رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور اعلام کرده است که 30 درصد از مدارس کشور تخریبی، نزدیک به 34 درصد به بازسازی نیاز دارند و فقط 39 درصد مدارس مستحکم هستند‌. همچنین حدود هزار و 700 کلاس درس در کانکس برگزار می‌شود و جمع کل کلاس‌های خشت و گلی نیز به 987 عدد می‌رسد‌. از میان این ارقام چیزی حدود چهار میلیون معادل یک‌سوم از کل دانش‌‌آموزان کشور هم در این مدارس مشغول تحصیل هستند‌.

ناقوس مرگ برای آینده‌سازان

سلامت نیوز: رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور اعلام کرده است که 30 درصد از مدارس کشور تخریبی، نزدیک به 34 درصد به بازسازی نیاز دارند و فقط 39 درصد مدارس مستحکم هستند‌. همچنین حدود هزار و 700 کلاس درس در کانکس برگزار می‌شود و جمع کل کلاس‌های خشت و گلی نیز به 987 عدد می‌رسد‌. از میان این ارقام چیزی حدود چهار میلیون معادل یک‌سوم از کل دانش‌‌آموزان کشور هم در این مدارس مشغول تحصیل هستند‌.


به گزارش سلامت نیوز، جهان صنعت در ادامه نوشت: در پایتخت هم وضعیت مدارس چندان مساعد نیست‌. بیش از هزار فضای آموزشی در سطح استان تهران وجود دارد که ایمنی لازم را برای دانش‌‌آموزان ندارند و بیش از 50 درصد این مدارس در شهر تهران مستقر هستند؛ البته نداشتن ایمنی مناسب به این معنا نیست که این مدارس به زودی تخریب می‌‌شوند، این‌ مدارس در برابر بارهای سنگینی مانند برف و وزن ساختمان هیچ‌گونه مشکلی ندارند اما در برابر بارهای جانبی مانند زلزله و آتش‌سوزی دچار مشکل می‌شوند‌.
در روستاها اما مدارس زیادی وجود دارد که از ایمنی کافی برخوردار نیستند و چه فرقی می‌کند که نام این مدارس در لیست مدارس شناسایی شده جهت تخریب یا بازسازی وجود داشته باشد یا خیر‌. چیزی که اهمیت دارد این است که هیچ نهادی اقدامی برای تغییر شرایط نمی‌کند و جان کودکان محصل یا معلمی که در آنجا مشغول به خدمت است برای کسی کمترین اهمیتی ندارد‌. فقط هر چند ماه یک بار آماری ارائه می‌شود که چه تعداد مدرسه خطرآفرین وجود دارد و مسوولان در نشست‌های مختلف، بر صندلی‌های خود تکیه می‌دهند و اعلام می‌کنند قبل از شروع سال تحصیلی تمام مدارس ایمن‌سازی می‌شوند، اما این نشست‌ها و وعده‌ها هیچ خروجی ندارند‌.


دیوارهای ناایمن همچنان قربانی می‌گیرد
برای ناکارآمدی‌های آموزش‌وپرورش می‌توانیم صدها مثال بزنیم‌. زخم حادثه شین‌آباد هنوز تازه است‌. دخترکان سوخته همچنان در پی درمان هستند و آموزش‌وپرورش به عنوان سازمانی که باید اولین نهاد پیگیری‌کننده باشد خود را کنار کشیده و کاری برایشان نمی‌کند‌. سال 95 حمیدرضا گنگوزهی برای نجات جان دانش‌آموزان از خطر ریزش آوار دیوار مخروبه، با نجات بچه‌ها جان خود را فدای آنها کرد و حالا دنیا ویسی، کودک 6 ساله‌ای که تا آخر دنیا داغش بر دل پدر و مادرش ماند‌. این نمونه‌ها تنها بخشی کوچک از بی‌توجهی آموزش‌وپرورش نسبت به جان و ایمنی دانش‌‌آموزان است‌.
بدون شک تا به حال خبر چگونگی مرگ دنیا و گنگوزهی را می‌دانید‌. هر دو قربانی نبود ایمنی دیوارهای مدارس شدند‌. دنیا هفته پیش در مدرسه روستای گرماش از توابع شهرستان سنندج زیر دیوار ماند و جان داد( فارغ از شایعاتی که در خصوص نوع دیگر مرگ کودک شکل گرفته و دادستانی سنندج در حال بررسی موضوع است) و وزیر آموزش‌وپرورش تنها ابراز تاسف کرد و قول داد تا موضوع را پیگیری کند‌. همانطور که حادثه شین‌آباد را پیگیری کردند‌. همانطور که گفتند بعد از شین‌آباد دیگر هیچ مدرسه‌ای با بخاری گرم نمی‌شود و هنوز با گذشت چند سال در مدارس خلخال و کردستان جای بخاری نفتی در گوشه کلاس‌ها محفوظ مانده است و تا حادثه‌ای مشابه شین‌آباد دیگری رخ ندهد، گویا کسی قصد ندارد بخاری نفتی را از مدارس جمع کند‌.


خطر مدارس فرسوده جان دانش‌‌آموزان را تهدید می‌کند
با توجه به اینکه ایران کشوری بلاخیز است و در سال‌های اخیر شاهد زلزله‌هایی با قدرت بالا و سیل بوده‌ایم باید یکی از اولویت‌های وزارت آموزش‌وپرورش تلاش برای حفظ و ایجاد ایمنی برای دانش‌‌آموزان باشد‌. چرا که با احتساب تعداد روزهای سال و تفریق آن از روزهای سال ‌تحصیلی، دانش‌آموزان بیش از نیمی از سال را در مدارس می‌‌گذرانند‌. بنابراین احساس امنیت و آرامش آنها در مدارس و تامین تمام امکانات آموزشی مورد نیاز مهم است‌. امکاناتی مانند تخته و نیمکت، وسایل گرمایشی و سرمایشی و‌.‌.‌. باید در مدارس کشور به صورت بهینه وجود داشته باشند تا دانش‌‌آموزان به سادگی و در امنیت از آنها استفاده کرده و از دوران تحصیل خود نهایت لذت را ببرند‌.
در ایران مدیریت بحران واژه‌ای است که تنها در زمان بروز مشکل معنا پیدا می‌کند‌. زمانی که به واسطه خانه‌های ناایمن صدها کشته می‌دهیم، سیل زندگی‌های زیادی را از بین می‌برد و تازه متوجه می‌شویم که ستادی هم با این نام وجود دارد؛ اما این ستاد هیچ برنامه‌ای برای پیشگیری از وقایع پر خطر در نظر ندارد‌. از سال 87 دائما زمزمه‌‌هایی مبنی بر نوسازی مدارس شنیده می‌شود‌. در سال 89 مسوولان وقت نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور از فرسوده و قدیمی‌ بودن 60‌ درصد از مدارس خبر دادند که در سال 96 این رقم به 30‌ درصد کاهش یافت‌. همچنین در سال 95، 43 درصد کلاس‌های درس استانداردسازی گرمایشی شدند و کار ۵۷‌ درصد باقی ماند‌. در طول این سال‌ها نیمی از مدارس کشور بازسازی و نوسازی شده‌‌اند و این میزان نسبت به اهمیت موضوع نوسازی و بازسازی مدارس و با درنظر گرفتن تعداد سال‌‌های سپری ‌شده رقم چندان قابل توجهی نیست‌.
بر اساس آمار ارائه ‌شده از سوی مدیرکل نوسازی و تجهیز مدارس سیستان‌‌وبلوچستان در سال گذشته ۵۴۳ کلاس پیش‌‌ساخته در این استان وجود داشت که از این تعداد ۳۸۵ کلاس درس شش‌ سال پیش ساخته شده و همچنین تعداد مدارس کپری موجود در استان نیز کمتر از ۴۰ مورد است‌. مدارس خشتی، شبه‌ کپری، کپری و کانکسی تنها مختص استان سیستان‌‌وبلوچستان نیستند و در لرستان، کرمان و خوزستان هم وجود دارند‌. کمی پیش تر معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش‌وپرورش گفته بود 30‌ درصد مدارس موجود ناایمن و خشتی گلی و کپری هستند‌. در این میان استان‌های سیستان‌‌وبلوچستان و جنوب کرمان بیشترین مدارس کپری را دارند‌. دانش‌‌آموزانی که مدرسه‌ای ندارند تا در آنجا به کسب علم و دانش بپردازند، با مشکلات عدیده‌ای رو‌به‌رو هستند اما دانش‌‌آموزان مدارس فرسوده نیز کمتر از دانش‌‌آموزان در معرض خطر و آسیب قرار ندارند‌. با توجه به شرایط جغرافیایی کشور جان میلیون‌‌ها دانش‌آموز در خطر است‌. مسوولان تنها به دادن آمارهای ریز و درشت بسنده می‌کنند‌.


اعتیاد آموزش‌وپرورش به کمک‌های مردمی
یکی دیگر از دلایلی که آموزش‌وپرورش هیچ رغبتی برای بازسازی مدارس و تعیین تکلیف کردن مدارس تخریبی نشان نمی‌دهد، حضور همیشگی و پررنگ خیران است‌. نبود بودجه مناسب باعث شده تا بخشی از تعمیر و ساخت‌وساز مدارس بر عهده خانواده دانش‌‌آموزان به عنوان کمک به مدرسه قرار گیرد و خیرین مدرسه‌ساز هم جای خود را دارند‌.
به گفته یکی از کارشناسان آموزشی، آموزش‌وپرورش به بیماری ریشه‌داری مبتلا شده و آن هم بودجه است‌. اتکای بیش از اندازه و اعتیادآور آموزش‌وپرورش به کمک‌های مردمی مدارس باعث شده تا در 2 دهه اخیر سهم زیادی از بودجه‌های بازسازی مدارس به عهده خانواده دانش‌‌آموزان قرار بگیرد و میزان کمک‌ها بستگی به شرایط مالی و منطقه‌ای دارد‌. این کمک‌ها به مرور باعث شده تا دولت توجهی به بودجه‌های لازم برای نوسازی و بازسازی نکند و کمک‌های مردمی به نوعی نجات‌دهنده بودجه هستند‌. مبالغ دریافت شده از خانواده‌ها از ارقام کوچک تا کمک‌های میلیونی است تا جایی که یک دستگاه عریض و طویل ساخته‌اند که بتوانند از خیرین با زمینه‌های ملی و مذهبی پول دریافت کنند‌.
در ادامه محمدرضا نیک‌نژاد در گفت‌وگو با «جهان صنعت» به 110 هزار مدرسه کشور اشاره کرده و می‌گوید: با توجه به اینکه 30 درصد از مدارس نیاز به تخریب و بیشتر از 30 درصد دیگر نیاز به بازسازی دارند، حدود 35 هزار مدرسه نیز نیاز به تخریب و نوسازی دارد‌. من معتقدم این آمار نمی‌تواند کاملا درست و قابل استناد باشد، چرا که در شهر تهران مدارسی وجود دارد که 70 ساله است و فقط از حیاط و طبقه همکف آن استفاده می‌شود و در صورت بالا رفتن از سایر طبقات، احتمال ریزش سقف وجود دارد‌. مدارس کلانشهرها عمدتا نیاز به بازسازی دارند و اگر در تهران زلزله رخ دهد و آن در ساعات کاری باشد که بچه‌ها در مدرسه حضور دارند، وضعیت بسیار وحشتناکی رخ خواهد داد‌. وضعیت در شهرستان و روستاها بسیار تاسف‌برانگیز است‌. به عنوان مثال در سیستان‌وبلوچستان حدود 100 مدرسه خشتی داریم که با باران و یک توفان شدید روی سر بچه‌ها آوار می‌شود‌. بیماری و اعتیادی که آموزش‌وپرورش با آن مواجه شده باعث نداشتن ایمنی و به خطر انداختن جان معلمان و دانش‌‌آموزان شده است‌. بعد از زلزله‌ای که در بم رخ داد، قرار شد بودجه‌ای 4 و نیم میلیاردی برای بازسازی و ایمن‌سازی مدارس در نظر گرفته شود،اما با تغییر دولت و روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد این بودجه صرف تجهیز نمازخانه و کتابخانه‌های مدارس شد‌.
او همچنین با یادآوری این موضوع که در کهگیلویه و بویراحمد هنوز مدارس سنگی، در سیستان و بلوچستان مدارس خشتی، در کردستان مدارس خشتی و گلی، در ایلام و خوزستان و بوشهر مدارس کانکسی داریم، نمی‌توان توقع داشت تا محیط آموزشی ایمن در آنجا شکل بگیرد‌. دانش‌‌آموزان در فصل سرما مشکل گرمایش و در فصل گرما با معضل تهویه مواجه هستند و جدای از همه این معضلات در یک فضای شش یا هشت متری چطور می‌توان به دانش‌‌آموز درس داد؟ یکی از مشکلات آموزش‌وپرورش ما نجنگیدن وزیر آموزش‌وپرورش برای بودجه است‌. وزیران آموزش‌وپرورش برای حفظ جان دانش‌‌آموزان جایگاه خود را خراب نمی‌کنند و فارغ از این موضوع زندگی می‌کنند که این مقام چند سال بیشتر در اختیارشان نیست‌.
این کارشناس آموزشی در انتها در رابطه با حقوق دنیا ویسی و خانواده او عنوان می‌کند: از نظر حقوقی خانواده دنیا می‌توانند از آموزش‌وپرورش شکایت کنند چرا که وظیفه آنها این بوده قبل از شروع سال تحصیلی نسبت به بازسازی مدرسه اقدام کنند و در این زمینه مسوولیت حقوقی دارند‌. هرچند که در آخر دستشان به جایی بند نیست و گوش شنوایی وجود ندارد‌. مگر حق و حقوق گنگوزهی یا دختران شین‌آباد گرفته شد؟ به نظر من در رابطه با حق و حقوق دنیا و مسوولیتی که آموزش‌وپرورش نسبت به مرگ او داشتند باید به خانواده‌اش آموزش داد و این مهم به عهده رسانه‌هاست‌. در واقع به همه دانش‌‌آموزان باید در خصوص حق و حقوق این‌چنینی‌شان آموزش داد‌.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha