دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۵

« به یزدان كه گر ما خرد داشتیم/ كجا این سرانجام بد داشتیم»؛ حال و روز سرزمین چشمه‌ها و قنات‌ها تداعی‌كننده این بیت از شعر، شاعر بلندآوازه پارسی، فرودسی بزرگ است.

خشكسالی مدیریت منابع آبی

سلامت نیوز:« به یزدان كه گر ما خرد داشتیم/ كجا این سرانجام بد داشتیم»؛ حال و روز سرزمین چشمه‌ها و قنات‌ها تداعی‌كننده این بیت از شعر، شاعر بلندآوازه پارسی، فرودسی بزرگ است.


 به گزارش سلامت نیوز،قانون نوشت: صف آب در آبادان، تجمع و درگیری مردم خرمشهر در اعتراض به بحران آب، مسمومیت مردم در رامهرمز به‌دلیل نوشیدن آب آلوده؛ به‌جرات می‌توان گفت، تمامی این اتفاق‌های ناخوشایند، نتیجه چند دهه بحران مدیریت در منابع آبی كشور بوده است. منابع آبی كه به تاراج رفته و نتیجه آن آغاز نبرد آب در ایران بوده است.

همین چند وقت گذشته بود كه خبر درگیری كشاورزان اصفهانی با یزدی‌ها خبرساز شد. هنوز مدت اندكی نگذشته است كه خبر درگیری مردم خرمشهر منتشر می‌شود. مردمی كه هنوز آثار بمباران دشمن در شهرشان نمایان است. خرمشهری كه هنوز روایت ایثار و فداكاری آن نقل می‌شود اما این روزها حكایت بحران آب و عطش مردم آن روایت می‌شود. مردمی كه با دبه‌ در صف‌های طولانی، منتظر چند جرعه‌ای مایه حیات هستند.

همه از كمبود آب شرب در خوزستان و به‌ویژه در خرمشهر سخن می‌گویند؛ این درحالی است كه خوزستان با كمبود آب شرب مواجه نیست بلكه مردم این سرزمین به‌دلیل كیفیت پایین آب و شوری بیش از حد، قادر به آشامیدن آن نیستند.

بحران مدیریت آبی در جلگه

اما چه شد كه آب شرب خوزستان به‌اندازه‌ای شور شده كه غیرقابل آشامیدن شده است؟ماجرای شوری آب كارون به اجرای پروژه‌های مخربی باز می‌گردد كه البته برخی از آن‌ها همچنان در حال اجراست.

محمد درویش،كارشناس محیط زیست درباره بحران به‌وجود آمده در جلگه خوزستان به «قانون» می‌گوید: «بیش از كمبود آب، مدیریت منابع آبی به كشور آسیب وارد كرده است.

در چیدمان توسعه به قوانین اكولوژیك و واقعیت‌های جغرافیایی كشور توجه نمی‌شود و بخش بزرگی از حاكمیت و دولت حتی در بدنه وزارت نیرو، سازمان محیط زیست، سازمان جنگل‌ها و مراتع آبخیزداری كشور بیشتر از اینكه نگران توان اكولوژیكی كشور باشند، نگران معیشت مردم هستند؛ آن‌هم معیشتی زودگذر و كوتاه مدت.

آن‌ها اعتقاد دارند چرا باید اجازه بدهند، آب شیرین رودخانه‌های كشور وارد پهنه‌های شوری همانند خلیج فارس، دریاچه ارومیه یا دریای خزر شود. به همین دلیل تعداد بسیاری سد احداث و پروژه‌های انتقال آب اجرا كرده‌اند و همچنان اصرار به اجرای این پروژه‌ها دارند. فاجعه‌ای كه در آبادان و خرمشهر رخ داده، ناشی از همین مدیریت منابع آبی است.

تصفیه‌‌خانه‌هایی كه در خرمشهر و آبادان پیش‌بینی و احداث شده است، تنها در یك مرحله آب را به‌لحاظ میكروبی تصفیه می‌كند؛ این درحالی است كه هیچ پیش‌بینی‌ای برای شیرین‌سازی آب نشده است. از یك سوی آب رودخانه كم شده و از سوی دیگر آب شور خلیج فارس وارد كارون می‌شود. تصفیه‌خانه‌ها دیگر قادر به تصفیه و شیرین‌سازی آب نیستند، چرا كه برای چنین مواقعی طراحی نشده‌اند.

پیام بحران خرمشهر و آبادان به مسئولان این است كه به‌جای جنگ با قانون طبیعت، به‌دنبال چیدمان توسعه براساس ظرفیت و پتانسیل سرزمین باشیم. می‌توانند از این اتفاق تلخ درس عبرت بگیرند تا در آینده شاهد تداوم این روندها نباشیم. درحال حاضر با كمبود آب در خوزستان روبه‌رو نیستیم بلكه با شدت افت كیفیت آن روبه‌رو هستیم. بنابراین می‌توانیم با اعمال مدیریت و درایت، افت كیفی آب را برطرف كنیم».

انتقال آبی كه كارون را شور كرد

مهم‌ترین متهمان شوری آب كارون، پروژ‌ه‌های انتقال آب و سدسازی است. درویش با تاكید بر اینكه آب رودخانه كارون كم و به‌دنبال آن شور شده است، می‌گوید:« سه مؤلفه روی شوری آب كارون و آب‌های ورودی به خوزستان تاثیر گذاشته است. نخستین مؤلفه، طرح‌های انتقال آب و سدسازی در بالادست كارون است. در استان‌های اصفهان، چهارمحال بختیاری ، لرستان، ایلام و كهگیلویه و بویراحمد، پروژه‌های انتقال آب و سدسازی انجام شده كه تیشه به ریشه كارون زده است».

گتوند، متهم اصلی شوری كارون

سد گتوند، لكه سیاه برجای مانده از دولت دهم بر پیشانی محیط زیست ایران است. سدی كه هم اكنون نیز سازندگانش آن را نعمتی برای جلگه خوزستان می‌دانند. تنها دستاورد این سد برای خوزستان، از بین رفتن زمین‌های كشاورزی منطقه و افزایش 30 درصدی شوری آب كارون است.

نزدیك به دو سال از اعلام نظر تیم تحقیقاتی دانشگاه تهران درخصوص طرح‌های علاج‌بخشی سد گتوند می‌گذرد اما خبری از علاج‌بخشی موزه عبرت محیط زیست ایران نیست و سد گتوند هر روز قربانی بیشتری از محیط‌زیست ایران می‌گیرد. براساس شواهد خسارات کشاورزی ناشی از شوری رودخانه کارون، سالانه ٦٠‌ میلیارد تومان برآورد می‌شود.

ساخت گران‌ترین و بلند‌ترین سد خاكی ایران از همان ابتدا با اعتراض‌های فراوان فعالان و كارشناسان محیط‌زیست ایران همراه بود. سدی كه با اعتباری درحدود هفت هزار میلیارد تومان ساخته شد تا عنوان بزرگ‌ترین فاجعه زیست محیطی ایران را از آن خود كند. كارفرمای این پروژه، شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بود كه مشاوره این پروژه را به شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس (وابسته به آستان قدس رضوی) و احداث آن را به گروه سپاسد (وابسته به قرارگاه خاتم الانبیای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) واگذار كرد.

مهم‌ترین دلیل مخالفان ساخت این سد، وجود تپه نمکی به نام گچساران بود که در امتداد مخزن این سد وجود داشت؛ دلیلی كه سازندگان سد، منكر آن شدند اما تنها پس از گذشت چند روز از آبگیری سد، تپه نمكی آب شده و وارد دریاچه سد گتوند شد تا به‌عنوان بزرگ‌ترین موزه عبرت محیط زیست ایران همیشه از آن یاد كنند.

درویش با اشاره به تاثیر سد گتوند بر شوری آب كارون بیان می‌كند:«سد گتوند نیز یكی دیگر از متهمان اصلی شوری آب كارون بوده است. به‌گفته هیات «طرح‌های علاج بخشی سد گتوند»، این سد 30 درصد در سال بر شوری كارون می‌افزاید.عامل دیگر شوری كارون كه كمتر به آن پرداخته شده است، صنعت نیشكر است. این صنعت 33 درصد بر شوری آب كارون افزوده است. مسائلی دیگر همانند ورود فاضلاب شهری، پساب‌های صنعتی و برنج‌كاری نیز در رتبه‌های بعدی شوری آب كارون قرار گرفته‌اند».

شكرستانی كه كارون را نابود كرد

خوزستان را روزگاری شكرستان می‌نامیدند. این نام را به‌واسطه كشت محصول نیشكر بر این منطقه نهاده‌ بودند. بی‌شك در آن زمان، نیشكر برای مردم این جلگه، نعمت و تجارتی پرسود به‌شمار می‌رفت اما امروز نیشكر چنان كام خوزستانی‌ها را تلخ كرده است كه نه‌تنها سهم آن‌ها از این صنعت هیچ است بلكه كام آن‌ها به‌دلیل باران خاكستر و دود مزارع نیشكر، برداشت بی‌رویه آب، شوری كارون و بوی تعفن پساب كارخانه‌های نیشكر تلخ شده است.

تاكنون گوش شنوایی برای فریاد و هشدارهای كارشناسان محیط زیست درباره خسارت‌های زیست محیطی كارخانه‌های نیشكر همچون تخلیه پساب و شور کردن رودخانه کارون، تالاب‌ها و اراضی خوزستان همچنین آتش زدن مزارع نیشکر وجود نداشته است و صنایع نیشكر بی‌محابا بدون توجه به این هشدارها همچنان به كار خود ادامه می‌دهند. یكی از دلایل اعتراض به توسعه نیشكر در خوزستان، آب‌بر بودن این محصول است.

در زمانی‌كه كشور و به‌ویژه خوزستان با خشكسالی دست و پنجه نرم می‌كند، توسعه صنایع آب‌بری همچون نیشكر خلاف قوانین بوده است. مصرف بی‌رویه آب در صنعت نیشكر خسارت‌های جبران‌ ناپذیری به رودخانه کارون و تالاب‌های هورالعظیم و شادگان وارد كرده است. به‌دلیل زهاب‌های شور و ترکیبی از کودهای شیمیایی و سموم کشت و توسعه نیشکر، این تالاب‌ها با بحران مواجه شده‌اند.

براساس آمار 10 درصد از آب كارون به کشت و صنعت‌ اختصاص یافته است و این حقابه حتی در دوران خشكسالی و كم‌آبی تغییر نیافته است.حجم بالای استفاده آب در صنایع نیشكر و میزان آب برداشتی شرکت‌های نیشکر از آب‌های استان خوزستان موجب كاهش چشمگیر سهمیه آب واحدهای کشاورزی دیگر در منطقه شده است. باتوجه به وضعیت موجود، به‌جرات می‌توان گفت مسئولان زندگی مردم خوزستان، محیط زیست خوزستان و دیگر كشت و صنعت‌های استان را فدای صنایع نیشكر كرده‌اند.

نبرد آب در ایران

حتی اگر خسارت‌های جبران‌ناپذیر پروژه‌های انتقال آب و سدسازی به توان اکولوژیک کشور را در نظر نگیریم، جراحتی که غلبه تفکر سازه‌ای در مدیریت آب کشور بر رابطه‌ بین اقوام ایرانی نهاده را نمی‌توانیم فراموش کنیم.


درویش به «قانون» با اشاره به جنگ آب می‌گوید:« خوزستان با اصفهانی‌ها درگیر شده و در پیامد خشکی نخلستان‌ها در اروند کنار، جریان‌های پان‌عربیسم فرصت ظهور یافته‌اند؟ مگر کینه‌ به‌وجود آمده بین مردمان الیگودرز و قم انکارپذیر است؟ مگر حادثه‌ تلخ در ورزنه و کدورت بین یزدی‌ها و اصفهانی‌ها را فراموش کرده‌ایم؟

مگر نمی‌بینیم که در ماجرای گلاب ۲، بین کاشانی‌ها و چهارمحالی‌ها جنگی اعلام نشده آغاز شده است؟ مگر بهشت‌آباد اصفهانی‌ها برای بختیاری‌ها تعبیر به جهنم نمی‌شود؟ مگر ماجرای طرح انتقال آب زرین گل در علی‌آباد کتول به استان سمنان، مردم معترض را به مقابل استانداری گلستان نکشیده؟ مگر بر سر طرح انتقال آب سبزکوه چندین نفر به زندان نیفتادند و رابطه مردم در ناغان و بروجن تیره نشده است؟

مگر اطلاع نداریم که نیریزی‌ها و استهبانی‌ها با کام فیروزی‌ها و سعادت شهری‌ها بر سر بختگان به مجادله رسیده‌اند و مگر طغیان جریانات خطرناک پان ترکیسم را از پس احداث ۷۲ سد بر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه را از یاد برده‌ایم؟ این در حالی است که ماجرای غم‌انگیز سد داریان و کانی بل، احداث سدهای متعدد روی اترک و خشک شدن تالاب‌ها در بخش ترکمن‌نشین استان گلستان،

ماجرای زاب و قصه‌ پرغصه‌ دزدی آب از جازموریان و هورالعظیم و شادگان و حله و تالاب شور و شیرین میناب و خصومت مینابی‌ها با اهالی بندرعباس بر سر سد استقلال و ده‌ها مورد دیگر مثل انتقال آب از زنجان به همدان از طریق سد تالوار یا ماجرای سد مراش و آلودگی‌های ناشی از معادن انگوران یا سد خوانسار که به‌زودی بر دامنه اختلافات بین یزد و فارس می‌افزاید،همچنین سد خرسان سه یا شفارود که هم‌اکنون در لردگان و گیلان اعتراض‌هایی را رقم زده و ... همچنان داغ داغ دارد بر وحدت ایرانیان خنجر می‌زند».

عطش فلات مركزی، بلای جان كارون

هنگامی‌که از بحران آبی و خشکسالی سخن می‌گوییم، ناخودآگاه به‌یاد فلات مرکزی ایران می‌افتیم. در این‌ سال‌ها پروژه‌های انتقال آب در کشور از سرشاخه‌های کارون بزرگ در حالی با نام آب شرب اجرا می‌شوند که به‌کام صنایع و کشاورزی هستند.

مسئولان از یک سوی، مردم را به صرفه‌جویی در مصرف آب دعوت می‌کنند و از سوی دیگر با فریبکاری و تحت فشار لابی‌های سیاسی، تیشه به ریشه منابع آبی کشور می‌زنند. فلات مرکزی ایران تشنه است و عطشی تمام‌نشدنی برای بلعیدن آب سرشاخه‌های کارون دارد.

هرچه خواسته در این سال‌ها به او آب داده‌اند؛ یک روز کوهرنگ دو و روز دیگر کوهرنگ ۳ و چندین پروژه دیگر. براساس آمار درگذشته حجم آب در رودخانه کارون ۲۰ میلیارد مترمکعب بوده اما در سال‌های اخیر به ۱۴ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است.در حال حاضر پنج سد غرقابی که ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد، روی کارون احداث‌شده است.

این در حالی است که کل آورده آب کارون بزرگ در شرایط نرمال ۱۴ میلیارد مترمکعب بوده است. ما با سدهایی مواجه هستیم که آب در آن‌ها نیست و سرمایه‌گذاری روی آن‌ها انجام‌شده و این سدها ۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال تبخیر دارند؛ یعنی به‌اندازه سد کرج تبخیر آب داریم. همچنین وزارت نیرو در اقدام جالبی احداث ۱۶ سد دیگر روی کارون بزرگ را در دست مطالعه و اجرا دارد.

هنوز امید به رهایی است

بحران آبی و خشكسالی، بسیاری از ایرانیان را نسبت به آینده این سرزمین دلسرد كرده است؛ اما باوجود همه این بحران‌ هنوز هم امید به حل بحران خشكسالی و بحران آبی ایران وجود دارد؛ بحرانی كه كلید آن در دستان مسئولان است. درویش راه‌حل برون رفت از بحران آبی خوزستان را اصلاح شیوه مدیریتی در منابع آبی می‌داند و ادامه می‌دهد:«80 میلیون ایرانی، هشت میلیارد مترمكعب آب برای شرب نیاز دارند كه میزان قابل توجهی نیست.

ایران حتی در بدترین خشكسالی‌ها نیز چهار الی پنج برابر آب قابل شرب كشور را معمولا در اختیار دارد. بنابراین مساله‌ای به نام كمبود آب شرب نباید دغدغه ما باشد،

اگر هم‌اكنون با این مشكل روبه‌رو هستیم و این مساله ناشی از چالشی به‌نام خشكسالی طبیعی بدانیم،اشتباه است بلكه این مشكل ناشی از چالشی به‌نام خشكسالی مدیریتی است. تغییر مدیران و با برگشت درایت به حاكمیت زمین می‌توانیم، مشكل بحران آب را حل كنیم.

ایران نباید به سمت‌وسوی توسعه صنایع آب‌بر و آن بخشی از كشاورزی كه تطابقی با واقعیت‌های اكولوژیكی سرزمین ما ندارد؛ حركت كند.

درحال حاضر میزان ضایعات در بخش كشاورزی حدود 30 درصد است. بیش از 26 میلیارد متر مكعب آب، در این ضایعات كشاورزی به‌هدر می‌رود. یعنی نزدیك به نیمی از ظرفیت كل سدهای كشور، اگر بتوانیم این ضایعات را به حد استاندارد یعنی پنج درصد برسانیم نه‌تنها نیاز به ساخت سدهای بیشتر نداریم بلكه با آب مازاد روبه‌رو می‌شویم و مشكلات ما حل می شود».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha