شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۷
کد خبر: 264055

بحران سیل اخیر در استان‌های غربی کشور موجب بازتاب‌های حتی جهانی شد. تا آنجایی که در مورد جان مردم و از دست دادن خانواده‌ها و خانه‌هایشان به اندازه کافی صحبت شده است و امیدی نیست که سیل زدگان چه در استان‌های لرستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان به این زودی صاحب خانه شوند. ولی آنچه در خوزستان اتفاق افتاد بسیار نگران کننده است.

مصیبت خوزستان و سخنی با وزیرنیرو

سلامت نیوز:بحران سیل اخیر در استان‌های غربی کشور موجب بازتاب‌های حتی جهانی شد. تا آنجایی که در مورد جان مردم و از دست دادن خانواده‌ها و خانه‌هایشان به اندازه کافی صحبت شده است و امیدی نیست که سیل زدگان چه در استان‌های لرستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان به این زودی صاحب خانه شوند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،ولی آنچه در خوزستان اتفاق افتاد بسیار نگران کننده است. زیرا سیل 500 هزار هکتار از زمین‌های زیر کشت برده را فراگرفته است. و در نتیجه در فصل برداشت که بهار سال آینده است چیزی برای برداشت وجود نخواهد داشت و آن منطقه مقام نخست کشور را در زمینه تولید ذرت، گندم، سیفی جات و شکر را دارد. و پیامدهای کم کاری‌های صورت گرفته چه توسط وزارت نیرو چه سازمان آب و برق خوزستان و چه وزارت کشاورزی در چند ماه آینده دولت را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد کرد. که علاوه بر بازتاب‌های اقتصادی می‌تواند بازتاب‌های امنیتی و سوءاستفاده قدرت‌های منطقه‌ای را به دنبال داشته باشد. به یاد دارد زمانی که مشاور یکی از وزیران کابینه دولت اصلاحات بودم، در نشست بسیاری مهمی ایشان را وزیر خطاب قرار دادم.

گفتند نگویید وزیر! گفتم چه بگویم؟ گفت اسم مرا بگویید. پس از پایان نشست به ایشان گفتم مخاطب قرار دادن شما به عنوان وزیر به معنای تملق نبود. بلکه شما به عنوان وزیر دارای اختیارات و قدرتی هستید که در زمانی که وزیر نیستید، نخواهید داشت. حال شما هم وزیر نیرو هستید و دارای قدرت بسیار بزرگ و تاثیرگذار یک وزیر، همانند نقش وزیر در شطرنج که بسیار تاثیرگذارتر از حتی شاه است. بنابراین روی سخن نگارنده با شما است. ساخت پاره‌ای از پروژه‌های بزرگ در مواردی جنبه سرنوشت‌ساز به خود می‌گیرند که ساخت سدهای بزرگ به‌ویژه در زمینه ذخیره آب یا تولید انرژی تقریبا رایگان از آب تلقی می‌شوند ولی در عین حال در بسیاری از موارد جنبه سیاسی نیز به خود می‌گیرد که در اینجا به دو نمونه آن که مشابه آن را در ایران هم مشاهده می‌کنیم، اشاره می‌شود. چین دارای یکی از بزرگترین رودخانه‌های جهان است.

رودخانه یانگ تسه را تقریبا حتی دانش آموزان هم می‌شناسند. دولت چین تصمیم گرفت که برای جلوگیری از خسارت‌های ناشی از سیلاب‌های ویرانگر این رودخانه که زندگی صدها میلیون نفر را متاثر از خود می‌ساخت، سدی به نام three Gorges یا سه دره بر روی آن بسازد. تکنولوژی بسیار پیچیده‌ای که به منابع مالی بسیار زیادی احتیاج داشت. در زمانی که دولت چین چنین تصمیمی را گرفت، چین در وضعیت امروزی چه از نظر فنی و چه از نظر مالی نبود. این سد می‌توانست علاوه بر زیر کشت بردن صدها هزار هکتار موجب جابه‌جایی میلیون‌ها نفر شود، می‌شود بیش از 22 هزار و 500 مگاوات برق تقریبا رایگان تولید کند. زیرا سدهای برقآبی همانند آنچه که ما در ایران بر روی سه رودخانه بزرگمان که در خوزستان جاری هستند، عملا احتیاج به سوخت ندارند. طبیعتا دولت چین در پی عادی سازی روابط خود با آمریکا از آمریکا تقاضای تامین بخشی از منابع مالی این پروژه بسیار بزرگ را کرد و حتی تعهد کرد که ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز ساخت این سد را از شرکت‌های آمریکایی خریداری کند.

ولی دولت آمریکا که همواره از ابزار نفت و انرژی ناشی از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می‌کرد و همچنان می‌کند، حاضر به دادن وام برای اجرای این سد که برای درک اهمیت بزرگی آن باید به این واقعیت اشاره کرد که طول دریاچه آن 600 کیلومتر است که اگر بخواهیم مقایسه‌ای با سدهای ساخته شده در ایران داشته باشیم، بزرگنرین سد مخزنی و برقآبی ایران (سد گتوند) که توان تولید دوهزار مگاوات و بیشتر برق را دارد، دریاچه‌ای به طول 91 کیلومتر دارد. به دنبال مخالفت آمریکایی‌ها که استقلال چین در زمینه تامین بخشی از انرژی مورد نیاز خود را برنمی تابیدند و آن را مغایر با سیاست‌های کلی آمریکا می‌دانستند، دولت چین از انجام این پروژه منصرف نشد و خود راسا از طریق انتشار اوراق قرضه وسهام به کشاورزانی که از طریق این سد به آب مطمئن دست پیدا می‌کردند و اراضی یا کشتزارهای آنها مورد تهدید سیلاب‌های این رودخانه بسیار بزرگ قرارمی‌گرفت (تامین می‌شد) کرد. این سد در اوایل 2012 به بهره برداری رسید.

تلویزیون دولتی چین برنامه‌های عادی خود را قطع کرد و به طور مستقیم مراسم بهره برداری از این پروژه سرنوشت‌ساز را در یک کشوری با جمعیت بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر را به مدت چند ساعت به صورت زنده پخش کرد. یا در مورد ساخت سد آسُوان بر روی رودخانه نیل که از واجبات مصر است و رودخانه‌ای جز نیل ندارد هم مسأله جنبه کاملا سیاسی پیدا کرد. و به علت مخالفت دولت‌های غربی دولت وقت مصر به شوروی سابق روی آورد و از آنجایی که این سد که تضمین کننده آب در مواقع خشکسالی است و در منطقه‌ای قرار گرفته بود که در دریاچه آن آثار باستانی فراوانی وجود داشت، ناچار به انتقال این آثار باستانی به موزه ملی مصر نمود. مورد دیگری از این دست ساخت سدی با توان تولید برق بسیار بالا در مالزی و در زمان نخست وزیری معمار مالزی مدرن و نوین یعنی آقای دکتر ماهاتیر محمد در دستور کار قرار داده شد.

این بار نیز آمریکایی‌ها که مخالف استقلال انرژی مالزی بودند با تحریک گروه‌های صلح سبز green peace موانع بسیاری بر سر راه ساخت این سد به‌وجود آوردند و این بهانه را دستاویز قرار دادند که هزاران هکتار جنگل به زیر آب می‌رود. درحالی که در همان زمان شرکت‌های آمریکایی جنگل‌های آمازون یا rain forest را برای تهیه مواد اولیه کارخانه‌های کاغذسازی خود نابود می‌کردند. و دولت مالزی که از قدرت سیاسی کافی برخوردار نبود اجرای این سد را به حالت تعلیق درآورد و هیچگاه آن را اجرا نکرد.

دخالت سیاست در سدسازی

در ایران نیز مسائل سیاسی به گونه‌های مختلف در امر سدسازی در ایران نقش داشته و دارد. به‌ویژه سدهایی که می‌توانند تولید انرژی برق بکنند یا می‌توانند در کشور نیمه بیابانی ایران که ذخیره حتی یک مترمکعب آب هم حیاتی تلقی می‌شود مشکل ایجاد می‌شود. به یاد دارد که دو بار با مجری طرح کارون 3، همراه بودم. یکبار برای بازدید از مراحل اجرایی سد کارون 3 که در آن زمان هیات اعزامی ما شامل پنج نفر بود. یعنی من، یک نفر دیگر و آقای مهندس زحمتکش، مجری طرح و دو مهندس جوان دیگر. آن دو مهندس جوان در فرودگاه اهواز از ما جدا شدند و ما به محل اجرای سد کارون 3 در ایذه رفتیم. در آن زمان تلفن موبایل وجود نداشت.

زمانی که به محل اجرای طرح رسیدیم اطلاع داده شد آن دو مهندسی که ما را در فرودگاه اهواز ترک کرده بودند و برای بازدید از سد در دست ساخت مسجدسلیمان می‌رفتند، در بین راه در یک تصادف رانندگی جان باختند. به یاد دارد در آن زمان مسئول روابط عمومی سد کارون 3 از من خواست که یاداشت خود را در دفتر یادبود آن سد بنویسم. زمانی که نگاه کردم نام‌های افراد بسیار معتبری در رده‌های بالای حکومتی وجود داشتند. به ایشان گفتم من یک اقتصاددان ساده هستم و در کنار این افراد نوشتن برایم دشوار است ولی در همین حال با متنی به زبان انگلیسی برخورد کردم. امضای آن را دیدم، مدیرعامل یکی از شرکت‌های بزرگ سدسازی جهان به صورت طعنه گونه‌ای نوشته بود امیدوارم ایرانی‌ها بتوانند مگاپروژه سدکارون 3 را بسازند. به عبارتی این سد از چنان پیچیدگی‌های فنی برخوردار بود که ابتدا در مناقصه بین‌المللی قرار گرفت ولی بعدا توسط مهندسین ایرانی ساخته شد.

منتظر رئیس‌جمهور نماندم

بار دوم آقای زحمتکش را در فرودگاه اهواز دیدم. به من گفت که ببینید ما چه دولتی داریم! من از رئیس دولت اصلاحات درخواست کردم که برای افتتاح سد کارون 3 به خوزستان تشریف بیاورد. ایشان گفتند که دوره پایان ریاست جمهوری من است. بگذارید رئیس‌جمهور بعدی این کار را بکند. ولی من با اختیارات شخصی که داشتم دستور آب‌گیری سد را دادم که از قضا در آن زمان بارندگی شدیدی در حوزه آبریز کارون روی داد و میزان دبی رودخانه کارون در آن منطقه به 6 هزار مترمکعب در ثانیه رسید. ایشان به من گفتند که من اگر منتظر رئیس‌جمهور می‌ماندم، این سیلاب می‌توانست شوشتر و اهواز را به زیر آب ببرد و گله می‌کرد که اگر چنین پروژه‌ای در کشور دیگری به بهره برداری می‌رسید، جشن می‌گرفتند و یک روز را به عنوان تعطیل عمومی اعلام می‌کردند. ولی در کشور ما گویا توجهی به این مسائل نیست.

نشانه‌ای دیگر از دخالت

به یاد دارد زمانی که آقای بیطرف، وزیر نیرو بودند با انگیزه‌ای که برای من مشخص نیست، به یکی از دوستان خود که در بالا رفتن دیوار سفارت آمریکا با او همراه بود خواستند که مطالعه‌ای انجام دهد که سدهای بالادست سد کرخه مورد بررسی اقتصادی مجدد قرار گیرد. حال اینکه کارشناسان ایرانی دارای توانایی علمی و اجرایی کافی برای بررسی دوباره نتایج مطالعات مشاوران آمریکایی را دارند خود مسأله‌ای است قابل اندیشه فراوان. نتیجه این بود که اعلام کردند ساخت این سدها اقتصادی نیست. با آن فرد تماس تلفنی گرفتم و جویای دلایلشان شدم. گفتم شما مهندس شیمی یا پلیمر هستید و از این کارها اطلاعی ندارید، چگونه با این صراحت اظهارنظر می‌کنید؟ گفتم سدهایی که در بالادست سدکرخه باید ساخته شدند سدهای مخزنی نیستند- باستثنای سد سیمره- بلکه صرفا برای تولید برق هستند.

تولید برق رایگان چگونه می‌تواند غیراقتصادی باشد که طبعا ایشان پاسخی نداشتند که این هم باز نشانه دیگری از دخالت مسائل سیاسی در اجرای پروژه‌های سرنوشت‌ساز در ایران و جهان دارد. به یاد دارد که در زمان وزارت مهندس محلوجی به عنوان وزیر معادن و فلزات دوره سازندگی هیاتی از ایران عازم برزیل شد. و در برنامه آنها بازدید از سد آیتایبو بر روی رودخانه آمازون نیز گنجانده شد. طرف ایرانی پرسید برای این سد چقدر هزینه کرده‌اید و پول آن را از کجا آورده‌اید؟ گفتند برای اجرای آن 12 میلیارد دلار وام گرفته شد. البته در آن زمان برزیل یکی از بدهکارترین کشورهای جهان بود. یکی از طرف‌های ایرانی گفت اگر این بدهی بخشی از ساخت این سد هست را که نمی‌توان به عنوان بدهی نام گذاشت.

حال جذابیت این سد به گونه‌ای است یکی از مقاصدی که تورهای گردشگری برای بازدیدکنندگان از برزیل در نظر می‌گیرند، بازدید از این سد و دریاچه آن است که میلیون‌ها نفر در سال از آن منطقه بازدید می‌کنند و علاوه بر تولید برق نسبتا رایگان میلیاردها دلار نیز از بابت گردشگری برای برزیل ایجاد درآمد کرده است. زمانی که در فولاد مبارکه که توسط یک شرکت ایتالیایی ساخته شده بود، با یکی از مهندسان ایتالیایی صحبت می‌کردم. نگاهی به آسمان انداختم که خالی از ابر بود. نگرانی خود را از خشکسال ابراز کردم. او گفت ایران کشوری کوهستانی است. خشکسالی در این کشور با ذخیره آب نباید روی دهد. ضمن اینکه در جنوب و شمال آن هزاران کیلومتر ساحل با دریا و اقیانوس هند است که با شیرین کردن آب آنها تامین آب برای چنین کشوری و ورود خشکسالی در آن امری است بی‌معنا و اضافه کرد ما در ایتالیا بر روی هر روان آبی، سدهای مخزنی ساخته‌ایم. زیرا رودخانه‌های بزرگ مانند شما نداریم. درحالی که شما در وضعیت متفاوتی هستید.

حال تصور بفرمایید در همین بارندگی‌های اخیر دبی رودخانه کارون در جنوب اهواز به 1100 مترمکعب در ثانیه رسید و ورودی سد دز به سه هزار مترمکعب. که اگر قیمت هر متر مکعب آب شیرین را بر پایه استانداردهای جهانی 80 سنت دلار آمریکا مبنا قرار داده شود، ساعتی 1/3 (سه و یک دهم) میلیون دلار و روزی 76 (هفتاد و شش) میلیون دلار آب شیرین بدون هیچگونه استفاده‌ای به خلیج فارس ریخته شده است. اگر دوره پیک دبی کارون بزرگ را حتی یک ماه در سال فرض کنیم، هر ماه (2/2) میلیارد دلار به کشور خسارت وارد شده است.

فرصت طلایی که از دست رفت

مشاوران آمریکایی نتیجه مطالعات خود را در سال 1969 میلادی سده گذشته در اختیار دولت ایران (سازمان آب و برق خوزستان) گذاشتند. محل ساخت تمامی سدها بر روی رودخانه‌های بزرگ ایران که در خوزستان جاری هستند، مشخص شده بود که از جمله آنها سد مخزنی- برقآبی کارون 2، سدهای خرسان 1، 2 و 3، کارون 5 و بازفت و دو سد باقیمانده برقآبی در بالادست کرخه و مهم‌تر از آن سد بختیاری هم مشخص شده بودند که پس از گذشت 60 سال و اندی هنوز عملیاتی نشده است. سد بختیاری در مطالعات صورت گرفته برای جلوگیری از رسوبات سد دز و تولید برق در مقیاس بسیار بالا در نظر گرفته و مکان یابی شده بود که عدم ساخت آن موجب پرشدن نیمی از ظرفیت ذخیره آب سد دز به علت ورود رسوبات در حال حاضر غیر قابل استفاده شده است. ساخت این بلندترین سد جهان به یک موضوع سوءمدیریت در ایران تبدیل شده است.

در زمان ردولت اصلاحات، دولت آلمان برای نجات یک شرکت بزرگ ساختمانی آلمانی از خطر ورشکستگی حاضر به فاینانس این سد شد لیک آقای بیطرف، وزیر وقت نیرو مرد اینگونه کارهای بزرگ نبود و یک فرصت طلایی از دست رفت. در زمان وزارت آقای چیت چیان، ایشان به جای کار وزارت وارد مسائل ریز کارشناسی شد و گفت به علت کاهش دبی رودخانه دز ارتفاع سد باید از 355 متر به 275 متر کاهش یابد. این به معنای کاهش حجم ذخیره آب از 2/5 میلیارد مترمکعب به کمتر از 3 میلیارد مترمکعب و کاهش تولید برق تقریبا رایگان از دوهزار و 400 مگاوات به 670 مگاوات خواهد بود. حال اینکه خسارت ناشی از این تصمیم را چه کسی جز مردم ایران باید پرداخت کند، مشخص نیست. احتمالا دشمنان ایران بیشترین سود را از این اقدام وزیر نادان می‌برند.

در همین رابطه مذاکراتی با شرکت‌های چینی در جریان بود که قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء اعلام کرد که افتخار ساخت بلندترین سد جهان باید به ایرانیان برسد که طبعا کار به نتیجه نرسید. حال هم وزارت نیروی زیر مدیریت جنابعالی اعلام می‌کند که این سد با ارتفاع کمتر ساخته شود. هم حجم ذخیره آب کاهش یابد و هم تولید برق شدیدا کاهش پیدا کند. دوباره تاکید می‌کند جنابعالی وزیر هستید. اجازه ندهید سد بختیاری به شیوه فعلی اجرا شود. اجازه بدهید که سدهای پیش‌بینی شده بر روی رودخانه‌های کارون و کرخه اجرایی شود. سخن دیگری ندارد، ضمن اینکه مسأله شیرین کردن آب خلیج فارس و دریای مازندران را جدی بگیرید. بزرگترین آب شیرین کن جهان به ظرفیت یک میلیون مترمکعب در روز در ایالت کالیفرنیای آمریکاست و ظرفیت تولید آب شیرین از دریاها و اقیانوس‌ها 86 میلیون مترمکعب در روز است.

در حالی که در ایران این رقم با محاسبه ظرفیت‌های ایجادشده در پیش از انقلاب به زحمت به یکصدهزار مترمکعب در روز می‌رسد. عربستان در برنامه توسعه اقتصادی 2030 خود در نظر دارد ظرفیت کارخانه‌های آب شیرین کن خود را 10 میلیون مترمکعب دیگر در روز افزایش دهد. و ما متاسفانه اندر خم یک کوچه هستیم. پیش‌بینی‌های صورت گرفته توسط نهادهای معتبر پژوهشی جهان نشان دهنده این واقعیت است که سهم انرژی‌های تجدیدپذیر تا سال 2050 در حد فعلی که حدود 10 درصد است، باقی می‌ماند که 75 درصد آن از طریق سدهای برقآبی است. البته هرچند سهم نفت و ذغال سنگ روند کاهش خواهند داشت، ولی مصرف گاز طبیعی افزایش قابل توجهی خواهد داشت. این به معنای آن است که تمرکز بر روی پروژه‌های بسیار پرهزینه ارزی مانند انرژی خورشیدی امری است که بیشتر به یک هیاهوی رسانه‌ای شبیه است تا واقعیت. آمریکا به هیچ وجه اجازه کنترل منابع انرژی جهان را در اختیار کسی قرار نمی‌دهد.

عده‌ای نادان عنوان می‌کنند که ما با داشتن کویر فراوان، می‌توانیم از طریق آفتاب، برق تولید کنیم. ولی این واقعیت را نادیده می‌گیرند که اگر چنین چیزی شدنی بود، مساحت صحرای نودای آمریکا بیش از تمام مساحت ایران است، بنابراین با توجه به حساسیت شدید سیاسی بر روی منابع انرژی برای ایران که از نظر ذخیره آب که استفاده از پتانسیل‌های رودخانه‌های سه گانه بزرگ خود در خوزستان چاره‌ای جز اجرای پروژه‌های پیش‌بینی شده در گذشته را ندارد. متاسفانه به علت عدم آگاهی مسئولان ما و به‌ویژه رسانه‌های گروهی ساخت سد در ایران را به عنوان یک ضدارزش معرفی کرده‌اند و آن را نه به خاطر اینکه دلیل علمی داشته باشد بلکه به خاطر حمله به معمار سازندگی ایران در دوره سازندگی از آن استفاده می‌کنند. به گونه‌ای که حتی رسانه‌های ماهواره‌ای بیگانه بدون اینکه مطالعه کافی داشته باشند، مرتب علت خشک شدن دریاچه ارومیه و روخانه زاینده رود را ساخت سدها می‌دانند و در نظر نمی‌گیرند که سوءمدیریت موجب چنین بحران‌هایی شده است.

بر فرض بر اینکه سدهایی بر روی حوزه آبریز دریاچه ارومیه ساخته شده باشد ولی در کنار آن دهها هزار چاه غیرمجاز در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد احداث شده است. طبق برآورد مشاورین سوئیسی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه تنها می‌توانستیم 120هزار هکتار زمین زیر کشت داشته باشیم. درحالی که در حال حاضر این رقم از 550 هزار هکتار فراتر رفته است. علاوه بر آن بر روی رودخانه زاینده رود که سد جدیدی ساخته نشده آیا علت خشک شدن رودخانه زاینده رود هم به خاطر سدسازی است و اینجاست که متاسفانه از آنجایی که عوام مسائل سطحی را راحت‌تر درک می‌کنند، مارکش‌ها، جای نویسندگان را گرفته‌اند. جناب وزیر! اگر توفیقی داشته باشد و شما این مطلب را بخوانید بدون شک خواهید گفت گفتن این حرف‌ها در زمانی که وزارت نیرو توان پرداخت بدهی‌های خود به پیمانکارانش را ندارد و دولت عملا بودجه عمرانی در اختیار ندارد، چه معنایی دارد که در اینجا ناچار است واقعیت‌هایی را عنوان کند. به یاد دارد که بودجه ریالی ساخت بزرگترین پروژه صنعتی ایران که درحال حاضر بزرگترین بنگاه اقتصادی ایران پس از شرکت نفت است در بودجه عمومی 815 میلیارد ریال بود و مابقی آن از طریق فروش مستقیم نفت به ایتالیا تامین می‌شد.

رئیس‌جمهور دوره سازندگی وزیر وقت معادن و فلزات آقای حسین محلوجی را به دفتر خود فراخواندند. گفتند طبق قانون ما حتی یک ریال دیگر نمی‌توانیم قانونا برای تکمیل فولاد مبارکه پرداخت کنیم. بروید خودتان فکری بکنید زیرا نظام شدیدا نیازمند تکمیل فولاد مبارکه است. بعدها آقای مهندس محلوجی را دیدم ایشان گفتند که دستور رئیس‌جمهور را در یک نشست هیات دولت عملی کردم و از رئیس پیشین سازمان تامین اجتماعی شادروان دکتر غرضی صد میلیارد ریال وام گرفتم. نکته دیگر اینکه تونل 55 کیلومتری زیر دریای مانش نه توسط دولت فرانسه و نه دولت انگلستان ساخته شد. بلکه از طریق تاسیس شرکتی به صورت سهامی عام به نام یروتانل با 220 هزار نفر سهامدار از کشورهای مختلف ساخت.

شما در حال حاضر شاید نیازی به این کارها نداشته باشید ولی کافی است پیشنهادی به هیات دولت ارائه دهید که صرفه جویی و جبران خسارت‌های ناشی از سیلاب‌ها به سرمایه‌گذاران و پیمانکاران پرداخت شود. به عبارتی برق تولیدی را با قیمت مناسب و آب ذخیره شده را براساس معیارهای انگیزشی به سرمایه گذار پرداخت کنید. در جهان امروز دیگر دولت‌ها سد، نیروگاه، آزادراه و امثالهم را نمی‌سازند. بلکه با ایجاد سیستم‌های انگیزشی موجب جلب سرمایه گذاران بخش خصوصی می‌شوند. دیگر حرفی ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha