سلامت نیوز:نگار مسعودی متولد سال ٦٤ است، لیسانس عکاسی و فوقلیسانس پژوهش هنر از دانشگاه هنر و معماری دارد. او غیر از عکاسی، مستندسازی هم میکند و یک سال گذشته را مشغول ساخت مستندی با موضوع زندگی «مرضیه ابراهیمی» بوده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شهروند ، مسعودی برای اینکه از «مرضیه» مجموعه عکسی جمع کند، ١٥ روز با او در خانهاش در اصفهان زندگی کرد و بعد با او دوستی صمیمی شد؛ البته همراه با پیشبردن طرحی با موضوع محدودکردن توزیع و فروش اسیدپاشی در مجلس.
چه شد که این موضوع را انتخاب كردید؟ آیا میشود این موضوع را به شكل یك پروژه تعریف كرد و در پی آن بهدنبال پروندههایی از این دست رفت، حتی پروندههای سریالی اصفهان یا زنانی كه به شكل خانوادگی این تجربه را داشتهاند، یا اینكه تنها بر مسأله مرضیه تمركز كردهاید؟
مسأله اسیدپاشی بهشخصه برایم دغدغه بود چون عرصه فعالیتم همیشه زنان بوده است و به همین دلیل تصمیم به كار در این زمینه گرفتم و در پی آن تصمیمم بر آن شد سراغ بچههای اصفهان بروم، چون به نظر میرسد جای مجرم و قربانی عوض شده است.
سهیلا جوركش كه ایران نبود و دو قربانی دیگر بودند كه آسیب كمتری دیده بودند و حاضر به صحبت در این زمینه نشدند. ٦ماه طول كشید تا بعد از جستوجوهای فراوان «مرضیه را پیدا کردم و در همان تماس اول بود كه مرضیه گفت: سه سال از این موضوع میگذرد. منتظر بودم تا یك نفر با من تماس بگیرد و خوشحالم که این اتفاق افتاده است.»حاضرم هر كاری در این زمینه انجام دهم. با مرضیه دوست شدم و ١٥روز با او زندگی كردم.
عكسها را گرفتم و مستندم را ساختم كه حدود یكماه دیگر فیلمبرداریاش به پایان میرسد. بچههای اصفهان هم سوختند، هم توهین شنیدند، هم با آنها بدرفتاری شد، هم حذف شدند و هم اینكه پرونده باز است، اما نتیجهای حاصل نشده است. با مرضیه رابطه عاطفی خوبی برقرار کردم و بهترین دوستهای هم هستیم. مرضیه طبع بلندی دارد. در مورد لایحه هم فعالیتهایی داشتهایم- خریدوفروش اسید- كه یكسال و نیم میشود روی آن كار میكنیم.
کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی طرحی درباره اسیدپاشی داده است. یک طرح دوفوریتی برای تشدید مجازات اسیدپاشی که متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیده است.
در حال حاضر لایحه خشونت در مجلس وجود دارد كه یكی از بندهایش به اسیدپاشی اختصاص دارد. ما تصمیم گرفتیم همانند بنگلادش و كلمبیا اسید محدود و ممنوع شود و آمار اسیدپاشی پایین بیاید، البته این كار شدنی است و بیشك این آمار كاهش خواهد یافت. متاسفانه اسید خیلی راحت و ارزان در دسترس است.
حتی هنگام خرید سوال نمیشود به سن قانونی رسیدهاید یا نه؛ این اسید را برای چه مصرفی نیاز دارید؛ حتی سوال نمیشود كه اسید ٩٩درصد به چه دردی میخورد، چون این اسید برای طلاسازها و شركتهای بزرگ كاربرد دارد. این به معنای مقصر بودن اسیدفروش نیست. متاسفانه مشكل از نبود نهاد نظارتی است.
به نظر من در جامعهای كه تا این حد خشن و خشونتزده است باید اسباب و ابزار خشونت در دسترس افراد نباشد، مانند اسلحه در آمریكا.
این عكسها سال گذشته گرفته شده است. برای مجوز چه زمانی اقدام كردهاید، چه مشكلاتی در این زمینه داشتید و به كجاها مراجعه كردید؟
دو سال گذشته برای گرفتن مجوز اقدام كردیم. مشكلات زیاد بود. دو سال خون جگر خوردم برای یك نمایشگاه عكسِ به این سادگی. واقعیت این است كه زمانی كه من شروع به كار كردم، حرف زدن در مورد بچههای اصفهان تابو بود، اما در این یكسال این تابو شكسته شده و سختگیریها كمتر شده است. البته یكسال به خانه هنرمندان مراجعه كردم تا بالاخره نمایشگاه برگزار شد.
آخرین اسیدپاشی برای «معصومه» در تبریز اتفاق افتاد. شما ارتباطی با معصومه برقرار کردهاید و به نظرتان میشود روی زنهای دیگر كار كرد؟
بله، با معصومه تماس گرفتهام و حتی از نزدیك با هم ملاقاتی داشتیم. حسم به قربانیان اسیدپاشی این است؛ زمانی كه معصومه را با چهره باندپیچیشده روی تخت بیمارستان نگاه کردم، خودم و نزدیكانم و سایر زنان را دیدم. متاسفانه آمار به حدی بالاست که این اتفاق میتوانست برای هر یك از ما بیفتدیا متاسفانه این امكان وجود دارد كه برایمان اتفاق بیفتد، اگر اسید جمع نشود.
متاسفانه موارد اسیدپاشی رسانهای نمیشود، چون گفته میشود سیاهنمایی است، ولی باید در موردش صحبت و آگاهیبخشی شود. شاید در نتیجه فردی كه قصد چنین تصمیمی دارد متوجه شود چه كار شنیعی است که فردی را با اسید حذف كند.
شما برای عكسهایتان قیمت هم گذاشتهاید مثل خیلی از نمایشگاهها اما شاید برای كسی این سوال پیش بیاید كه چه كسی حاضر است یكمیلیون تومان بدهد عكس ناراحتكنندهای از صورت زنی كه با اسید سوخته است را داشته باشد، جدا از افراد هنرمندی كه برای حمایت این عكسها را میخرند. به این بخش از ماجرا فكر كردهاید یا با واكنشهایی از این دست برخوردهاید؟
خوشبختانه چنین واكنشی ندیدهام. تمام خانهام عكسهای مرضیه است. مرضیه به حدی انرژیبخش است كه مطرح كردن این سوال كه چه كسی این عكسها را میخرد، به نظر من احمقانه است. به نظرم همانقدر انرژی و حرف پشتش دارد كه این سوال را منتفی میكند. مهناز افشار یكی از این تابلوها را خریدند، اما تابلو را نبردند تا اگر فرد دیگری خواست تابلو را دوباره بخرد. درواقع به شكل معنوی تابلو را خریدند.
عایدی این نمایشگاه كجا قرار است هزینه شود؟
قرار بر این است در ساخت فیلمم هزینه شود. فیلمی در مورد اسیدپاشی.
نظر شما