در همه جای جهان خطای پزشکی وجود دارد، اما کشور‌های دیگر اهمال‌های پزشکی را به رسانه‌ای نمی‌کشانند، در صورتی که در ایران خطا‌های پزشکی بازتاب گسترده‌ای دارند رسانه‌ها مهمترین عامل کمرنگ‌شدن اعتماد عمومی به جامعه پزشکی هستند که در رأس‌شان صداوسیما قرار دارد باید قبول کرد پزشکی که از توانایی بالایی برخوردار است و کارش خوب است، قیمتش نیز گران است

خطای پزشکی عمدی نیست

سلامت نیوز:بیمارستان لقمان، بخش اعصاب، قسمت مانیتورینگ. روبه‌روی در ایستاده‌ام به گمان این‌که دکتر درحال ویزیت بیماران است. مراجعان یکی پس از دیگری می‌آیند و به داخل مطب می‌روند.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت:کمی می‌گذرد و داخل بخش مانیتورینگ می‌شوم، سراغ دکتر را می‌گیرم و متوجه می‌شوم که در طبقه٤ همان ساختمان کلاس درس دارد و پس از آن باید به همایش برود. در سالن انتظار بخش مانیتورینگ، بیماری نیست، اما همراهان‌شان زیادند. بعضی از آنها در انتظار نوبت هستند و بعضی دیگر بیمارشان را بستری کرده و داخل سالن نشسته‌اند. یک‌ربع بیست دقیقه‌ای معطل بودم، اما بالاخره وارد بخش اعصاب زنان می‌شوم. بخش اعصاب، تخت خالی ندارد. بالاخره کلاس تمام می‌شود و دکتر را می‌بینم که مرا به داخل اتاقش راهنمایی می‌کند. گپ و گفت با دکتر کوروش قره‌گزلی، رئیس انجمن صرع ایران، در رابطه با دغدغه‌های پزشکی و مناسباتش با مردم، به‌خصوص بیماران جذاب است. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از درددل‌های او در جایگاه پزشکی است؛ پزشکی که سال‌هاست در کنار بیماران زندگی می‌کند.

 

 از کجا شروع کردید؟ چه شد پزشک شدید؟ و چرا تخصص در صرع گرفتید؟


هیچ‌گاه به پزشکی علاقه نداشتم و دوست داشتم علوم محض فیزیک یا شیمی را بخوانم؛ جذابیت بیشتری برایم داشت و علاقه‌ام را در علوم محض می‌دیدم. اما تنها به خاطر مادرم پزشکی خواندم. او علاقه بسیاری داشت که من پزشک شوم و به جامعه خدمت کنم. در علوم‌پزشکی تا جایی پیش می‌روی که علاقه‌ات در تخصصی که باید بگیری، پیدا می‌شود. برای همین با پرو‌بال‌دادن به علاقه‌ام، تخصص مغز و اعصاب را گرفتم.


 دکتر؛ پزشکی برای شما یک شغل است؟ مقصودم از این سوال این است که آیا کسب درآمد برای شما اولویت دارد؟


درآمد کمتر و بیشتر را فرد مشخص نمی‌کند، بلکه پزشک معین می‌کند، چراکه به میزان رضایت فردی از درآمد بستگی دارد. از طرف دیگر، کافی‌بودن درآمد را جامعه مشخص نمی‌کند، بلکه رضایت روحی افراد در آن دخیل است. البته باید در نظر داشت که پزشکان در جای‌جای جهان از وضع مطلوبی برخوردارند. به عبارت دیگر، درآمد پزشکان از متوسط مردم بالاتر است. البته قشر پزشک جامعه را نمی‌توان با تاجران بنام و کارخانه‌داران موفق مانند بیل گیتس مقایسه کرد، زیرا تاکنون هیچ پزشکی به این درجه از وضع مالی دست پیدا نکرده است.


 اما بعضی از مردم فکر می‌کنند پزشکی پولساز است و پزشکان پولدار...

 
متاسفانه، بدبینی نسبت به پزشکان در جامعه ایجاد شده، بیماران فکر می‌کنند پزشکان با دریافت مبالغ بیشتر از بیماران به این وضع مالی رسیده‌اند. این درحالی است که بسیار مشاهده کردم افرادی را که می‌گویند: دکتر برای پول این کار را می‌کند، ما به دکتر نمی‌رویم، پول می‌گیرد. بی‌توجه به این‌که پزشکان نیز مانند سایر شغل‌ها ابزار دارند و هدف‌شان خدمت به بیمار است. برای همین در قبال ویزیت بیماران از آنها پول دریافت می‌کنند، هیچ پزشکی دوست ندارد وضع بیمار بدتر شود.


 تفکر دیگری هم در مردم و بیماران وجود دارد؛ این‌که هرچه پول بدهی، آش می‌خوری. این اصطلاحی است که تقریبا همه جا کاربرد دارد. در پزشکی هم همین طور است؟ پول بیشتر، پزشک بهتر؟


پزشک برای درمان بیمار از او پول دریافت می‌کند، البته برخی از پزشکان برای خود قیمت تعیین می‌کنند؛ رسمی که در جای‌جای دنیا مرسوم است. اما نباید از یاد برد که قیمت پزشک را در ایران، دولت تعیین کرده است. پزشکان هم به اندازه قیمت تعیین‌شده از سوی دولت، بیمار را درمان می‌کنند، ممکن است خطا اتفاق بیفتد. اما چند‌درصد از پزشکان خطا می‌کنند؟! بد نیست برای روشن‌تر شدن موضوع مثالی بزنیم. پزشکی را در نظر بگیرید که برای انجام جراحی یک‌میلیون تومانی، ١٠‌میلیون تومان دریافت کند، اما همچنان بیماران به آن پزشک مراجعه می‌کنند، این یعنی انتخاب و پذیرفته‌شدن توسط بیماران. این دسته از پزشکان برای خود قیمت تعیین می‌کنند که بیمار می‌تواند آن را بپذیرد یا نه. البته طبیعی هم هست، شما هواپیما را در نظر بگیرید. زمانی که سوار هواپیما می‌شویم، فرست کلاس «کلاس اول » وجود دارد، زیرا برخی می‌خواهند با پرداخت پول بیشتری راحتی را برای خود بخرند و با خود چنین استدلال می‌کنند، پول بیشتری پرداخت می‌کنم تا راحت و آسوده باشم. اما باید این موضوع را در نظر بگیرند که هواپیما هم ظرفیت محدود دارد، به‌عنوان مثال با ٤٠٠نفر گنجایش ممکن است ٢٠فرست کلاس بیشتر نداشته باشد. پزشکی نیز به همین شکل است. برخی از بیماران مایلند با پرداخت بیشتر پول بهره‌وری بهتری داشته باشند.

نباید هیچ استعدادی داشته باشد و صرفا با طی‌کردن مدارج آکادمیک و تجربه می‌تواند یک پزشک حاذق شود؟ یعنی مثل هنر یا بعضی رشته‌های دیگر نیست که نیاز به نبوغ و استعداد ذاتی داشته باشد؟


پزشکی یعنی هنر؛ هنر درمان یک بیمار. زمانی که یک بیمار از در وارد می‌شود، پزشک باید از این توانایی برخوردار باشد که متوجه شود بیمار با مشخصات ظاهری و نحوه صحبت‌کردن حتی تحصیلات چه بیماری دارد، وگرنه کامپیوتر می‌تواند تمام اطلاعات پزشکی را داشته باشد. چطور می‌تواند درمان کند؟ هنر می‌خواهد. همچنین تجویز دارو که برای چه بیماری، چه دارویی تجویز شود، یکی از هنر‌های پزشکی به شمار می‌آید.


 بعضی بیماران دایما دکتر عوض می‌کنند. این موضوع لطمه‌ای به سبقه بیماری و تشخیص پزشکی نمی‌زند؟


تغییر دکتر به معنای بدبودن آن پزشک نیست، بلکه زمانی که فردی به دکتر مراجعه می‌کند، با تشخیص‌های اولیه مواجه می‌شود که ممکن است برای بیمار رضایت‌بخش نباشد. در نتیجه بیمار، پزشک خود را تغییر می‌دهد تا سیر سریع‌تری از معالجه را طی کند. پزشک جدید نیز با استفاده از تجربیات پزشک قبلی راه‌حل جدیدی را پیش‌روی بیمار قرار می‌دهد. معمولا با چنین اتفاقی بیمار با خود می‌گوید اگر از ابتدا به این دکتر مراجعه کرده بودم، معالجه‌ام به زمان کمتری نیاز داشت، بدون توجه به این‌که پزشک معالج جدید از تجربیات پزشک قبلی بهره گرفته تا راه درمان جدیدی را ارایه دهد.


 یعنی اهمالی از جانب پزشکان صورت نمی‌گیرد؟


واقعیت آن است که ذات وجودی پزشک اجازه اهمال را نمی‌دهد، زیرا پزشک تمام تلاش خود را می‌کند که شاهد مطلوب‌ترین نتیجه باشد، حتی با نگاه مالی هم که شده باشد، حداکثر سعی خود را برای بیمار می‌کند. البته لازم به ذکر است زمانی که خطایی از جانب پزشک رخ دهد، وضع بیمار به‌زودی مشخص می‌شود، بنابراین پزشک با حداکثر توان خود برای بیمارش تلاش می‌کند، تا قصوری صورت نگیرد و قصورات پزشکی معمولا با کمترین امکانات و بهترین خدمات از سوی پزشک برای بیمار است، به همین جهت زمانی که ما می‌گوییم اهمال یا خطای پزشکی اتفاق افتاده؛ خطای ناآگاهانه بوده است، به عبارت دیگر بیمار به پزشک مراجعه کرده، پزشک هم حداکثر توان خود را به کار می‌برد که ممکن است بهترین توان نباشد. به‌عنوان مثال ممکن است بیماری در یکی از شهرستان‌های دوردست جراحی شود، در آن شرایط پزشک با حداقل امکانات بهترین اقدامات را برای بیمار انجام می‌دهد. اما اگر همان بیمار در یکی از بیمارستان‌های تهران عمل می‌کرد، از تجهیزات بیشتر و پزشکان باتجربه‌تری بهره‌مند می‌شد، اما بنا به دلایلی نتوانسته به تهران بیاید. درعین‌حال اگر همین بیمار در آمریکا بود، امکانات بهتری برای جراحی وجود دارد که قیاس این موارد از بدیهیات است. به همین جهت اگر گمان بریم که بیماری به پزشکی مراجعه کرده و آن پزشک از معالجه سر بازده، تصور نادرستی است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت یکی از علت‌های اصلی بی‌اعتمادی مردم به پزشکان رسانه‌های عمومی است که در رأس آن صداوسیما قرار دارد. متاسفانه رسانه‌ها به سیستم پزشکی مملکت حمله کردند، بدون در نظر گرفتن این‌که آگاهی‌دادن برخی از اوقات مخرب است. بیمارهایی داشتم که به چندین پزشک مراجعه کرده بودند، در ابتدا پزشکان تشخیص اشتباه دادند و سپس متوجه آن شدند. قرار نیست که دکتر‌ها علامه دهر باشند.


 مناسبات جامعه با پزشکان در‌ سال گذشته به اوج تنش رسید. ماجرای مرگ عباس کیارستمی را می‌گویم. البته قرار نیست راجع به آن پرونده صحبت کنیم. بحث درواقع درباره کمرنگ‌شدن اعتماد عمومی به جامعه پزشکی است. نظر شما درباره این روند چیست؟


مهمترین عامل رسانه‌ها هستند که در رأس‌شان صداوسیما قرار دارد. در میان افراد کاربلد و پایبند به قواعد کاری، افرادی هستند که کار خود را با اهمال انجام می‌دهند. البته این موضوع مصداقی برای همه شغل‌هاست. اعم از راننده اتوبوس و تاکسی تا معلم و پزشک که هرکدام به نوبه خود در کوتاه‌مدت و بلندمدت اثرات خود را بر جامعه می‌گذارند. اما در برخی از شغل‌ها قصورات زود‌تر خود را نمایان می‌کند و تبعات جبران‌ناپذیر خود را نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال اگر معلمی در کار خود اهمال کند، نتیجه‌اش تربیت نادرستی است که در آینده دانش‌آموزان تأثیرگذار است، درصورتی‌که اگر این اتفاق در جامعه پزشکی بیفتد، منتج به تبعات جبران‌ناپذیری چون آسیب رساندن به بیمار یا حتی فوت می‌شود.


 بخشی از اعتماد مردم با این خطاها از بین می‌رود. برای بازگشت این اعتماد چه باید کرد؟


اعتماد از دست رفته مردم تنها به زمان نیاز دارد. پزشکان نباید از خود دفاع کنند، زیرا بدترین کار دفاع رسانه‌ای از پزشکان است. واقعیت باید گفته شود. اگر قصوری در پزشکی اتفاق بیفتد، همه متوجه می‌شوند، اما کسی نمی‌گوید چند بیمار مورد معالجه قرار گرفته‌اند. همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند.

 نکته دیگری هم در این بی‌اعتمادی‌ها هست. مثلا می‌گویند مکالمه پزشکان در کشورهای پیشرفته دست‌کم ١٥ تا ٢٠دقیقه است، درحالی‌که این آمار در ایران به ٢دقیقه رسیده. چرا؟


بهتر است این موضوع را با مثالی شروع کنیم. بیماری داشتم که از وضع مالی خوبی برخوردار بود، برای همین حاضر به درمان در ایران نشد و درخواست کرد با دکتر‌های خارج از کشور ارتباط برقرار کنیم، برای همین دکتری را که در انگلستان می‌شناختم، معرفی کردم. به انگلستان رفت و ویزیت شد. فکر می‌کنید قیمت ویزیت چقدر بود؟٥٠٠پوند. این دکتر در روز ٤بیمار را بیشتر ویزیت نمی‌کرد، اما درآمد روزانه‌اش ٢٥٠٠پوند است. کدام دکتر در روز ٢هزار پوند درآمد دارد و مطابق نامه‌ای که برای من ارسال کرد، درمان و راه درمان صحیح است و به همین شکل باید ادامه داد که با این شرایط بیمار و پزشک هر دو راضی هستند. گاهی اوقات پزشکان مجبور می‌شوند بیماران زیادی را در یک روز ویزیت کنند.


 چه کسی مجبورتان می‌کند؟


دولت، سیستم درمان و خود بیمار. بسیار پیش آمده که پزشکان از بیماران دلخور می‌شوند، زیرا نمی‌خواهند بیش از تعداد معینی بیماران را ویزیت کنند. اما با وجود بیمارانی که از شهر‌های دیگر مراجعه می‌کنند، این انتظار پیش می‌آید که پزشک همه را ویزیت کند، حتی گاهی بدون وقت قبلی. به‌عنوان مثال چندی پیش برای ویزیت‌نکردن بیماری از من شکایت شد و پلیس در مطب حضور پیدا کرد. پلیسی که برای اتفاقات خطرناک احضار می‌شود. برایم جای سوال داشت و زمانی که علت را جویا شدم، شکایت یکی از بیماران بود. در پاسخ به پلیس گفتم، شما جایی را می‌بینید که من بخواهم این بیمار را ویزیت کنم. از این دست موارد کم پیش نمی‌آید،  داوری با شما، در آن زمان من چه باید می‌کردم.


 این دسته بیماران از نتیجه به دست آمده رضایت دارند؟


نمی‌دانم، اما بیماری که پس از چندین ماه دوندگی می‌تواند نوبتی را دریافت کند، مسلما رضایت دارد. شاید بپرسید چرا این کار را می‌کند؟ به خاطر آن است که از پزشکان دیگر نتیجه‌ای دریافت نکرده و اکنون برای نتیجه‌گیری به پزشکی دیگر مراجعه کرده است.


 همین وضع در کشورهای دیگر به همین شکل است؟


معمولا نه، چون سایر کشورها سیستم ارجاع دارند، البته در کشور ما هم سیستم ارجاع وجود دارد. بیمار پس از ویزیت توسط دکتر عمومی به دکتر متخصص معرفی می‌شود، با کمترین هزینه. اما زمانی که بیماری دکتر گرانقیمتی را انتخاب می‌کند، به عملی خودخواسته دست زده. در این مبحث نمی‌توان نقش رسانه‌ها را نادیده گرفت، زیرا رسانه‌ها وظیفه دارند به بیماران آگاهی‌رسانی کنند که از طریق سیستم ارجاع به پزشکان مراجعه کنند و در صورت نیاز به متخصص ارجاع داده شوند. همین موضوع را می‌توان یکی از دلایل بیکاری بسیاری از پزشکان متخصص دانست، زیرا در کشور ما از سیستم ارجاع به درستی آگاهی‌رسانی نشده که یکی از وظایف رسانه‌ها محسوب می‌شود، چون از این طریق هم اعتماد عمومی نسبت به جامعه پزشکی افزایش پیدا می‌کرد و هم پزشکان دیگر تجربه کسب می‌کردند.


 خطای پزشکی در ایران و در کشورهای پیشرفته چند درصد است ؟


در همه جای جهان خطای پزشکی وجود دارد، اما کشور‌های دیگر اهمال‌های پزشکی را به رسانه‌ای نمی‌کشانند، در صورتی‌که در ایران خطا‌های پزشکی بازتاب گسترده‌ای دارند. البته نباید از یاد برد، در هر کشوری بنا بر تجهیزاتی که در اختیار دارند، خطا‌های پزشکی کاهش یا افزایش پیدا می‌کند.
 می‌گویند پزشکان بعد از یک دوره، نوعی بی‌رحمی نسبت به بیمار پیدا می‌کنند. تلقی جامعه این است که چون با بیماری و مرگ‌ومیر طرف هستند، نسبت به

آن واکسینه می‌شوند. این باور عمومی درست است؟


نشنیده‌ام، اما تجربه نیز عامل موثری است، زیرا نخستین‌باری که شاهد مرگ فردی هستیم، بسیار متأثر می‌شویم، اما به مرور زمان به امری عادی تبدیل می‌شود و پذیرای آن هستیم که مرگ وجود دارد.


 محبوبیت پزشکی در ایران دوره‌های مختلفی را طی می‌کند. در دهه ٦٠ تقریبا هر کسی دوست داشت فرزندش پزشک باشد. در دهه ٧٠ تمایل مردم به سمت رشته‌های مهندسی رفت و بعد از آن دوباره شاهد بازگشت علاقه مردم به رشته‌های پزشکی هستیم؟ چرا؟ آیا موضوع فقط به حقوق و جایگاه یک پزشک مربوط می‌شود؟ مردم به خاطر ثروت بیشتر سراغ این موضوع می‌روند؟


پزشکی شغلی است که قداست دارد و در جای‌جای دنیا پدر و مادر‌ها دوست دارند فرزندشان پزشک شود. نمی‌توان گفت در برهه‌ای از زمان علاقه مردم نسبت به رشته پزشکی کم شد، چون رشته‌های دیگر در طی زمانی بیشتر خود را به نمایش گذاشتند، شاید برای همین فکر می‌کنید از علاقه مردم نسبت به رشته پزشکی در برهه زمانی خاص کاسته شد، در صورتی که این‌گونه نیست. کدام پدر و مادری است که دوست نداشته باشد فرزندش پزشک باشد. موثر‌ترین عامل در خواندن رشته پزشکی علاقه است.


 چرا مطب عده‌ای از پزشکان شلوغ است و برخی خلوت؟


این موضوع ریشه در استفاده از تجربیات پزشکان دارد. در این‌که همه دکتر‌ها با یکدیگر مساوی نیستند، شکی نیست، اما این موضوع برای همه شغل‌ها وجود دارد. به عنوان مثال، نمی‌توان خبرنگار نیوزیوریک تایمز را با خبرنگار همشهری مقایسه کرد، زیرا نحوه ارایه مطلب و بیان با یکدیگر متفاوت است، بنابراین پزشکان تجربه و توانایی‌های‌شان نسبت به یکدیگر متفاوت است. زمانی می‌گوییم یک مکانیک خوب است که متوجه مشکل خودرو شود، پزشکان هم به همین شکلند، چراکه آنها هم انسان هستند. این موضوع سبب می‌شود پزشکانی که تجربه بیشتری دارند یا بهتر است بگویم فرصت کسب تجربه را داشته‌اند، مطب‌های‌شان شلوغ‌تر باشد و معمولا مردم به این دست از پزشکان مراجعه می‌کنند.


 آیا پزشکانی که وقت ندارند، موفق‌ترند؟


در برخی از موارد پزشکانی که معمولا مراجعه‌کننده بیشتری دارند، کیفیت کارشان تا حدی کاهش پیدا می‌کند، زیرا پزشکی که در روز سه بیمار را ویزیت می‌کند، فرصت بیشتری نسبت به سایر پزشکان دارد، به همین جهت ممکن است بیمارانش را به‌خوبی درمان کند، درصورتی که پزشکی که روزی ٣٠ تا ٤٠ بیمار را ویزیت می‌کند، مجبور به تقسیم توانایی خود است که در این صورت ممکن است بازدهی مطلوبی را به دنبال نداشته باشد. البته باید در نظر داشت که در چنین مواردی بحث تجربه به میان می‌آید و باعث می‌شود پزشکی که در این سال‌ها تجربه کسب کرده، با توانایی بالای خود همه بیماران را کنترل کند.

 عدالت کجای ماجرای پزشکی و طبابت قرار دارد؟


عدالت موضوعی است که بارها و بارها مورد پرسش قرار گرفته است. به‌عنوان مثال زمانی که یک روستایی بیاید و به پزشکی در بیمارستان دی مراجعه کند که هزینه جراحی برایش نزدیک به ٤٠میلیون تومان می‌شود، مجبور است داروندار خود را بفروشد و خرج عمل کند. عدالت این نیست. اکنون بیمه همگانی در جامعه ایجاد شده و همه مردم را تحت پوشش قرار داده، اما این موضوع را در نظر نگرفته که برخی از سرویس‌ها عمومی نیست. همه جای دنیا به همین شکل است. باید قبول کرد پزشکی که از توانایی بالایی برخوردار است و کارش خوب است، قیمتش نیز گران است. اگر کسی با درآمد ماهیانه ٢میلیون تومان به این پزشک مراجعه کند، اشتباه کرده و نمی‌توان انتظار داشت آن پزشک با توانایی‌اش بدون دریافت مبلغی این فرد را درمان کند.


 پزشکان تا چه اندازه در معرض خطرند؟


پزشکی که بیماران عفونی شدید را معاینه می‌کند، از جان خود مایه می‌گذارد، زیرا بیماری‌های عفونی شدید از طریق تنفس نیز انتقال پیدا می‌کند. بسیاری از پزشکان به خاطر بیماران جان خود را از دست داده‌اند. آیا رسانه‌ها به بزرگ‌نمایی این موضوع هم می‌پردازند؟ اصلا لازم است؟ مسلما، نه، زیرا پزشکی ارتباط تنگاتنگ و محرمانه‌ای میان پزشک و بیمار است. اما در صورتی‌که بیمار از دکتر خود رضایتمندی کافی را نداشته باشد، می‌تواند به پزشک دیگری مراجعه کند، البته نباید این اتفاق روی دهد. اگر شما وارد جریان شوید و از پزشک‌های خود بدگویی کنید، اعتماد به آن پزشک کاهش پیدا می‌کند.


 در مورد تخصص‌تان هم می‌خواستم بدانم. صرع چه ریشه‌هایی دارد و در چه جوامعی بیشتر است؟


علت بروز بیماری، عارضه در قشر خاکستری مغز است و ممکن است عواملی مانند تومور مغزی، سکته‌مغزی، ضربه‌های مغزی و تصادفات و عفونت‌های مغزی نیز باعث بروز این بیماری شوند. البته باید در نظر داشت که عوامل ناشناخته ژنتیکی که در ساختار قشر خاکستری مغز، اختلال ساختار و ساختمانی ایجاد می‌کنند نیز منجر به بروز عوامل تشنجی می‌شوند. شایع‌ترین تظاهر این بیماری به صورت تشنج و حملات بیهوشی است.


 آمار صرعی‌های ایران نسبت به دیگر نقاط جهان به چه شکل است؟

ایران با آمار جهانی هیچ تفاوتی ندارد.

 کنترل بیماران صرعی‌ ایران نسبت به دیگر نقاط جهان به چه شکل است؟


کنترل بیماری صرع در کشور ما، معادل کنترل بیماری در کشورهای پیشرفته است و داروهایی که در ایران برای بیماری صرع در دسترس است و مورد استفاده قرار می‌گیرد، همانند کشورهای پیشرفته است. ابزارها و تکنیک‌های مورد استفاده برای تشخیص این بیماری کاملا در دسترس است و آنچه به‌عنوان هنر درمان در ایران می‌دانیم همانند کشورهای پیشرفته درحال انجام است. البته نباید تجهیزات مورد نظر در دیگر کشور‌ها را نادیده گرفت.


 در طول زندگی حرفه‌ای چه بیماری بوده که بشدت شما را تحت‌تأثیر قرار داده؟


تاکنون با مورد خاصی مواجه نشده‌ام.


 چه معالجه‌ای بوده که خودتان از آن شگفت‌زده شدید، یعنی حدس می‌زدید که بیماری به معالجه کامل نرسیده، اما حدس‌تان برعکس شده و دیده‌اید که بیمار بهبود پیدا کرده‌ است...


معالجه‌ای که از آن شگفت‌زده شوم را به یاد ندارم، اما بسیار برایم پیش آمده که از بیماری قطع امید کرده باشیم و بهبودی پیدا کرده باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha