اولین زلزله ثبت شده در تاریخ تهران به 400 سال پیش از میلاد مسیح باز می‌گردد، زلزله‌ای با بزرگی 7.6 ریشتر که مرکز آن ری و ایوانکی بوده است.

فرار از تهران!

سلامت نیوز:همه از آن فرار می‌کنند ولی می‌دانند که روزی گریبان شان را می‌گیرد. «زلزله»؛ کلمه‌ای که تن بسیاری از تهرانی‌ها را در چند شب گذشته به لرزه انداخته و خواب را از چشمان شان ربوده است.

به گزارش سلامت نیوز،ابتکار نوشت: با فعال شدن گسل ملارد حالا این احتمال شدت یافته که زلزله‌ای که از آن به عنوان فاجعه سه قرن اخیر یاد می‌شود چقدر می‌تواند به تهرانی‌ها نزدیک باشد. گرچه کسی نمی‌تواند زمان این زلزله را پیش‌بینی کند ولی علم توانسته فجایع انسانی آن را ارزیابی کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت زلزله 7.3 ریشتری تهران نزدیک به یک و نیم میلیون نفر را در تهران می‌کشد و 4.3 میلیون نفر را زخمی و نزدیک به 10 میلیون نفر را آواره می‌کند. ارقامی که اصلا خوش نمی‌آید و انسان را نا امید می‌کند. اما علاج این واقعه پیش از وقوع چیست؟ مقاوم سازی یا مهاجرت معکوس از تهران، کدام می‌تواند به کاهش آسیب‌ها و تلفات جانی کمک کند؟ 

 
 اولین زلزله ثبت شده در تاریخ تهران به 400 سال پیش از میلاد مسیح باز می‌گردد، زلزله‌ای با بزرگی 7.6 ریشتر که مرکز آن ری و ایوانکی بوده است. بعد از آن تهران تا سال 122 خورشیدی زلزله ویرانگر دیگری را تجربه نمی‌کند اما در سال 122 شمسی زلزله با قدرت 7.2 دوباره شرق ری را می‌لرزاند. سومین زلزله به سال 234 شمسی باز می‌گردد که شهر ری را با قدرت 7.1 ریشتر به لرزه می‌اندازد. سال 337 شمسی طالقان و شمیران با شدت 7.7 ریشتر می‌لرزند و 219 سال بعد یعنی در سال 556 خورشیدی زلزله دیگری با قدرت 7.2 در تهران و قزوین به وقوع می‌پیوندد. 1044 برای چندمین بار زلزله ویران‌کننده دیگری دماوند و شرق تهران را می‌لرزاند و زلزله با قدرت 6.5 ریشتر. بیش از یک قرن (165 سال) طول می‌کشد تا زلزله‌ای به بزرگی 7.1 دوباره در تهران به وقوع بپیوندد، یعنی درست چندین سال بعد از پایتخت شدن تهران به انتخاب آقامحمدخان قاجار. در این سال یعنی 1209 شمسی دماوند و شمیران می‌لرزند. سال 1352 دوباره گسل‌های البرز فعال می‌شوند و ورامین و ایوانکی را با قدرت 5 ریشتر می‌لرزاند. بعد از آن در سال 1376 ورامین با 7 ریشتر آسیب دوباره‌ای می‌بیند.

تا پیش از تجربه چند روز پیش زلزله در تهران، زلزله ساعت ۱۷ و ۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه روز جمعه ۸ خرداد ماه سال ۱۳۸۳ آخرین زلزله‌ای بود که در خاطر تهرانی‌ها مانده بود. زلزله‌ای که مرکز آن حد فاصل شهرهای فیروزآباد‌، کجور و مرزن آباد در استان مازندران اعلام شد و اما لرزش ناشی از آن با قدرت 6.3ریشتر در بخش‌های وسیعی از کشور به خصوص در تهران نیز حس شد. حالا اما زمین لرزه‌ای 5.2 ریشتری در عمق ۷ کیلومتری از سطح زمین در مرز استان‌های تهران و البرز ، حوالی ملارد که شب چهارشنبه 29 آبان‌ ماه امسال رخ داد آخرین خاطره‌ تلخ تهرانی‌ها را برای خود رقم زد. خاطره‌ای که محسابات ریاضی می‌گویند: «از زمان بازگشت زلزله بزرگ تهران که هر 150 تا 200 ساله رخ می‌دهد چندین سال گذشته است» گرچه علم زمین‌شناسی این فرضیه را تایید نمی‌کند ولی برای آنها نیز زلزله بزرگ تهران پذیرفته شده است، هرچند زمانش مشخص نباشد. 


تهران و ساختمان‌های نا ایمنش


شاید به سال ۱۱۶۶–۱۱۶۷ شمسی یعنی آن زمان که تهران به عنوان پایتخت ایران برگزیده شد، آقا محمدخان قاجار از این موضوع باخبر نبود که این شهر بر روی 6 گسل اصلی و 60 گسل فرعی قرار دارد. اما بعد از این دوره شکوفایی، تهران گسترش بیشتری پیدا کرد و دوباره توسط رضاخان پهلوی به عنوان پایتخت برگزیده شد، انتخابی که به توسعه‌اش شتاب بیشتری بخشید به طوری که تا به امروز همه وزارتخانه‌ها، ادارات و بیشتر امکانات رفاهی و درمانی در آن مستقر شده‌اند و حالا بیم آن می‌رود که یک زلزله شدید همه آنها را بر سر شهروندان تهرانی آوار کند و چیزی جز یک ویرانه از تهران باقی نگذارد. 
«شناسایی ۷۳۰۰ ساختمان ناایمن در شهر تهران» همان چیزی است که زلزله را به یک کابوس تبدیل می‌کند. خبری که زهرا صدراعظم نوری، رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست، و خدمات شهری شورای شهر تهران از آن خبر داده است. اما این تنها بخش شناسایی شده ساختمان‌‌های تهران است که برای مقاومت در برابر زلزله ساخته نشده‌اند. فریبرز ناطقی الهی، مهندس زلزله و مقام‌سازی و استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله ساختمان‌های تهران را به دو دسته تقسیم کرده است: «دسته اول ساختمان‌هایی هستند که قبل از اجرای آیین‌نامه ۲۸۰۰ ساخته شدند و دسته دوم ساختمان‌هایی که بعد از این آیینه‌نامه ساخته شدند. آیین‌نامه‌ای که تقریبا هم زمان با زلزله‌ رودبار منجیل به شکل قوی در جامعه مطرح شد.»

به گفته او، «به جرات می‌توان گفت که ساختمان‌هایی که تا قبل از زلزله رودبار منجیل ساخته‌ شدند دارای ضوابط زلزله نیستند.» اما بعد از اجرای این آیین نامه گرچه حساسیت نسبت به مقاوم‌سازی خانه‌ها در برابر زلزله بیشتر شد ولی این آیین‌نامه هم ۲ مشکل داشت؛ یکی اینکه هنوز جامعه فنی ایران آموزش لازم را برای این کار ندیده بود و دوم اینکه ورود این آیین‌نامه به طراحی‌های سازه کار سختی بود. دو مشکلی که هنوز هم بعد از گذشت چندین سال از تصویب این آیین‌نامه هنوز به درستی اجرا نمی‌شود.

بیشتر ساختمان‌های تهران به هم چسبیده‌اند اما طبق آیین نامه باید ۵ تا ۱۰ سانتی‌متر میان ساختمان‌ها فاصله باشد. بدتر از این ساختمان‌ها در شمال تهران روی شیب ساخته‌ شده‌اند، یعنی ساختمان‌ها به صورتی به هم چسبیده‌اند که کف یک ساختمان وسط ستون ساختمان دیگر است یعنی اگر یک ساختمان‌ به دیگری ضربه بزند، ساختمان‌های دیگر همانند دومینو روی هم می‌ریزند. اما این ضعف طراحی و آیین‌نامه نیست بلکه ضعف در نظارت است. ناطقی‌الهی دراین باره گفته است: «طراحی‌ها بهتر شد اما نظارت‌ها ضعیف باقی ماند، در واقع مشکلات زیادی که بین شهرداری‌ها نظام مهندسی و جامعه‌ی خود مهندسان هست در این دوران به وجود آمد. یعنی یک ارگان صنفی مهندسی تبدیل شد به یک ارگان سیاسی صنفی که خیلی‌ها سعی می‌کردند در آن وارد شوند و اعمال نفوذ کنند. خود من هم در دوره سوم آنجا بودم و بحث‌ها خیلی توجهی به مسائل فنی نداشت و بیشتر به مسائل حاشیه‌ای پرداخته می‌شد. در ۱۰ سال گذشته به خصوص بعد از زلزله بم هم طراحی بهتر شد هم حساسیت‌ها به اطلاعات اجرایی. ولی چون نظارت ضعیف بود عملا کسی تحویل گیرنده کار نبود.» 

مقاوم سازی یا مهاجرت؟ 


هنوز هم بسیاری از کارشناسان علاج فاجعه تهران را در تهیه نقشه مدیریت بحران یعنی شناسایی آسیب‌پذیری شهر براساس داده‌های به دست آمده و مقاوم‌سازی ساختمان‌ها، تمهیدات لازم برای دپوی آب، دارو و بیمارستان صحرایی و جلوگیری از توسعه شهر می‌دانند. ناطقی الهی معتقد است که «اگر این اقدامات را هم‌اکنون آغاز کنیم می‌توانیم در یک برهه 15 ساله ایمنی تهران را بالاببریم.» با این حال اما بسیاری مهاجرت معکوس را تنها راه چاره می‌دانند. مهاجرتی که در شرایط کنونی ایران از نظر اقتصادی و محیط‌زیستی بسیار سخت است. ضمن اینکه اگر ترس از زلزله تنها دلیل برای مهاجرت معکوس تهرانی‌ها باشد این سوال مطرح می‌شود که کدام شهر برای خلاصی از زلزله درست‌ترین انتخاب است چرا که براساس آمارهای پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله فقط چند نقطه از کشور زلزله خیز نیست و مابقی شهرها روی گسل یا در نزدیکی آن قرار دارند و در معرض وقوع زلزله‌اند. 
توسعه تهران نتیجه‌ای جز جذب مهاجر نداشته است.

مهاجرت‌هایی که از دهه۵٠ رو به ازدیاد گذاشتند و حاشیه‌نشینی را به شهر نزدیک‌تر کردند. گرچه در اواخر دهه۵٠ از مهاجر برای مقطعی جلوگیری می‌شود اما در سال‌های ۶٠-۵٨ در راستای سیاست‌های شعاری، سختگیری‌ها کم می‌شود و مهاجرت بشدت افزایش می‌یابد. اواخر ۶١ دولت به این فکر می‌افتد که زمین‌های دولتی را پس بگیرد، اما سیاست دوگانه‌ای در این دوره پیش گرفته می‌شود. به سقف تیرآهنی وام داده می‌شود و مردمانی که کشاورزی و چوپان بودند به امید درآمد بیشتر شهر و کاشانه خود را رها می‌کنند و در اداره کاریابی صف می‌کشند. این ماجرا در دهه‌های بد به واسطه تغییر اقلیم و شدت گرفتن خشکسالی تشدید می‌شود و تهران به شهری با بیش از 8 میلیون نفر تبدیل می‌شود. با این وجود اما تهران نیز از این غافله عقب نمی‌ماند. ترافیک، آلودگی هوا، شلوغی و نا امنی دلایلی هستند که در چند سال اخیر سبب مهاجرت تهرانی‌ها از تهران شده‌اند. حتی انتقال پایتخت به شهری دیگر نیز از طرح‌ها و پیشنهاداتی بوده که گرچه نتوانسته عملی شود اما نشان از آن دارد که بسیاری مهاجرت از تهران را تنها راه کاهش آسیب‌های زلزله حتمی تهران می‌دانند. با این حال باید پرسید که آیا مهاجرت معکوس تهران امکان پذیر است؟ 


آیا مهاجرت معکوس تهران امکان پذیر است؟


به نظر می‌رسد نظریه مهاجرت معکوس ممکن نیست؛ زیرا تمرکز ثروت در تهران خلاصه شده است. اگر از مهاجران و حاشیه نشانی که دیار و زمین‌های خشک‌شان را رها کرده‌اند و به تهران آمده‌اند بپرسید خواهید دید که آنها با آرزوی زندگی در تهران به این شهر پر هیاهو نیامده‌اند بلکه کار و معیشت آسان‌تر تنها دلیل آنها برای مهاجرت به تهران بوده است. حال با تصویری که آمارها از وضعیت خشکسالی و منابع آبی در ایران برای ما به نمایش می‌گذارند باید دید که آیا تهرانی‌ها عطای همه چیز را به لقای تهران می‌بخشند؟ آیا مهاجرانی که به تهران آمده‌اند فقر و گرسنگی را که مرگ تدریجی برای آنها رقم می‌زند را به رهایی از زلزله ترجیه می‌دهند.همه از آن فرار می‌کنند ولی می‌دانند که روزی گریبان شان را می‌گیرد. «زلزله»؛ کلمه‌ای که تن بسیاری از تهرانی‌ها را در چند شب گذشته به لرزه انداخته و خواب را از چشمان شان ربوده است. با فعال شدن گسل ملارد حالا این احتمال شدت یافته که زلزله‌ای که از آن به عنوان فاجعه سه قرن اخیر یاد می‌شود چقدر می‌تواند به تهرانی‌ها نزدیک باشد. گرچه کسی نمی‌تواند زمان این زلزله را پیش‌بینی کند ولی علم توانسته فجایع انسانی آن را ارزیابی کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت زلزله 7.3 ریشتری تهران نزدیک به یک و نیم میلیون نفر را در تهران می‌کشد و 4.3 میلیون نفر را زخمی و نزدیک به 10 میلیون نفر را آواره می‌کند. ارقامی که اصلا خوش نمی‌آید و انسان را نا امید می‌کند. اما علاج این واقعه پیش از وقوع چیست؟ مقاوم سازی یا مهاجرت معکوس از تهران، کدام می‌تواند به کاهش آسیب‌ها و تلفات جانی کمک کند؟ 


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • وطن دوست ۲۱:۵۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۰۲
    0 0
    به نظر مي رسد در شرايط فعلي بايد از توسعه تهران جلوگيري شود و با برنامه اي بلند مدت شهرمان را ايمن كنيم.