نمی‌خواهد بپذیرد كه پسرش دیگر نمی‌تواند از روی تخت بلند شود.

تنها اعضای بدن یک سوم از بیماران مرگ مغزی اهدا می‌شود

سلامت نیوز:تحقیقات در زمینه اهدای عضو در کشور نشان می‌دهد تنها اعضای بدن یک سوم از کسانی که مرگ مغزی می‌شوند برای نجات جان بیماران نیازمند اهدا می‌شود و فاصله زیادی تا رسیدن به حد مطلوب وجود دارد. بررسی‌های دیگر حاکی از آن است كه ورزشکاران، بازیگران، روحانیون و چهره‌های شناخته‌شده تاثیر بسیاری در فرهنگ‌سازی برای اهدای عضو دارند.

اشک ها و لبخندها

به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: مادری از پشت شیشه اتاق مراقبت‌های ویژه زل زده است به تختی که پسرش روی آن خوابیده و به کمک دستگاه نفس می‌کشد. مادر نگران است و زیر لب ذكر می‌گوید تا شاید فرزندش به زندگی باز گردد اما باید به او بگویند که کاری از دست کسی بر نمی‌آید و قرار است دستگاه را از پسرش جدا کنند؛ چرا که او دچار مرگ مغزی شده و باید این حقیقت را پذیرفت.

پسر جوان به کمک دستگاه هنوز نفس می‌كشد و مادر صدای نفس‌هایش را به خوبی می‌شنود اما نمی‌خواهد بپذیرد كه پسرش دیگر نمی‌تواند از روی تخت بلند شود. در این میان پزشکان تیم پیوند سخت‌ترین وظیفه را بر عهده دارند؛ آن‌ها باید با ارائه دلایل علمی به مادر این جوان بگویند كه فرزندش دیگر بازنخواهد گشت و از سوی دیگر از او بخواهند با اهدای اعضای بدن پسرش، جان هفت بیمار نیازمند را از مرگ نجات بدهد؛ نجات بیمارانی كه تنها با یك عضو بیمار مرگ مغزی می‌توانند دوباره به زندگی لبخندبزنند.

لحظه وداع با فرزند، تلخ‌ترین صحنه‌ای است كه بارها در اتاق پیوند بیمارستان هفتم تیررقم می‌خورد و ساعتی بعد با شیرین‌ترین پیوند، بیماری از مرگ نجات می‌یابد. لحظه وداع فرا می‌رسد و مادر با دستان خود، عزیزترین وجود زندگیش را تا اتاق پیوند بدرقه می‌کند و ساعتی بعد، اعضای بدن فرزندش برای نجات جان انسان‌هایی که نفس‌های‌شان به شماره افتاده، به بیمارستان‌های مختلف کشور ارسال و با پیوند به بیماران نیازمند، لبخند را بر صورت‌های خسته آن‌ها می‌نشاند. این شیرین‌ترین تصویری است که در بیمارستان‌های کشور اتفاق می‌افتد. تصویری که در آن مرگ و زندگی در کنار هم قرار می‌گیرند و اشک‌ها و لبخندها با هم معنا پیدا می‌کند.

فرهنگ اهدای عضو مقوله‌ای است که از چند سال گذشته با تلاش برخی پزشکان دلسوز در کشور در حال نهادینه شدن است. فرهنگی که به زندگی بیماران معنای دیگری می‌بخشد؛ بیمارانی که سال‌ها به خاطر از دست دادن عضو حیاتی بدن با درد و رنج زندگی می‌کنند و تنها راه نجات آن‌ها پیوند عضو است، پیوندی که باید پس از برداشت عضو از بدن یک بیمار مرگ مغزی انجام گیرد.

سالانه بین پنج تا هشت هزار تن در کشورمان مرگ مغزی می‌شوند که در این میان، حوادث رانندگی عامل اصلی است. بر اساس آمار جهانی، نیمی از اعضای بدن افرادی که دچار مرگ مغزی می‌شوند مناسب اهدای عضواست؛ یعنی اینکه اعضای بدن آن‌ها قابلیت اهدای عضو دارند. در کشورمان به طور متوسط سه هزار تن از کسانی که مرگ مغزی می‌شوند، مناسب اهدای عضو هستند و اعضای بدن‌شان می‌تواند زندگی جدیدی به بیماران نیازمند ببخشد اما متاسفانه تنها یک سوم تا یک چهارم اعضای بدن این افراد به بیماران اهدا می‌شود. در سال گذشته تنها 870 مورد مرگ مغزی در کشور به اهدای عضو رسیدند و این نشان‌دهنده این واقعیت تلخ است که حدود سه چهارم بقیه موارد، اعضای سالم بدن‌شان را با خود به زیر خاک بردند. در فرهنگ ما ایثار و فداکاری همیشه مورد احترام بوده و بزرگان دینی ما به آن توصیه کرده‌اند. در قرآن و احادیث نیز بر ایثار و از خودگذشتگی تاکید شده است.

فرهنگ‌سازی برای افزایش تمایل به اهدای عضو

اگر از همه ما سوال کنند که دوست دارید بعد از مرگ اجسادتان به زیر خاک برود یا بعضی از اعضای بدن‌تان به چند بیمار نیازمند اهدا شود، ترجیح خواهیم داد که اعضای بدن‌مان برای نجات انسان‌های دیگر استفاده شود. اینکه چرا در بسیاری از موارد این اتفاق نمی‌افتد و تعدادی از افراد مرگ مغزی به اهدای عضو نمی‌رسند را با دکتر کتایون نجفی، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان که سال‌ها ریاست واحد پیوند دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را برعهده داشته‌است در میان‌می‌گذاریم.

وی در پاسخ به این سوال می‌گوید:«نخستین دلیل آن، نبود زمینه‌سازی و زیرساخت مناسب سیستم اهدای عضو در همه شهرهای ایران است. این امر باعث شده تا فعالیت مناسبی در این زمینه در همه جای کشور انجام نگیرد. به طور مثال هنوز استان‌هایی هستند که با وجود موارد مرگ مغزی، هنوز اهدای عضو در آنجا انجام نشده‌است. نکته دوم و مهم‌تر مربوط به فرهنگ‌سازی ناکافی در زمینه اهدای عضو است. فرهنگ‌سازی باعث می‌شود که اطلاعات کافی و صحیح در زمینه مرگ مغزی و همچنین اهدای عضو و شرایط آن به مردم داده شود تا لحظه ای که خانواده‌ای در چنین شرایطی قرار گرفتند و یکی از نزدیکان‌‌شان مرگ مغزی شد، لازم نباشد که بحث اهدای عضو برای نخستین بار برای آن‌ها تشریح شود و آن‌ها بر اساس فرهنگ‌سازی‌هایی که در گذشته صورت گرفته است با این موضوع آشنایی کافی داشته باشند و بدانند که مرگ مغزی چیست و اهدای عضو چه شرایطی دارد.

به این ترتیب در کمترین زمان ممکن می‌توانند تصمیم‌گیری کنند؛ یعنی آن‌ها به این باور رسیده باشند که مرگ مغزی مرگ برگشت ناپذیر است و کسی که دچار این حادثه می‌شود، به هیچ عنوان به زندگی بازنخواهد گشت و تنها برای چند روز با کمک دستگاه می‌تواند نفس بکشد درحالی که مغز هیچ فعالیتی ندارد. مرگ مغزی، تفاوت زیادی با کما دارد.در کما امکان بازگشت وجود دارد و فقط قسمت‌هایی از مغز فعالیت ندارند اما در مرگ مغزی به هیچ عنوان امکان بازگشت نیست. این باور باید در میان مردم نهادینه شود که منطقی نیست جسدی را زیر خروارها خاک دفن کنیم درحالی که اعضای این بدن می‌تواند انسان‌های دیگری را از مرگ نجات دهد. این مساله‌ای است که باید از قبل فرهنگ‌سازی شود.نمونه آن را می‌توانیم در کشور اسپانیا مشاهده کنیم. کشوری که در زمینه اهدای عضو در رتبه اول جهان قرار دارد و همان‌طور که هر اسپانیایی فوتبال کشورش را به خوبی می‌شناسد، اهدای عضو را نیز به خوبی می‌شناسد و این به دلیل فرهنگ سازی وسیع و طولانی است که در زمینه اهدای عضو در این کشور انجام گرفته و باعث شده است مردم به خوبی با آن آشنا بوده و داوطلبانه اعضای بدن‌شان را بعد از مرگ به بیماران نیازمند اهدا کنند. مساله ای که به اجتماع مربوط می‌شود، فرهنگ سازی است و برای فرهنگ‌سازی همه نهادها و ارگان های اثرگذار باید وارد عرصه شوند».

باید به مردم اطلاعات درست بدهیم

وی در ادامه با بیان اینکه یکی از بدیهی‌ترین و مهم‌ترین نهادهایی اثر گذار در زمینه فرهنگ اهدای عضو صدا و سیماست، بیان می‌کند:« اگر صداو سیما اطلاعات درستی در زمینه اهدای عضو به مردم منتقل کند، می‌تواند در بالابردن این فرهنگ اثرگذار باشد. اگر فیلمی پخش شود که در آن شخصی كه دچار مرگ مغزی شده زنده شود یا خرید و فروش اعضای بدن وپارتی بازی در اهدای عضورا مطرح كند، به طور حتم منجر به این می‌شود که نگاه مردم نسبت به این پدیده مقدس بد شود و باورهای غلط در این زمینه رواج پیدا کند؛ درحالی که هیچ‌کدام از مواردی که در این فیلم‌ها مطرح می‌شود، صحت ندارد. در سال‌های قبل تفاهمنامه‌ای با وزارت فرهنگ و ارشاد منعقد کردیم که بر اساس آن همه فیلم‌هایی که در آن موضوع اهدای عضو وجود دارد، پیش از اکران و حتی ساخت برای ما ارسال شود و ما آن را از نظر علمی بررسی کنیم و اگر اشکالاتی هم وجود داشته‌باشد تذکر می‌دهیم یا اصلاح می‌کنیم. نمونه آن فیلم «شرط اول» بود که با همکاری کارگردان و تهیه کننده، بخشی از فیلم که حاوی اطلاعات غلط در زمینه اهدای عضو بود، اصلاح و حتی بخشی به آن اضافه شد و این فیلم که به عقیده من بسیاراثر خوبی بود، به اکران درآمد. ما برای تصحیح و بازبینی فیلمنامه‌ها هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌کنیم و در کمترین زمان ممکن فیلم یا فیلمنامه را بررسی و اشکالات آن را برطرف می‌کنیم؛ به طور مثال یک فیلمنامه دو هزار صفحه‌ای در کمتر از دو روز در انجمن، بررسی و اشکالات آن مشخص و تصحیح شد. اگر فیلمی تولید شده و درباره موضوع اهدای عضو دچار اشکالاتی باشد، ما در کمترین زمان و با کمترین تغییر آن را اصلاح می‌کنیم.

متاسفانه برخی فیلمسازان توجهی به این موضوع ندارند و با طرح مطالبی بر خلاف ترویج فرهنگ اهدای عضو، باعث آسیب رساندن به آن می‌شوند. به عنوان نمونه دو فیلم «زرد» و «یک روز بخصوص» به اکران درآمد که متاسفانه در آن موضوع پارتی بازی در اهدای عضو به بیماران نیازمند مطرح شده‌بود.برخلاف چندین بار اعتراض رسمی به وزارت ارشاد و حتی خود شخص وزیر، اقدام خاصی صورت نگرفت. وقتی اعتراض خودمان را به تهیه کننده و کارگردان مطرح کردیم، آن‌ها گفتند مگر شما اطلاعیه‌هایی که روی در و دیوار شهر در مورد فروش کلیه نوشته شده است، نمی بیند؟ آن‌ها درحالی این استدلال را مطرح کردند که این اطلاعیه ها مربوط به افراد زنده است و هیچ ارتباطی به اهدایی از مرگ مغزی ندارد و اهدای عضو از مرگ مغزی رایگان و تحت نظر وزارت بهداشت است .

تلاش می‌کنیم هرچه سریع‌تر تفاهمنامه‌ای را با وزارت ارشاد به امضا برسانیم تا فیلم‌هایی که اثر بدی روی فرهنگ‌سازی اهدای عضو دارند، ساخته نشوند . در ماجرای فیلم «زرد»، به دعوت وزارت ارشاد این فیلم را قبل از اکران همراه با تهیه کننده آن در ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد به تماشا نشستیم و به آن‌ها پیشنهاد دادیم که تنها با تغییر در چند مکالمه می‌توان فیلم را اصلاح کرد اما متاسفانه این موضوع پیگیری نشد. همه این‌ها به فرهنگ اهدای عضو آسیب خواهد زد».

روحانیون ، ورزشکاران و هنرمندان از دیگر افراد تاثیرگذار هستند که در نهادینه کردن فرهنگ اهدای عضو به این افراد نیاز است. وقتی هنرمندی مانند شادروان «عسل بدیعی» بعد از مرگ همه اعضای بدن خود را به بیماران نیازمند اهدا کرد، سیل درخواست زیادی از سوی مردم برای درخواست کارت اهدای عضو روانه شد؛ به طوری که سایت اهدای عضو برای یک هفته از دسترس خارج شد. این فرهنگ‌سازی از سوی این هنرمند و خانواده‌اش باعث شد تا مردم مشتاقانه داوطلب اهدای عضو شوند یا وقتی در مسابقات ورزشی ورزشکاران بر فرهنگ اهدای عضو تاکید می‌کنند، تاثیر آن به خوبی لمس می‌شود.

افزایش محسوس اهدای عضو

دکتر کتایون نجفی می‌افزاید:«خوشبختانه با همکاری گروه ورزش شبکه سوم سیما در مسابقات مهم ورزشی مقوله اهدای عضو که مساله‌ای اجتماعی است، بیان می‌شود و ما اثرات آن را در زمانی که مردم درخواست کارت اهدای عضو می‌کنند به‌خوبی می‌بینیم؛ به طور مثال روز گذشته از یک مسابقه مهم ورزشی تعداد درخواست‌کننده کارت داوطلبی اهدای عضو به 300 تن می رسد اما روز بعد از مسابقه این تعداد به 14 هزار تن افزایش پیدا می‌کند و این نشان می‌دهد که جوانان ما ورزشکاران و هنرمندان را الگوی خودشان قرار می‌دهند. نقش روحانیت نیز بسیار مهم است؛ برای مثال وقتی امام جمعه تبریز در نماز جمعه از مردم می‌خواهد که داوطلب اهدای عضو شوند، ما در همان مکان سخنرانی با درخواست سه‌هزار نفری از مردم برای کارت داوطلبی اهدای عضو مواجه می‌شویم. همچنین آیت ا... مکارم‌شیرازی، وقتی بیان می‌کنند که اهدای عضو به دلیل اینکه باعث نجات جان یک تا هشت مسلمان از مرگ می‌شود، واجب عینی است و نه کفایی، این امر نشان از اهمیت موضوع اهدای عضو دارد و به این ترتیب مردم بسیاری به نجات جان هموطنان خودشان از طریق اهدای عضو سوق پیدا می کنند. در کنار فرهنگ‌سازی، به مهارت‌های کوردیناتورها نیاز داریم.

افرادی که با خانواده‌های بیماران مرگ مغزی صحبت می‌کنند و با تشریح شرایط بیمار از آن‌ها برای اهدای عضو بیمارشان رضایت می‌گیرند. این امر مهارت زیادی را می‌طلبد و ما در این سال‌ها متوجه شدیم که رضایت گرفتن یک دانش است و باید با اصول خودش انجام گیرد تا آسیب روحی به خانواده فرد مرگ مغزی وارد نشود. به همین دلیل دوره‌های مختلف آموزشی ملی و بین المللی برگزار کردیم و همه کوردیناتورهای کشور تحت آموزش قرار گرفتند تا بتوانند به بهترین شکل از خانواده ها برای اهدای عضو بیمارشان رضایت بگیرند. خوشبختانه در بسیاری از شهرها، استانداری‌ها و شهرداری‌ها همکاری خوبی انجام داده‌اند و از خانواده هایی که اعضای بدن عزیزشان را اهدا می‌کنند، هزینه ای برای قبر و دفن و کفن نمی‌گیرند. دربهشت زهرا نیز افرادی که اعضای بدن‌شان اهدا می‌شد، در قطعه نام آوران دفن می شدند ولی با تکمیل این قطعه با مسئولان سازمان بهشت زهرا مشغول رایزنی هستیم تا اگر صلاح بدانند، قطعه دیگری به نام قطعه نام آوران 2 راه‌اندازی شود».

مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان، با تاکید بر اینکه همه باید دست به دست در ترویج فرهنگ اهدای عضو تلاش کنیم و اجازه ندهیم بیماری به دلیل انتظار طولانی برای دریافت یک عضو برای ادامه حیات فوت کند، ادامه داد:« اگر در کشورهای دیگر بیماری به ‌دلیل نبود عضو پیوندی از دنیا می‌رود، علت آن کم بودن مرگ مغزی است و آن‌ها به روش‌های دیگر مثل برداشت عضو از بیمارانی که بر اثر ایست قلبی از دنیا می‌روند متوسل می‌شوند که البته کیفیت عضوهای برداشتی بسیار پایین است . به عقیده من، منطقی نیست جوانی که مرگ مغزی شده با همه اعضای سالم بدنش در زیرخاک دفن شود؛ درحالی که با همین اعضا می‌توانیم از مرگ چند بیمار جلوگیری کنیم. در نهایت توصیه می‌کنم مردم عزیزمان نظرشان را در مورد خودشان به اطرافیان‌شان اعلام کنند و بگویند که اگر خدای ناکرده برای‌شان اتفاقی افتاد، دوست دارند اعضای خود را به زیر خاک ببرند یا اهدا کنند و اگر خواستند کارت اهدای عضو بگیرند، آسان‌ترین کار استفاده از ربات فضای مجازی انجمن اهدای عضو ایرانیان به آدرس ehdayeozv_bot@ است که می‌توان به وسیله آن کارت را در کمتر از یک دقیقه تهیه کرد».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha