چگونه می شود که دستت آلوده به خون عزیزت می شود؟ اینکه طناب مرگ را بر گردن عزیزت گره کنی و آن قدر بفشاری تا به زندگی اش خاتمه دهی، این بی رحمی و سنگدلی به یک باره از کجا آمده و چگونه جان عزیزانت را می گیری و دم نمی زنی؟

پشیمانی پس از عزیزکشی

سلامت نیوز: چگونه می شود که دستت آلوده به خون عزیزت می شود؟ اینکه طناب مرگ را بر گردن عزیزت گره کنی و آن قدر بفشاری تا به زندگی اش خاتمه دهی، این بی رحمی و سنگدلی به یک باره از کجا آمده و چگونه جان عزیزانت را می گیری و دم نمی زنی؟


به گزارش سلامت نیوز به نقل از  ایرنا، بسیار شنیده ایم و خوانده ایم که پدری فرزندش را خفه کرد یا مردی همسرش را به قتل رساند، قصه های تلخ پدرکشی، همسرکشی، برادر یا خواهر کشی، همه تلخ و دردناک است. گاه جزئیات برخی از قتل های خانوادگی آنچنان دردآور و غیرقابل تصور است که آن حادثه ذهن را درگیر خود می کند. از خود می پرسیم، مگر می شود، آدمی پاره تنش را این گونه سلاخی کند؟ مگر می شود اجازه دهیم خون از بینی فرزندم بیاید چه برسد به اینکه...، سرت را برای دور کردن این گونه افکار و حوادث دردناک، تکان می دهی و سعی می کنی از فکر این گونه وقایع دور و دورتر شوی.


سخت است کشتن زن و فرزند و همسر، سخت است کشتن پدر یا مادر، خواهر یا برادر، سخت است که با دستان خودت عزیزترین فرد زندگیت را نابود کنی و با چشمانت نظاره گر پایان زندگی اش باشی. بسیاری از آنهایی که اکنون قاتل اعضای خانواده خوده شده اند، هرگز فکرش را نمی کردند که قاتل شوند، چه رسد به اینکه قاتل عزیزان خود شوند و دستتشان به خون آنها آلوده شود.


قتل های خانواگی از جمله دردناکترین پرونده های جنایی دنیا است چرا که در این گونه قتل ها، قاتلان اعضای خانواده خود را هدف قرار می دهند. بسیاری از آنها بعد از کشتن اعضای خانواده خود به شدت اعلام پشیمانی می کنند و در صورت رضایت اولیای دم، دچار بیماری های روحی و روانی شده و بارها و بارها آرزوی مرگ می کنند.


قتل های خانوادگی در تمام دنیا، فرهنگ ها و ملیت ها دیده شده است. روانشناسان دلایل مختلفی را برای وقوع آن برشمرده اند که در این گزارش نظرات برخی کارشناسان هم بررسی می شود. وقوع چنین قتل هایی در کشور ما نیز اتفاق می افتد.
در ماه های اخیر شاهد حوادث تلخی از این دست در سطح کشور بودیم، به عنوان مثال در یک مورد، پرونده قتل خانوادگی که اذهان عمومی از آن بسیار متاثر شدند مورد مردی بود که در یک اقدام جنون آمیز چهار عضو خانواده اش را به قتل رساند.
قاتل با تهیه شیر موز مسموم به مواد خواب آور دو دختر ۱۹و ۱۷ساله اش را به همراه پدر و مادر همسرش مسموم کرد و سپس با استفاده از چاقوی ۴۰سانتی متری هر چهار نفر را به طرز وحشتناکی به قتل رساند.


متهم به قتل که بعد از این جنایت 24 ساعت بالای سر اجساد دخترانش منتظر مانده بود به همراه برادرش به کلانتری آمده و خود را معرفی کرد. بنا بر اظهارات متهم وی به خاطر اختلافات شدید خانوادگی با همسرش به این جنایت اقدام کرده است. در زمان قتل همسرش در خانه نبوده است. متهم با دستور بازپرس کشیک قتل در اداره دهم آگاهی تهران بزرگ بازداشت است و تحقیقات درباره وی همچنان ادامه دارد.

* قتل همسر و دختر
در یکی از اخبار مربوط به قتل های خانوادگی، سید یونس حسینی عالمی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز مازندران اعلام کرد مردی در ساری همسر 40 ساله و دختر 14 ساله اش را به قتل رساند.
وی در رابطه با این پرونده گفت: هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. قاتل پس از قتل همسر و دخترش، خودکشی کرد اما نجات یافت و به بیمارستان منتقل شد. به نظر می رسد این حادثه تلخ در درگیری های خانوادگی به وجود آمده است.

* داماد 2 عضو خانواده را به قتل رساند
سرهنگ «علی ابراهیمی»، جانشین فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی نیز چندی پیش گفت: داماد یک خانواده در شهرستان خوی مادر زن و برادر 13 ساله همسرش را با ضربه های چوب به قتل رساند.
وی افزود: این درگیری فیزیکی منجر به قتل و سرقت طلا به پلیس اعلام شد و موضوع در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت. قاتل پس از وقوع جرم متواری شد. البته ماموران آگاهی با بهره گیری از امکانات فنی و عملی، قاتل را در سریعترین زمان ممکن و طی همان روز شناسایی و دستگیر کردند.
به گفته سرهنگ ابراهیمی، قاتل در بازجویی به این قتل ها اعتراف و علت درگیری را اختلاف خانوادگی اعلام کرد. ماموران آگاهی طلاهای سرقتی را هم کشف کردند و متهم پس از تشکیل پرونده مقدماتی برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد.

* داماد خشمگین
در حادثه ای دیگر حمله خونین به خانواده همسر از سوی داماد خشمگین. قتل همسر و مادرزن را با ضربات متعدد چاقو و زخمی‌شدن پدری سالخورده رقم زد. این حادثه صبح چهاردهم مرداد در بلوار تعاون تهران اتفاق افتاد. مردم خبر این حادثه را به کلانتری اطلاع دادند. قاتل در حالی‌که بالای سر جنازه همسرش ایستاده بود، دستگیر شد.

* قتل‌ عامل خیابان یخچال
یک جنایت خانوادگی مبهم دیگر نیز شهریور امسال رخ داد. 5 جسد در یک قتل ‌عام جمعی مرموز. پرونده‌ای که نخستین اجساد خون ‌آلود آن در شامگاه ١٣شهریور سال 96 در خانه‌ای مسکونی در خیابان یخچال تهران کشف شد. یک زن جوان ٣٦ساله همراه با پسر ١٢ساله‌اش قربانی حمله‌ پدری شده بودند که ظاهرا پس از ارتکاب به این دو جنایت با همان چاقو به زندگی خودش پایان داده بود. اما این پایان این پرونده تکان‌ دهنده نبود. فردای آن روز تیم جنایی در مسیر تحقیقاتشان به جسد غرق در خون یک زن و مرد سالخورده نیز برخوردند.

* حمله به زن و مادرزن با اسلحه شکاری
یک نزاع خانوادگی دیگر در شاهرود نیز خبرساز شد. داماد ٤٢ساله پس از جر و بحث و درگیری لفظی با خانواده همسرش، زن و مادرزنش را با اسلحه شکاری به قتل رساند. این حادثه در آخرین یکشنبه مرداد سال 96 در شهرک ذوالفقاری شاهرود رقم خورد. یک زن ٤٢ساله و یک پیرزن ٧٠ ساله قربانی یک خشونت لحظه‌ای شدند. با وجود اعزام سریع نیروهای اورژانس به محل حادثه، این مادر و دختر به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی شدید قبل از رسیدن به بیمارستان جان باختند. عامل این حادثه خونین نیز ساعاتی بعد توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد.

* پدر قاتل در تهرانپارس
خشم و درماندگی جنایت خانوادگی دیگری در پایتخت رقم زد. این ‌بار اهالی محله تهرانپارس بودند که با صحنه هولناکی مواجه شدند. دو جسد غرق در خون و پیکر بی ‌جان قاتلی که بعد از ارتکاب به دو جنایت اقدام به خودکشی کرده بود. پدری جنایتکار در شامگاه دوشنبه سومین هفته آخرین ماه تابستان دو دخترش را به قتل رساند و در نهایت با قرص سیانور به زندگی خودش پایان داد. در بررسی ‌های تیم جنایی مشخص شد که پدر این خانواده هم با همسرش اختلاف شدیدی داشته است. زن او بیش از ٤٠روز بوده که به همین دلیل خانه را ترک کرده بود.

* یک لحظه عصبانیت
«حمید پورشریفی»، دانشیار گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا در مورد علل وقوع قتل های خانوادگی گفت:
دلایل محتلفی سبب می شود که فردی یک یا همه اعضای خانواده خود را قتل عام کند، در برخی موارد یکسری بیماری های پنهان در افراد ممکن است منجر به بروز این نوع قتل ها شود.
وی ادامه می دهد: در برخی موارد بر اثر استفاده از مواد روانگردان، افراد کنترل خود را از دست داده و مرتکب قتل می شوند. اما در برخی موارد دیگر وقوع قتل ها الزاما ارتباطی به بیماری یا مصرف روانگردان ندارد از سوی دیگر وقوع برخی قتل ها با مشکلات جدی نیز مرتبط نیستند، بلکه مشکل در کنترل هیجانات منفی و خشم است که فرد قادر به کنترل این احساسات نیست.
دانشیار گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گفت: برخی قتل ها بر اثر مسائل ناموسی اتفاق می افتد. شنیده می شود که فلان مرد همسرش را به دلیل خیانت یا توهم رابطه به قتل رسانده است یا فلانی خواهرش را بر سر مسائل ناموسی کشته است، مساله این است که افراد در این شرایط ادراک غلطی دارند، یک فکری به ذهنشان می رسد. فرصت بررسی به آن فکر را به خود نمی دهند و یک آن تصمیم عجولانه اتخاذ می کنند و تمام.

* تسلیم حیوان درون می شوند
پورشریفی اضافه کرد: به گفته روانشناسان چنین افرادی در این شرایط به بخش حیوانی درون خود واکنش نشان می دهند. در این شرایط توانایی کنترل هیجانات منفی را نداشته، فاجعه ای خونبار را رقم می زنند.
وی ادامه داد: وقتی از خشم و ناتوانی در کنترل احساسات منفی صحبت می شود، عوامل دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که به آن دامن بزند اما این عوامل تسهیل گر هستند. برای اینکه اتفاقی بد رقم بخورد. به عنوان مثال در بروز قتل های خانوادگی، عواملی از جمله اینکه فرد در چه محیطی قرار دارد، محیط پر سر و صدا، گرم، یا اینکه اخیرا تجربه ای منفی را پشت سر گذاشته است یا به لحاظ جسمی در چه وضعیتی است یا شرایط اقتصادی، همه و همه جزو عوامل تسهیل گر در بروز قتل به شمار می روند نه از جمله عوامل اصلی، چرا که بسیاری از افراد ممکن است درگیر این شرایط باشند اما پاسخ همه به این فشارها یکسان نیست.
پورشریفی افزود: ارتکاب قتل به ویژه قتل های خانوادگی به ویژگی های فردی افراد بر می گردد اینکه فرد تا چه میزان تاب آوری داشته و چقدر قادر به کنترل هیجانات منفی خود است.
این مساله، مساله ای آموزشی است که باید در درون خانواده ها و مدارس آموزش داده شود تا افراد وقتی وارد زندگی مستقل و جامعه شدند در برابر هر گونه مساله منفی، واکنش منفی از خود نشان ندهند بلکه احساسات منفی خود را کنترل کرده، تصمیمی درست و منطقی اتخاذ کنند.

* همه انسان ها «آیشمن مخفی» دارند
«مجید صفاری نیا» استاد روانشناسی اجتماعی نیز در رابطه با علل قتل های خانوادگی ب ویژه در مورد افرادی که سابقه کیفری نداشته، مواد روانگردان یا مخدر استفاده نکرده اند و از شهروندان عادی جامعه به شمار می روند، به خبرنگار اجتماعی ایرنا، گفت: یک نظریه ای در روانشناسی اجتماعی وجود دارد که در سال های 1964 تا 2010 طی انجام آزمایش هایی به تایید رسید، این نظریه می گوید، در وجود همه انسان آیشمن مخفی وجود دارد که هر فرد سالمی را به مباشر قتل تبدیل می کند، نمونه آن در بسیاری از پرونده های جنایی دیده شده است.
وی اضافه کرد: «استنلی میلگرام» یک روانشناس اجتماعی اهل ایالات متحده آمریکا بود که به خاطر آزمایش میلگرم مشهور است. آزمایش میلگرم، آزمایشی برای سنجش میزان اطاعت اشخاص از اتوریته در انجام کارهایی مغایر با وجدان شخصی افراد بود که نتایج این آزمایش برای اولین بار در سال1963در یک مجله روان ‌
شناسی چاپ شد و بعدها با جزئیات بیشتر در کتابی با عنوان اطاعت از اتوریته، مشاهده‌ای تجربی در سال ۱۹۷۷ به چاپ رسید.
صفاری نیا اضافه کرد: اقتدار یا اتوریته به فرد یا مقامی نسبت داده می‌شود که می ‌تواند به فرد تحت اقتدار دستوری بدهد و فرد تحت اقتدار از او پیروی می‌کند. اطاعت به معنای عمل کردن بی‌چون و چرا به فرمان یا دستور است. برای مثال در آزمایش میلگرم افراد با وجود این‌که نمی‌ خواستند به شکنجه فرد دیگری بپردازند به خاطر وجود اقتدار نمی‌توانستند از این عمل سرباز زنند.
وی اضافه کرد: این آزمایش در ژوئیه سال ۱۹۶۱ و درست سه ماه بعد از شروع دادگاه «آدولف آیشمن»، سرهنگ نازی، به انجام رسید. میلگرم آزمایشش را برای پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیون‌ها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بوده‌اند یا اینکه شهروندان عادی فقط از دستورها پیروی می‌ کردند.


این استاد روانشناسی اجتماعی اضافه کرد: میلگرم همچنین می خواست، بداند که چگونه می شود که فردی به نام هیتلر حاضر می شوند افراد را زنده در کوره های آدم سوزی، بیندازد، از سوی دیگر از 14 طراح هولوکاست، 7 نفر دارای مدرک phd بودند، سوالی که مطرح می شد این بود که مگر می شود این افراد حاضر باشند، انسان های زنده را در اتاق گاز خفه کنند، می توان به نوعی وجود داعش، طالبان و بمبگذاری که منجر به قتل عام انسان های بی گناه می شود را به آازمایش میلگرم ربط داد که چگونه این افراد در تاریخ جنایت های بزرگی را مرتکب می شوند.


صفاری نیا با اشاره به چگونگی آزمایش میلگرم، گفت: به کسانی که داوطلب آزمایش بودند، گفته می ‌شد که هدف از آزمایش، تحقیق در مورد حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و اینکه آیا شوک الکتریکی باعث بهبود یادگیری می ‌شود یا نه. به داوطلبان چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمی ‌شد. آزمایش با یک قرعه ‌کشی ساختگی میان شخص داوطلب و شخص دیگری که در واقع همدست محقق بود ولی خود را داوطلب جا می‌ زد، شروع می‌شد. از داوطلب خواسته می‌شد که از میان دو ورقه کاغذ یکی را انتخاب کند تا نقش او (معلم/یادگیرنده) در آزمایش مشخص شود. از آنجایی که روی هر دو ورقه نوشته بود «معلم»، همدست محقق همیشه ادعا می ‌کرد که روی ورقش «یادگیرنده» نوشته شده، و بدین ترتیب همیشه داوطلب «معلم» انتخاب می‌ شد.
وی اضافه کرد: سپس لباس سفید آزمایشگاه را به تن داوطلب می ‌پوشاندند. داوطلب به اتاقی برده می ‌شد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا می‌زد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آنها جدا می ‌شد، یادگیرنده بود که تظاهر می‌ شد، شخصی است که آزمایش‌ های مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است. در برخی از صورت‌ های آزمایش شخص یادگیرنده قبل از جدا شدن به داوطلب می‌ گفت که بیماری قلبی دارد. نحوه انجام آزمایش این ‌گونه بود که معلم یکسری کلمات جفتی را از روی کاغذ می‌خواند، مثلاً: کاغذ-نردبان، دکمه-موز، هوا-تلفن. سپس معلم حافظه یادگیرنده را با گفتن کلمه نخست هر جفت کلمه آزمایش می‌کرد و از یادگیرنده می ‌خواست که از بین 4 گزینه، جفت صحیح را انتخاب کند.


مثلا بعد از شنیدن کلمه کاغذ، باید می ‌گفت: نردبان. معلم به یادگیرنده اعلام می ‌کند که در مقابل هر پاسخ غلط، یادگیرنده را با شوک الکتریکی جریمه خواهد کرد و شدت این شوک هر بار بیشتر از بار قبل خواهد بود. در شوک 180 ولتی یادگیرنده فریاد می‌کشد: «من دیگر نمی‌توانم درد را تحمل کنم» و در شوک الکتریکی 270 ولتی عکس‌العمل شاگرد تنها یک جیغ وحشتناک است. با بالا رفتن میزان شوک، یادگیرنده به دیوار حائل می ‌کوبد و التماس می‌ کند که بیماری قلبی دارم و به او شوک وارد نکند. البته در واقع این شوک ‌ها وارد نمی‌شد، اما معلم از آن خبر نداشت و صدای جیغ و فریاد در واقع ضبط شده بودند. اگر معلم از دادن شوک خودداری می‌کرد پژوهنده (پروفسور روانشناسی) او را به ادامه شکنجه ترغیب می‌ کرد.
صفاری نیا افزود: پرسش این بود که چند درصد افراد حاضرند در چنین آزمایشی در نقش معلم به افراد شوک مرگبار 450 ولت بدهند؟ میلگرم (۱۹۷۴) دریافت که همه افراد امکان اینکه شخصا حاضر به انجام چنین کاری بشوند را رد می‌ کنند. پیش از انجام آزمایش، میلگرم از ۱۴14 دانشجوی سال آخر روانشناسی دانشگاه ییل برای پیش‌بینی رفتار 100معلم فرضی نظر خواهی کرد. همه پاسخ ‌دهندگان به نظر سنجی باور داشتند که فقط درصد خیلی کمی از معلمان آمادگی اعمال بیشترین شوک ممکن هستند.


همچنین میلگرام به‌ طور غیررسمی از همکاران خود هم نظرسنجی کرد و به این نتیجه رسید که آنها، نیز، چنین باور دارند که تعداد بسیار کمی حاضر به گذشتن از مرز شوک های بسیار قوی هستند. میلگرم همچنین از ۴۰ روانپزشک یک مدرسه پزشکی نظرسنجی کرد و آنها باور داشتند که با اعمال شوک، وقتی که شخص شوک گیرنده درخواست رهایی می‌ کند، بیشتر افراد آزمایش را متوقف می‌کنند. جالب است که روانپزشکان یک مرکز پزشکی مشهور نیز پیش بینی کردند که فقط یک نفر در هر هزار نفر حاضر به دادن شوک 450 ولتی خواهد بود.
وی اضافه کرد: در حقیقت در نخستین سری از آزمایش‌های میلگرم، 65 درصد از شرکت کنندگان حاضر شدند به دیگران شوک 450 ولتی وارد کنند. با اینکه داوطلب‌ ها شدیدا مضطرب شده بودند، ولی نمی ‌توانستند که اتوریته و مقام علمی پژوهنده (پروفسور روانشناسی) را رد کنند. این آزمایش در سال 2012 دوباره در دانشگاه آمریکا تکرارا شد. این آزمایش ها نشان داد با گذشت 50 سال از انجام آزمایش میلگرم، 50 سال آموزش، توسعه اخلاق، کار در کلیسا و فعالیت های مذهبی و رسانه ای، در وجود همه ما یک «آیشمن مخفی» وجود دارد که در هر لحظه ما را تبدیل به جانی و قاتل می کند.
این استاد روانشناسی اجتماعی تاکید کرد: برخی مسائل از جمله فقر، بیکاری، ناکامی اجتماعی منجر به بروز این آیشمن مخفی می شود. بر این اساس باید محیط را قانونمند طراحی کرد به سمت ترویج رفتارهای جامعه پسند پیش رویم و در این زمینه آموزش و پرورش باید مهارت های خویشتنداری و کنترل خشم را به کودکان آموزش دهد.

*رفتارهای خطرناک اعضای خانواده را شناسایی کنیم
امین رفیعی پور، متخصص روانشناسی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: در وقوع قتل های خانوادگی فقط یک عامل تاثیرگذار نیست بلکه چندین عامل اعم از اختلال شخصیتی، افکار خودکشی یا دیگر کشی، مشکلات مالی و اقتصادی، عواملی که ریشه در خشونت یا خیانت دارد، وجود شخصیت بدبینانه و شکاک نقش دارد.
وی به گستردگی دنیای مجازی و تاثیر آن در بروز جرایم، اشاره کرد و افزود: دنیای مجازی سبب شده که روابط بین اعضای خانواده دچار اختلال شده، روابط فرا زناشویی افزایش یافته و به خیانت و در نهایت قتل های خانوادگی منجر شود.
رفیعی پور با بیان اینکه باید همزمان و هماهنگ با تکنولوژی رشد کنیم، گفت: باید راهکارهای مقابله با هجمه های فرهنگی، اجتماعی و روانی را بیاموزیم. در این راستا آموزش نقش بسزایی دارد، به همین دلیل آموزش های لازم از طریق رسانه ها باید انجام شود و مهارت های زندگی نیز از طریق رسانه ها و آموزش و پرورش باید آموزش داده شود تا شاهد جرایمی از جمله قتل های خانوادگی نباشیم.
این روانشناس به آموزش مهارت های زندگی قبل از ازدواج اشاره کرد و گفت: در صورتی که خانواده ای احساس می کند که همسر یا یکی از اعضای خانواده دچار مشکل روحی یا روانی است باید به مددکاران اجتماعی یا روانشناسان مراجعه کنند تا از اتفاقات بد جلوگیری شود.
رفیعی پور اضافه کرد: باید رفتارهای خطرناک شناسایی شوند. این رفتارها دارای نشانه هایی هستند که البتهبا جنون آنی متفاوت است و باید این دو از یکدیگر تفکیک شوند.


وی افزود: قطعا افرادی که دست به قتل یا خشونت می زنند یا دارای اختلال شخصیتی هستند یا تنش های حل نشده، دارند.
وی خطاب به مسئولان گفت: مسئولان باید قتل های خانوادگی را جدی بگیرند و در راستای پیشگیری از آن آموزش و مهارت های زندگی را به مردم ارائه کنند. در این راستا آموزش و پرورش باید استرس فرزندان و خانواده ها را کاهش دهد، به جای آموزش صرف دانش در مدارس، مهارت های زندگی را به فرزندان بیاموزند، به جای آموزش تست زنی و محفوظات که البته لازم است، باید به مهارت آموزی دانش آموزان هم توجه کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha