سلامت نیوز:فرزندخواندگی بهرغم تمام سختیها هنوز تنها راه قانونی سرپرستی یک نوزاد و کودک در ایران است، هرچند قوانین سختگیرانه سازمان بهزیستی همچنان وجود دارند، اما برخی خانوادهها از هفتخوان سرپرستی میگذرند و دارای فرزند میشوند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،وجود تعداد زیادی کودک بیهویت و بیسرپرست همواره این سوال را در ذهن متبادر میکند که آیا نمیتوان این کودکان را نیز به چرخه کودکان تحتپوشش بهزیستی افزود؟ واقعیت آن است که نبود هویت برای این کودکان، کار را برای هرنوع بهسازی شرایط برای آنها سخت و در مواردی غیرممکن میکند، اما این به منزله پاککردن صورت مساله نیست و باید به هر نحو بر مشکلاتی مانند فروش نوزادان، مساله فرزندخواندگی و کودکان بیهویت فائق آمد، زیرا این مسائل مربوط به آیندهسازان این کشور هستند.
علی ساری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در این ارتباط میگوید: «واقعیت آن است که فروش نوزادان ارتباط چندانی با قوانین سختگیرانه فرزندخواندگی ندارد، هرچند بیتاثیر نیست، اما عامل اصلی محسوب نمیشود. بررسیها نشان میدهد اکثر نوزادان فروختهشده هویت و خانواده دارند. در هر صورت برای تسهیل روند فرزندخواندگی میتوان گامهایی را برداشت، اما آن را نمیتوان به مسائلی مانند فروش نوزادان ارتباط داد.»
مهمترین معضلات در قوانین فعلی فرزندخواندگی چیست؟
بحث قانون یک سوی مساله است و چالشهای اساسی در این راستا وجود دارد، اما مهمتر از آن نقش جامعه در پذیرش فرهنگی موضوع فرزندخواندگی است و بیشتر معضلات برخاسته از فرهنگ جامعه است. هنگامی که کودکی بهعنوان فرزند در اختیار یک خانواده قرار میگیرد در مورد پیگیری حقوق او دچار چالش هستیم و بستر فرهنگی جامعه نیز در این زمینه دارای مشکل است. کودکان فرزندخوانده در مدرسه و هنگام رسیدن به سن بلوغ درگیر حواشی و مشکلاتی از سوی افراد جامعه میشوند، زیرا بستر فرهنگی جامعه بهراحتی با مساله فرزندخواندگی کنار نمیآید.
کنارآمدن جامعه با موضوع فرزندخواندگی چگونه امکانپذیر است؟
به عنوانمثال فرزندی از یک پرورشگاه یا شیرخوارگاه گرفته شده و خانواده او را مورد سرپرستی قرار میدهند. این فرد تا زمان کودکی با کودکان دیگر همبازی است و مساله فرزندخواندگی او به چشم افراد مختلف نمیآید، اما هنگام رشد جسمی و ورود به مدرسه به مرور دانشآموزان دیگر در معاشرتهای دوستانه اطلاعات خانوادگی او را بهدست میآورند و همزمان با افشای این اطلاعات مشکلات زیادی بروز پیدا میکند. درواقع هنگامی که دانشآموزان دیگر متوجه فرزندخواندگی او میشوند این موضوع را دستاویزی برای اذیت یا نپذیرفتن این کودک میان خود قرار میدهند.
خانوادههای همکلاسیهای این کودک هرگز آموزش نحوه پذیرش و مواجهه با این کودکان را به فرزندان خود ندادهاند، بنابراین همکلاسیهای کودک نمیدانند چگونه با این مساله در مدرسه مواجه شوند و این واقعیت را هضم کنند. درنهایت کودک دچار نوعی از افسردگی شده و حرفهای همکلاسیها او را ملتهب و آشفته میکند. این درحالی است که این کودک از نهاد خانواده پا به نهاد اجتماعی دیگری بهعنوان مدرسه میگذارد و بنابراین مدرسه باید به شکل خاص او را مورد حمایت قرار دهد، اما مدارس برنامه خاصی برای حمایت از این کودکان ندارند. البته معضلات آموزش و پرورش به میزانی است که نمیتوان از آنها انتظار حمایت خاص از این افراد را داشت.
بنابراین هیچ نظارتی بر روند تحصیلی این کودکان و جذبشدن آنها در جامعه کوچک مدرسه وجود ندارد. اکنون تراکم دانشآموزی در استان خوزستان بسیار بالاست و تمام ظرفیت استان نیز به استخدام آموزش و پررورش درآمدهاند. این درحالی است که موضوع هوشمندسازی مدارس مطرح میشود. هنوز مسائلی همچون تراکم در مدارس، رفاه معلمان، مطالبات معلمان حلنشده باقی مانده است و مطابق با قوانین رسمی کشور با معلم برخورد نمیشود. بنابراین زمانی برای تدوین قوانینی مبنی بر نحوه برخورد با این کودکان در مدارس نمیماند. بنابراین دو راه پیش روی خانوادههاست؛ در فرض اول خانواده به قدری توانمند است که کودک را در مدرسهای با هزینه بسیار بالا ثبتنام میکند و به اندازه هزینه دکتری برای تحصیل او بودجه اختصاص میشود؛ البته تعداد این والدین واقعا زیاد نیست، اما کودک در این خانوادهها به ندرت دچار مشکل میشود، زیرا خانواده بهقدری توانمند است که توانایی رویارویی با انواع مشکلات را دارد.
مساله دیگر گسترش فرهنگ فرزندخواندگی در کشور است، بهعنوان مثال بازیگر معروفی سه فرزند در اختیار میگیرد و آنها را رسما به فرزندخواندگی خود میپذیرد. حضور این کودک به سبب توانمندی خانواده جدید مشکلی برای والدین ایجاد نمیکند، اما یک خانواده معمولی مشکلات زیادی برای تربیت و پرورش این کودکان دارد. امیدواریم در حوزه آموزش و پرورش این کودکان مشکلات چندانی نداشته باشند، اما مدارس توانمندی لازم را برای آمادهسازی بستر فرهنگی ندارند و قادر به حمایت حداکثری از این کودکان در بعد آموزش و پرورش نیستند. مشکلات ناشی از هویت علاوه بر مدرسه در محله نیز گریبان کودک و خانواده را میگیرد و در محدوده محل سکونت فراتر از مدرسه حاد شده و در نهایت کودک در هنگام بازی و معاشرت با همسالان خود بهشدت دچار مشکل میشود.
آیا رابطهای میان فرزندخواندگی و افزایش آمار فروش نوزادان در جامعه وجود دارد؟
میان دو موضوع خرید و فروش کودک و نوزاد و قوانین سختگیرانه فرزندخواندگی رابطه وجود دارد، اما قوانین سختگیرانه را نمیتوان عامل حداکثری برای فروش نوزاد و کودکان دانست. بهعنوان مثال برخی مشکلات مالی یا فرهنگی گاهی سبب فروش نوزاد توسط والدین او میشود، اما تمام این نوزادان دارای خانواده نیستند و برخی از این کودکان در اختیار والدین خود نیستند، پدر و مادر خود را از دست داده و در پرورشگاه زندگی میکنند. هنگام تحلیل و ارزیابی این مساله و تاثیر آن روی خرید و فروش کودکان کودک در مورد اول در اختیار والدین خود است و بنابراین مساله او با کودکی که والدین خود را از دست داده به کلی متفاوت است.
اتفاقا عمده اتفاقات در حوزه خرید و فروش کودکان در ارتباط با کودکان دارای والدین است، والدین به فروش نوزاد و کودک مبادرت میورزند. بنابراین مساله فروش نوزادان به شکل حداکثری با قوانین فرزندخواندگی مرتبط نیست، اما این نیز یکی از موارد تاثیرگذار است. بهتر است تغییراتی در بستر قوانین موجود فرزندخواندگی ایجاد شود. کودکان بیهویت اگر پدر ایرانی داشته باشند مشکلی در زمینه هویت نداشته و تماما دارای شناسنامه هستند. مساله زمانی ایجاد میشود که مادر ایرانی و پدر تابعیتی غیرایرانی داشته باشد. بهرغم تمام پیگیریها این مشکل همچنان در کشور وجود دارد و برخی از این کودکان از نعمت هویت محروماند. بنابراین نمیتوان این کودکان را زیرپوشش بهزیستی قرار داد، زیرا خانواده دارند.
البته بهزیستی قادر به حمایتهای معنوی و مالی از این کودکان است، اما این سازمان نمیتواند آنها را با وجود خانواده به سرپرستی بگیرد. در واقع سرپرستی کودکان خانوادهدار اما بیهویت ارتباطی با بهزیستی پیدا نمیکند. حمایتهای همهجانبه از والدین این کودکان از شدت و حجم مشکلات در این خانوادهها میکاهد و مساله را به سوی بهبود شرایط سوق میدهد.
در ارتباط با کودکان بیخانواده و بیهویت نیز باید گفت متاسفانه قوانین فعلی اجازه صدور شناسنامه برای این کودکان را نمیدهد هرچند این مساله همچنان تحت بررسی توسط مقامات و مسئولان است، اما فعلا امکان سرپرستی این کودکان توسط بهزیستی وجود ندارد. امروز بهعنوان عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از تمام راهکارهای کارشناسان و صاحبنظران برای برونرفت از این مشکل، استقبال میکنم. این مساله در کمیسیون اجتماعی بهشدت دنبال میشود و بهدنبال ارائه یک پیشنهاد خاص برای حل این مساله هستیم.
نظر شما