هر انسانی ممکن است در زندگی دچار اشتباه شود، اشتباهاتی که باعث تحقیر شدن توسط دیگران می شود و سرکوفت های زیادی را بابت آن می شنود.

3 توصیه برای مدیریت احساسات منفی بعد از تحقیر شدن

سلامت نیوز-*دکتر رضا یعقوبی: هر انسانی ممکن است در زندگی دچار اشتباه شود، اشتباهاتی که باعث تحقیر شدن توسط دیگران
 می شود و سرکوفت های زیادی را بابت آن می شنود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان، گاهی این اشتباهات باعث می شود که حتی خود فرد از دست خودش و رفتار اشتباه اش عصبانی و خشمگین شود. همه ما در طول زندگی، کم و بیش با چنین صحنه هایی مواجه می شویم. مطلب امروز بعد از یک داستان واقعی به توصیه هایی برای مدیریت این هیجانات و این که اصلا باید به این احساسات توجه کرد یا خیر، می پردازد.


تجربه مقدار زیادی احساس منفی به دلیل یک اشتباه!
حدود ساعت 8 صبح لباس پوشیدم و فرزندم را برای بردن به پیش دبستانی آماده کردم. همه چیز آرام بود و هنگامی که با خودروی شخصی جلوی در مهدکودک رسیدم، جایی برای پارک پیدا نکردم. نگاهی به جلو انداختم و دیدم تا فاصله دور جایی برای پارک خودرو نیست. فقط جلوی در پارکینگ یکی از همسایگان خالی بود اما عادت نداشتم چنین کاری انجام دهم. با خودم فکر کردم که زیاد طول نمی کشد تا بچه را تحویل مهد بدهم. حداکثر یک تا 2 دقیقه. خودرو را پارک کردم و سریع پیاده شدم و به همراه فرزندم راهی مهد شدیم. بچه را تحویل دادم و برگشتم. در حال برگشتن دیدم که مردی خواب آلود و بسیار خشمگین به سمت من آمد و گفت: «این خودروی شماست!؟» بهت زده نگاهش کردم و گفتم بله. جلو آمد و شاخ و شانه کشید و با چهره ای خشم آلود، شروع به فحاشی کرد و یقه مرا گرفت. کمی ترسیدم ولی سعی کردم خودم را کنترل کنم و سریع عذرخواهی کردم. دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم جای پارک نبوده و فکر نمی کردم در این زمان کوتاه مزاحمتی ایجاد شود. مرد درحالی که زیر لب چیزی می گفت به سمت در پارکینگ رفت و من سریع سوار خودروام شدم و از آن جا فاصله گرفتم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که احساس بدی دارم. انگار صبح بدی را شروع کردم و حالم خوب نبود. سعی کردم نگاهی به درونم بیندازم و ببینم چه حسی دارم. متوجه شدم که از رفتار آن مرد تحقیر شدم و احساس خشم دارم. با خودم فکر کردم که چقدر بدشانسم. چرا در همین 2 دقیقه این اتفاق افتاد!؟ خودم را سرزنش کردم که چرا این کار را کردم ولی از این ناراحت بودم که شایسته چنین رفتاری نبودم. این افکار تا چند لحظه اذیتم می کرد با خودم گفتم که باید راهی برای خلاص شدن از آن پیدا کنم. نشستم و سعی کردم در موقعیت آرامی قرار بگیرم. نگاهی به درونم انداختم تا ببینم دقیقا چه احساسی دارم؟ برای این کار از علایمی که بدنم نشان می داد، کمک گرفتم. بی حوصلگی، گرفتگی عضلات و کمی هم سردرد داشتم. متوجه شدم که احساس خشم در من وجود دارد و وقتی بیشتر دقت کردم، دریافتم که این خشم به دلیل این است که من از رفتار آن مرد تحقیر شدم و انتظار چنین برخوردی را نداشتم. پس احساس واقعی من احساس حقارت بود. البته در آن شرایط کمی ترس را هم تجربه کردم. خشم، شرم و ترس احساساتی بود که شناسایی کردم و فهمیدم که این احساسات باعث آشفتگی در من شده است اما تحمل این احساسات چندان خوشایند نبود. ممکن بود نتیجه این احساسات باعث منزوی شدن یا برخورد نامناسب من با اطرافیانم در ادامه روز شود. به همین دلیل قلم را برداشتم و شروع به نوشتن این اتفاق کردم و از تجربه خودم برای کمک به دیگران استفاده کردم. همین باعث شد تا احساسم تغییر کند و من حس بهتری داشته باشم.

 

    ضرورت کسب اطلاعات برای مدیریت این احساسات
مشابه چنین وضعیتی شاید برای شما هم پیش آمده باشد. مثلا موقعیت هایی که اشتباهی را مرتکب می شوید یا در موقعیت هایی قرار می گیرید که هیجان دردناکی را تجربه می کنید. اما به راستی در چنین موقعیتی چه می توان کرد؟ و اصلا چرا باید به این احساسات توجه کرد؟ ممکن است نادیده گرفتن احساساتی شبیه این باعث شود تا همین احساسات در موقعیت های دیگر خود را نشان دهد. مثلا ممکن است این خشم باعث شود بی جهت سر فرزند یا همسرتان داد بزنید یا آن روز احساس بی حوصلگی و کسالت کنید، زیاد بخوابید یا رمقی برای انجام کارها نداشته باشید. حتی ممکن است تبدیل به یک مشکل جسمی شود مانند میگرن، زخم معده و ... .


    3 توصیه برای مدیریت احساسات منفی تان
دلایل مطرح شده تا همین جای مطلب کافی است تا بخواهید راه حل را بهتری برای چنین احساساتی در نظر بگیرید. برای این کار می توانید به توصیه هایی که در ادامه مطرح می شود، توجه کنید.
1- از احساستان فرار نکنید: این معمولا اولین کاری است که افراد در مواجهه با هیجانات منفی خود انجام می دهند یعنی آن را سرکوب می کنند یا نادیده می گیرند. در حالی که این کار نه تنها باعث از بین رفتن آن هیجان نمی شود بلکه از آن آتش زیر خاکستر می سازد. برخی هیجانات مانند سرکه اند، هرچه زمان بگذرد رسیده تر می شوند و بیشتر خود را نشان می دهند. مثلا کینه این گونه است و هر چه می گذرد، قوی تر و مخرب تر می شود. بهتر است به درون تان نگاهی بیندازید و ببینید دقیقا چه حسی را تجربه می کنید. احساسات ما معمولا در یکی از چهار دسته قرار می گیرند که شامل: ترس، شرم، خشم  و غم است. مهم است که بدانید در آن لحظه، کدام حس را بیشتر تجربه می کنید.
2- دلیل هیجان اولیه خود را پیدا کنید: در این مرحله باید تشخیص دهید که هیجان زیربنایی شما چیست. مثلا باید ببینید اگر خشم دارید به چه دلیل است. گاهی خشم به دلیل تجربه شرم یا ترس است یعنی عصبانیت شما می تواند به خاطر ترس از چیزی باشد. برخی از مردان و زنان در زندگی مشترک، همسر خود را کنترل می کنند و برای آن ها محدودیت قائل می شوند و از این که همسرشان رفتاری مخالف میل آن ها انجام دهد، به شدت خشمگین می شوند و پرخاشگری می کنند. این کار می تواند به این دلیل باشد که اگر این افراد همسرشان را به شدت کنترل نکنند احساس ناامنی و ترس می کنند.
3- هیجان دردناک را تبدیل کنید: در گام سوم وقتی متوجه شدید که یک هیجان به شدت شما را آزار می دهد، از آن برای رشد خودتان استفاده کنید. هیجانات منبع انرژی روانی و نیروی محرکه برای انجام بسیاری از فعالیت هاست. در حالت عادی افراد به آن فکر نمی کنند. مثلا تجربه خشم باعث می شود تا انسان ها مفاهیمی همچون عدالت را توسعه دهند و تجربه غم باعث توسعه انسان دوستی و همدلی و شرم باعث تلاش برای اخلاق گرایی می شود.

*روان شناس سلامت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha