سلامت نیوز:٩٥درصد خانههای روستای امام عباس تخریب و با خاک یکسان شده است مسئولان توزیع با مازاد مواد ارسالی مواجه شدهاند و باید به فکر انبار و ساماندهی باشند.
به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: صحنهای که پس از مسیر طولانی در ورودی شهر جوانرود پیش رویمان است خستگی را از تن به در میکند. مردم با پلاکاردها و برگههای خوش آمد گویی در انتظارند و با شیرینی و چای داغ در این شبهای سرد، فضای کسانی که مسیرهای زیادی را برای کمک آمدهاند گرم میکنند.
هرچه به مناطق زلزله زده نزدیکتر میشوی ترس را بیشتر حس میکنی. خانههای بسیاری از زلزله آن شب در امان ماندند اما ترس از وقوع دوباره آن، مردم جوانرود، ثلات باباجانی، ازگله، سرپل زهاب و تمام روستاهای تحت الشعاع خود را به داخل چادرها کشانده است.
اکیپ ما برای بررسی وضع کنونی به سرکشی روستاها آمده اما حجم بالای ترافیک قابل تصور نیست و رفتن به روستاها را دشوار میکند. جدای از کمکهای دولتی و کمپینهای مردمی افراد زیادی هم با ماشینهای شخصی خود برای یاری رساندن به مردم راهی این سفر میشوند.
اولین روستا ازگله است. ورودی روستا پر از ماشینهای پارک شده حامل بار است و درکنار آنها انبوهی از نان، آب و لباسهای انباشته شده. مسئولان توزیع میگویند با مازاد مواد ارسالی مواجه شدهاند و باید هرچه زودتر به فکر انبار و ساماندهی باشند.
شهردار ازگله در میان جمعیت است، او همان روز حادثه به این سمت منصوب شده بود.
نازار بهرامی میزان خسارت برآورد شده را بالای ٨٠درصد میداند و به خبرنگار«شهروند» میگوید، اولویتهای ما به ترتیب زمان عوض میشوند. در روزهای اول احتیاج شدیدی به نان، خرما، آب و لوازم بهداشتی داشتیم اما بعد نیاز ما به چادربیشتر شد و خوشبخانه کمکهای دولتی و مردمی به وفور به اینجا رسیده و دست تمام آنها را میبوسیم.
به گفته شهردار ازگله درحال حاضر به دلیل احتمال بارندگی در روزهای آینده تهیه نایلونهای ضخیم جزو اولویتهای زلزلهدیدگان است.
او درباره وضع توزیع مواد غذایی میگوید: وقتی ما احتیاجات خود را اعلام کردیم کمکهای بسیاری رسید اما در این مقطع زمانی با مازاد موادغذایی مواجه هستیم و سعی ما بر این است که تمام این ذخایر را برای روزهای آتی انبار کنیم که بیشک به صورت عادلانه در بین مردم توزیع خواهد شد.
بهرامی امیدوار است کمکهای مردمی فقط محدود به این مدت نباشد. او همچنین میگوید: در این شرایط بحرانی طبیعی است که مردم جلوی ماشینها را گرفته و درخواست کمک کنند اما اینکه دزدی در منطقه انجام گرفته باشد را کاملا رد میکنیم.
نزدیک ظهر صدای اذان به گوش میرسد. در یکی از کوچههای روستا میان آوار روسری کوچک دخترانهای میان نخالههای ساختمان در حیاط خانه افتاده است. در خانه چارطاق به زمین افتاده. در سکوت امروز خانه تنها صدای چکه آبی که به ظرفهای انباشته شده آشپزخانه میخورد به گوش میرسد. حکایت ضیافتی که در عرض چند ثانیه به هم خورده است.
خانههای بسیاری در ازگله اینگونه تخریب
شده اند. آن شب دراین روستا ٨ نفر جان خود را از دست دادند و اکنون بیشتر مردم در داخل چادرها در انتظار روزهای مبهم آینده هستند.
در طول مسیر هرچه جلوترمی رویم ویرانههای بیشتری به چشم میآید. بیش از ٩٥درصد خانههای روستای امام عباس تخریب و با خاک یکسان شده است و تا چشم کار میکند چادرهای رنگی و سفید هلالاحمر دیده میشود.
دادا آسیه ٦٢ ساله با خانوادهاش در چادری نشسته و مشغول خوردن چای است. سوال از شب حادثه سکوت حاکم در چادر را میشکند. دادا آسیه شب حادثه میهمان خانه دخترش بوده و بیشتر اعضای خانواده در آنجا حضور داشتند که یکباره زلزله رخ میدهد اما هیچکدام از آنها با مسدود شدن راه اصلی فرصت بیرون رفتن از خانه را نداشتند. همان شب او پسر و دو نوه دختری خود را از دست میدهد و بعد از ساعتها زیر آوار ماندن بقیه جان سالم به در میبرند.
دادا آسیه باصدایی لرزان و اشکهای جاری از تمام کمکهایی که در این مدت به آنها شده است تشکر میکند و آن را نعمتی بزرگ میداند اما همچون بقیه ساکنان اینجا نگران روزهای سرد و بارانی پیش رو است.
از روستاهای زیادی در مسیرمیگذریم و با زنان و دختران زیادی صحبت میکنیم. پس از گذشت ٦ روز اکنون به گفته خود زلزلهزدگان همه چیز مهیا است، پتو، چادر، آب، موادغذایی و بهداشتی فقط باید چادرهای ضدآب و کانکسهای بیشتری فراهم شود.اما آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته عواقب بهداشتی بعد از این جریانات است که زنان و دختران را بیشتر در معرض خطرات بیماریهای عفونی قرار میدهد و به همین سبب حضور پزشک زنان بسیار اهمیت دارد.
مردمان زیادی برای کمک به مناطق زلزله زده به اینجا سفر میکنند. هرکس هرچه در توان دارد را به کار میگیرد تا از دردهای همنوع خود بکاهد اما ساماندهی نشدن رفت و آمدها حجم بالای ترافیک و آلودگیهای زیستمحیطی زیادی را به بار آورده بهطوری که در هر کوچه و کناری بطریهای آب معدنی و ظرفهای یکبار مصرف به وفور دیده میشود. زبالههایی که هر روز اضافه میشود.
روستای کلاره ژاله آخرین روستاست. این روستا قبلا ١٨ خانه با ٦٨ نفر جمعیت داشت. اکنون تمام خانهها ویران و بیشتر ساکنانش زخمی و در انتظار روزهای روشن آینده هستند. دختری اشک میریزد و تعریف میکند که چگونه ساعتها دنبال مادرش گشته و در نهایت خود او را از زیر آوار بیرون آورده است.
پدرش بعد از خواندن نماز درحالیکه ما را بدرقه میکند میگوید: شرمنده چیزی برای پذیرایی از شما نداشتیم انشاء الله وقتی سروسامان گرفتیم دوباره به اینجا بیایید تا میزبان شما باشیم.
نظر شما