آبان سال گذشته ساعت 10 شب بود که زمین زیر پایشان لرزید‌. همان روز تمام رسانه‌های داخل و خارج از زلزله 3/7 ریشتری کرمانشاه خبر منتشر کردند و شبکه‌های مجازی هم پر از فیلم و عکس از مناطق زلزله‌زده و بازماندگان شد‌.

حکایت نابسامان ساخت‌و‌ساز در مناطق زلزله زده/آینده‌ روشن نیست

سلامت نیوز: آبان سال گذشته ساعت 10 شب بود که زمین زیر پایشان لرزید‌. همان روز تمام رسانه‌های داخل و خارج از زلزله 3/7 ریشتری کرمانشاه خبر منتشر کردند و شبکه‌های مجازی هم پر از فیلم و عکس از مناطق زلزله‌زده و بازماندگان شد‌.

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جهان صنعت ،آمار کشته‌های این زمین‌لرزه در نهایت به 569 نفر رسید اما دیده‌ها و شنیده‌ها مبنی بر این است که تعداد کشته‌ها بسیار بیشتر از آمار اعلام شده بود‌. در روستاها کشته‌شدگان زیادی بدون اینکه اسمی از آنها در آمار ثبت شده باشد با پتو یا پرده خانه‌ها دفن شدند و برخی خانوارها هم همه از دنیا رفتند و کسی نبود تا اسم و تعداد آنها را در لیست قرار دهد‌. در همین رابطه نماینده کرمانشاه هم بارها گفته بود آمار کشته‌شدگان بیش از 1000 کشته است‌. احمد صفری در گفت‌وگو با ایلنا ادعا کرد آمار واقعی خیلی بیشتر از آمار اعلام شده از تعداد جان‌باختگان است‌.


البته این موضوع از ابتدا هم دور از ذهن نبود چرا که تنها در یک محله سرپل‌ذهاب آمار کشته‌شدگان به 70 تا 80 تن می‌رسید و وضعیت در محله فولادی هم در بدترین حالت ممکن بود‌. محله‌ای که از ابتدا همه می‌دانستند روی سست‌ترین خاک منطقه بنا شده و آواربرداری در آنجا دیرتر از تمام مناطق صورت گرفت‌. کمی آن‌طرف‌تر از محله فولادی، مسکن مهر قرار داشت که از آن ساختمان‌های بلند 250 جنازه بیرون آمد‌.
از همان روز‌های اول زلزله، سرپل‌ذهاب و ازگله مجالی شد تا دوباره مسوولان، از پرنفوذ تا کسانی که فقط اسم و سمت یدک می‌کشند، در آنجا حضور پیدا کنند، خودنمایی کنند، جلوی دوربین‌ رسانه‌ها ظاهر شوند و مثل همیشه وعده دهند که شهر را در عرض شش ماه می‌سازیم و مردم نگران نباشند‌. حرف از وام‌های میلیونی زدند و کانکس‌هایی که عمر زندگی کردن در آنها از چند ماه تجاوز نمی‌کند‌. اشتغال دوباره و حضور کارآفرینان در منطقه را وعده دادند و گفتند زلزله باعث شد محرومیت مرزنشینان به چشم آید‌. حالا اما در آستانه اولین سالگرد زلزله میان خرابه‌های سرپل‌ذهاب ایستاده‌ام و تنها تغییری که از روزهای اول در مناطق به چشم می‌آید ساختمان‌های نیمه‌کاره و رها شده است و کانکس‌های رنگارنگی که در هر گوشه و کناری جا خوش کرده‌اند‌. نه خبری از حرف‌ها و وعده‌های مسوولان است و نه نشانی از به چشم آمدن مردم محروم مرزنشین‌.


وام‌های دولت کفاف ساختمان‌سازی را نمی‌دهد
بر اساس گفته‌های مدیرکل دفتر بازسازی بنیاد مسکن قرار بود از 25 آبان ساخت دوباره خانه‌ها آغاز شود اما در بازدیدی که در شهریورماه امسال داشتم همچنان خبری از ساخت خانه‌های جدید نبود. البته تاثیرات ارزی و نوسانات دلار هم نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای روی ناتمام ماندن یا ساخته نشدن خانه‌ها دارد‌.


در ابتدای شهر سرپل‌ذهاب، پارکی وجود دارد که روزهای اول زلزله میزبان چادرهای سفید و سرخ هلال‌احمر بود و در حال حاضر جمعیت ساکنانش کمتر شده است‌. خانواده‌های زیادی اینجا زندگی می‌کنند که عمدتا قبل از زلزله مستاجر بودند و سهمی از وام‌های دولت ندارند‌. دور و اطراف پارک خانه‌های نیمه ساز است و بیکاری موج می‌زند. عادت مردان شده جمع شدن در بخشی از پارک و از هر دری حرف زدن، زن‌ها هم هر کاری از دست‌شان برآید انجام می‌دهند تا کمکی به خرج خانه و زندگی کنند‌.


زهرا پیش از زلزله خیاطی می‌کرد و بعد از زلزله چرخ خیاطی‌اش را از دست داد‌. او این روزها کانکس و چادری که داشته را کنار هم گذاشته و از هر دوی آنها استفاده می‌کند و نان خانگی درست می‌کند و می‌فروشد. البته فروش خوبی هم ندارد‌. از تمام دنیا شش میلیون تومان پول داشت که به عنوان پول پیش خانه‌ای قدیمی به صاحبخانه داده بود و بعد از زلزله هم صاحبخانه پول پیش را به او برگردانده بود که آن هم در این چند ماه خرج شد‌.
مشکل زهرا و بقیه افرادی که در چادر و کانکس زندگی می‌کنند این است که خانه یا زمینی برای خود نداشته‌‌اند و هیچ وامی هم برای ساختن دوباره زندگی به آنها تعلق نمی‌گیرد و چاره‌ای جز ماندن در کانکس‌ها ندارند‌. آنهایی که خانه داشتند و قبل از گران شدن مصالح خانه‌هایشان را از نو ساخته یا تعمیر کرده‌اند در این مرحله برنده شده‌اند و کسانی که به هر دلیلی نتوانستند زمانی که مصالح با قیمت پایین‌تر عرضه می‌شد خانه خود را تکمیل کنند حالا مجبورند خانه‌ها را نیمه‌کاره رها کنند و فقط به خانه‌ای چشم بدوزند که وام دولت تنها به اندازه اسکلت آهنی‌اش کفاف داده است‌.


دل‌مان به فردا خوش نیست
کمی که از پارک دور می‌شوم محوطه‌ای وجود دارد که کانکس‌ها در ردیف‌های سه‌تایی کنار هم قرار گرفته‌اند‌. سر ظهر است و نور خورشید صاف روی کانکس‌های این منطقه تابیده است‌. دو پسربچه از خانه بیرون می‌آیند و پدرشان هم پشت سرشان راه می‌رود‌. در مورد وضعیت ساخت خانه و قول‌هایی که دولت برای پرداخت وام داده، می‌پرسم‌. او که دل خوشی از کمبود‌ها و نبود مدیریت ندارد می‌گوید: برای ما کاری نکردند‌. زمان جنگ ما را لازم داشتند ولی الان کسی اهمیتی به ما نمی‌دهد‌. دور و اطراف پر از معتاد است، نه از نظر امنیتی آسوده هستیم و نه جرات داریم به آینده فکر کنیم چون هیچ چیزی نداریم که دل‌مان به فردا خوش باشد‌. وام خانه هم که داده‌اند مبلغی نیست که به آن تکیه کنیم‌.

وام دولت به اندازه پی‌ریزی خانه و خرید اسکلت فلزی می‌شود‌. یک خانه حداقل 40 میلیون تومان فقط هزینه زیرسازی دارد. هر شاخه آهن به یک میلیون رسیده است‌. اوایل می‌شد با پول وام، خانه ساخت اما الان نمی‌شود به خانه فکر کرد‌. تمام خانه‌ها روی دست صاحبان‌شان مانده و پیمانکاران هم پولی ندارند که ادامه ساخت و ساز را پیگیری کنند. بعضی هم قبل از گرانی‌ها پول مردم را گرفته‌اند و حالا که مصالح افزایش قیمت داشته فرار کرده‌اند و خبری از آنها نیست‌.


او با انتقاد از اینکه در ایران صنایع فولاد داریم می‌گوید: چرا وقتی در ایران صنایع داریم باید نیازمند باشیم؟ چرا آهن باید گران شود و ما توان خرید نداشته باشیم؟ اگر تولیدات صادر می‌شود پس باید درآمدش در زندگی ما معلوم شود، هر روز وضعیت بدتر می‌شود‌.
وام‌هایی که دولت داده کفاف زندگی را نمی‌دهد خصوصا اینکه مردانی که شغل آزاد داشتند بعد از خراب شدن مغازه‌هایشان نه کاری دارند و نه توان ساخت مغازه تا زندگی را بچرخانند‌. همین عاملی شده تا برای گذراندن زندگی، پول پیش خانه را خرج کنند یا کانکس‌هایشان را به مبلغ دو تا سه میلیون تومان بفروشند و خودشان در چادر بمانند‌.


زلزله برای همه بد نبود
زلزله آبان‌ماه گذشته برای همه اتفاق بد و ناخوشایندی نبود‌. در این میان برای افراد زیادی شغل ایجاد شد‌. خودش می‌گوید اسمش مشتی حیدر است، از لرستان آمده، استادکار ساختمان است و در این یک سال وضعیت کاری و مالی‌اش خیلی از قبل زلزله بهتر شده است‌. او در این مدت توانسته 1 ساختمان را کامل بسازد و در حال حاضر هم مشغول تعمیر یکی از خانه‌هایی است که در زلزله آسیب دیده بود‌. او هم در مورد پیمانکارانی که بعد از بالا رفتن قیمت مصالح پول مردم را برداشته‌اند و خبری از آنها نیست شنیده است و می‌گوید حدود سه هفته بعد از زلزله و زمانی که آواربرداری‌ها تمام شد، افرادی که در کار ساختمان بودند از شهرهای مختلف به کرمانشاه آمدند تا بتوانند از فرصت استفاده کنند و کارهای ساختمانی را انجام دهند‌. از هر قشری هم آمده بودند و همان موقع شنیدم چند مورد پیش آمده که پول‌های مردم را گرفتند و بردند‌. چیز عجیبی نیست و از اول دور از ذهن نبود که این اتفاق رخ دهد و مردم هم به خاطر چند میلیون کمتر با این افراد که مشخص نبود از کجا آمده‌اند به توافق می‌رسیدند و بعد هم مشخص شد سرشان کلاه رفته است‌.


او در ادامه می‌گوید: از حق نباید گذشت؛ خیلی از استادکارها هم آمدند و با پول وام مردم خانه ساختند اما افزایش قیمت دست همه را در پوست گردو گذاشت‌. هر مترمربع خانه حدود یک میلیون و 300 تا یک میلیون و 500 هزار تومان برای فرد تمام می‌شود‌. بیشتر مردم تمام زندگی و سرمایه خود را از دست داده‌اند و با پول وام هم نمی‌توانند یک خانه دو یا سه طبقه را تمام کنند‌. هزینه آهن و اتصالات سر به فلک می‌زند و همه اینها هزینه دارد‌.
مردم این منطقه هنوز با شوک زلزله و از دست دادن خانه و زندگی کنار نیامده‌اند یا اطلاعات کافی از حقوق خود ندارند که شکایت کنند‌. روستایی داریم که حدودا در هفت کیلومتری سرپل‌ذهاب بنا شده است، در این روستا 98 خانواده ساکن بودند که همه این افراد با یکی از پیمانکاران قرارداد بسته بودند، بعد از گران شدن مصالح، پیمانکار تلفن همراهش را خاموش کرده و هیچ کس از او خبر ندارد‌. تعداد این پیمانکاران زیاد است و چیزی حدود 50 درصد از آنها با پول مردم فرار کرده‌اند‌.


بحران و افزایش حاشیه‌نشینی در مناطق زلزله‌زده
موضوع دیگری که می‌تواند در سال‌های آینده تبدیل به بحران شود، کانکس‌نشینی است‌. در این مناطق کانکس‌نشینی تبدیل به یک سبک زندگی شده و کمتر کسی از زندگی در کانکس‌ها ابراز نارضایتی می‌کند‌. بیشتر افرادی که در کانکس زندگی می‌کنند پیش از زلزله مستاجر بودند و سرمایه‌ای هم برای ساختن دوباره خانه ندارند اما از زندگی در کانکس راضی هستند چرا که هزینه‌های زندگی به اندازه قابل توجهی کم شده است‌. خانواده سه نفره رضا در یک کانکس آبی در محله فولادی زندگی می‌کنند، درست کنار آوارهایی که یک روز خانه‌شان بود‌. وقتی از او می‌پرسم برای خانه و ادامه زندگی چه کرده‌ای پاسخ می‌دهد: فعلا که راضی به رضای خدا هستیم‌. هرچه خدا بخواهد همان می‌شود و ما اعتراض نمی‌کنیم اما زندگی در کانکس با تمام سختی‌هایش برای ما خوبی هم داشته. من از وقتی زلزله آمد کارگری می‌کنم و لازم نیست پول کرایه خانه بدهم‌. هزینه قبض هم نداریم و پول‌ها برایمان ذخیره می‌شود‌. در حال حاضر پس‌انداز من از زمانی که خانه داشتیم بیشتر شده و این برایم خوب است‌. کمی دیگر تحمل کنیم شاید بروم روستای پدری یا شهر دیگر و خانه بخرم‌.


رضا برای آینده امید دارد و معتقد است با پس‌انداز روزگاری از کانکس‌نشینی خلاص می‌شود اما خانواده‌های زیادی هستند که توان پس‌انداز ندارند و معلوم نیست با این وضعیت اقتصادی تا چه زمانی می‌توانند در کانکس سر کنند‌. اگر این رضایت از کانکس‌نشینی همچنان تداوم داشته باشد شهر به سمت حاشیه‌نشینی می‌رود و شرایط برای این قشر هر روز بدتر از قبل خواهد شد و تبدیل به بحرانی می‌شود که مقابله با آن کار آسانی نخواهد بود‌.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha