علی اكبر عسگری؛ جانباز شیمیایی 70 درصد گفت: ما نیازمند كمیته مشترك جانبازان شیمیایی سراسر كشور با حضور وزارت بهداشت و درمان و سازمان امور ایثارگران هستیم تا بهتر بتوانیم دغدغههای این قشر از جامعه را پاسخگو باشیم.
علی اكبر عسگری، جانباز شیمیایی 70 درصد شیمیایی استان فارس، كه حضور 32 ماهه در دفاع مقدس را داشته است، در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس«توانا» اینگونه اظهار داشت: اولین روزهای اعزامم به جبهه شهریور 1362صورت گرفت؛ هنوز به سن قانونی درستی نرسیده بودم چرا كه 14سال بیشتر نداشتم و مسئولان اعزام، راضی به پذیرشم نمیشدند؛ ولی با اصرار زیاد، پدرم دستم را به دست فرمانده سپاه مرودشت سپرد و اینگونه بود كه به جبهه اعزام شدم.
وی با اشاره به اینكه كوچكترین عضو گروهان اعزامی از«مرودشت» بوده است؛ افزود:با توجه به اینكه تازه امتحانات دوم راهنمایی را پشت سر گذاشته بودم، برای نخستین بار موفق به شركت در«عملیات خیبر» در جزیره مجنون شدم؛ محل استقرار ما پادگان شهید دستغیب اهواز(محل تقسیم نیروهای لشكر 19 فجر) بود، آنجا به واحد ادوات تقسیم منتقل شدم
این ایثارگر در ادامه افزود:شب هنگام وارد جزیره مجنون شدیم، صدای تیراندازی انفجار گلولههای توپ به گوش میرسید. منورهای دشمن منطقه را كاملا روشن كرده بود. بوی باروت و باتلاق، مشام را تحریك میكرد. خودروهای سبك و آمبولانس ها در حركت بودند و مهمات ومجروحها و شهدا را جابهجا میكردند و بدرستی كه این گونه شرایط به وجود آمده در عملیات وصف ناشدنی است.
*مقاومت بالای نیروهای ایرانی در فاو دشمن را برآن داشت تا از سلاح شیمیایی استفاده كند
این جانباز شیمیایی با اشاره به نحوه مجروحیت و شیمیایی شدنش یادآور شد: 24 بهمن سال 1364 برای نگه داشتن جزیره فاو كه از نظر استراتژیكی اهمیت زیادی داشت با تلاشهای گردان امام حسن(ع)، امام محمد باقر(ع)، گردان غواصی و گردان آبی خاكی به فرماندهی محمد تقی صفری و آقای دانشمندی كه در حال حاضر فرمانده تیپ سپاه فجر یك شیراز است مقاومتهای زیادی را دراین منطقه انجام دادیم؛ دشمن پاتك شدیدی برای بازپس گیری فاو انجام داد اما شكست خورد. به همین منظور، شروع به بمباران شیمیایی كرد و كل منطقه عملیاتی را با هواپیما و از ارتفاع بالا بمب باران كردند.
وی در ادامه افزود: ساعت 4 عصر همان روز درگیر عملیات زمینی و پرتاب موشك بودیم كه بمبی، به وزن 200 كیلویی در فاصله 20 متری ما به زمین خورد و بخاری سفید و بوی بدی منطقه را فرا گرفت. درابتدا نمیدانستیم چیست؛ گمان كردیم كه بمب دودزا است اما پس از دقایقی متوجه شدیم كه شیمیایی است. بلافاصله ماسك زدیم اما در این فاصله چند دقیقهای، مقداری گاز استنشاق كرده بودیم كه از گروه 12 نفره ما 4 نفر شهید و 8 نفر دیگر مجروح شدند و از آنجا كه حضورمان در فاو ضروری بود و تا رسیدن نیروی جایگزین، باید در منطقه میماندیم به مقاومت خود ادامه دادیم.
*سلاحهای شیمیایی دشمن دارای تاثیرات: نابینایی احساس درد و ضعف و بیهوشی بود
عسكری خاطرنشان كرد:ساعت 9شب حالت تهوع و سوزش چشمم شروع شد و تا ساعت 4 صبح روز بعد ادامه داشت؛ حالت تهوع بسیار شدیدی داشتم؛ به طوری كه هرازگاهی از هوش میرفتم. تاولها را در پشت صورت و گردنم كاملا حس می كردم؛ دربیمارستان صحرایی از هوش رفتم؛ 3 تن از مجروحین در بیمارستان شهید شده بودند، آنقدر احساس درد و ضعف داشتم كه مدام ازحال می رفتم؛ پس از چندین روز كه تقریبا حالم مساعد شد،وقتی پرسیدم كه اینجا كجاست؟ گفتند: بیمارستان بقیةالله تهران. حدودیك ماه بیناییام را از دست داده بودم. به مدت 45 روز در این بیمارستان بستری بودم كه بعد مرخص شدم.
*با وجود مجروحیت و شیمیایی بودن دوباره به جبهه اعزام شدم
این ایثارگر دفاع مقدس با بیان اینكه گردان امام حسن (ع) تا كنون 200 نفره جانباز شهید تقدیم انقلاب اسلامی كرده است افزود: نحوه درمانم دربیمارستان بقیةالله رضایت بخش بود چرا كه دراین مدت، مردم تهران واقعا سنگ تمام گذاشتند و مرتب به ملاقات ما میآمدند پس از دوره درمان در تهران 6 ماه دیگر در بیمارستان شیراز بستری بودم و پس از بهبودی نسبی، مجددا سال 65 برای شركت در عملیات كربلای 4 به جبهه رفتم.
وی یادآورشد:با شركت كردن در عملیات كربلای 5 در شلمچه مجددا مجروح شیمیایی شدم؛ اما سطح مجروحیتم كمتر بود. در این عملیات غواص بودم و پس از مجروحیت، به بیمارستان اهواز وسپس به شیراز منتقل شدم. از نظر جسمی، كمی مشكل داشتم اما شور و هیجانی كه در جبهه و عملیات وجود داشت، مرا تحت الشعاع خود قرار میداد.
* "صیادزارع " با ایثارگری و شجاعتش در شلمچه فاتح خط دشمن شد
این جانباز شیمیای با ذكر خاطراتی از نحوه اجرای عملیات گفت:بچه های جنگ، خاطرههای زیادی از دوران جبهه دارند؛ آن هم از نوع باورنكردنی. مثل یك رویا یا یك افسانه. شاید باوركردنش كمی سخت باشد اما عین واقعیت است؛ درعملیات «بیت المقدس» در شلمچه ساعت 3 صبح، گردان ما كه اكثر بچههای مرودشت در آن حضور داشتند، به یك سه راهی به نام شهادت رسید؛ سر این سه راهی، سنگری بسیارمستحكم روی یك خاكریز به اندازه 6 متری ساخته شده بود این خاكریز به صورت كله قندی بود و در این سنگر، یك آر.پی. جی 11 قرار داده بودند كه راه را بسته و گردان ما را زمین گیر كرده بود. فرمانده گردان به یكی از رزمندهها به نام "صیادزارع " گفت كه خودش را به سنگر وارونو برساند و آن را از كار بیندازد.
وی افزود: وقتی حركت كرد، من هم همراه با او سینهخیز رفتم و خودم را به زیر خاكریز رساندم. هر دو سلاحمان، كلاش بود و دو تا نارنجك هم داشتیم؛ سنگر رو بازبود و صدای عراقیها را كاملا می شنیدیم. ناگهان عراقی ها شلیك كردند و به واسطه اینكه ما زیرلوله این سلاح قرارگرفته بودیم. صدای شلیك، گوشهایمان را تا ساعتها بعد اذیت كرد. طول این سلاح، حدود یك متر و70 سانتیمتر بود. لوله این سلاح كه 70 سانت هست، از سنگر بیرون بود. عراقی ها متوجه ما نشدند و صیاد، یك نارنجك به سوی آنها پرتاب كرد كه پشت سنگر افتاد وعمل نكرد؛ این كار خدا بود؛ چون اگر عمل میكرد، عراقیها متوجه میشدند، با نارنجكی میتوانستند ما را بزنند. ناگهان صیاد زارع خیزی برداشت و لوله «اس. پی. جی» را گرفت و آن را به صورت اهرم به طرف بیرون ازسنگر وارونه كرد. عراقیها از عقب سنگر پا به فرار گذاشتند. هر چند كف دستهای صیاد به واسطه داغ بودن لوله سلاح سوخته بود ولی ما توانستیم با این رشادت در آن عملیات پیشروی زیادی را انجام دهیم.
*بیدارویی و بیمهری مسولان نسبت به امور جانبازان این عزیزان را منزوی كرده است
این جانباز شیمیایی تصریح كرد: جانبازان شیمیایی اكنون با بیمهری مردم و مسولین مواجه هستند و حتی بعضی از عزیران جانباز شیمیایی گوشه گیر و منزوی شدهاند و علاوه بر همه اینها اقلام دارویی كه زیر نظر بنیاد شهید است به طور كامل به دست ما نمیرسد و درمان ما در شرایط كاغذ بازی ادارهها خلاصه شده است و حتی داروی «اسپری سرو تاید» به قیمت 25 هزار تومان را باید با مشقت از بازار آزاد تهیه كنند و زمانی كه جویای این داروها میشویم میبینیم كه در انبارها فاسد میشود ولی به دست ما نمیرسد.
عضو انجمن حمایت از قربانیان سلاح های شیمیایی استان فارس افزود: استان فارس با بیش از 4 هزار جانباز شیمیایی هنوز نتوانسته است به استانداردهای لازم در جهت درمان این عزیزان برسد و برخی از جانبازان در بیمارستان خصوصی بستری میشوند و همانجا هم از داشتن پزشك متخصص در امور بیماران شیمیایی برخوردار نیستند و نمیتوانند به داروهای مورد نیاز خود دسترسی پیدا كنند.
* رسانهها در انعكاس مشكلات جانبازان شیمیایی بیشتر تلاش كنند
وی با بیان اینكه ما نیازمند یك هیئت پزشكی در مركز استان فارس هستیم گفت: به نظر من این وظیفه رسانهها وزارت بهداشت و درمان و بنیاد شهید است كه در جهت رفع مشكلات جانبازان شیمیایی تلاش كنند، هر چند ما مشكلات خودمان را به سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران انتقال میدهیم ولی پیگیری نمیشود و حتی برخی از مواردی را كه انعكاس دادهایم به بیش از یك سال هم میرسد.
*پژوهش دكتر «علی عمادشیرازی»عنوان منبع درسی ژاپنیها در درمان بیماران سلاحهای شیمیایی است
عسكری با ذكر خاطرهای از سفر به دانشگاه علوم پزشكی ژاپن اظهار داشت: در ژاپن برای شركت در اجلاسی به مسئلهای برخورد كردم كه شنیدنش خالی از لطف نیست در این اجلاس مقالهای را كه به عنوان منبع درسی بررسی میكردند به اسمی برخوردم به نام «علی عماد»شیرازی و این خیلی برایم جالب بود چرا كه وی دارای فوق تخصص ریه و اهل شیراز بود و تزش را در سال 73 به عنوان درمان جانبازان شیمیایی اختصاص داده بود و ما در سال 87 شاهد بررسی مقاله این استاد در دانشگاه ژاپن بودیم و آنجا بود كه متوجه شدم ژاپنیها در این زمینه از تجربیات علمی ما استفاده میكنند و علم خودمان را به خودمان تحویل میدهند و با تاملی اندك میتوان به این حقیقت رسید كه با كمی تلاش می توانیم به كسب موفقیتهای بیشتری دست پیدا كنیم.
*جانباران شیمیایی نیازمند كمیتهای مشترك برای رفع مشكلاتشان هستند
وی در ادامه اظهار داشت:ما نیازمند كمیته مشترك جانبازان شیمیایی سراسر كشور با حضور وزارت بهداشت و درمان و سازمان امور ایثارگران هستیم تا بهتر بتوانیم دغدغههای این قشر از جامعه را پاسخگو باشیم، هر چند برخی از این مسائل در مجلس ایثارگران هم بررسی میشود.
وی افزود:شهید «محمدرضا برزگر» در شهر «بوانات» استان فارس از عوارض هوای آلوده در منزلش شهید شد هر چند 2 مرتبه عمل جراحی ریه انجام داده بود ولی به دلیل استفاده نفت در بخاری منزلش زودتر فوت كرد چرا كه هوای مجاور منزلش آلوده به بوی نفت بود.
*مجروحان شیمیایی دارای خانوادههایی صبور هستند
وی درباره ادامه زندگی پس از مجروحیتش گفت: سال 67، یك ماه پس از پذیرش قطعنامه، با اصرار خانواده ازدواج كردم. سه فرزند 19، 14 و 2 ساله دارم هر چندرفتار خانواده تا به امروز با من مناسب بوده اما رفتار من نه! مشكلات جسمی ام، آنها را رنج میدهد. هرچند سعی میكنند به روی خودشان نیاورند اما این را به وضوح در چهرهشان میبینم. زمانی كه خبر شهادت جانباز شیمیایی را میشنوند، رنجشان بیشتر میشود. واقعآ شرمنده آنها هستم؛
عسكری كه اكنون دارای مدرك كارشناسی ارشد مدیریت صنعتی است با انقاد از وضعیت درمانی جانبازان شیمیایی در شهرستان های استان فارس گفت: این امر كه از سوی مراكز پزشكی شیراز صورت میگیرد راضی كننده نیست؛ وضعیت جانبازان شیمیایی به گونهای است كه باید یك مركز درمانی پیشرفته وتخصصی با كادر مجرب پزشكی وپرستاری به طور دائم آماده پذیرش از این عزیزان باشد.
نظر شما