استاد گروه روانشناسی دانشگاه تبریز با تأکید بر این‌که اسیدپاش‌ها جانیان بالافطره نیستند، گفت: اغلب چنین پنداشته میشود که اسیدپاشان افراد خطرناکی هستند و این در حالی است که اسیدپاشها همان افرادی هستند که در دور و اطراف ما زندگی میکنند، آن‌ها اسیر دست هیجان‌های لحظه‌ای می‌شوند.

سلامت نیوز:استاد گروه روانشناسی دانشگاه تبریز با تأکید بر این‌که اسیدپاش‌ها جانیان بالافطره نیستند، گفت: اغلب چنین پنداشته میشود که اسیدپاشان افراد خطرناکی هستند و این در حالی است که اسیدپاشها همان افرادی هستند که در دور و اطراف ما زندگی میکنند، آن‌ها اسیر دست هیجان‌های لحظه‌ای می‌شوند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،دکتر «علی قرهداغی»،  با بیان این‌که پژوهش کمی و کیفی دقیقی در خصوص علل اسیدپاشی و انگیزههای مهاجمان انجام نشده است، گفت: اگر علل حوادثی مانند قتلهای خیابانی، با ماشین زیر گرفتن و سایر مصادیق پرخاشگری را به اسیدپاشی تعمیم دهیم، حس انتقام‌جویی به این حادثه منجر میشود، انتقام‌جویی جزیی از رفتار پرخاشگرانه تلقی میشود، بر اساس برخی فرضیهها پرخاشگری پاسخی به ناکامی است و هر چه شدت ناکامی بیشتر باشد، شدت پرخاشگری نیز بیشتر خواهد بود و هر چه ارزش مورد انتظار در مورد چیزی که فرد درباره آن ناکام شده بیشتر باشد، شدت پرخاشگری بیشتر بوده و در نتیجه فرصت ارزیابی از فرد سلب خواهد شد.

چرا افراد خوب، ناگهان دست به کارهای شیطانی میزنند؟

وی خاطرنشان کرد: این پرسش همواره در میان روانشناسان وجود داشته است که «چرا افراد خوب، ناگهان دست به کارهای شیطانی میزنند؟»، در صورت توجه به تاریخچه زندگی برخی افرادی که زن‌های خیابانی را کشته‌، به کودکان معصوم تجاوز کرده و آن‌ها را به قتل رسانده‌اند، متوجه می‌شویم آن‌ها مدت‌ها در بین مردم زندگی، مراوده و کار کرده‌ و اهل خانواده بودند، اما به یکباره تبدیل به هیولاهایی شده‌اند که بی محابا دست به قتل و آسیب زده‌اند.

وی ادامه داد: در تاریخ جنگ‌ها می‌بینیم که زندان‌بان‌هایی که در تاریخچه زندگی خود حتی نمره انضباطشان هم بالاترین نمره بوده، دست به کارهای فجیعی زده‌اند، بنابراین پاسخ به این سوال که «چرا آدمهای خوب ناگهان دست به کارهای شیطانی می زنند؟»، می‌تواند گره انفجارهای خشم را باز کند.

مهاجمان اسیدپاش، خود را قربانی می‌دانند

قره‌داغی با تأکید بر این‌که مهاجمان اسیدپاش، خود را قربانی می‌دانند، گفت: آن‌ها قربانی ناکامی‌هایشان میشوند، این افراد در دنیای ذهنیشان خود را قربانی میپندارند و در ابتدا دنیایی می‌سازند که همه چیز آن پیش بینی شده است و فرد مهاجم در آن به تمام نداشته‌هایش می رسد، تمام رنگ‌های دنیای ذهنی‌اش او را مشغول و مشعوف می‌کند، چرا که لذت رسیدن به آرزوها در دنیای ذهنی اثری شبیه رسیدن به آن‌ها در دنیای واقعی دارد.

مهاجم از چه نوع دنیایی آمده و چه نوع دنیایی را تصور می‌کند؟

وی گفت: در علم روانشناسی مفهومی به نام «دلبستگی» وجود دارد که بر دو نوع ایمن و ناایمن تقسیم می‌شود، فردی که دارای دلبستگی ایمن باشد، به خودش و روابطش اعتماد داشته و خودش را در گرو روابطش توصیف نکرده و موقع طرد شدن‌ احساس نمی‌کند که وجودش در خطر افتاده است.

وی با اشاره به دلبستگی ناایمن گفت: کسی که دلبستگی‌اش ناایمن است، همیشه خود را وابسته به روابط نگه می‌دارد، این فرد به محض این‌ که احساس طرد شدن کند، آشفته می‌شود، افراد ناایمن هنگام طرد شدن، چنین می‌پندارند که دنیایشان به پایان رسیده است، آن‌ها فکر می‌کنند دوست داشتنی نیستند و وقتی کسی آن‌ها را دوست بدارد، دنیایشان را بر محور آن دوست داشتن می چینند، طرد شدن، تلخ ترین اتفاق افراد با دلبستگی ناایمن است.

مهاجمان اسیدپاش احتمالاً دلبستگی ناایمن دارند

قره‌داغی با بیان این‌که مهاجمان اسیدپاش احتمالاً دلبستگی ناایمن دارند، افزود: فرد مهاجم فکر میکند با از دست دادن طرف مقابل، دچار احساس ناامنی شده و وجودش به خطر میافتد، این احساس برآمده از دلبستگی ناایمن که ریشه در دوران کودکی فرد مهاجم دارد، سبب میشود فرد تمام معنای زندگی را در دلبستگی به یک فرد بداند، این افراد وجودشان را به وجود فرد دیگری وابسته کرده و در روابط عاطفی بسیار شکننده بوده و با تجربهی یک شکست، خشم خود را به این شکل برون‌ریزی میکنند، مهاجم خود را مستحق حمله و اسیدپاشی میداند.

وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به روش‌های حل مسأله افزود: راهبردهای حل مسأله این افراد از نوع هیجان مدار منفی است، در راهبردهای هیجان مدار منفی، به جای عقل و تدبیر، هیجان جهت تصمیم‌گیری را مشخص می‌کند، در مواردی که فرد نمی‌تواند هیجان‌هایش را شناخته، کنترل کرده و تغییر جهت دهد، هر رویکردی به ارضای هیجان منجر شود، همان رویکرد اتخاذ می‌شود.

وی در ادامه با به نقش مواد محرک در تحریک‌پذیری این افراد اشاره کرد و گفت: مصرف موادی مانند متاآمفتامین، شیشه، کراک و مواد صنعتی موجود در بازار، واقعیت‌سنجی را بسیار تضعیف کرده و جسارت بیشتری به افراد مهاجم میدهد.

بیشترین میزان آمار اسید پاشی در دنیا متعلق به کشور بنگلادش است

عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز تصریح کرد: اسیدپاشی نه تنها در جامعهی ما، بلکه در جوامعی مثل آمریکا و انگلیس هم اتفاق میافتد، اما بیشترین میزان آمار اسید پاشی در دنیا متعلق به کشور بنگلادش بوده و آمارها حاکی از آن است که سالانه 300 مورد اسیدپاشی در این کشور اتفاق میافتد، هم‌چنین مستندات نشان میدهد، عمدهترین نقطه تمرکز اسیدپاشی، در جنوب شرق و جنوب آسیا و در کشورهایی مانند کامبوج، بنگلادش و پاکستان اتفاق میافتد و این نکته نشان می‌دهد که اسیدپاشی یک پدیده‌ی وابسته به فرهنگ است.

وی افزود: طبق مستندات، اسیدپاشی در کشورهای در حال توسعه بیشتر گزارش شده است، در سال 1980، آماری از نرخ اسیدپاشی در کشورهای توسعه‌یافته منتشر شد که انگیزههای افراد با انگیزههای اسیدپاشان در کشورهای در حال توسعه متفاوت بود و سرقت و تعصبات قومی - نژادی و دعواهای خیابانی، زمینه‌ساز حمله با مواد شیمیایی و اسید بودند.

وی در ادامه با اشاره به آمار اسیدپاشی در ایران افزود: گزارش‌های استانی بیمارستانها حاکی از آن است که 11.5 درصد کل سوختگیها، ناشی از سوختگی با اسید هستند، اما تاکنون آمار رسمی در این خصوص از سوی وزارت بهداشت ارایه نشده است.

قره‌داغی با اشاره به تفاوتهای جنسیتی در اسیدپاشی تصریح کرد: در کشورهای توسعه‌یافته، اسیدپاشی توسط مردان علیه مردان و در کشورهای در حال توسعه، توسط مردان علیه زنان انجام میشود، عوامل عاطفی مثل رد پیشنهاد ازدواج و رابطه عاطفی از سوی زنان در کشورهای در حال توسعه، عمده علت اسیدپاشی را تشکیل میدهند.

وی ادامه داد: در کشور بنگلادش دختران زیر 18 سالی که از نقش‌های سنتی و قومی خودشان فرا رفته و پوشش و سبک زندگیشان را عوض کردهاند، قربانی اسیدپاشی شده‌اند، در «جامائیکا» نیز زنان به‌علت خیانتهای زناشویی از سوی مردان مورد اسیدپاشی قرار گرفتهاند.

احساس عدم امنیت قربانیان اسیدپاشی را تهدید میکند

وی با اشاره به تجربهی تلخ قربانیان اسیدپاشی اظهار کرد: قربانیان علاوه‌بر سوختن و بدشکلی صورت، قضاوت شده و در معرض اتهام قرار میگیرند، طرد شده و به شدت تنها میشوند، افراد جامعه این بدشکلی صورت را مسری میپندارند و به‌علت  این برخوردها، قربانیان دچار تأخیر در تکالیف رشدی و از دست دادن روابط میشوند، حسرت و اندوه گذشته آنان را رنج داده و در دام افسردگی، رفتارهای خودشکنانه و خود تخریب‌گر میاندازد، احساس عدم امنیت و ترس از تهدید شدن به اسید پاشی مجدد و مورد حمله قرار گرفتن، از مواردی هستند که حتی در صورت جان سالم به در بردن، قربانی را رها نمیکنند.

قره‌داغی ادامه داد: احساس امنیت نکردن و به هم ریختن تصویر بدنی، قربانیان را دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میکند، قربانیان این استرس را در سطح فکر، رفتار و فیزیولوژی تجربه میکنند و در ارتباطات بعدی خود همواره احساس ناامنی میکنند، گاهی کابوس‌های شبانه گریبان آنها را می‌گیرد و در صورتی که مهاجم مجازات نشود، احساس خشم و مورد بی عدالتی قرار گرفتن، آنها را رنج می‌دهد.

وی افزود: قربانیان اسید مردم را فریب ندادهاند که به‌علت آن قربانی اسیدپاشی شوند، آن‌ها فقط برای زندگی خودشان تصمیم گرفتهاند، این قربانیان، متهم نیستند، مردم به جای ترحم و طرد کردن باید با قربانیان اسیدپاشی، هم حسی کنند، آنان نیازمند حمایت برای حضور مجدد در جامعه هستند، در کشورهایی مانند بنگلادش، خیریههایی برای حمایت و کمک به قربانیان اسیدپاشی شکل گرفته است، اما در برخی جاها از نظر قانونی و ساختاری خلاهایی در برخورد با مهاجمان اسیدپاش وجود دارد و این خلا سبب میشود قربانیان هیچ گاه احساس نکنند که با مهاجمان برخورد برابری شده است.

وی با تأکید بر اتخاذ تدابیری برای برخورد قاطعانه با اسیدپاش‌ها از سوی مراجع قضایی خاطرنشان کرد: برای جرایم نوظهور مانند جرایم سایبری، مجازاتی تعیین شده و این در حالی است که تاکنون برخورد قاطعانهای با مهاجمان اسیدپاشی نشده است.

قره‌داغی با اشاره به راهکارهای حمایت از قربانیان اسیدپاشی یادآور شد: راهبردهای فردی، اجتماعی و ساختاری از جمله این راهکارها هستند، راهبرد شخصی به کمک برای بازیابی خود و تواناییهای سابق فرد اشاره دارد، این فرد میتواند با عضویت در برخی سازمان‌های مردم نهاد به سایر قربانیان کمک کند، مشاوران، روانشناسان، مددکاران و خانوادهها میتوانند در راستای تامین حمایت عاطفی برای قربانیان تلاش کنند، راهبردهای ساختاری نیز به حمایت قانون و بیمه از قربانیان اشاره دارد.

استاد دانشگاه تبریز یادآور شد: با توجه به این‌که اغلب موارد اسیدپاشی در ایران به‌علت شکست در روابط عاطفی اتفاق می‌افتد، روابط عاطفی خارج از چارچوب خانواده بیشتر از شش ماه ممکن است خطرناک باشد و جنبهی پاتولوژیک پیدا کند، افراد با مطلع کردن خانوادهها وارد رابطه شوند، آموزش مهارتهای حل مسأله و کنترل خشم نیز باید مورد توجه قرار گیرد، اسیدپاشی مصداق پرخاشگری و عدم کنترل خشم است و افراد باید کنترل خشم را یاد بگیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha