سلامت نیوز:مردم و خصوصا مردم تهران حق دارند از زلزله نترسند این روزها گرانی خیلی بیشتر از زلزله تن مردم را میلرزاند. البته گرانی زلزله عجیبی است؛ هم مردم را خانه خراب میكند و هم قیمت خانه را بالا میبرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ،اما سوالی كه اینجا پیش میآید این است كه اگر در شرایط فعلی كه عرصه اقتصادی تنگتر شده است حادثهای طبیعی رخ دهد مدیریت بحران، كامل و درست خواهد بود یا نه؟ در سالهای اخیر دیدهایم كه كارنامه مسوولان در مورد خروج از بحرانهای طبیعی با شرایط اقتصادی بهتر از حال، چندان موفق نبوده است. هر سال مسوولان ما با شروع تابستان و خشك شدن لب و دهانشان یاد بحران آب میافتادند.
اما امسال چطور؟ امسال كه فشار اقتصادی یكی از پرزورترین سالهایش را میگذراند آیا صحبت از زلزله و خشكسالی و ریزگردها، بیمزه و بیمورد است ؟ آیا اولویت بودجه از محیط زیست به سفره مردم تغییر مكان خواهد داد؟ و اگر اینطور شود این جابهجایی درست است؟ ما برای پاسخ به این سوالها همچنان ناامید نیستیم و چشم به دهان كارشناسان مینشینیم.
البته نه آن كارشناسی كه سوار بر امواج تلویزیون برای توجیه گرانی با لحنی نامناسب مردم را عامل گرانی معرفی میكند و میگوید: كسی كه از كوه آویشن جمع میكند آویشن را به بهانه گرانی دلار گرانتر از پارسال میفروشد. كارشناس عزیز احتمالا فراموش كرده است كه فروشنده آویشن، خریدار مایحتاجی است كه متناسب با قیمت دلار فروخته میشوند. تردیدی نیست كه جهانِ زیستی ما _ كوه، دشت، دریا، شهر، خانه _ تاثیر مستقیم روی جهانِ معنوی ما دارد.
منظور از جهان معنوی چیزهایی بزرگ مثل مهربانی و دوست داشتن است. حتما امسال شما هم تجربه كردید كه با هر كدام از هموطنان نیمه شمالی كشور صحبت میكردید اولین بحث، شادابی و طراوت طبیعت بود.
درست حدس زدید باران، هوا و مردم را شاداب كرده بود. دوستی داشتم كه در حال عبور از پل میان گذر دریاچه ارومیه به من زنگ زده بود و با ذوق میگفت نمیدانی همه دریاچه پر از آب است. البته من هم مثل او به همان آب سطحی با عمق نیم متر خوشحالی كردم و شاید باورتان نشود حتی روی همان آب با عمق نیممتر در رویاهایم قایقرانی هم كردم.
كاش همیشه باران ببارد و زلزله هم نیاید. اما ما مردم خاورمیانه عادت داریم همیشه خطر را پیش رویمان ببینیم كه حسب اتفاق در مورد حادثههای طبیعی این پیشبینی بد نیست. نمیشود به اتفاقی كه احتمالش وجود دارد، فكر نكرد.
وقتی باد و باران با جنوب كشورم مهربان است خوشحالم اما هر لحظه كه به ریزگردهای جنوب فكر میكنم گرد غم روی صورتم مینشیند. ما برای رویارویی با بحرانهای طبیعت باید مردمی صبور و مهربان داشته باشیم و كمی سخت است لبخند زدن با فكر اجاره خانه و كسب و كار بیرونق. اما توزیع شادی و مهربانی در بین مردم خیلی كار سختی نیست. ما مردمِ قانع، با كف دستی نان گرم و لیوانی آب سرد، سفره مهربانیمان باز است.
نظر شما