معلمی که دانش‌آموزش را از رفتاری که در باور وی ناشایست است، نهی می‌کند، خود، احتمالا دانش‌آموزی بوده که این مرحله را طی کرده است.

سلامت نیوز-* شهرام جمالی: خشونت در مدرسه و اینکه چه عواملی در پیدایش و ماندگاری جلوه‌های مختلف آن اثر گذارند، تاکنون از جهات گوناگونی مورد بررسی صاحب‌نظران قرار گرفته است.

به گزارش سلامت نیوز، شرق نوشت: در این یادداشت، نگارنده در جایگاه یک آموزگار می‌کوشد با تکیه بر بعضی رفتارهای دانش‌آموزان در کلاس درس، (که چه بسا در باور عمومی جامعه، نابه‌هنجار تلقی نمی‌شوند) و همچنین واکنش عمومی معلمان به این رفتارها، که متأسفانه در بسیاری از موارد به تذکر اکتفا نکرده و با اخراج، تحقیر کلامی یا حتی با برخورد فیزیکی همراه است، ضمن بهره‌گیری و استناد به برخی نظریه‌های متداول روانشناختی، علت چنین واکنش‌هایی را بررسی و واکاوی كند:

۱- در بسیاری از موارد به‌نظر می‌رسد، واکنش تند و گاه خشونت‌آمیز معلم، متأثر از هیچ رفتار منفی در عمل دانش‌آموز که از طریق آن زیان و آسیبی متوجه معلم و یا سایر دانش‌آموزان شود، نباشد (مثلا دانش‌آموزی که با کناردستی خود به‌آرامی حرف می‌زند یا می‌خندد یا آدامس می‌جود و...) اما مشاهده می‌شود که رفتار دانش‌آموز، معلم را برآشفته می‌کند. شاید دلیل آشفتگی او، این باشد که چون نمی‌تواند به‌خوبی توجه دانش‌آموزان را به مبحث درس جلب كند و در برابر ضعف خود توانایی نقد خویشتن را نمی‌یابد، در نتیجه با واکنشی منفی، ضمن اینکه تلاش می‌کند تا ضعف خود را پنهان كند، می‌کوشد اینگونه وانمود کند که ایراد از دانش‌آموز است تا به این ترتیب به آرامش روانی کاذبی برسد.
۲- معلمی که دانش‌آموزش را از رفتاری که در باور وی ناشایست است، نهی می‌کند، خود، احتمالا دانش‌آموزی بوده که این مرحله را طی کرده است. همچنین دانش‌آموزی که امروز با واکنش خشونت‌آمیز معلم‌ مواجه می‌شود، چه‌بسا فردا و در موقعیتی مشابه به بازتولید همین رفتار دست بزند. این تکرارها و جابه‌جایی در موقعیت، از نظر روان‌شناسان تا حد زیادی متأثر از خصلت «اقتدارگرایی فردی» است؛ خصلتی که بر اساس آن، فرد به محض رسیدن به قدرت، تمایل عجیبی دارد که فقط به زیردستان خود فرمان دهد، بدون اینکه در پی چرایی آن برآید و البته زیردست هم مادام که مطیع است، نیاموخته که نهی‌ها را پرسش کند و به‌همین‌دلیل است که دانش‌آموزانی از نظر کادر آموزشی یک مدرسه به‌لحاظ اخلاقی و انضباطی، ایده‌آل محسوب می‌شوند که غالبا منفعل و سربه‌زیرند و در‌غیراین‌صورت نیز اغلب با صفاتی مانند پررو، بی‌ادب، حدخودنشناس و‌... مواجه می‌شوند.


۳- از منظری دیگر، برخی رفتارهای خشونت‌آمیز، ناشی از نوعی سوءظن و بدگمانی دائمی است که معلم حس می‌کند دانش‌آموز با رفتار خود قصد توهین یا تمسخر او را دارد. در نتیجه باتوجه به جایگاه و شأن خود که آن را والا می‌پندارد، واکنشی مخالف با این عمل بروز می‌دهد که با اخراج از کلاس، تحقیر کلامی و یا تنبیه فیزیکی معنا پیدا می‌کند.


۴- بر اساس نظریه‌های روان‌شناختی، «انتقال» یکی از مکانیسم‌های دفاعی است که در آن بسیاری از افراد، تجربه عشق، ترس یا نفرت دوران کودکی خود را به پدر و مادر، به درمانگر یا فرد وابسته جدید خود منتقل می‌کنند؛ به‌عبارت‌دیگر فرد، رابطه‌ای را که میان او و پدر و مادرش بوده، به شخص دیگری ربط می‌دهد. از‌این‌منظر هم می‌توان نتیجه گرفت نفرتی را که فرد در دوران کودکی از امر و نهی پدر و‌ مادر به‌‌دلیل انجام اعمالی در مجالس، داشته است، درونی کرده و به‌این‌ترتیب در کلاس درس، اگر معلم باشد آن را متوجه دانش‌آموز می‌کند، البته از آن طرف هم، دانش‌آموز در مخالفت با این عمل آن را متوجه معلم خواهد کرد.

از همین رهگذر می‌توان دریافت که برخی رفتارهای خشونت‌آمیز متأثر از جزم‌اندیشی افراد در یک جامعه بسته است که البته منحصر به طبقه اجتماعی یا گروه شغلی خاصی در جامعه نیست بلکه تا حد زیادی متأثر از ساختاری دگماتیک در نظام آموزش‌وپرورش این جوامع است که همه‌چیز آن به‌صورتی غیرقابل‌تغییر و صلب ارائه شده است. برای مثال با اینکه یافته‌های علمی نشان می‌دهد که جویدن آدامس بر وظایف ادراکی مانند حافظه و تفکر، تأثیر مثبت دارد، هنوز و پس از سال‌ها از کشف این موضوع، دانش‌آموزانی که سر کلاس آدامس می‌جوند با واکنش تند و گاهی خشونت‌آمیز ازسوی برخی معلمان مواجه می‌شوند. هدف از موضوعی که در این یادداشت به اختصار مورد بحث قرار گرفت، آینه روبه‌روی خود است که آیا ما تعصبات خود را به نقد می‌کشیم یا نه؟ و اینکه آن لحظه نقد جزم‌اندیشی برای ما چه وقت فرامی‌رسد؟ به نظر می‌رسد پاسخ این سؤال مهم در خود ماست و نه جایی دیگر و از آنجا که پیدایش و‌ ماندگاری بسیاری از همین خشونت‌ها را باید در نبودِ یک نظام آموزش‌و‌پرورش انتقادی جست‌وجو کرد، بنابراین بازنگری انتقادی در نگرش‌های فردی معلمان را باید یکی از ضرورت‌های اساسی در تحقق چنین نظام آموزشی به حساب آورد.

* کارشناس آموزشی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha