سلامت نیوز: این روزها در مترو، تاکسی و اتوبوس و هر جای دیگری در این شهر با هرکسی همصحبت میشوید، درنهایت تمام گلایهها و غرزدنها به مشکلات مالی میرسند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شهروند ،در اینکه مشکلات اقتصادی، زندگی را سخت کردهاند، شکی نیست و باید گفت کمترکسی است که این روزها زیربار فشار اقتصادی تحت استرس نباشد، اما این واقعیت هم وجود دارد که با دسترویدست گذاشتن و غرزدن هم کاری درست نمیشود و باید به دنبال راهحل بود تا کمی از سختی اقتصادی این روزها بکاهیم، اینکه چه تدابیری میتوانند در این شرایط بحرانی به ما کمک کنند تا در سایه آنها بتوانیم خانوادهمان را از گزند آسیبهای روحی، روانی، اجتماعی و مالی محافظت کنیم، مسأله مهمی است. در این شماره پیشنهاداتی ارایه شده است که شاید در حدواندازههای خود بتوانند راهگشا باشند.
اشتباهاتی که نباید مرتکب شوید
شاید در میان نصیحتها و توصیه بزرگترها در مورد زندگی زناشویی مسائل مالی مغفول مانده باشد و زوجها براساس آنچه از پدرومادرها و دیگران آموختهاند، بخواهند با مسائل مالی برخورد کنند، غافل از اینکه مسائل مالی و نحوه برخورد با آنها میتواند ابعاد دیگر زندگی را هم تحتالشعاع قرار بدهد.
باورهای اشتباه را دور بریزید؛ یکی از باورهای اشتباه این است که وظیفه تأمین مالی خانواده با من نیست؛ باوری که در میان بعضی زنان به چشم میخورد. درحالی که زوجین باید این مسأله را قبول کنند که در مناسبات مالی خانواده هر دو دخیلاند. بهترین کار این است که هرکدام از شما براساس تواناییهایتان مسئولیتهایی را به عهده بگیرید و برای این منظور بهتر است کلیشههای متداولی که در ذهن اقل ما شکل گرفتهاند را کنار بگذارید.
مشارکت کنید؛ به من ربطی ندارد، مشکل خودش است، از زیر سنگ هم شده، پول جور کند. باور و تصمیم نادرست که زندگی مشترک شما را تهدید میکند. زندگی مشترک به این معناست که شما در مسائل مختلف در کنار یکدیگر باشید و با همفکری هم بتوانید از پس مشکلات بربیایید. یادتان باشد همسرتان همیشه نمیتواند به تنهایی نقش مغز متفکر را بازی کند.
جیب من، جیب تو؛ اینکه بگوییم حساب حساب است، همسر همسر، باوری اشتباه است، چون در زندگی مشترک هرچیزی که وجود دارد، متعلق به شما و زندگیتان است. شاید بهتر باشد به جای اینکه به فکر بانکهای جداگانه برای نگهداری پولتان باشید، به این بیندیشید که در کنار پسانداز در حساب شخصیتان با همسرتان قرار بگذارید هر ماه بخشی از درآمدتان را برای روز مبادا در یک حساب مشترک بگذارید، اما یادتان نرود که پساندازهای شخصی شما نباید آسیبی به زندگی خانوادگیتان بزند.
شرایط همیشه به یک منوال نیست؛ به خاطر داشته باشید اوضاع همیشه خوب نمیماند و ممکن است هر اتفاقی بیفتد، پس برای آینده پسانداز کنید. اینکه درحال حاضر چه میزان درآمد دارید یا از چه جایگاه شغلیای برخوردارید، به شما این توانایی را نمیدهد که از آینده باخبر باشید، بنابراین هرماه مبلغی را بهعنوان پسانداز کنار بگذارید.
راهبرون رفت از مخمصه اجاره خانه
حالا چه کار کنیم؟ قبضها را چطور پرداخت کنیم؟ اگر اتفاقی بیفتد، چه کار کنیم؟ از پول اجارهخانه که نمیتوانیم برداریم! این سوالات متداول زوجی است که با مشکل مالی روبهروست و در میان هزینههای مختلف که احاطهشان کرده، به دنبال راهحل هستند. در ادامه، راهکارهایی برای بیرونرفت از این مخمصه ارایه میکنیم.
مهمترینها را مشخص کنید؛ اگر بودجهبندی نکردهاید، الان وقتش است. اولویتها را برای هزینهکردها مشخص کنید و لیستی از آنها تهیه کنید مثل؛ غذا، اجارهخانه، مدرسه بچهها و... به هزینههای دیگر که نبودنشان اوضاع را بدتر نمیکنند را نادیده بگیرید، چون بعد از بهبود شرایط مالیتان میتوانید آنها را داشته باشید. در واقع هدفمند پول خرج کنید و حتی میتوانید چیزهایی که دیگر نیازی به آنها ندارید را بفروشید.
سرزنشکردن، کاری از پیش نمیبرد؛ آری، در شرایط سختی قرار دارید اما در این وضع نیاز نیست به دنبال مقصر بگردید.
اگر اجازه دهید، نگرانی و استرس میتواند کاملا نابودتان کند. زمانی را در روز به کسب انرژی و کارهایی که آرامتان میکند، اختصاص دهید. دورکردن نگرانیها تا حد ممکن و حفظ آرامش و خونسردی، کمکتان میکند تا کمی از بار فشاری که روی شما و خانوادهتان است، کم شود.
داشتههایتان را نادیده نگیرید؛ درست است که از منظر شما شرایط بد و وحشتناک است اما این دلیل موجهی نیست که داشتههایتان را نادیده بگیرید. یادتان باشد تمرکز روی کمبودها و ندیدن داشتهها شما را افسرده میکند و بیشک آثار این افسردگی در سایر بخشهای زندگیتان تأثیر منفی خواهد گذاشت.
کمکها را بپذیرید؛ خیلی از آدمها از درخواست کمک امتناع میکنند و بیشتر آنها یک دلیل برای این کار دارند؛ غرور! کمکگرفتن چه ایرادی دارد؟ همه آدمها توان مقابله با همه مشکلات را ندارند و در بخشهایی از زندگی به کمک دیگران نیاز پیدا میکنند. پس یادتان باشد شما هم از این امر مستثنا نیستید، پس کمکها را قبول کنید و شرایطی که در آن قرار گرفتهاید را کمی بهبود ببخشید.
همه چیز را یادداشت کنید؛ این موقعیت و شرایط پیشآمده ممکن است نقطه عطفی در زندگی شما باشد. یادداشتکردن به شما کمک میکند تمام درسهای مهمی را که مدرسه زندگی سعی دارد به شما بیاموزد، فرا بگیرید و فراموش نکنید. وقتی در این امتحانات پیروز شدید، دوست ندارید به گذشته نگاهی بکنید و با مرور وقایعی که پشتسر گذاشتید و اینکه چگونه موانع را یکییکی از سر راه خود برداشتید، به تواناییهای خود ببالید و درسهای بعدی را یاد بگیرید؟
از رویاپردازی نترسید؛ اگر کارتان را از دست دادهاید، فرصت بسیار خوبی برای رویاپردازی است! از خود بپرسید دوست دارید چه کاری انجام دهید؟ همیشه دلتان میخواسته چه کار بکنید؟ این بحران ممکن است فرصتی در خود پنهان داشته باشد. به جلو نگاه کنید و جهتیابی کنید. شاید دقیقا وقت آن باشد که یک سرگرمی را به کسبوکار تبدیل کنید یا حتی راه جدید پول درآوردن را تجربه کنید. فقط باید سوالهای درستی مطرح کنید و هوشمندانه حرکت کنید تا ریسکها را به حداقل برسانید.
نکته: «پیشگیری بهتر از درمان است». طلاق در بیشتر مواقع مشکلات مالی بزرگ آخرین منزل زوجین است. در این نوع مشکلات، زوجها احساسات و تصویری را که قبل از وقوع بحران مالی نسبت به یکدیگر داشتند، از دست میدهند، آنها با ترس و نگرانی پر میشوند، همدیگر را متهم میکنند و مشکلات مالی را به مشکلات عاطفی بدل میکنند و با حملات عصبی و افسردگی دستوپنجه نرم میکنند و یک روز ناگهان همدیگر را درحالی مییابند که به فکر طلاق هستند. پس شاید بهتر باشد قبل از آنکه حتی به این نقطه نزدیک شوید، به فکر طراحی یک نقشه مالی باشید. سه مورد از نقاط حساس زندگی مالیتان را شناسایی کنید و از همین حالا روی آنها فکر و کار کنید.
چطور فرزند مدیر تربیت کنیم
مدیریت مالی و اهمیت چنین مهارتی تا جایی است که آن را از کودکی و نوجوانی باید آموخت چون این مهارت را نمیشود در بزرگسالی فراگرفت. اگر میخواهید فرزند مدیری در زمینه مسائل مالی داشته باشید با پول توجیبیدادن این مهارت را به او بیاموزید، بنابراین ماهانه یا هفتگی مبلغ مشخصی را منظم و بدون قیدوشرط در اختیار فرزندتان قرار دهید تا به مرور زمان مدیریت مالی را یاد بگیرد. در این زمینه صبور باشید، شاید در روزها و هفتههای اول فرزندتان با مشکلاتی روبهرو باشد، اما به مرور زمان اولویتبندی هزینهها را خواهد آموخت.
یادگیری مدیریت؛ وقتی به فرزندانمان پول توجیی میدهیم، غیر مستقیم به آنها میفهمانیم که در مقابل خواستههای بیشمارشان پول کمتری در اختیارشان است و برای همین باید بتوانند اولویتبندی داشته باشند و بیگدار به آب نزنند تا به بهترین شکل از پولهایشان بهره ببرند، نه اینکه با خرید چیزهای غیر ضروری بیپول شوند.
پسانداز؛ یکی از فواید مهم پول توجیبی این است که فرزندانمان با مفهوم پسانداز آشنا میشوند و در گذر زمان میآموزند که برای خرید چیزهای بهتر و ارزشمندتر باید قید خرید چیزهای کمارزش را بزنند. فرزندانی که پول توجیبی میگیرند با این واقعیت آشنا میشوند که با جمعکردن پولهایشان میتوانند به خواستهشان برسند.
احساس استقلال؛ این حس در همه افراد وجود دارد و در این میان نوجوانان بیشتر نیاز به این استقلال دارند و دوست دارند تصمیمگیرنده امور زندگیشان خودشان باشند. درواقع از تعیین تکلیف شدن برایشان استقبال نمیکنند. پول توجیبی حس استقلال را برای فرزندان به ارمغان میآورد، بهگونهای که آنها احساس میکنند در بخشهایی از زندگیشان دیگر نیازی به پیروی کامل از والدین ندارند و میتوانند طبق نظر خودشان رفتار کنند.
جلوگیری از زیادهخواهی؛ همه کودکان و نوجوانان گاهی توقعاتی دارند که تأمین آنها برای والدین سخت است. پول توجیبی باعث میشود فرزند یاد بگیرد اگر توقع خرید وسیلهای گران و خارج از چارچوب دارد باید خودش برای تأمین هزینهاش دست به کار شود و انتظار بیجا از والدین نداشته باشد.
فهمیدن ارزش پول؛ ارزش پول فقط در سایه محدودیت پول فهمیده میشود.
نفهمیدن ارزش پول عامل اصلی ولخرجی و تنگدستی است. کودک با دریافت پول توجیبی میفهمد پول چیزی نیست که به آسانی به دست بیاید و در نتیجه به مرور میآموزد که باید با مدیریت صحیح آن را حفظ و خرج کند.نکته؛ حتما فرزندتان را با مفهوم بخشندگی و کمک به ناتوانان آشنا کنید. از او بخواهید همیشه بخشی از پولش را به نیازمندان ببخشد و با پرهیز از خساست، انسانیت خود را تقویت کند. بعضی از کودکان حاضر به دریافت پول توجیبی نمیشوند و به والدین میگویند«هر وقت چیزی خواستم شما برام بخرید»؛ این امر غالبا به دلیل کمبود اعتماد بهنفس در کودک رخ میدهد. او از طرفی میخواهد از زیر بار مسئولیت مدیریت مالی شانه خالی کند و از سوی دیگر، نمیخواهد با دریافت مقدار مشخصی پول، خواستههایش را محدود کند. والدین در این موقعیت باید به فرزندشان انگیزه بدهند و به او بگویند که از پس مدیریت مالی برمیآید و نباید وابستگی کامل به پدر و مادر داشته باشد.
اهلی کردن همسر ولخرج
همسر ولخرج دارید؟ این افراد هیچ اولویتبندیای برای مخارجشان ندارند و حتی گاهی با داشتن درآمد کافی طوری خرج میکنند که درنهایت نیاز پیدا میکنند قبل از گرفتن درآمد ماهانهشان چک بکشند! متقاعد کردن این افراد برای مدیریت هزینههایشان کمی سخت است، اما شاید بهترین روش این باشد که به آهستگی به اینگونه افراد نزدیک شوید. به یاد داشته باشید که با صرف کمترین هزینه هم میتوانید مناسبتی را جشن بگیرید.
همسر شما هیچ علاقهای به پسانداز کردن ندارد. هیچکس پسانداز را دوست ندارد، اما برای هر رابطه که دارای امور مالی مشترکی است، ضروری است. شما باید واقعگرایانه عمل کنید. اگر در مورد این امر نمیتوانید به توافق برسید، شخصی را انتخاب کنید تا در این مورد واسطهگری کند.
همسرتان اهمیت حساب بانکی را درک نمیکند؛ اگر همسر شما هنوز یاد نگرفته چگونه از حساب بانکی استفاده کند، احتمالا یک جعبه پر از قبض و یک جعبه پول دارید که هر دو با هم جمع کردهاید. داشتن حساب بانکی قسمتی از بزرگسالی محسوب میشود. با همسر خود به شعبه بانک مورد دلخواه خود بروید و سختترین کار خود را امتحان کنید تا ببینید که کار چندان مشکلی هم نیست. در حقیقت، بانک امنترین جایی است که میتوانید پول خود را در آنجا نگهداری کنید.
همسرتان هنوز در پرداخت قبضهای خود به والدینش وابسته است؛ همه ما هر از چند گاهی کمی به کمک پدر و مادر خود احتیاج داریم و این چیز خوبی است. اگر همسر شما در پرداخت قبوض خود مانند کرایه، تلفن، اینترنت و ... هنوز به والدین خود وابسته است، مشکل بزرگی محسوب میشود. اگر واقعا برای پرداخت مخارج خود به والدین خود وابسته است، زمان آن فرا رسیده تا با او صحبت کنید و از او بخواهید فرد مستقلی باشد.
همسرتان از اینکه درآمد زیادی ندارد، ناراحت است؛ بهنظر احمقانه میرسد، اینطور نیست؟ حقیقت این است که درآمد شما و همسرتان هرگز دقیقا برابر نخواهد بود. اگر از شغل خود راضی نیست از او بخواهید شغل دیگری را امتحان کند. خوشحالی و سلامت روانی او باید مهمتر از درآمد او باشد.
از قرضهایی که همسرتان روی هم انباشته کرده،خسته شدهاید؛ حتما از اینکه قرضهای همسرتان تمام نقشههای شما را برای آینده به هم میزند، ناراحت هستید.
او حتی نمیداند که پرداخت نکردن به موقع قبضها چقدر باعث میشود تا یکی از شماها نتوانید پیشرفت کنید یا حتی نتوانید جشن کوچکی هم بگیرید. همین امر مشکل بزرگی است، چون میتواند نشانه این باشد که همسر شما با اولویتهای شما همسو نیست. بهترین کار این است که صادقانه با او صحبت کنید. میتوانید از او بخواهید تا از قرضهای کوچک شروع کند. یک جدول زمانی تنظیم کنید تا او بتواند کنترل بیشتری بر درآمد خود داشته باشد.
نظر شما