یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۲

اگر کاری هست که به نظر خودتان باید بتوانید انجامش بدهید اما احساس می‌کنید قدرتش را ندارید، خودویرانگری دارد خودش را نشان می‌دهد.

مقابله با خود ویرانگری

سلامت نیوز:اگر کاری هست که به نظر خودتان باید بتوانید انجامش بدهید اما احساس می‌کنید قدرتش را ندارید، خودویرانگری دارد خودش را نشان می‌دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،اگر احساس می‌کنید نباید کار بخصوصی را انجام بدهید اما در درون خود خوب می‌دانید که به آن علاقه‌مندید یا اینکه لازم است انجامش بدهید، بدانید که خودویرانگری دارد موذیانه به شما پوزخند می‌زند.

رفتارهای خودویران‌گرانه اشکال مشابهی دارند. مثال‌های زیر را بخوانید؛ آیا در مورد شما صدق می‌کنند؟

به تعویق انداختن کارها

می‌دانید که فلان کار را باید انجام بدهید، اما بارها و بارها آن را به زمان دیگری موکول کرده‌اید. پروژه‌ها را شروع می‌کنید، اما هیچ‌وقت آنها را به آخر نمی‌رسانید. فرصت‌های زیادی برای‌تان وجود دارد، اما انگیزه ندارید برا‌ی‌شان سعی کنید یا اینکه احساس می‌کنید نمی‌توانید دنبال‌شان بروید.

آرزوهای دست‌نایافته

دوست دارید کار بخصوصی را انجام بدهید، در موردش خیال‌پردازی می‌کنید، اما هیچ‌وقت تلاشی در راستایش انجام نمی‌دهید.

نگرانی

سر چیزهایی که واقعا آن‌قدرها هم مهم نیستند، مدام خودخوری می‌کنید. می‌ترسید که اگر شکست بخورید، بقیه با دیده تحقیر به شما نگاه کنند. نگرانید که اگر موفق شوید، دوستان‌تان دیگر از شما خوششان نیاید. حتی وقتی که «می‌دانید» در فلان کار لایق و قابل هستید، باز هم به خودتان و توانایی‌هایتان شک می‌کنید.

وقتی دارید برای رسیدن به هدف خود تلاش می‌کنید که برای‌تان مهم است، استرس می‌گیرید، عصبی می‌شوید و شاید افسردگی یا حملات عصبی بی‌دلیلی به سراغ‌تان بیاید.

خشم

به جای جرأت‌ورزی و بیان مسالمت‌آمیز ناراحتی‌های خود، با پرخاشگری حرف می‌زنید و برای تغییر رفتار خود هم قدمی برنمی‌دارید. با خشم، تنفر یا حسادت باعث نابود شدن روابط خود با دیگران(خانواده، دوستان، همکاران) می‌شوید.

احساس بی‌ارزشی

در مورد موفقیت‌های دیگران اغراق می‌کنید و در مقابل، دستاوردهای خودتان را ناچیز می‌پندارید. حتی وقتی انتقادی ازشما بشود که بدانید غیرمنصفانه یا اشتباه است، آن انتقاد را جدی می‌گیرید و به یاد می‌سپارید. به دیگران اجازه می‌دهید تحقیرتان کنند.هر نوع از این رفتارهای خودویران‌گر را که داشته باشید، باید راهی برای غلبه بر آن پیدا کنید؛ البته اگر دوست دارید در شغل‌تان به درجات بالا برسید!

اگر به این گفت‌وگوهای درونیِ منفی‌بافانه اجازه بدهید در ذهن‌تان شکل بگیرند، اعتماد به‌نفس‌تان به فنا خواهد رفت و اطمینان‌تان را به توانایی‌های خود از دست خواهید داد. نتیجه اینکه کم‌کم تلاش‌هایتان به شکست منتهی می‌شوند و با هر بار شکست، به خودتان «اثبات» می‌کنید که نباید و نمی‌توانید کاری را که دوست دارید انجام بدهید.

هر چه بیشتر به قعر این چاه سقوط کنید، آشفته‌تر و بی‌انگیزه‌تر می‌شوید و خشمی نسبت به خود وجودتان را فرا می‌گیرد. این احساسات اجازه نمی‌دهند برای شکستن دورِ باطلِ خودویرانگری، تلاشی بکنید.

اما خوشبختانه راه فرار از خودویرانگری کاملا بسته هم نیست. قدم اول شناساییِ حرف‌های مخربی است که به خود می‌گویید.

شکستن چرخه خودویرانگری

رفتارهای خودویران‌گر خود را بشناسید: بیایید با چند سوال شروع کنیم. جواب این سؤال‌ها را پیدا کنید، آنها شما را به سوی رفتارهای خودویران‌گرتان راهنمایی خواهند کردچه اهدافی هست که مدت‌هاست برای خود دارید، اما هرگز موفق نشده‌‌اید به آنها برسید؟ چه حیطه، کار یا موضوعی هست که مرتبا در آن بدون هیچ دلیل مشخصی شکست می‌خورید؟

آیا حیطه بخصوصی هست که متوجه شده‌ باشید دارید کارهای مرتبط به آن را مدام به تعویق می‌اندازید و تصمیم گیری را به بعد موکول می‌کنید؟ آیا کاری هست که فکر می‌کنید باید دوست داشته باشید انجامش بدهید، اما اصلا برایش انگیزه نداشته باشید آیا بی‌دلیل عصبی یا خشمگین می‌شوید و این موضوع بر روابط شما با دیگران تأثیر گذاشته است؟ آیا موضوع یا حیطه بخصوصی هست که دیگران(مثلا رئیستان) مدام به خاطر آن از دست شما ناراضی باشند؟

آیا کار بخصوصی در زندگی‌تان هست که چون می‌دانید توانایی انجامش را دارید(یا می‌توانید بهتر انجامش بدهید)، روی اعصاب‌تان باشد و باعث نارضایتی شما بشود؟با پرسیدن این سؤالات از خودتان می‌توانید آن موقعیت‌های احتمالی را که در آنها به خودویرانگری می‌پردازید کشف کنید.

افکار منفی خود را تحت نظر بگیرید: وقتی در موقعیت‌های بالا قرار می‌گیرید، به خودتان چه حرف‌هایی می‌زنید؟ در آن زمان‌ها، چه عقیده‌ای در مورد خودتان دارید؟‌ یک قلم و کاغذ بردارید و تمام افکار منفی خود را بنویسید.

افکار خودویرانگر را به چالش بکشید: وقتی افکار منفی خود را شناختید و رفتارهای خودویران‌گرتان را پیدا کردید، زمان نبرد فرا می‌رسد! در مورد تک‌تک‌شان خوب فکر کنید، درون خود را بکاوید، ببینید چه جوابی برای سؤالات زیر پیدا می‌کنید؟آیا این باورها منطقی و عقلانی‌اند؟ چه مدرکی برایشان دارید؟ آیا این خاطره تلاش‌های نافرجام‌تان در گذشته است که نمی‌گذارد تغییر‌های مثبت در زندگی‌تان ایجاد کنید؟

ایجاد رفتارهای جدید برای حمایت از خود: حالا که باورهای پشت رفتارهای خودویران‌گرتان را شناختید و غیرمنطقی و بی‌اساس بودن‌شان را متوجه شدید، می‌توانید افزایش اعتماد به‌ نفس خود را شروع کنید.در این مرحله، سؤال‌های دیگری داریم که باید از خود بپرسید: چه جملات مثبت، حمایت‌گرانه و دلگرم‌کننده‌ای می‌توانید به خودتان بگویید؟ چه گزینه‌هایی پیش رویتان هست؟ چه راه‌های متعددی برای رسیدن به هدف‌تان وجود دارد؟ آیا می‌توانید با تعیین اهداف کوچک‌تر و رسیدن به آنها، قدم به قدم به هدف‌های بزرگی که در گذشته نرسیده‌اید، دست پیدا کنید؟

آیا ممکن است این کار اعتماد به‌نفس‌تان را بالا ببرد؟وقتش است که جهت باورهای منفی‌تان را تغییر بدهید و آنها را به مسیر درست بکشانید! فکر می‌کنید باور درست، منطقی و مثبتی که باید داشته باشید کدام است؟ جایگزین رفتارهای خودویران‌گرتان چه می‌تواند باشد؟

وقتی این باورها و رفتارهای جدید دست در دست مهارت‌ها و توانایی‌هایتان بدهند، آن زمان وضعیت مناسب را خواهید داشت.

نکته ۱

قبول کردن اینکه باورهایتان غیرمنطقی هستند، شاید خیلی هم آسان نباشد. باورهایی مثل «من بی‌ارزشم» معمولا خیلی عمیق و ریشه‌ای هستند؛ زیرا فرد از زمان کودکی بارها و بارها آنها را برای خودش تکرار کرده و در وجودش نهادینه شده‌اند. حتی وقتی آدم بی‌اساس بودن آنها را قبول کند، باز هم وقتی که در موقعیت خودویران‌گر قرار می‌گیرد ممکن است باورهایش به‌طور غیر ارادی دوباره خودشان را نشان بدهند. در چنین زمان‌هایی باید دوباره باور غلط خود را به چالش بکشید و با یادآوری شواهدی که برای غیر منطقی بودن آن دارید، درستی استدلالتان را به منفی‌باف وجودتان نشان دهید.

شکست دادن کامل افکار ریشه‌ای می‌تواند ماه‌ها به طول بینجامد. هرچه که باشد، این باورها یک روزه به وجود نیامده‌اند که یک روزه هم از بین بروند. پس نگران نباشید، تسلیم نشوید و به تلاش‌تان ادامه بدهید!با کمک شناخت جدیدی که از توانایی‌ها، باورها و رفتارهای خودتان پیدا کرده‌اید، می‌توانید پیامی برای خود بنویسید که برای حرکت در مسیر درست و سازنده به شما انگیزه بدهد. مثلا: «با اینکه مطمئن نیستم که می‌تونم این پروژه رو سر وقت تموم کنم، اما می‌دونم که منابع و مهارت‌های لازم برای گذروندن این چالش رو دارم. تو این مدت که داشتم کارها رو به بعد موکول می‌کردم و پشت گوش می‌انداختم، کلی استرس گرفته بودم و عصبی بودم. می‌دونم که وقتی پروژه رو شروع بکنم قراره کلی از اون استرس و نگرانیم کم بشه و آروم بشم.»

نکته ۲

حتما دور و برتان آدم‌هایی را می‌شناسید که هرکاری که قصدش را کنند انجام می‌دهند و زندگی را همان‌طور پیش می‌برند که باید ببرند. یک نگاه به آنها بیندازید. آیا آنها مهارت‌های بیشتری نسبت به شما دارند؟ آیا فرصت و موقعیت بخصوصی به آنها داده شده که به شما داده نشده؟احتمالا نه. حداقل در ابتدای کارشان، نه. چیزی که آنها اضافه‌تر دارند، باور داشتن به این قضیه است که می‌توانند هرکاری را که بخواهند انجام بدهند. آنها به خودشان می‌گویند که می‌توانند به اهداف‌شان برسند و به آرزوهایشان دست پیدا کنند و بعد، برنامه ریزی می‌کنند تا آن خواسته را به تحقق برسانند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha