پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۸
کد خبر: 241890

تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی، به‌ویژه در بستر بحران مالی اخیر، در سراسر جهان در کانون توجه قرار دارد. حمایت اجتماعی در کشورهای درحال‌توسعه، به مرور زمان بیشتر از پیش، حکم سازوکاری ارزشمند برای پرداختن به مسئله فقر و ایجاد رشد و توسعه را پیدا کرده است.

حق برخورداری زنان از بیمه‌های اجتماعی

سلامت نیوز-*وحیده نگین:تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی، به‌ویژه در بستر بحران مالی اخیر، در سراسر جهان در کانون توجه قرار دارد. حمایت اجتماعی در کشورهای درحال‌توسعه، به مرور زمان بیشتر از پیش، حکم سازوکاری ارزشمند برای پرداختن به مسئله فقر و ایجاد رشد و توسعه را پیدا کرده است. در جهان توسعه‌یافته، حکومت‌هایی که به دنبال محدودکردن هزینه‌های دولت در برنامه‌های اجتماعی هستند، در حقیقت از تعهدشان در قبال تأمین اجتماعی می‌کاهند. جایگاه زنان در تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی موردتوجه روزافزون هیئت‌های بین‌المللی، آژانس‌های توسعه و دولت‌ها قرار دارد. این باور هر روز بیش ‌از پیش پذیرفته می‌شود که بهترین راه در سرمایه‌گذاری انسانی، سرمایه‌گذاری درخصوص زنان است، در نتیجه گاه از زنان می‌خواهند سنگینی بار توسعه را بدون حمایت از منافع و نیازهایشان به دوش بکشند. برای مثال کمک‌های مالی مشروط غالبا به‌ گونه‌ای طراحی می‌شوند که به مسئولیت‌های زنان می‌افزاید و این موضوع، باعث تقویت نقش زنان به‌منزله والدین مسئول کودکان می‌شود. اگرچه تمرکز بر زنان و نقش آنها در پس تمام این تلاش‌ها ارزشمند به نظر می‌رسد، اما نباید تمام توجه‌مان بر نقش زنان در توسعه متمرکز باشد، بلکه افزون بر این باید به حق زنان در برخورداری از مواهب سیاست‌های اجتماعی نیز توجه داشته باشیم. تعداد بیش‌ از اندازه زنان در وضعیت فقر تصادفی نیست، بلکه احتمال خطر ابتلای زنان به فقر مشخصا متأثر از جنسیتشان است. درحالی‌که احتمال این خطر در مردان عمدتا به مسئله بیرون‌ماندن از بازار کار مربوط می‌شود، احتمال فقر زنان متأثر از عوامل دیگری مبتنی بر جنسیت است. نقش‌های مراقبتی بدون حقوق می‌تواند به شکل معناداری دسترسی زنان به مشاغل با حقوق مکفی را محدود کند و برای بسیاری از زنان فرصتی به‌جز پذیرفتن مشاغل بی‌ثبات و کم‌درآمد باقی نگذارد. کار نیمه‌وقت، به‌خصوص در معرض خطر دستمزد اندک قرار دارد؛ فعالیت زنان اکثرا در بخش غیررسمی صورت می‌گیرد، به‌ویژه در کم‌درآمدترین بخش یعنی کارکن خانگی. نقش‌های مراقبتی اثراتی بر درآمد زنان و درنتیجه استحقاق برخورداری از مزایای آنها در طول زندگی‌شان ندارد. علاوه بر اینها، طلاق، بیوه‌شدن و نبود قدرت، وضعیت زنان را وخیم‌تر می‌کند. برای مثال ممکن است درآمد خانوار هیچ ربطی با رفع فقر زنان نداشته باشد، چون این احتمال وجود دارد که زنان دسترسی به آن نداشته باشند. به این ‌ترتیب نمی‌توان فقر زنان را صرفا بر مبنای فقر درآمد توضیح داد. فقر زنان درعین‌حال با نابرابری درخصوص زمان و نهاده کار نیز مرتبط است. امروزه، زنان در تمام دنیا از شمال و جنوب نیازی مبرم به حمایت اجتماعی در دنیای جهانی‌شده‌ای دارند که فقر در آن در حال رشد است، دنیایی که در آن بازار و ایدئولوژی نومحافظه‌کاری، هر دو نقش‌های نامطلوب را بر عهده زنان گذاشته است. بنابراین جنسیت‌مندکردن حمایت‌های اجتماعی در بستر فعلی، مستلزم تلاش برای بازداشتن، مدیریت‌کردن و غلبه بر تمام موقعیت‌هایی است که تأثیری نامطلوب بر بهزیستی و استانداردهای زندگی افراد دارند. این موضوع تشویق سیاست‌های اجتماعی تحول‌آفرین را امری لازم می‌داند که بر اساس آن، هیچ‌کس تنها به حال خود رها نشود و میان انسان‌ها بر اساس اتصال به بازار کار رسمی تبعیضی صورت نگیرد.
ماهیت جنسیتی فقر زنان چالش‌های خاصی را پیش‌روی حق دسترسی به تأمین اجتماعی قرار می‌دهد. مزایای مبتنی بر سهم بیمه پرداختی در طول یک عمر کاری مستمر و تمام‌وقت یا مشروط به قرارداد استخدامی، بسیاری از زنان نیازمند به برقراری آشتی میان نقش مراقبتی و کار با دستمزد در بازار کار را حذف می‌کند. پرداخت مستقیم کمک‌های نقدی همگانی به زنان، برخی از این مشکلات را رفع می‌کند، یعنی مشکلاتی که ربطی به الگوهای اشتغال یا درآمد خانوار ندارند و متأثر از عدم توازن قدرت درون خانوار نیستند. البته کمک نقدی فقط می‌تواند اثر آرام‌بخش داشته باشد. دسترسی همگان به خدمات عمومی با کیفیت بالا و مجانی، مانند سلامت و آموزش، دردسترس‌بودن خدمات نگهداری از کودک، قوانین حداقل دستمزد و تمرکز خاص بر بخش غیررسمی، همگی اجزای ضروری راهبرد رفع فقر زنان محسوب می‌شوند. این واقعیت که مزایای مبتنی بر مشارکت با پرداخت سهم بیمه یکسان برای مردان و زنان در نظر گرفته شده است، به معنای عدالت جنسیتی نیست. با توجه به اینکه الگوی شغلی زنان در بخش رسمی منقطع است یا غالبا در بخش غیررسمی شاغل‌اند، زنان کمتری در مقایسه با مردان، واجد شرایط برخورداری از این مزایا خواهند بود. یکی از مطالعات برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) درباره ٢٢ کشور توسعه‌یافته و درحال‌توسعه نشان می‌دهد که زنان روی‌هم‌رفته ساعات بیشتری نسبت به مردان کار می‌کنند. این در حالی است که ٦٦ درصد کار زنان کار مولد بدون دستمزد بوده، اما همین نوع کار فقط ٢٤ تا ٣٤ درصد کار مردان را تشکیل می‌دهد. افزون بر این، «هرچه خانواده‌ای فقیرتر باشد، زنان ساعات طولانی‌تری کار می‌کنند».تعداد چشمگیری مطالعه دربارۀ جنسیت و تأمین اجتماعی انجام شده است. صاحب‌نظران سیاست‌گذاری اجتماعی و توسعه، انتقاداتی بجا به دولت رفاه در اقتصادهای پیشرفته و توسعه‌یافته و برنامه‌های اجتماعی در کشورهای درحال‌توسعه وارد کرده‌اند. این آثار به جانب‌داری ذاتی بسیاری از این نظام‌ها اشاره دارد که درباره الگوی مرد نان‌آور طراحی شده‌اند. زنان که معمولا درآمدی کمتر و شغل‌هایی نامطمئن‌تر دارند، دسترسی‌شان به مزایای تأمین اجتماعی محدودتر است. بسط و تفسیر حق برخورداری از تأمین اجتماعی از عینکی جنسیتی احساس می‌شود. این کار موجب تقویت و غنای این حق می‌شود و در شکل‌گرفتن تمهیدات حمایت اجتماعی معنادار برای زنان و مردان، کاربرد وسیع‌تری به آن می‌بخشد.   عمدتا کشاندن بخش غیررسمی به حوزه رسمی، بخشی از راه‌حل برای رسیدن به پوشش حمایت اجتماعی بهتر محسوب می‌شود. در کشور ما نیز وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی با هدف توسعه نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، بیمه اجتماعی فراگیر را طراحی کرده است. این بیمه به منظور پوشش همگانی بیمه‌های اجتماعی برای آن بخش از جمعیت که به دلیل نوع شغل که عمدتا مشاغل غیررسمی و فصلی، غیرمزد و حقوق بگیران از جمله خویش‌فرمایان، شاغلان در مشاغل خانگی، زنان خانه‌دار و سایر گروه‌های فاقد پوشش بیمه اجتماعی را شامل می‌شود و مشمول بیمه اجتماعی اجباری نیستند و شرایط بیمه‌شدن در چارچوب مقررات بیمه‌های یادشده را ندارند، طراحی شده است. بنابراین با مشاهده آمار ٢٢ میلیونی اشتغال کشور و عدم پوشش بیمه اجتماعی حدود شش میلیون نفر از آنها که عمدتا زنان هستند، انتظار می‌رود با اجرای این طرح شاهد بیشترین تأثیرگذاری در جهت تأمین امنیت معیشتی زنان و جلوگیری از فقر آنان باشیم.

*مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور بانوان و خانواده

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha