با جست‌وجو در خاطرات افرادی که در گذشته نه چندان دور زندگی می‌کردند، می‌توان به سطحی از روابط میان والدین و فرزندان رسید که اکنون در میان خانواده‌ها کمتر دیده می‌شود.

هزار بار فراتر از «اُف»

سلامت نیوز:با جست‌وجو در خاطرات افرادی که در گذشته نه چندان دور زندگی می‌کردند، می‌توان به سطحی از روابط میان والدین و فرزندان رسید که اکنون در میان خانواده‌ها کمتر دیده می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ابتکار ،شاید بارزترین آن‌ که بارها شنیده‌اید، دراز کردن پا در زمان حضور در جمعی که بزرگتر‌ها در آن هستند، بود. موضوعی که در آن‌ سال‌ها تا مدتی ‌بی‌احترامی فرد کوچکتر به بزرگتر محسوب می‌شد.

با گذر از آن دوران و نزدیکی والدین و فرزندان هم از نظر اجتماعی و هم از نظر تفکرات شخصی که مواردی چون کاهش تعداد فرزندان، دلسوزی‌های والدین، پیشرفت تکنولوژی و نزدیک شدن ناگهانی نسل‌ها و ... باعث آن بود، ‌در دنیای امروز شاهد برخی بی‌احترامی‌ها که در تضادهای رفتاری، گفتاری و پنداری نمود پیدا می‌کند، هستیم. در گزارش پیش‌رو به بررسی شکاف ِ عمیق میان فرزندان و والدین می‌پردازیم که علت اصلی بروز برخی آسیب‌های اجتماعی دیگر است.


تشدید تضادها در بنیان خانواده
امیر تتلو را خیلی از ما می‌شناسیم. هنرمندی که مجوز ندارد و به عنوان یک خواننده زیرزمینی فعالیت می‌کند. فعالیت مقصودلو در فضای مجازی همیشه با حواشی همراه بوده است. در آخرین اظهارات مقصودلو، او به مادرش با زبانی غیر از آنچه در عرف اجتماعی شنیده می‌شود،توهین کرده است! از دلایل این کار او که بگذریم، اتفاق نویی در فضای مجازی رخ داده که نشان دهنده آسیبی است که به تدریج طی سال‌ها جان گرفته و اکنون بروز کرده است. پس از توهین و ناسزایی که تتلو نثار مادرش کرد، موجی از فحاشی‌ها از طرف دنبال‌کنندگان او منتشر شد. موجی پر از الفاظ رکیک که کاربران صفحه تتلو، به مادران و پدران خودشان بدون هیچ سانسوری تقدیم کردند!


از نگاه جامعه ‌شناسی بسیاری از این نوع واکنش‌ها در فضای مجازی دقیقا همان چیزی است که در بطن جامعه وجود دارد. به این معنی که اگر شخصی در فضای مجازی به پدر خود توهین می‌کند دقیقا در دنیای واقعی و در محیط خانه نیز قابلیت ارائه همان رفتار را دارد.


اگر روابط والدین و فرزندان را مانند ساختمانی در نظر بگیریم، پی این ساختمان را احترام به بزرگتر تشکیل داده است. در گذشته‌ فاصله میان فرزندان و والدین به اندازه‌ای بود که حضور فرزند در جمع بزرگتر‌ها نوعی بی‌احترامی محسوب می‌شد، حال اینکه مواردی چون صدا کردن نام پدر به عنوان آقاجون و ... نیز متداول بود.


با گذر از طبقات ابتدایی ساختمان، فاصله احترامی فوق در دهه کنونی به میزانی کاهش یافته که والدین رابطه رفاقتی با فرزندان خود دارند و صدا کردن نام کوچک والدین از طرف فرزند موضوع عجیبی به نظر نمی‌رسد. این ساختمان همین‌گونه به طبقات بالاتر می‌رود و تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که مرز میان والدین و فرزندان مشخص نخواهد بود.

در بالاترین طبقه اما اتفاقی رخ می‌دهد که نیاز به بررسی مجدد بنیان خانواده را در دهه کنونی الزامی می‌کند. اتفاقی از جنس بی احترامی که البته ناشی از تفاوت سلیقه و تضادهای فکری میان والدین و فرزندان است. تفاوت در نوع نگاه به اتفاقات جامعه، مسائل دوستان، محیط‌ دانشگاهی و ... که در گذشته عنوان آن برای فرزند قبح بود و اکنون شکسته شده است.

این مرز همچنان فراتر می‌رود تا آنجا که در صورت عدم برقراری ارتباط با و درک نشدن طرفین از نیازهای خود منجر به بروز اختلافات به شکل فحاشی می‌شود و بعضاً به شکل برخورد فیزیکی نیز بروز می‌کند.


شکافی لحظه ای اما عمیق
یعقوب موسوی، جامعه‌شناس در این باره می‌گوید: «در ارتباط با احترام باید گفت همیشه احترام و بی‌احترامی میان اقشار مختلف جامعه وجود دارد. ممکن است بی احترامی یک دانش‌آموز به معلم باشد، یک بیمار به پزشک باشد و یا فرزندان به والدین‌شان. در گذشته ما شاهد این موضوع بوده‌ایم که یک همگن‌سازی اخلاقی نسبت به نسل بعدی وجود داشت. بسیاری از توصیه‌ها، نصیحت‌ها و آداب و سنت از طرف فرزندان که همان نسل‌های بعدی بودند، پذیرفته می‌شد.»


وی ادامه می‌دهد: «تحقیقات جامعه‌شناسان نشان داده است که اختلافات و تضادهای دهه کنونی در جامعه جهانی و در بنیان خانواده ریشه‌ای 70-80 ساله دارد. تفاوت‌های نسلی پیش آمده؛ پدیده دوره مدرن و نوگرایی در جامعه‌ جهانی همچنین در ایران را در حال تجربه کردن هستیم. آن ادغام نسلی که در گذشته وجود داشته، اکنون پایان یافته و اکنون در هر نسلی نسبت به نسل پیشین خود فاصله و تمایزات فراوانی ایجاد شده است.»


این جامعه‌شناس می‌افزاید: «بسیاری از پدیده‌ها و آسیب‌های اجتماعی حاصل همین اختلافات وتضادها است. نتیجه آن بعضاً پرخاشگری و به طور کلی افزایش خشونت میان والدین و فرزندان است. تحقیقات نشان می‌دهد همین موضوع فرار از خانه و عدم پذیرش زندگی با والدین مربوط به همین فاصله نسل‌هاست چراکه فرزند نمی‌تواند عقاید، نظرات و باورهای خانواده را قبول کند و نهایتاً تصمیم به فرار می‌گیرد.»


موسوی با بیان اینکه با وجود پیرفت تکنولوژی انتظار می‌رفت، دو نسل، فرزندان و والدین یکدیگر را بهتر درک کنند، می‌گوید: «امروزه با دردسترس بودن تکنولوژی و افزایش آگاهی از طریق رسانه‌ها، نسل کنونی متوجه گذشته ای که بر نسل‌های پیشین رفته است، می‌شود و همچنین نسل گذشته نیز بهتر می‌تواند به نسل کنونی نزدیک شود. و از طریق همین اخبار و مسائل فرهنگی و ... است که نسل میانی و حتی پیر می‌تواند درک درستی از وضعیت جوان و مسائلی که با آن مواجه است، قرار گیرد.»


با وجود این موضوع که پیشرفت تکنولوژی به نزدیک شدن نسل‌ها به هم کمک خواهد کرد اما اتفاق معکوسی رخ داد. اتفاقی که موسوی آن را مربوط به تغییرات لحظه‌ای دنیای کنونی می‌داند.
وی می‌گوید: «در دنیای مدرن اخلاقیات، فرهنگ، انتخاب‌ها، تعارض‌ها و ... دائماً در حال تغییر است و همین موضوع درک نسل‌ها از یکدیگر را سخت می‌کند.

با نگاه به جامعه ایرانی که در آن زندگی می‌کنیم، از ازدواج گرفته تا مشاغل و راه زندگی، همه و همه در نوعی مداخله مهربانانه والدین و نسل‌پیشین بوده است؛ حال اینکه در حال حاضر تاثیر این نسل کم شده است، به طوری که باید گفت در کشورمان تضاد نسلی وجود دارد و یا به زبان دیگر شکافت نسل و شکاف اجتماعی در جامعه بحرانی ما معلول عدم همگنی نسل‌ها باهم است.»


در قرآن آمده است: «پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر نزد تو به پیری رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو و از روی مهربانی و لطف، بال تواضع خویش را برای آنان فرود آور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان‌گونه که مرا در کودکی تربیت کردند.»


حال اینکه بسیاری از جوانان از توصیه‌های دینی آگاه هستند اما شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه را معلول رفتارهای خود می‌دانند. رفتاری که والدین نیز در تشدید آن بی‌تقصیر نیستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha