سلامت نیوز:دیگر نه از بوته افروزی خبری است و نه مراسم قاشق زنی و کوزه شکنی به پا میشوند. حتی شعر معروف «زردی من از تو، سرخی تو از من» نیز از یادها رفته است.
به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: هر چه هست رعب و وحشتی است که در آخرین سهشنبه سال به جانمان میافتد. آن چنان که فرار را بر قرار ترجیح میدهیم. عالیه شکربیگی، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره بروز هیجانات جوانی در مراسمی مانند چهارشنبه سوری در گفتوگو با «آرمان» میگوید: جوانان ما در مناسبتها همواره بهدنبال این هستند که اوقات فراغت خود را در قالبی که برای آنها تعیین شده بروز دهند، یعنی با استفاده از مواد محترقه و ایجاد ترس، مخاطره و دلهره در خانوادهها برای خود شادی به وجود آورند. در واقع باید بگویم که اکنون از آیین چهارشنبه سوری میترسیم.
عوامل زیادی وجود دارند که جشنهایی مانند چهارشنبه سوری به مراسمی خطرناک تبدیل شدهاند. دیدگاه شما چیست؟
در هر دوره و عصری تعاملات، ارتباطات و برگزاری آیینها و سنتها تابع قالب برجسته آن عصر میشوند. اکنون ما در عصر مدرن قرار داریم. گرچه به معنای واقعی مدرن گرا نیستیم، اما در رفتارهایمان رویکرد شبه مدرن دیده میشود. بر همین اساس بازارهای جهانی هم که دنبال کسب سود و صنعت مصرف هستند، به میان آمده و توجه دارند به اینکه چه نیازهایی در کجای دنیا وجود دارد. در واقع این بازارها با توجه به دیدگاه مادی گرایانه و محاسبه گرایانه خود میخواهند که پول به دست آورند. شما میبینید انواع و اقسام ترقههایی که در دست مردم قرار دارند، از نوع چینی هستند و ساخت ایران نیستند. این گویای این است که در واقع سنت و آیین ما دستخوش یک حالت شبهمدرن شده است، اما ایراد کجاست که ما هنوز نتوانسته ایم بعد از این همه سال جلوی چنین اتفاقاتی را بگیریم. آن چنان که در آستانه سال جدید برخی خانوادهها بهعلت آسیب دیدگی یکی از اعضای خود در مراسم چهارشنبه سوری دچار مشکلاتی میشوند. بهنظر من این کوتاهی از دو منظر صورت میگیرد.
یکی از طرف مردم است و دیگری از طرف ساختارهای حاکمیتی و افرادی که بهنوعی در چگونگی برگزاری این آیینها و سنتها در جامعه مسئول هستند. ما اگر بتوانیم سنت چهارشنبه سوری را به همان منوال گذشته که آتشی بود و مردم از روی آن میپریدند، جلو برویم، نیاز به این داریم که مردم نسبت به فلسفه چهارشنبه سوری آگاه شوند. این در حالی است که نوجوان و جوانان دهههای 70 و 80 اساسا فلسفه چهارشنبه سوری را نمیدانند، اما باید بدانیم که دریافتهای معنایی میتوانند به روشنگری و تداوم پایدار سنتها کمک کنند. مسالهای که متاسفانه رسانههای ما برای آن تلاشی نکردهاند، حتی خانوادهها و نسلهای پیشین نیز ایجاد آتش و پریدن از روی آن را به دست فراموشی سپردهاند و این چنین شیوههای جدید جای آیینها و سنتهای ما را گرفته است. در شیوههای جدید میبینید که دیدگاه مادی گرایی برای سودآورانی وجود دارد که برایشان اصلا مهم نیست جان انسانها به خطر میافتد وهزار و یک مساله برای مردم به وجود میآید. در این راستا باید بگویم که مثلث حکومت، مردم و رسانه بسیار بهتر از اینها میتوانستند با هم در تعامل باشند. اکنون میبینیم ما آیینهایی مثل چهارشنبه سوری داریم که به دست فراموشی سپرده شدهاند و حتی پیامدهای آسیبزایی نیز دارند. این مساله ناشی از فقدان مسئولیت پذیری در مثلث حکومت، مردم و رسانه است.
شما اشاره کردید که دهه هفتادیها و دهه هشتادیها آشنایی با فلسفه آیینهای باستانی ایران ندارند. در این راستا چه آموزشهای موثری میتوان به آنها داد؟
زمانی ما میتوانیم بگوییم که نوجوانان و جوانان دهههای 70 و 80 با آیینها و سنتهای ایرانی آشنایی ندارند که پذیرفته شود که رسانه بنا بر وظیفهاش که حفظ و نکوداشت سنتها و آیینهای ملی در یک جامعه است، از ستیز با این سنتها دست بردارد. شما ملاحظه میکنید که اقدامات صداوسیما بهنوعی با نابود کردن آیینهای سنتی و ملی ما همراه است. صداوسیما فقط قصد دارد که یکسری موارد جهت گیرانه را در ذهن مخاطبان خود وارد کند. به هر حال وقتی مردم به نیازهای خود دستیابی پیدا نمیکنند، به گروه همسالان و رسانههای مختلف رو میآورند و به نیازهای خودشان از این طریق که معلوم نیست درست هم باشد، دست مییابند. من فکر میکنم دستگاههای مسئول زمانی میتوانند در پر کردن اوقات فراغت مردم جامعه موفق باشند که از ناسازگاری و ستیز با سنتها و آیینهای ملی و ایرانی دست بردارند.
نمود این مساله استفاده از مواد محترقه برای خالی کردن هیجانات جوانی است ...
دقیقا. وقتی ما نتوانیم اوقات فراغت خلاقی را برای جوانان فراهم کنیم، طبیعی است که دیگران این کار را انجام خواهند داد. در واقع بازارهای جهانی است که به اوقات فراغت جوانان در شهر و کشوری هویت میدهند. یکی از اوقات فراغت مفید برای جوانان این است که آنها را به ورزش کردن تشویق کنیم. ورزش موجب سلامت جسم و روح و تخلیه انرژی میشود. حال سوال اینجاست که چنددرصد اوقات فراغت جوانان ما به ورزش اختصاص دارد؟ فقدان این مساله به این برمی گردد که رسانه، خانواده و دستگاههای مسئول به فرهنگسازی آن نپرداختند و در این بین تعهدی هم وجود نداشته است. بنابراین جوانان ما در مناسبتها همواره بهدنبال این هستند که اوقات فراغت خود را در قالبی که برای آنها تعیین شده بروز دهند، یعنی با استفاده از مواد محترقه و ایجاد ترس، مخاطره و دلهره در خانوادهها برای خود شادی به وجود آورند. در واقع باید بگویم که اکنون از آیین چهارشنبه سوری میترسیم. این در حالی است که چهارشنبه سوری یک آیین و سنتی است که باید به قشنگی برگزار شود.
از منظر شما با چه برنامه ریزیهای اجتماعی و فرهنگی میتوان چنین آیینی را به خوبی برگزار کرد؟
ما میتوانیم برنامههای فرهنگی و اجتماعی زیادی را برای جوانان تعریف کنیم. برای مثال در میادین و محلههای پر تردد در ساعت مشخصی جوانان را دور هم جمع کرده و برایشان تئاتر برگزار کنیم یا در اماکنی به تحلیل مباحث مختلف به تناسب سن افراد بپردازیم و به این طریق مردم بهویژه جوانان را دور هم جمع کنیم. همچنین با گذاشتن بوتههای آتش در محلات و میادین میتوان موجی از شادی را برای خانوادهها به وجود آوریم. همچنین با ایجاد مسابقات ورزشی در مناسبتها و تشویق جوانان در این زمینه میتوانیم در آینده ورزشکار خوبی را به جامعه تحویل دهیم. در تمامی این موارد ضمن اینکه انرژی افراد تخلیه میشود، باعث افزایش مهارتهایی نیز میشویم. چهبسا این مهارتها بتوانند آینده جوانان را نیز تحت تاثیر قرار دهند.
در واقع در بحث شکل دهی به اوقات فراغت نوجوانان و جوانان برنامههای فرهنگی و اجتماعی نقش بسزایی دارند، اما متاسفانه بهدلیل فقدان برنامه ریزیها مناسب در جهت پر کردن اوقات فراغت نوجوان و جوانان، اکثر آنها انرژی خود را در فضای مجازی تخلیه میکنند. چه بسا چنین رویکردی آسیبهای زیادی را به روح و روان آنها وارد میکند. نمونه آن قاتل ستایش بود. اگر برنامههای درستی در خانههای فرهنگی در سطح محلات وجود داشت، شاید چنین اتفاق ناگواری نمیافتاد. این در حالی است که نمونههای ناهنجاری در جامعه بسیار است که نشأت گرفته از عدم اوقات فراغت مناسب و استفاده نادرست از فضای مجازی است. بنابراین باید با ایجاد اوقات فراغت مفید از هدررفت وقت نوجوان و جوانان جلوگیری کنیم.
نظر شما