در روستاها درآمد اکثر اهالی مبتنی‌بر دامداری و کشاورزی بود. در ماجرای زلزله، طویله‌ها از بین رفته است و دام‌ها اکثرا از بین رفته‌اند. گاوهایی هم که زنده ماندند بر اثر نبود طویله یا تلف شده‌اند یا در حال تلف شدن هستند.

جشنواره مشکلات پس از گذشت سه ماه در کرمانشاه

سلامت نیوز:نوشتن از آنچه در حال حاضر در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه در حال اتفاق افتادن است، بسی سخت و دردآور است.

به گزارش سلامت نیوز، فرهیختگان نوشت: مناطقی که مردمانش بعد از گذشت حدود سه ماه از زلزله همچنان در شرایط بسیار بغرنجی به‌سر می‌برند. زلزله  کرمانشاه مانند تمام حوادث ناراحت‌کننده چند روزی تیتر اخبار و سوژه  سلبریتی‌ها بود اما امروز ما در مناطق زلزله‌زده شاهد وضعیتی هستیم که نه کسی آن را می‌بیند و نه کسی آن را سوژه کمک‌رسانی قرار می‌دهد. حتی سلبریتی‌ها هم مشغول جشنواره فجر هستند و احتمالا اطلاعی از وضعیت فعلی این مناطق ندارند. با گذشت سه ماه ما شاهد جشنواره‌ای از رنج و درد در کرمانشاه هستیم. مشکلات مردم روزبه‌روز در اینجا در حال افزایش است و ابری تیره از مشکلات بر آینده مردمان اینجا سایه افکنده است. برای آنکه بتوان راحت‌تر با مشکلات اینجا روبه‌رو شد، نیاز است که به تفکیک به اهم مشکلاتی که در این مناطق وجود دارد اشاره کنیم:


 فقدان سازماندهی مشخص بین نیروهای کمک رسان

در حال حاضر در کرمانشاه نهادهای گوناگون در حال کمک‌رسانی به مناطق محروم هستند اما به دلیل تخریب شدید خانه‌ها، هنوز سازماندهی مشخصی در خدمات‌رسانی به مردم وجود ندارد. در برخی مناطق شاهدیم به دلیل آمایش جمعیتی نامنظم، کانکس‌ها به صورت نابرابر توزیع شده‌اند. مثلا در یک روستای 50 خانواری، تنها 25 خانوار آن صاحب کانکس هستند. این قضیه به خودی خود باعث شده است که دعواهای خانوادگی و قومیتی بالا بگیرد و این خودش در برخی موارد مانع کمک‌رسانی نیروهای کمک‌رسان شده است. یکی از اهالی دیروز نقل می‌کرد که دستشویی و حمام سیاری که مربوط به چند خانوار بود را یک خانواده به محدوده خانه خودش برده و این قضیه باعث شده زنان و دختران ما با مشکل روبه‌رو شوند. فقدان آمایش سرزمینی و آمایش جمعیتی درست در منطقه بیداد می‌کند و تا موقعی که این اتفاق صورت نگیرد همچنان ما شاهد این مسائل در این مناطق هستیم.

 حضور بسیار کمرنگ نیروهای دولتی

دولت به مثابه بزرگ‌ترین نیروی اجرایی کشور، همواره موظف است که در شرایط خاص و بحران‌هایی چون زلزله، سیل، توفان و... بیشترین خدمات را به مردم ارائه بدهد. در این چند روزی که در مناطق مختلف اینجا مشغول به فعالیت هستیم، هیچ اثری از کمک‌رسانی نیروهای دولتی ندیدیم. فارغ از اینکه دولت در اینجا به وظیفه خود عمل نمی‌کند، مردم این مناطق هم دید بسیار بدی به دولت به‌عنوان مهم‌ترین نهاد کمک‌رسان پیدا کرده‌اند و حس می‌کنند که حق‌شان خورده شده است. یکی از اهالی روستای نودیه از توابع شهرستان سرپل ذهاب این‌چنین نقل می‌کرد که: «چطور به اختلاس‌ها رسیدگی نمی‌شه ولی ما اینجا توی این شرایط داریم زندگی می‌کنیم.  با این وجود سپاه، آستان قدس رضوی و همین‌طور گروه‌های مردمی، در حال حاضر بیشترین کمک‌رسانی را انجام می‌دهند. نیروهای سپاهی در چندین قرارگاه همواره در حال بازسازی و خانه‌سازی در روستاها هستند. قرارگاه جاوید الاثر احمد متوسلیان در روستای کوییک حضور بسیار پررنگی دارد و شبانه‌روز در حال توزیع کانکس، ساخت حمام و دستشویی‌های سیار و... است.

با این وجود حضور کمرنگ نیروهای دولتی باعث شده تا کار نیروهای جهادی هم به مشکل بخورد. به‌طور مثال کندن پی ساختمانی به کمک بیل مکانیکی تنها در یکی دو ساعت انجام می‌شود اما نیروهای جهادی و مردمی در فقدان بیل مکانیکی ناچارند با بیل و کلنگ این عملیات یکی دوساعته را طی چند روز انجام دهند. دادن یک بیل مکانیکی از سوی دولت که کمترین سطح کمک‌رسانی هست، در این مناطق کار نیروهای کمک‌رسان را زیاد کرده و باعث تحلیل رفتن نیرو‌ها شده است.

 افزایش عارضه‌های روانی و نبود روانشناس، روانپزشک و مشاور

وقتی در یک زلزله، عزیزان‌تان را از دست می‌دهید و کسب‌وکارتان از دست می‌رود و خانواده‌تان بی‌خانمان می‌شود، طبیعی است که بحران‌های روحی و روانی به سمت شما هجوم بیاورند. در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی اینجا به وفور بیمارانی پیدا می‌شوند که از شدت فشارهای روانی به خودشان آسیب وارد کرده‌اند. در صورتی که در همان بیمارستان یک روانپزشک وجود ندارد تا با معاینه این سنخ افراد، رنج روحی و روانی‌شان را تسکین بخشد. شدت گرفتن این وضعیت زمانی محسوس می‌شود که گزارش‌های اقدام به خودکشی بالا می‌رود و این به آن معناست که مشکلات روحی و روانی از سوی نهاد‌های گوناگون جدی گرفته نمی‌شود. نیروهای کمک‌رسان اکثرا مشغول به عملیات‌های عمرانی هستند در صورتی که یکی از وجوه مهم این کمک‌رسانی در حال حاضر در این مناطق، کمک‌های روحی و روانی است. البته هستند گروه‌ها و نیروهایی که مشغول به مشاوره و کار فرهنگی هستند منتهی اقلیتی‌اند که جوابگوی این نیاز‌ها نیستند.

 افزایش بیکاری و عدم درآمد کافی

در روستاها درآمد اکثر اهالی مبتنی‌بر دامداری و کشاورزی بود. در ماجرای زلزله، طویله‌ها از بین رفته است و دام‌ها اکثرا از بین رفته‌اند. گاوهایی هم که زنده ماندند بر اثر نبود طویله یا تلف شده‌اند یا در حال تلف شدن هستند. از طرفی به دلیل باران نیامدن، کشاورزی خوابیده است و مردم روستا‌ها که اکثرا به کشاورزی مشغول بودند، عملا درآمدی نخواهند داشت. وضعیت توزیع ثروت به‌شدت بد است، خیلی از مردم نمی‌توانند وام بگیرند و این قضیه باعث شده است که آنها مشکلات شدید مالی داشته باشند.

 چادرنشینی مردم شهر سرپل ذهاب

تقریبا در همه پارک‌های شهر، جمعیت زیادی در چادر زندگی می‌کنند. این وضعیت آنها را به‌شدت در مقابل سرما و باد و توفان آسیب‌پذیر کرده است. از طرف دیگر مشکلات جدی بهداشتی وجود دارد و حمام و دستشویی‌های اشتراکی برای مردم چادرنشین شهری، مشکل ساز شده است. توصیفات بالا، تنها بخشی از مشکلات موجود در مناطق زلزله‌زده است. مشکلاتی که تحمل هر یک از آنها چیزی شبیه یک کابوس تراژیک و تلخ است. حضور نیروهای کمک‌رسان غیردولتی کمک شایانی به حل برخی از این مشکلات کرده است اما این کمک‌ها در بازه‌ای کوتاه‌مدت نمی‌تواند اکثر مشکلات را حل کند چراکه ماجرا پیچیده‌تر و دردآور‌تر از آنچه است که بشود خیلی از آنها را در کوتاه‌مدت حل کرد.

حل مشکلات این مناطق نیاز به برنامه‌ریزی بلند مدتی دارد که قطعا با کمک دولت قابل اجرا شدن است. متاسفانه دولت در حال حاضر ثابت کرده که عزم حل مشکلات کوتاه‌مدت را در این مناطق نداشته است و با این حساب نمی‌توان چندان حسابی روی دولت کرد. بنابراین باید بتوان از طریق سازمان‌های مردم نهاد نخبگانی و با کمک نیروهای کمک‌رسان حال حاضر در منطقه، ازجمله سپاه و آستان قدس به حل این مشکلات در بلند‌مدت پرداخت تا مردم مستضعف این مناطق به حقوق ابتدایی خودشان برسند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha