چند سالی هست که مردم فارغ از این‌که آمار رسمی یا مسئولان چه می‌گویند، از افزایش محسوس ابتلا به سرطان در میان اطرافیان خود حرف می‌زنند.

بیماری بی‌نام

سلامت نیوز:چند سالی هست که مردم فارغ از این‌که آمار رسمی یا مسئولان چه می‌گویند، از افزایش محسوس ابتلا به سرطان در میان اطرافیان خود حرف می‌زنند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اطلاعات ،دوسال پیش، امید توشه، خبرنگار، از قول معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در صفحه‌اش نوشت: «مطالعات اولیه اخیر نشانگر آن است که پارازیت‌های ماهواره‌ای عوارض دارند و در ابتلا به سرطان موثرند.»مردم نگرانند و هرکس نظری دارد. در میان حرف‌های آنها از پارازیت و آلودگی هوا گرفته تا روغن پالم‌دار و میوه‌های غیرارگانیک و محصولات غذایی مختلف، همگی متهم به سرطان‌زا بودن هستند. فضای مجازی هم فضای مناسبی برای تبادل‌نظر در این‌باره است.


«مریم عربی» می‌نویسد: «چهار تا دوستیم. مادر یکی از ما سال‌ها پیش از سرطان رحم فوت کرده. پدر یکی دیگر سرطان مثانه گرفته. پدر من سرطان معده گرفت و تحت نظر است. امروز مادر دوست چهارم به خاطر سرطان فوت کرد. می‌گویند در کل کشور فقط ۲۵۰هزار نفر بیمار مبتلا به سرطان داریم. آمارها را باور کنیم یا واقعیت تلخ دوروبرمان را؟»


«صدف صمیمی» با اشاره به حضور یک پزشک در برنامه خندوانه و صحبت‌های او درباره سرطان می‌گوید: «سیاستگذار گرامی! نگرانی جامعه از شیوع سرطان با اطلاعات گیج‌کننده امشب در برنامه خندوانه برطرف نمی‌شود! راهکارهایی مانند از بین بردن پارازیت، تأمین کود غیر سمی، کنترل سمپاشی، کنترل هورمون گوشت و مرغ، کنترل موادی مثل پالم، افزایش هوای پاک و کنترل سلامت بنزین راه‌های عملی‌تری برای کاهش ترس از سرطان خواهند بود.»


«یغما فشخمی» می‌نویسد: «خانم دکتر در برنامه خندوانه می‌گوید سرطان زیاد نشده، گرفتنش هم چیز خاصی نیست، پیش می‌آید! پارازیت و اینها هم شایعه است. در نهایت هم قضیه را انداخت گردن دهه شصتی‌ها!»برخی از کاربران درباره ترس خود یا اطرافیانشان از واژه سهمگین سرطان نوشته‌اند.«عمو اجاد» می‌گوید: «بچه که بودم دایی مادرم به علت بیماری سرطان خون فوت شده بود.

مادرم هربار که درباره مرگش صحبت می‌کرد، کلمه سرطان را به‌کار نمی‌برد و می‌گفت مریضی بی‌نام! حتی از اسمش می‌ترسید و ما دستش می‌انداختیم. حالا با لمس کردنش از نزدیک به او حق می‌دهم، چقدر سخت است که ببینی یکی که دوستش داری داره ذره ذره آب می‌شود!»


یک فعال رسانه‌ای می‌نویسد: «مدتی است که نمی‌توانم سرطان را به‌عنوان علت فوت در یک خبر نقل کنم. دیگران تماس می‌گیرند و می‌گویند که در روحیه بیمارمان تاثیر بدی دارد. این موضوع برایم به چالشی تبدیل شده است.»کاربر «Zeezoo» با تشبیه سلول‌های سرطانی به افراد خیانتکار می‌نویسد: «می‌دانی کدام قسمت سرطان از همه آزاردهنده‌تر است؟ این‌که این سلول های بدنِ خودت هستند که علیه خودت شورش کرده‌اند و می‌خواهند تو را از بین ببرند.»


«ارکید» مطالعه کتاب «تولستوی و مبل بنفش» را به کسانی که درگیر بیماری سرطان عزیزانشان بوده یا هستند توصیه می‌کند.
بخشی از کاربران هم سعی دارند اطلاعات مفیدی در این زمینه به مخاطبانشان عرضه کنند و اقدامات عملی برای مبارزه با سرطان و عوارض آن انجام بدهند. «صالح تسبیحی» می‌نویسد:

«از هر هشت زن یک نفر در معرض سرطان پستان است. به نظر من هیچ چیز به اندازه‌ آگاهی در این‌باره مفید نیست. تعدادی از دوستان که خودشان دچار سرطان بوده‌اند کمپینی با هشتگ «جزیره یک‌نفره» راه انداخته و نوشته‌اند جزیره یک نفره داستان مبارزه‌، ترس‌، شجاعت‌، زندگی و تلاش است.»


همچنین هشتگی با عنوان کمپین «اثر صورتی» در فضای مجازی راه افتاد که هر هشت همراهی با آن، منجر به یک معاینه رایگان سرطان پستان می‌شد.باوجود این مشکلات بیماران سرطانی همچنان ادامه دارد که کمبود امکانات، درد، عوارض روحی بیماری در فرد و اطرافیان او و هزینه‌های سرسام‌آور درمان فقط بخشی از آنهاست. «مهدی ممبینی» با اشاره به نابودی انسانیت می‌نویسد: «طرف به‌خاطر سرطان دیگر نمی‌تواند برود سرکار. کارفرما بیمه‌اش را رد نکرده، الان شیمی درمانی را به‌خاطر مشکل مالی رها کرده است.»


درمیان مطالب مختلف به دل‌نوشته‌های «صدف» می‌رسم که حدود دوسال پیش درباره بیماری مادرش نوشته است: «مادرم چهارسال است که دارد با سرطان می‌جنگد، بی وقفه. برای منی که اگر سرما بخورم روز سوم کلافه می‌شوم، او یک قهرمان است. دعا کنید هیچ بیماری از مبارزه خسته نشود.»
دنبال مطالب بعدی صفحه‌اش می‌گردم و متوجه می‌شوم که متأسفانه چندماهی می‌شود که مادرش را از دست داده است:

«خوشحالم که از تو پرستاری کردم، برایت کتاب خواندم، با هم سریال دیدیم، خنداندمت و نگذاشتم احساس تنهایی کنی. خوشحالم که لحظه آخر دور تختت جمع بودیم. دست‌هایت توی دست‌هایمان بود و به تو می‌گفتیم که چقدر دوستت داریم و چقدر دلمان برایت تنگ می‌شود. خوشحالم که درد و رنج طولانی‌ات تمام شد. خوشحالم که مادرمان بودی.»


در جای دیگری نوشته است: «نهم آذرماه، تولدم بود. مادرم به سختی نفس می‌کشید و دیگر بلع نداشت. حتی آب را هم برمی‌گرداند. خیلی زیاد درد داشت ولی بازهم جنگید و مقاومت کرد. ظهر فردایش رفت که خیالش راحت باشد روز تولد من با روز رفتنش یکی نشده است. اگر این نهایت از خودگذشتگی مادر نیست، پس چیست؟»

از طرفی همیشه باید یادمان باشد که «اجل‌گشته میرد، نه بیمار سخت». «سعید» می‌نویسد: «یکی از فامیل‌های خانمم سرطان روده داشت و ماه پیش عمل کرد. خانمش خیلی نگران بود و تماس گرفت که آیا در کانادا می‌شود کاری برای شوهرش کرد؟ دیشب خانم توی خواب سکته کرد و فوت شد.»


برای همین است که تا شقایق هست زندگی باید کرد و امید خود را از دست نداد. «میناهه» می‌نویسد: «د‌ه‌سال قبل از این‌که به سرطان مبتلا شوم، هیچ درمانی برای مریضی من وجود نداشته. دوسال پیش تنها درمانش پیوند مغزاستخوان بوده ومن درمان شدم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha