عامل جنایت دلخراش خیابان هلال‌احمر دستگیر شد.

تظاهر به خودکشی برای فرار از دست ماموران

سلامت نیوز:عامل جنایت دلخراش خیابان هلال‌احمر دستگیر شد.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: این مرد چهارشنبه‌شب همزمان با کشف جسد همسرش ناپدید شد و به دستور بازپرس جنایی تهران تحت تعقیب پلیس بود. این مرد ٣٥ساله در نخستین ساعات بامداد جمعه به‌صورت کاملا اتفاقی از سوی یکی از ماموران کلانتری محل وقوع حادثه شناسایی شد و درحالی‌که قصد فرار از دست ماموران را داشت، دستگیر شد. او در اعترافات اولیه ضمن اعتراف به قتل، انگیزه‌اش از این جنایت را خیانت همسرش عنوان کرد. این پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران درحال بررسی است و بازپرس مدیرروستا دستور رسیدگی و تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای این مرد و پرونده او را صادر کرده است.


جنایت در خیابان هلال‌احمر


حوالی ساعت ٧ بعدازظهر چهارشنبه، خبر وقوع یک قتل در خیابان هلال‌احمر تهران به ماموران کلانتری ١١٥ رازی اعلام شد و بلافاصله بازپرس کشیک قتل و تیم جنایی هم با دریافت این خبر در محل حادثه حاضر شدند. در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که زنی ٣٥ساله از ناحیه سر، پشت گردن و پشت کتف مورد اصابت ضربات متعدد جسم تیزی قرار گرفته و به قتل رسیده است. در تحقیقات میدانی پسر ١٥ساله مقتول هم که خبر قتل مادرش را به پلیس اعلام کرده بود، در اظهاراتش به تیم جنایی گفت: «من بیرون از خانه بودم. چندبار به گوشی همراه مادرم زنگ زدم اما گوشی‌اش خاموش بود.

با پدرم تماس گرفتم، گوشی او نیز خاموش بود. نگران شدم و به سرعت خودم را به خانه رساندم. چندبار زنگ زدم اما کسی در خانه را باز نکرد. زنگ یکی از همسایه‌ها را زدم و آنها درِ مجتمع را باز کردند. هنگامی که وارد خانه شدم، جسد مادرم را در حمام دیدم. همه بدن او خونی شده بود و دیگر نفس نمی‌کشید.» در ادامه تحقیقات، ماموران اداره دهم آگاهی در جریان غیبت همسر مقتول قرار گرفتند. در بررسی بعدی مشخص شد که «آیت» اعتیاد شدیدی به شیشه داشته و همین موضوع باعث بیکاری و شروع درگیری او با همسرش شده است. اختلاف این زن و شوهر به‌حدی بالا گرفته بود که مقتول چندین‌بار قصد متارکه و طلاق از آیت را داشت. متواری شدن آیت و نتایج تحقیقات درخصوص رابطه مقتول با همسرش احتمال وقوع این جنایت را از سوی او قوت بخشید و بر همین اساس بازپرس مدیرروستا دستور بازداشت مرد جوان راصادر کرد.


در نهایت با گذشت حدود ٢٤ ساعت، این مرد فراری از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد. او که درحال پرسه‌زدن در خیابان‌های محدوده میدان گمرک بود، از سوی یکی از ماموران کلانتری رازی شناسایی شد. این مامور که در روز حادثه همراه با تیم جنایی با حضور در محل حادثه، تصویر چهره این مرد را دیده بود، پنجشنبه‌شب به‌طور کاملا اتفاقی او را در خیابان‌های محدوده محل جنایت مشاهده و همکارانش را مطلع کرد. دقایقی بعد تیمی از ماموران کلانتری به محل اعزام شدند و عملیات دستگیری او را آغاز کردند. این قاتل که برای فرار از دست ماموران روی یکی از پل‌های منطقه، تظاهر به خودکشی کرده بود، درنهایت با دخالت ماموران کلانتری و آتش‌نشانی در ساعت ١:٣٠ بامداد دستگیر و به‌عنوان متهم اصلی این پرونده به اداره دهم آگاهی تهران منتقل شد. آیت پس از دستگیری در نخستین مراحل بازجویی به ارتکاب جنایت و قتل همسرش اعتراف کرد.


این متهم صبح دیروز به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او در برابر بازپرس مدیرروستا قرار گرفت تا ضمن تشریح جزییات حادثه، از انگیزه و علت قتل همسرش بگوید، اما او به محض ورود به شعبه و قبل از شروع جلسه بازپرسی درخواستی مطرح کرد. او از بازپرس پرونده خواست تا پرینت ریز مکالمات همسرش و تلگرام او را چک کنند تا معلوم شود که همسرش به او خیانت کرده و علت به قتل رساندن همسرش هم همین مسأله بوده است.


اتهامت را قبول داری؟
بله، من زنم را کشتم، هر مرد دیگری هم بود همین کار را می‌کرد. او می‌خواست از من طلاق بگیرد و زن مرد دیگری شود. این حرف من نیست، او خودش چند روز قبل از حادثه بارها این موضوع را به من گفته بود. من هم دیگر نتوانستم این حرف‌ها را تحمل کنم و او را به قتل رساندم.


از کجا این‌قدر مطمئنی که او قصد چنین کاری را داشت؟
او خودش به‌صراحت بارها این موضوع را مطرح کرده بود. ضمن این‌که این اواخر همه شواهد و مدارک این موضوع را نشان می‌داد، او با مردی ارتباط داشت. من حتی با آن مرد هم صحبت کردم، اما او مدعی شد که تصور می‌کرده همسرم مطلقه است؛ یعنی زن من خودش را این‌گونه به او معرفی کرده بود.


از چه زمانی در جریان رابطه همسرت با آن مرد قرار گرفتی؟
داستانش مفصل است. من اعتیاد شدیدی به شیشه داشتم؛ اما سه‌ سال پیش تصمیم گرفتم که برای همیشه ترک کنم. مدتی به کمپ رفتم و پاک شدم؛ از آن موقع به بعد دیگر طرف مواد نرفتم اما کار درست و حسابی هم نداشتم. با یکی از دوستانم کارگاه جوشکاری داشتیم که کارمان ردیف نشد و او هم پول من را خورد. اوضاع مالی‌ام خیلی خراب بود، این اواخر هم تراکت پخش می‌کردم و مبلغ ناچیزی می‌گرفتم؛ تا این‌که ١٠ روز مانده به محرم امسال اخلاق و رفتار زنم به کلی تغییر کرد، مدام به من گیر می‌داد.

من هم عصبانی شدم و کلی قرص آرام‌بخش خوردم؛ بعد از این کارم پشیمان شدم و برای آرام‌شدنم چند روزی را دوباره به کمپ رفتم. ١٧ روز قبل وقتی از کمپ به خانه برگشتم، دیدم که همسرم خانه نیست. وقتی فردا صبح به خانه آمد به من گفت که با همکارش قم بوده. من کمی مشکوک شدم با یکی از همکارانش تماس گرفتم اما او به کلی از سفر قم بی‌خبر بود. وقتی ماجرا را به همسرم گفتم، او گفت که با تور رفته در صورتی که هیچ مدرکی از آن تور نداشت؛ ضمن آن‌که سوهان و یک عطر گرانقیمت هم با خودش از آن‌جا آورده بود. خودش مدعی بود که آن عطر را ٨٠‌هزار تومان خریده اما دروغ می‌گفت. سر همین موضوع بحثمان شد، او دوباره به کار و درآمد کم من گیر داد و  چون حق با او بود، سکوت کردم، بعد هم رفت و خوابید.


بعدش چه شد؟
وقتی همسرم خوابش برد، من از پسرم خواستم تا گوشی مادرش را برای من بیاورد. وقتی گوشی او را چک کردم، دیدم با مردی در تلگرام ارتباط دارد. او کلی عکس برایش فرستاده بود و پیام‌های عاشقانه زیادی بین آنها رد و بدل شده بود. من هم عصبانی شدم و همان شب دوباره با هم دعوا کردیم ولی او به کلی منکر همه چیز بود.


چرا موضوع را با خانواده‌اش در میان نگذاشتی؟
همین کار را کردم؛ فردای آن روز به عمه‌ام همه ماجرا را گفتم. من و همسرم دخترعمه و پسردایی بودیم اما او به من گفت که مشکلی نیست و زنم زندگی‌اش را دوست دارد و از من خواست تا موضوع را فراموش کنم. چند روز بعد دوباره بحثمان شد و همسرم از من حق طلاق را می‌خواست. اعتیاد من را بهانه کرده بود، من برای این‌که حرف و حدیث تمام شود، حق طلاق را به او دادم.


پس چرا دوباره با هم درگیر شدید؟
روز چهارشنبه بود؛ قرار بود که به خانه خواهرزنم برویم. من برای رفتن به میهمانی علاقه‌ای نداشتم، اما پسرم از من خواست تا همراه آنها باشم. آن روز زنم امتحان رانندگی داشت. چند دقیقه‌ای به ساعت ٣ بعدازظهر مانده بود که ابوالفضل برای رفتن به باشگاه از خانه خارج شد، همسرم به خانه آمد و به حمام رفت. در همان حال بود که دوباره شروع کرد به حرف‌های آزاردهنده، ابتدا من چیزی نگفتم؛ اما او ادامه داد تا این‌که به من گفت می‌خواهد طلاق بگیرد و با آن مرد پولدار ازدواج کند، چند بار این حرف را تکرار کرد تا این‌که من کنترلم را از دست دادم و با گلدانی که در تراس بود، چند بار به سر او زدم و بعد هم با چاقو چند ضربه‌ای به بدنش وارد کردم و به‌سرعت از خانه خارج شدم.


در این مدت کجا مخفی شده بودی؟
جایی برای رفتن نداشتم. می‌دانستم که پلیس دیر یا زود مرا دستگیر می‌کند. در حالی كه لباس‌هایم خونی شده بود، به خانه یکی از دوستانم رفتم و لباس‌هایم را شستم، سپس با عابربانک زنم برای خودم لباس خریدم و در خیابان‌ها پرسه زدم تا این‌که فردای روز حادثه یعنی پنجشنبه‌شب دستگیر شدم.


از کارت پشیمان نیستی؟
زنم به من خیانت کرده بود، با چک‌کردن تلگرام و گوشی همسرم همه چیز مشخص می‌شود؛ اما نمی‌دانم کارم درست بوده یا نه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha