سلامت نیوز: نمی‌دانم کتاب بادبادک‌باز را خوانده‌اید یا نه. یکی از شخصیت‌های این کتاب، فلسفه جالبی دارد؛ او معتقد است بزرگ‌ترین گناهی که انسان می‌تواند مرتکب شود دزدی است و در واقع سایر گناه‌ها را نیز نوعی دزدی می‌داند؛ مثلا به نظر او، دروغگویی یعنی دزدی حقیقت؛ در واقع فردی که به دیگری دروغ می‌گوید حقیقت را از او می‌دزد. اما چرا باید یک نفر حقیقتی را از دیگری بدزدد؟ چه می‌شود که افراد در جامعه به دروغگویی عادت می‌کنند؟ چگونه می‌توان دروغگویی را تشخیص داد و آن را درمان کرد؟ با دکتر مریم قشقایی، روان‌شناس بالینی و مدرس دانشگاه در مورد این مسائل به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 تغییر بینش افراد



به گزارش همشهری تندرستی، این روزها دیگر دروغ گفتن برای بعضی افراد آسان است و تشخیص اینکه فردی دارد دروغ می‌گوید هم کار چندان ساده‌ای نیست. دکتر مریم قشقایی درباره اینکه چرا افراد دروغ می‌گویند و چرا نمی‌توان دروغگویی را تشخیص داد، نظر جالبی دارد. وی می‌گوید: «نوع ارتباط برقرار کردن انسان‌ها عوض شده و این تغییر پیرو تغییرات در طرز تفکر و بینش افراد است. به همین دلیل شناخت انسان‌ها از روی نشانه‌ها سخت‌تر است و مولفه‌ها هم تغییر کرده‌اند. سال‌ها پیش روان‌شناسان از روی نشانه‌هایی همانند تنش و اضطراب فرد در رفتار و سخنانش، تشخیص می‌دادند که او دروغ می‌گوید. اما امروز این نشانه‌ها دیگر ملاک نیست. بنابراین با تغییرات افراد، نحوه رفتار آنها نیز متفاوت شده و در حقیقت شناخت یک دروغگو بسیار سخت‌تر از گذشته است.»

 سختی راست گفتن

این روزها همه چیز فرق کرده است. از نوع تغذیه آدم‌ها بگیرید تا رخت و لباس‌هایشان. به‌طور کلی سبک زندگی بسیاری از انسان‌ها تغییر کرده چه برسد به نوع دروغگویی آنان! این روان‌شناس بالینی می‌گوید: «این اعتقاد که فرد دروغگو اضطراب دارد و تنش در رفتارش دیده می‌شود دیگر اعتباری ندارد. زیرا دروغ گفتن امروزه تا حدودی عادی شده و قبح آن شکسته شده است و ما هنگام دروغگویی نه مضطرب می‌شویم و نه در حرف‌زدنمان لکنتی به‌وجود می‌آید. در حال حاضر گاهی راست‌گفتن سخت است و فرد راستگو در زمان سخن گفتن پریشان می‌شود، زیرا نمی‌خواهد دروغ بگوید و می‌داند اگر راست بگوید ممکن است مشکلاتی برایش رخ دهد. یک راستگو برای نشان‌دادن صحت حرفش قسم نمی‌خورد و این دروغگوها هستند که حاضرند به هر قسمی متوسل شوند.»

افسرده‌های دروغگو


دکتر قشقایی معتقد است اگر از کسی سوالی را پرسیدی و سریع جوابت را داد باید به صحت کلامش مشکوک شوی. او در این‌باره می‌گوید: «افرادی که پرسش‌های مارا خیلی راحت و بدون اضطراب یا در اصطلاح سر بالا، پاسخ می‌دهند، ممکن است افسرده باشند. افسرده‌ها از آنجا که از نام بیماری‌شان پیداست حوصله بحث‌های طولانی و فکر کردن درباره موضوعات مختلف را ندارند. به همین دلیل سریع دروغی را می‌سازند تا از شر سوال‌کننده خلاص شوند. یکی از دلایل شیوع دروغ در جامعه هم می‌تواند شیوع افسردگی باشد.»

دروغگویی سن و سال نمی‌شناسد


بعضی از متخصصان برای دروغ و دروغگوها سن و سال تعیین و بر این اساس درمان‌هایی را تجویز می‌کنند. عقیده دکتر قشقایی در این مورد متفاوت است؛ او می‌گوید: «برای دروغگویی نمی‌شود سنی را در نظر گرفت.» با وجود این او تاکید می‌کند: «باید این مساله را در نظر گرفت که نمی‌شود به کودکان زیر هفت سال صفت دروغگویی را اطلاق کرد. کودکان معنی دروغگویی را متوجه نمی‌شوند. آنان گاهی از ترس توبیخ بزرگترها خلاف واقعیت حرف می‌زنند اما معنی دروغ را نمی‌دانند. اما سنین نوجوانی جنبه تربیتی دارد. اگر کسی در نوجوانی دروغ گفت و متوجه اشتباهش نشد، این عمل را در بزرگسالی تکرار می‌کند.»

 من برتر کجاست؟


در شرایط عادی در وجود هر کسی یک من برتر وجود دارد. من برتر به دنبال خوبی‌ها و بهترین‌هاست و وقتی در وجود ما فعال باشد، نمی‌گذارد خطا کنیم. دکتر قشقایی می‌گوید: «من برتر در جلوگیری از دروغگویی می‌تواند نقش مهمی را بر عهده بگیرد اما از آنجا ‌که فرهنگ جامعه امروزی تغییر کرده من برتر هم دیگر جایگاهی ندارد.» این روان‌شناس به اصطلاحی با عنوان «فراماخود» نیز اشاره می‌کند و می‌افزاید: «فراماخود که متشکل از فرهنگ، جامعه، خانواده و والدین است، در شرایط طبیعی باید فرد را کنترل کند، در این حالت او بعد از دروغگویی از عذاب وجدان رنج می‌کشد و به همین دلیل مضطرب می‌شود، عرق می‌کند و حالت‌هایی مانند این به او دست می‌دهد. به دنبال این حالت‌‌ها، دیگران متوجه دروغگویی فرد می‌شوند. اما در شرایط امروز، فراما خود تحت‌تاثیر افسردگی جامعه است. با این افسردگی، فرهنگ جامعه عوض می‌شود. وقتی که فرهنگ جامعه به سوی دروغگویی می‌رود دیگر کار تربیتی چندانی صورت نمی‌گیرد و خب این راستگوها هستند که مضطرب می‌شوند.»

 تغییر ذهنیت برای مقابله با دروغگویی


به نظر دکتر قشقایی، امروزه آدم‌ها آن‌قدر تغییر کرده‌اند که باید به اقتضای هر نفر و شخصیتش راهی را با تکنیک‌های رفتارگرا پیدا کرد و به دلیل دروغگویی فرد پی برد.  اما او در کل دروغگویی را ناشی از فقدان مهارت راستگویی می‌داند و می‌گوید: «دروغ‌گویی‌های بی‌خطر اصولا ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغگو درآمده است. کسی که به دروغگویی عادت کرده، بهتر این است اول از همه، ذهنیت خودش را تغییر بدهد تا بتواند مهارت راستگویی را بیاموزد و به کار ببندد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha