سلامت نیوزـ*عبدالکریم حسینزاده: مسائل مربوط به بحران آب در کشور در چند حوزه مدیریت، فرهنگسازی و الگوهای فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،همچنین ضعف ساختار کلان کشور در حوزه آمایش سرزمین دست به دست هم داده و شرایط فعلی آبی را بهوجود آورده است. اگر مقایسهای جزئی با کشورهای توسعهیافته داشته باشیم درصد استفاده از آبهای زیرزمینی در کشورهای توسعه یافته حدود هفت تا هشت درصد و در ایران هفتاد تا هشتاد درصد است. در بازهای چهل، پنجاه ساله سبک و سیاق استفاده از آبهای زیرزمینی میتواند فلاکتی را برای کشور به بار بیاورد. روش و الگوهای نادرست کشت کشاورزی در مناطق مختلف کشور دیده میشود. براساس این الگوی کشت در مناطق کمآب محصولات پرآب کاشت میشود و برعکس. در واقع همیشه در مناطق مختلف به صورت برعکس عمل کرده و به گشت پرداختهایم. مدیریت کلان در مساله آب انجام نداده و تصور کردیم منابع آبی دائمی و مادام العمر هستند. این همان نگاه مقطعی است که امروز به نفت داریم و آن را پایانناپذیر میدانیم. متاسفانه بیش از پنج، شش دهه بیشتر نمیتوان از نفت استفاده کرد و کشورهای دیگر سوختهای دیگری را جایگزین نفت کرده و خود را بینیاز از استفاده کردهاند و این اقدام نشان از دوراندیشی، نگاه عمیق و کلان به این مساله دارد. در حالحاضر کشوری مانند جزیره ژاپن از منابع آبی تصفیه شده استفاده میکند و به فکر فروش آب در سنوات آینده است. آمایشی که نداریم مساله بعدی بحث آمایش سرزمین است، بعد از انقلاب پنج، شش برنامه در حوزه توسعه منطقهای اجرا شده و سهم تحققپذیری تمام این برنامهها 20 -25 درصد بوده است. عدمتحقق پذیری و دقیق نبودن این برنامهها به صورت کلان محل بحث اساسی هستند که به لحاظ آمایش سرزمین کشور را دچار معضلات و مشکلات عدیدهای کردهاند. در واقع آمایش سرزمین در کشور رها شده است و متولی و ناظر طرحهای آمایش سرزمین مشخص نیست. بنابراین در نهایت در مناطق مختلف دریاچهها و رودخانهها خشک و فاقد آب هستند. موضوع نهایی نبود آموزش است. معتقدم در ایران باور به آموزش در ساختار حاکمیتی، مدنی و شهروندی وجود ندارد. در واقع هیچگاه به کشاورزان آموزش استفاده درست از آب را ندادهاند. امروز اگر تنها 10 درصد در مصرف آب صرفهجویی کنیم بسیاری از مشکلات کمآبی حل شدهاند، اما آیا کارشناسانی که از رعایت صرفهجویی در مصرف آب میگویند این دستورالعملها را در زندگی و زیست خود رعایت میکنند؟! سه مساله نبود مدیریت، آموزش، نبود فرهنگ و آمایش سرزمین دست به دست یکدیگر داده و در بازه زمانی بلندمدت این وضعیت را برای ما بهوجود آورده است. مشکل مدتدار بحران آب مشکل بحران آب در یک، دو یا 30 سال برای کشور ایجاد نشده است و نباید تصور کرد با راهکار ویژه و در برهه زمانی مشخص میتوان مشکل را حل کرد. در سالیان متمادی هیچ نوع مدیریتی در بخشهای آب کشاورزی، تحتالارضی و آب آشامیدنی نداشتیم، بنابراین مشکلاتی که در بلندمدت ایجاد شدند در کوتاهمدت حل نمیشوند، اما حتی امروز هم برای جبران دیر است. اگر برنامه اجرایی و عملیاتی داشته باشیم و راهکارهایمان در حد حرف و کلام باقی نماند شاید هنوز امیدی باشد. در هر صورت باید توجه داشت بدیهیترین مسائل بدیهی نیستند و نیازمند آموزش هستند. هنگام بستن یک شیر آب ، به هرزی شیر دقت نمیکنیم و وقتی جریان آب را تند میکنیم ناخودآگاه هرزرفت آب بیشتر میشود. روش هرزکرد آب در ایران نیز به این شکل است و بنابراین سالها زمان میبرد کشور از وضعیت بحران آب خارج شود. صنایع فولاد اصفهان توجیه ندارد ساخت صنایع فولاد در شهری مانند اصفهان به هیچعنوان قابل توجیه نیست و ما نسبت به آمایش سرزمین بی تفاوت بودیم. آمایش سرزمین چند خصلت اساسی دارد، اول هر منطقه یا استان را براساس ظرفیتهای آبی، خاکی و معدنی آن در نظر میگیرد و سپس براساس آن صنایع قابلاجرا در آن منطقه را تعیین میکند. آمایش سرزمین در کشور جدی گرفته نشده و به همین دلیل صنایع آب بر مناطقی رفتند که آن مناطق در تامین آب دچار مشکل هستند و قاعدتا حضور این صنایع در آنها مشکل را دو برابر کرده است. بنابراین اگر همین امروز پیچ و مهره این صنایع مونتاژ شده را باز کنیم و در مناطق پرآب ببریم نهتنها ضرری نکرده که سود خواهیم کرد و در عوض صنایع کمآب بر را در مناطق کم آب افتتاح کنیم. در ارتباط با احیای دریاچه ارومیه نیز به دنبال روشهای هزینهبر با منابع درآمدی زیاد هستیم، امروز از روش کمهزینهای مانند کاشت درخت متناسب با موقعیت جغرافیایی برای مقابله با کمآبی استفاده میشود، زیرا این درختان ضمن آنکه به میزان کمی آب جذب میکنند سه، چهار برابر آن را به محیط پس میدهند، اما به دنبال اجرای این طرحها نیستیم و طرحهای پرهزینه را اجرا میکنیم. پراکندگی صنایع ناموزون است مهمترین موضوع در خصوص صنایع پراکندگی ناموزون آنهاست که بیشترین لطمات را به محیطزیست و اکوسیستم پیرامونی خود میزنند، این موضوع ریشه در نبود آمایش سرزمین دارد که صنایع پرآب بر را در مناطق خشک قرار دادهایم. در ارتباط با سدسازیها در مناطق مختلف کشور نیز به درستی عمل نشده و بسیاری از موارد سدسازی با موقعیت جغرافیایی و اکوسیستمی منطقه هماهنگ نبوده است. در واقع سدسازیها برنامه محور نبوده و ایرادات اساسی بر آنها وارد است. در بسیاری از کشورها سدهای خود را به دلایل اکوسیستمی از بین بردند زیرا به نوعی مانع توسعه سرزمینی آنها بود. به عنوان مثال یکی از مهمترین دلایل خشکی دریاچه ارومیه مساله سدسازیها در سر راه این دریاچه است و در حدود 92 سد در دست ساخت و مطالعه روی دریاچه ارومیه قرار دارد. باتوجه به این وضعیت و تعداد سدی که در سه، چهار استان در حوزه نفوذ مستقیم این دریاچه ساخته شده است این دریاچه به چه میزان امکان زنده ماندن دارد؟! روش ساخت برخی سدها متفاوت با دیگر سدهاست و تعداد زیادی از آنها براساس نیازمندیهای درون سرزمینی پیشبینی نشدهاند. برخی از آنها به علت مهار آبهای مرزی و اینگونه مسائل توجیه دارند، اما تعداد کثیری از صدها فاقد توجیه بودند و براساس نیازهای اشتباه درست شدند. یکی از ایرادات جدی دیگر مساله بودجه و قانونگذاریهای یک ساله در دولت و مجلس است. پایه این موضوع در دولت ریخته میشود، اما بودجه نویسیها عملیاتی نیست و ایرادات جدی دارد. تمام این مسائل میتواند در فرآیندهای بلندمدت تاثیرگذار باشد، اگر آمایش سرزمینی را جدی گرفته و برنامههای پنج ساله توسعه در کشور برنامههای دقیقی بود و همچنین برنامههای یک ساله بودجه نویسی در راستای برنامههای پنج ساله و آمایش سرزمین کلان بود هرگز کشور دچار این مشکلات اکوسیستمی، زیست محیطی و کمبود آب نمیشد. اما واقعیت تلخ آن است که در سنوات گذشته بودجهنویسیها و برنامههای پنج ساله تدوین شده واقعبینانه و عملگرایانه نبودند.
نظر شما