سلامت نیوز: همیشه شلوغ و پراز هیاهو است، اما در این روزها بیشتر، قلب داد و ستد تهران در اینجاست، جایی که کاسبهایش معتقدند امامزاده صالح(ع) روزیشان را میدهد و هیچ زمانی دستشان خالی نیست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،بازار تاریخی که قدمتش به 70 سال میرسد، اما اینجا تنها یک بازار نیست، بلکه در دهه محرم هم تکیهای در دل آن برپا میشود و در روزهای پایانی سال بوی ماهی دودی و سبزه عید بر زیبایی آن میافزاید. همیشه مردم برای خرید شب چله به این بازار میآیند و سختی مسیر چند کیلومتری در اقصی نقاط تهران را به جان میخرند تا در کنار خرید از قلب زنده تهران در شبهای سرد و بلند زمستان لبو و شلغم داغی بخورند و در گوشه بازار هم بساط آش و حلیم برپاست. همانطور که کریس دی برگ، خواننده مشهور ایرلندی در سفر خود به تهران بهترین نقطه این شهر را بازار تجریش دانست. همواره بازار در ایران نماد تمدن و پویایی جامعه بوده و آنطور که مارکوپولو در سفرنامهاش اشاره میکند میگوید: «ایرانیها دوست دارند، در هزار توی راهروها گم شوند، میان شلوغی جمعیت و در سایه راه بروند و چندین مغازه را پرسانپرسان بروند تا مایحتاج روزانهشان را بخرند».
هرچند ظاهرا این روزها وقتی در هزار توی بازار تاریخی تهران قدم میزنیم، یک مقدار شرایط با گذشتهها تفاوت دارد و برچسب قیمتها، مانند باد سرد آخرین روز پاییز جنب و جوش را از مردم میگیرد. هر چند که با پا گذاشتن به این بازار آن را شلوغ میبینیم، اما وقتی از احوال قیمتها و خرید مردم پرسوجو میکنیم، تصویر جدید از شب یلدا در ذهنمان شکل میگیرد، تصویری که امسال با سالهای قبل تفاوت دارد و تا به حال در طول تاریخ تجربه نشده است. در گوشهای از بازار نوازنده دوره گرد که کارش از صبح تا شب نوازندگی با آکاردئونش است و سمفونی قلب بازار را به صدا در میآورد در گوشهای نشسته و دل و دماغ نوازندگی را ندارد. صدای فریاد میوه فروشها و رفت و آمد مردمی که اکثرا دستهایشان خالی است، بیشتر از هر چیز دیگری در بازار جلب توجه میکند. هندوانه میوه اصلی این شب با قیمتهای متفاوت از کیلویی سه هزار تومان تا کیلویی چهار هزار و500 تومان فروخته میشود. مصطفی فروشنده گرانترین هندوانه بازار میگوید: این هندوانهها سردخانهای نیستند، بلکه هندوانه تازه چیده شده جنوب هستند.
به همین دلیل قیمتشان بالاتر است و به شرط چاقو میدهیم. یکی از بانوانی که در حال خرید هندوانه از مصطفی است، با لبخند میگوید: باید به شرط پول، این هندوانهها را به ما بفروشید. برای یک هندوانه باید 20 هزار تومان پول بدهیم. او که معلم آموزش و پرورش است، ادامه میدهد: بالا بودن قیمتها باعث شده بسیاری از کالاها را از سبد خرید حذف کنیم، اما شب چله را که نمیتوان حذف کرد. یک شب که هزار شب نمیشود، مجبوریم با هر قیمتی اجناس مورد نیاز را در این شب بخریم. مخصوصا برای خانوادههایی که بچهدار هستند، شرایط دشوار است. زیرا هم باید رضایت فرزندانشان را جلب و هم بار گرانی را تحمل کنند. اگر سری به قیمتهای آجیل بزنید متوجه میشوید گرانی و جیب خالی یعنی چه! حق با این مشتری است، به سراغ یکی از آجیل فروشیهای بازار میرویم که انواع آجیل را جلوی مغازهاش گذاشته قیمتها را میبینیم. به قیمتها خیره میشوم، تخمه آفتابگردان کیلویی 35 هزار تومان، تخمه کدو از 45 هزار تا 60 هزار تومان، پستههای خندان کوچک و بزرگ از 190 تا 220 هزار تومان و حتی بادام زمینی 75 هزار تومانی خودنمایی میکنند. وقتی آجیلها را میبینم، احساس میکنم، پستهها از دیگر آجیلها مغرورترند، خندههایشان هم غرورآمیز است و حتی پستههای دهان بسته هم به من پوزخند میزنند. اینجا قصه جیب و قیمتهاست. فروشنده مغازه میگوید: به قیمتها نگاه نکنید. اصلا خریدار نداریم. نهایت خرید مردم تخمه سیاه و بادام زمینی است. بازار شب چله امسال تکانی نخورده است.
قبلا روزهایی در سال داشتیم که بازار آجیل پررونق بود؛ نوروز، شب چله و چهارشنبهسوری اما یلدای امسال بیرونق است. خدا بهداد بازار شب عید برسد. همیشه در شب یلدا بازار تکانی میخورد، اما امسال حقیقتا رنگ رخساره خبر میدهد، از سر درون. بعید میدانم، مردم با این همه مشکلات بتوانند خرید خوبی داشته باشند. این فروشند آجیل و خشکبار با اشاره به اینکه حدود 10 میلیون تومان در ماه اجاره بهای مغازهاش را میدهد، میافزاید: قیمت همه اجناس بالا رفته است و مردم توانایی خرید آجیل و شیرینی را ندارند. به عنوان یک فروشنده و فردی که با خریداران ارتباط مستقیم دارد، باید بگویم رکود بازار یلدا به دلیل افت توان اقتصادی مردم به دلیل بالا رفتن قیمتهاست، به طوری که تغییر در میزان خرید و مصرف بین همه مشتریان ثابت فروشگاه احساس میشود. او توضیح داد: نبود نقدینگی در زندگی روزمره مردم توان خرید آنها را کاهش داده است، باید توجه داشته باشیم که جمعیت شهر تهران کارگر هستند و با حقوق کارگری نمیتوانند آجیل کیلویی 220 هزار تومان بخرند. همین مساله دلیلی روشن بر چرایی کاهش میزان توان خرید مردم در این شهر به شمار میرود.
داستان همیشگی حقوق معوق
با خودم فکر میکنم که تهران با همه برجها و زرق و برقش یک شهر مهاجرپذیر است که اکثر مردمش را قشر کارگر تشکیل میدهند؛ کارگرانی که این روزها حقوق معوق دارند و چراغ تولید در اکثر کارخانهها، شرکتها و حتی مغازهها بیرمقتر از گذشته است. این عقیده ما را امیرحسین که به همراه همسر و فرزندش به بازار آمده، تایید میکند و میگوید: چند ماه حقوق نگرفتیم و قرار شده شنبه به ما حقوق بدهند، اما با شب چله چه کار کنیم. مگر میشود که در آستانه شب یلدا دست خالی به خانه رفت. منزل ما در خیابان خراسان است و روز گذشته هم به بازار میوه شاپور و بازار بزرگ رفتیم و آنجا نیز قیمتها بالا بود. بازار برای انار میوه معروف یلدا هم چندان خوب نیست. انارهای سرخ ساوه همه بازار تجریش را قرمز کردهاند. محمد فروشنده انار میگوید: این وقت سال انارها جعبهای فروش میرفت. حالا مردم کیلویی یا دانهای خرید میکنند.
از کیلویی پنج هزار تومان تا شش هزار و 500 تومان انار داریم، اما عموم مردم دنبال انار با قیمت پایینتر هستند. یکی دیگر از شهروندان که با فرزندش برای خرید به بازار آمده و دستان خالیاش نشان میدهد، هنوز تصمیمی برای خرید نگرفته است و میگوید: قیمت آجیلهای معمولی مانند نخودچی و کشمش، گندم و شاهدانه، برگه هلو و... به کیلویی ۶۰ هزار تومان رسیده است. در این میان بیشترین افزایش قیمت مربوط به پسته است، قیمت پسته از کیلویی 160 هزار تومان شروع میشود و تا 220 هزار تومان ادامه دارد. من که همسرم ماهیانه کمتر از یک میلیون و 700 هزارتومان حقوق میگیرد، چطور نصف حقوقش را برای یک شب هزینه کنم. باور کنید قدرت خرید مردم به صفر رسیده است، چرا که بیشتر محصولات کشور به دلیل بالا رفتن قیمت ارز صادر میشود، بدون آنکه توجهی به نیاز مردم کشور شود. دولت هم در مقابل صادرات کالا و موادی مانند گوشت، مرغ، تنقلات، محصولات کشاورزی و... که کشور به آن نیاز دارد بیتفاوت است. این شهروند که متولد تبریز است، ادامه میدهد: دلخوشی مردم فقط برگزاری این آیینها بود که آن هم در سایه گرانی به فراموشی سپرده میشود. سبدهای حصیری پر زرق و برق مغازههای آجیل فروشی به ویترینی برای تماشای مردمی تبدیل شده است که قدرتی برای خرید ندارند. بدون تردید یلدا به معنی خوردن و آشامیدن نیست، اما برگزاری این آیین با جمع شدن افراد فامیل دور هم معنا پیدا میکرده و همیشه بساط تنقلات، میوه و شیرینی نیز برپا بوده تا جایی که این بساط به یکی از رسوم شب یلدا تبدیل شده است. هیچوقت در طول تاریخ مهمانی ایرانی را ندیدهایم که بدون پذیرایی باشد، به خصوص در شب خاصی مانند یلدا و ایامی مانند نوروز میزبان برای مهمانان خود انواع خوراکیها را تدارک میدیده است، اما در یلدای امسال با این گرانیها بیشک میزبانان توانایی تدارک ندارند.
بازار گرم رانندگان تاکسی
ساعت از 11 شب هم گذشته اما همچنان مردم به بازار میآیند و تماشاگر قیمتها هستند. با این اوصاف ظاهرا اوضاع برای رانندگان تاکسی بهتر از مغازههای بازار است، رانندگان دائم میگویند دربست و مردمی که چند کیسه در دست دارند، در انتظار رسیدن بیآرتی هستند. یکی از آنها میگوید: آخرین مترو ساعت 10 و 30 رفت و ما مجبوریم که با بیآرتی تا یک مسیری برویم و بقیه آن را تا منزل باید تاکسی بگیریم. حالا حدود 20دقیقه است که منتطر ماندیم، اما هنوز اتوبوس نیامده. همان طور که این شهروند میگوید: یکی از مشکلات این بازار در شبهای شلوغ سال مانند یلدا، سال نو و حتی مراسمات مذهبی که در امامزاده صالح(ع) مانند مراسم شبهای احیا برگزار میشود، تردد مترو و اتوبوس است و ظاهرا شهرداری برنامهای برای افزایش ساعات تردد حمل و نقل عمومی ندارد و نرخ کرایه تاکسیها و خودروهای شخصی تا چند برابر افزایش پیدا میکند. همان طور که در مسیر منزل هستم به یاد این بیت از شعر سعدی میافتم که میگوید«هنوز با همه دردم امید درمان است/ که آخری بود آخر شبان یلدا را»
نظر شما