شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۳
کد خبر: 244756

شاید تصور بیشتر مردم و حتی مسئولان از بحران آب یا تنش های آبی و نارضایتی های عمومی از چگونگی تقسیم آب، محدود به جغرافیایی خاص در فلات مرکزی ایران باشد.

سدهایی که مردم را به جان هم می اندازد

سلامت نیوز:شاید تصور بیشتر مردم و حتی مسئولان از بحران آب یا تنش های آبی و نارضایتی های عمومی از چگونگی تقسیم آب، محدود به جغرافیایی خاص در فلات مرکزی ایران باشد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون، اما حقیقت ماجرا آن است که موضوع بحران آب امروز حتی در استان های مالی و پربارش کشور نیز مساله ساز شده است.

برای نمونه، سد گلورد که از آبگیری آن تنها 6 ماه می‌گذرد، بسیار زودتر از آنچه که پیش بینی و هشدار داده شده بود، مساله‌ساز شده‌است.

سد گلورد که بزرگ‌ترین سازه آبی در شرق مازندران است، با گنجایش نزدیک به 110 میلیون متر مکعب بر روی رودخانه مهربان رود در منطقه هزار جریب بهشهر و با پاک‌تراشی ده‌ها هزار اصله درخت کهنسال جنگل‌های منطقه و صرف ده‌ها میلیارد تومان از سرمایه‌های ملی ساخته شد تا بر اساس روال رایج و حاکم بر اندیشه برخی مدیران و تصمیم‌سازان، نویدبخش رونق اقتصادی، اشتغال و گسترش کشاورزی و تولید در زمین‌های پایین دست خود در شهرستان های نکا و بهشهر و گلوگاه باشد.

اما در کمتر از 6 ماه از آغاز آبگیری این سد که هجمه و خسران‌های بی بازگشتی را بر پیکر رنجور جنگل و زیست بوم منطقه وارد ساخت، تنش‌های اجتماعی میان دو شهرستان بهشهر و نکا آغاز و در پی آن، همه آمال و خوش‌بینی‌های مدیریتی و شعارهای خوش رنگ و لعاب نوشته شده روی کاغذ را باد هوا کرد و باردیگر بر دغدغه‌های بجا و درست کنشگران حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی و کارشناسان مستقل و میهن دوست ایران در رابطه با ضرورت کنار نهادن مدیریت سازه بنیاد آب، مهر تایید زد.

هجوم به حیات جنگل‌ها

پاک‌تراشی جنگل‌های اطراف دریاچه سد گلورد از آخرین هفته اسفند سال 95 و در بی‌خبری رسانه‌ها و مردم درگیر تدارک جشن نوروز آغاز شد و به شکل دوره‌ای همچنان ادامه دارد. صدای گوش و دل خراش اره موتوری‌ها همچنان در جنگل های گلورد طنین انداز است.

هزاران اصله از گونه‌های کهنسال و پهن برگ هیرکانی شامل انجیلی، ممرز و بلند مازو تا امروز قربانی ساخت سد گلورد شدند تا نیاز آبی شرق مازندران تامین شود. این در حالی است که هر هکتار جنگل هیرکانی کاسپینی به طور میانگین و بدون هیچ گونه هزینه ای تا دوهزار متر مکعب آب در سال وارد آبخوان های زیر زمینی می‌كند.

با ساخت و آبگیری سد گلورد در قلب جنگل‌های هیرکانی کاسپینی شرق مازندران، میلیون‌ها تن خاک حاصلخیز که از جمله ذخایر راهبردی و بی بدیل کشور به شمار می‌رود، در دریاچه این سد غرق و برای همیشه از چرخه اثرگذاری مفید بر زیست بوم منطقه حذف شد.

بر اساس مطالعات خاک‌شناسی انجام گرفته در حوضه دریاچه این سد، رده های اصلی خاک های جنگلی منطقه متعلق به دو رده مالی سول و الفی سول است که در گروه حاصلخیز ترین خاک های جهان به شمار می رود و در ایران تنها در ناحیه هیرکانی کاسپینی تکامل می‌یابند.

بر اساس برآوردهای انجام شده، تنها در یک متر مربع به عمق 60 سانتی متر(جرمی برابر 1000 کیلوگرم)، از خاک‌های جنگلی اطراف دریاچه این سد، بیش از 30 کیلوگرم کربن خالص جو با کمک پوشش گیاهی انباشته شده و این همان فرآیند ترسیب کربن است که امروزه دولت ها با صرف هزینه‌های گزاف و برای جلوگیری از گسترش گرمایش زمین به آن پناه برده‌اند.

با غرق شدن این حجم و سطح گسترده خاک غنی از کربن در زیر آب دریاچه سد، سطح دریاچه در کوتاه مدت به دلیل ایجاد شرایط بی‌هوازی به کانون تولید گاز متان تبدیل خواهد شد. یعنی هزاران سال تلاش هماهنگ میان خاک و پوشش جنگلی برای جذب و ذخیره‌سازی بخشی از کربن موجود در اتمسفر زمین با بازگشت دوباره کربن به شکل متان از سطح دریاچه سد به اتمسفر، ناکام و خنثی می شود.

پاك‌تراشی جنگل ها

آنچه را بر زیست بوم گلورد رفت می‌توان چنین خلاصه کرد که پهنه‌های گسترده ای از جنگل‌های هیرکانی کاسپینی منطقه پاک‌تراشی شد، مردم چندین روستا مجبور به کوچ اجباری و آوارگی و مهاجرت به شهرهای اطراف شدند، میلیون‌ها تن خاک حاصلخیز نابود شد، صدها هکتار زمین کشاورزی از بین رفت، زیستگاه حیات وحش به‌ویژه پلنگ ایرانی رو به انقراض نابود شد و زیست بوم کانون ترسیب کربن به منشأ تولید کربن تبدیل شد تا رفاه و رونق اقتصادی و اشتغال ایجاد شود و مردم در آسایش و آرامش بیشتری زندگی کنند.

اما امروز نخستین رهاورد عینی سد گلورد برای مردم شرق مازندران که سال‌ها زندگی مسالمت آمیزی در کنار هم داشتند، تنش اجتماعی است و خط و نشان کشیدن و مطالبه حقابه بیشتر و تهدید به جلوگیری از انتقال بین حوضه‌ای آب از نکا به بهشهر؛به قول مولانا جلال الدین پارسی:«از قضا سرکنگبین صفرا فزود، روغن بادام خشکی می فزود»،تنش‌های اجتماعی ایجاد شده در رابطه با چگونگی تقسیم آب مخزن این سد تاکید دوباره ای بر ناکارآمدی الگوهای سازه و انتقال محور آب است.

موضوعاتی که همچنان به عنوان تنها راه مدیریت بحران آب در دستور کار مدیران قرار دارند.شهرستان های نکا و بهشهر هر دو در یک ناحیه اقلیمی قرار گرفته‌اند. فاصله هوایی هر دو شهرستان از دریای کاسپین کمتر از 10 کیلومتر است و هر دو شهر درگیر مساله تقسیم آب سد گلورد از جنوب متصل به جنگل‌های هیرکانی کاسپینی و از شمال وصل به دریای بیکران کاسپین هستند.

میانگین دریافت بارش‌های سالانه این دو شهرستان شرقی مازندران بیش از 700 میلی متر در سال است و از دیرباز روابط تجاری، فرهنگی و علمی بسیار مناسبی بین مردم این دو شهر برقرار بوده و است. با این وصف موضوع انتقال بین حوضه‌ای آب از نکا به بهشهر می‌رود تا موجبات ایجاد اختلافاتی ژرف و جبران ناپذیر را فراهم آورد.

جمشیدی اردشیری، نماینده اسبق شرق مازندران در مجلس، این بار به نمایندگی از طرف مردم نکا اعلام کرده است:«توقف تغییر مسیر آب سد گلورد باید با فوریت اجرایی شود؛ در غیر این صورت خودمان وارد عمل شده و آن را متوقف می‌كنیم». امام جمعه بهشهر نیز خواستار حفظ آرامش و اتحاد میان مردم دو شهر نکا و بهشهر شد. اختلاف بر سر چگونگی تقسیم آب سد گلورد در منطقه ای پربارش همچون شرق مازندران حقایق و ناگفته های بسیاری دردل خود دارد.

عبرت نمی گیریم

با وجود تجربه‌های تکراری و شکست خورده اما هنوز برخی تصمیم‌‌گیران بر طبل مدیریت سازه محور بحران آب در ایران می کوبند. ساخت سد فینسک روی سرشاخه‌های تجن برای انتقال آب آن به شهر سمنان، ساخت سدهای زارم رود و چهاردانگه روی دیگر سرشاخه های پر آب ترین رود استان مازندران که تجربه کارون را در شمال کشور رقم خواهد زد و همچنین تداوم پیگیری‌ها برای انتقال آب دریای کاسپین به سمنان، ساخت سد هراز و ... همگی از جمله مصادیق تکرار این تجربه شکست خورده هستند.

آیا تضمینی برای انتقال مسالمت آمیز و بدون تنش اجتماعی آبی که حقابه رود تجن است و قرار است با ساخت سد فینسک به سمنان منتقل شود، در آینده ای نه چندان دور وجود دارد؟ آیا انتقال آب دریای کاسپین به سمنان بر اساس خوش‌بینی‌های نوشته شده در کتاب های قطور این طرح که بیشتر به رویاپردازی می‌ماند تا طرحی نگاشته شده از سوی دانش آموختگان دانشگاهی، بدون ایجاد تنش‌های اجتماعی به پیش خواهد رفت؟مدیریت سازه محور آب در قالب ساخت سد یا انتقال بین حوضه ای آب به دلیل عدم برخورداری از مطالعات پدافند غیر عامل در چند سال گذشته ثابت کرده که می تواند منشأ ایجاد بحران‌های اجتماعی – امنیتی شود.

موضوعی که متاسفانه در شرق مازندران که حجم بارندگی‌های دریافتی سالیانه آن قابل مقایسه با آن سوی البرز نیست، نمود عملی یافته است؛ آن‌هم بسیار زودتر از پیش‌بینی‌ها. اشاره به این موضوع خالی از لطف نیست که بین سال های 1912 تا 2016 میلادی 1384 سد در ایالات متحده آمریکا از مدار خارج و تخریب شد؛ چرا که مدیران این کشور به این نتیجه رسیدند که برای بقای کشور خود باید در برابر نظرات کارشناسان و متخصصان این حوزه تمکین كنند.

با این وصف مدیران و تصمیم‌گیران در کشور ما نه به نظر کارشناسان وقعی می نهند و نه حاضر به استفاده رایگان از تجربه های جهانی هستند و نه حتی تنش‌های اجتماعی و امنیتی بر سر آب، آن‌ها را نگران آینده تاریک سرزمین‌شان می‌كند. امروز که این نوشتار را می‌خوانید، مدیران در گیلان در حال برنامه‌ریزی برای ساخت 11 سد لاستیکی و چهار سد بتنی جدید هستند تا بیش از 600 میلیون متر مکعب آبی که در قاموس، نگاه و اندیشه آنان با وارد شدن به دریای کاسپین به هدر می رود را در قلب جنگل های هیرکانی کاسپینی گیلان با میانگین 1200 میلی متر بارندگی سالیانه مهار کنند.

اعلام موافقت رییس جدید سازمان حفاظت محیط‌زیست با سد‌سازی در جنگل‌های شمال موجب شده تا نهضت سدسازی در این ناحیه از کشور جانی دوباره گیرد. جان گرفتنی که رهاورد آن نابودی و قتل عام جنگل‌های شمال، نابودی خاک‌های ارزشمند، تبدیل کانون ترسیب کربن به کانون تولید کربن، نابودی زیستگاه حیات وحش و تنش های اجتماعی و امنیتی و در یک کلام، اعلام جنگ سدسازان به جنگل‌های هیرکانی کاسپینی شمال ایران است. از تجربه گلورد، پند بیاموزیم و با ساخت سد فینسک، گلورد دیگری ایجاد نکنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha