سلامت نیوز:بیکاری متولدین دهه 60 امروز یکی از مهمترین چالشهای بازار کار است که به استناد آمارهای رسمی، سهم زیادی از کل جمعیت بیکار کشور به افراد متولد این دهه اختصاص دارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،با توجه به اینکه آخرین سرشماری در کشور در سال 1395 انجام شد و افراد دهه 60 در آن سال، دارای رنج سنی 26 تا 35 سال بودند، اطلاعات جمعیتی سرشماری در سال 1395، مبنای بررسی وضعیت اشتغال و بیکاری متولدین دهه 60 قرار گرفته که با توجه به آمارهای جمعیت نیروی کار میتواند به وضعیت فعلی بازار کار، بسیار نزدیک باشد.
بر اساس اطلاعات به دست آمده از مرکز آمار ایران در مورد وضعیت نیروی کار، متولدین دهه 60 حدود 17 میلیون نفر از جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند که بالغ بر 9 میلیون نفر از این افراد «جمعیت فعال» هستند؛ به این معنا که در گروه سنی بیکاران یا شاغلان قرار دارند؛ به عبارت دیگر مجموع افراد بیکار و شاغل، جمعیت فعال را تشکیل میدهد. همچنین بالغ بر هفت میلیون و 500 هزار نفر نیز از جمعیت 17 میلیونی دهه شصتیها، در گروه «جمعیت غیرفعال» یعنی در خارج از گروه بیکاران و شاغلان قرار دارند.
افراد محصل، خانهدار، درآمدهای غیرکاری(به عنوان مثال درآمد از محل اجاره ملک) از جمله افراد در گروه جمعیت غیرفعال هستند، اما در بررسی وضعیت اشتغال و بیکاری، گروه جمعیتی فعال باید مبنای محاسبه قرار گیرد.
با این توضیح بررسی آماری نیروی کار به استناد آمارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد از مجموع جمعیت فعال افراد دهه 60، بالغ بر هفت میلیون و 500 هزار نفر در گروه شاغلان و حدود یک میلیون و 700 هزار نفر نیز در گروه بیکاران قرار دارند. با توجه به اینکه جمعیت بیکار کشور طی سالهای 95 و 96 در محدوده سه میلیون و 200 هزار نفر اعلام شد، بیکاری یک میلیون و 700 هزار نفری گروه سنی 26 تا 35 سال که متولدین دهه 60 را شامل میشود، 53 درصد از جمعیت بیکار کشور را به خود اختصاص میدهد.
این آمار نشان میدهد بیش از نیمی از جمعیت بیکار را افراد متولدین دهه 60 تشکیل میدهند و در حال حاضر متولدین دهه 60، در گروه سنی 28 تا 37 سال قرار دارند که بیشترین سهم از جمعیت بیکار کشور در این گروه سنی قرار دارند.
دولت برای امسال ایجاد یک میلیون و 33 هزار شغل را هدفگذاری کرده است که بر اساس برآوردهای دولت در سالجاری 838 هزار نفر متقاضی جدید کار هستند. با این حال بر اساس هدفگذاری دولت با فرض ایجاد 980 هزار شغل در سال 1397 نرخ بیکاری تا پایان امسال به 11.2 درصد میرسد.
4.5 میلیون فارغالتحصیل بیکارند
در شرایطی که بیکاری این روزها به بحرانی ملی در کشور تبدیل شده و بخش عظیمی از این بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند، همواره این سوال مطرح است علت روند روبه رشد بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی چیست؟ بحث بحرانی شدن بیکاری موضوعی است که همواره مورد نقد کارشناسان اقتصادی قرار میگیرد.
کارشناسان بازار کار عقیده دارند به همان میزان که فضای اشتغال کشور دچار تحولات اساسی نسبت به دهههای گذشته شده به همان میزان نیز دچار آسیبهای جدید شده است.
آمارها حکایت از بیکاری حدود 4.5 میلیون نفری فارغالتحصیلان بیکار دارد، اما دلایل بحرانی شدن بازار کار تحصیلکردهها چیست؟ جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب 14 برابر شد که این میزان برای مردان حدود 10 برابر و برای زنان 23 برابر است؛ اما ظرفیتهای بازار کار به عقیده کارشناسان اقتصادی و بازار کار نه تنها پیشرفت چندانی برای پذیرش سیل متقاضیان کار نداشته، بلکه در مواردی پسرفت نیز داشته است.
جامعه برای جستجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه 60 به سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در دهه 90 حرکت کرده است. این مساله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر میدهد، شاغل شدن افراد را پیچیدهتر میکند که خود دلیلی بر بروز بحران بیکاری برای فارغالتحصیلان است.
طی یکی- دو دهه گرایش شدید به برخی رشتهها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشتههای گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علومتربیتی و... شکل گرفت که نتیجه آن انباشت تقاضای کار برای فارغالتحصیلان این رشتهها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و در نتیجه دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان است.
آمارها نشان میدهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشتهها به صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است. به عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی 17 برابر شده، اما آیا بازار کار برای همه این افراد جا دارد؟ با وجود بیمیلی بیشتر فارغالتحصیلان به تحصیل در برخی رشتهها مانند زیرگروههای خدماتی، اما نرخ بیکاری افراد فارغالتحصیل در این رشتهها از سال 65 تا 90 کاهش یافته و در سالهای گذشته این رشتهها از بازار کار بهتری برخوردار شدهاند.
بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشتههای مختلف نیز دلیلی بر مسالهدار شدن اشتغال کارجویان درس خوانده است. برخی گروههای تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علومتربیتی دارای بالاترین درصد از بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. اساسا در ایران، هیچگونه پایش و تحقیقی از وضعیت بازار کار رشتههای دانشگاهی توسط دولت یا خود دانشگاهها صورت نمیگیرد و افراد بدون هرگونه اطلاعی از بازار کار آینده رشتههای تحصیلی، وارد دانشگاهها میشوند.
در حال حاضر، هیچگونه بانک اطلاعاتی قابل اعتنایی از وضعیت بازار کار، نیازها، وضعیت جذب دانشجو، آینده شغلی کارجویان و اطلاعات مهم و کلیدی از این دست وجود ندارد و انتخابها باید با چشمانی بسته انجام شود. رشتههای تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب بر اساس نیازسنجی بازار کار صورت نمیگیرد و افراد بر اساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهی انتخاب میکنند.
این مساله باعث میشود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستوجو برای شغل با مشکلات جدی مواجه شوند؛ هرچند علاقه و گرایش به رشته تحصیلی باعث ایجاد انگیزه در افراد برای تحصیلات میشود و بدون علاقه کاری پیش نمیرود، اما در شرایط فعلی بازار کار باید تلفیقی از علاقه و بازار کار رشتهها را دنبال کرد.
به دلایل نامعلوم نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از 68.9 درصد در سال 65 به 48 درصد در سال 90 کاهش یافته که معنای آن سرگشتگی و بیبرنامگی درصد قابل توجهی از افراد تحصیلکرده درباره آینده خود است.
بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سالهای 65 تا 90 به میزان چهار برابر شده است؛ با این حال دانشگاهها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه میدهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است.
همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشتههای فنی و مهارتآموزی سوق پیدا کند. به گزارش تسنیم، اگر قرار است دانشگاهها به روال رقابتی جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهها، برنامهریزی کند به نحوی که یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود یا اینکه فرصتهای جدید شغلی برای ورود افراد به بازار کار فراهم شود.
نظر شما