ناصرقاسمزاد روانشناسی که کارگاه های مختلف آمادگی برای ازدواج در کشور برگزار کرده است، می گوید: هدف از ازدواج استحکام نهاد خانواده است. اگر ما می خواهیم بنیاد خانواده همیشگی و مستحکم داشته باشیم نمی توانیم به ازدواج هایی بدون دستیابی به مراحل مختلف «رسش» چشم داشته باشیم.

کودک همسری به استحکام نهاد خانواده منجر نمی شود

سلامت نیوز-سینا قنبرپور:ناصرقاسمزاد روانشناسی که کارگاه‌های مختلف آمادگی برای ازدواج در کشور برگزار کرده است، می‌گوید: هدف از ازدواج استحکام نهاد خانواده است. اگر ما می‌خواهیم بنیاد خانواده همیشگی و مستحکم داشته باشیم نمی‌توانیم به ازدواج‌هایی بدون دستیابی به مراحل مختلف «رسش» چشم داشته باشیم. ازدواج در شرایطی که «رسش» و «پختگی» در آن رقم نخورده باشد برون‌دادش جز طلاق یا طلاق‌عاطفی که خود آسیب‌های بسیاری دارد چیز دیگری نخواهد بود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد آنچه در ادامه می‌خوانید پرسش‌ و پاسخ برای آن است که آیا می‌توان از دچار شدن دختران و پسران دیگر به سرنوشت رها جلوگیری کرد و بیش از هر چیز ماده 1041 قانون مدنی که در آن سن ازدواج را 13 سال تعیین کرده ، اصلاح کرد.

سرنوشت «رها» دختر 11 ساله‌ای که به عقد مردی 44 ساله در ایلام درآمد با انتشار اخبار آن مسیر متفاوتی یافته است. اما پرسش این است که برای بقیه دختران و پسران نظیر «رها» چه می‌توان کرد و چه باید کرد؟ اساسا این سن می‌تواند سن مطلوبی برای ازدواج تلقی شود که ما در برابر تغییر این سن و افزایش آن در قانون تا این حد شاهد مقاومت باشیم؟

 اصلی برای ازدواج از نظر روانشناسی وجود دارد که فرد باید در ابعاد 4گانه‌ جسمی، روحی، عاطفی و هویتی به «رسش» یا همان «پختگی» رسیده باشد که در برخی موارد رسیدن به بلوغ هیجانی که پس از بلوغ هویتی به آن می‌رسیم را هم لحاظ می‌کنند. یعنی اینکه یک فرد باید مراحل مختلف بلوغ جسمی، روحی و روانی، عاطفی و اجتماعی یا هویتی را پشت سر بگذارد و عدم توفیق و دستیابی فرد به هر یک از مراحل ذکر شده، می‌تواند باعث ایجاد اختلال از نظر روحی و عاطفی در مقوله ازدواج آنها شود یا حداقل می‌تواند باعث بروز خلل در ازدواج و منجر به طلاق شود. سنی که ما داریم درباره آن صحبت می‌کنیم اصلا سنی نیست که فرد در آن به مراحل بالای «رسش» رسیده باشد.

مراحل «رسش» ابتدا جسمی است بعد عاطفی و بعد روانی و اجتماعی است. ما هر 4 جنبه را برای رشد فرد نیاز داریم و فرد برای تعامل در رابطه زناشویی فقط به بلوغ جسمی نیاز ندارد. به ویژه آنکه ما در ازدواج به دنبال استحکام بنای خانواده هستیم و فرد برای اینکه خانواده مستحکمی بنا کند باید بتواند در رابطه خود تعامل خوبی با همسرش برقرار کند. البته در شرع و قانون قید سنی 13 سال است اما باز باید توجه کنیم که در اعصار مختلف و در محیط‌های جغرافیایی و اجتماعی مختلف نحوه «رسش» و زمان رسیدن به این پختگی و سن بلوغ در همه جهات خیلی متفاوت است.

 شما الان مادران نسل امروز و مادران این مادران را ببینید. همین دو نسل با هم بسیار تفاوت دارند. ما در دو نسل قبل‌تر مادران شاهد ازدواج در سنین 15 تا 20 سال بودیم که اینک مادربزرگ نسل‌های فعلی هستند و چه بسا موفق هم بوده ‌باشند زیرا نحوه زندگی و نحوه تربیت آنها متفاوت بوده است. بعد در نسل بعد شاهد بوده‌ایم که سن ازدواج به 20 تا 25 رسیده است.

الان سن 20 تا 30 برای دختران سن ازدواج شده است و اتفاقا تحقیقات ما روانشناسان هم از نظر علمی نشان می‌دهد، سن 20 تا 30 سال سن «رسش» است. باز هم در اینجا موقعیت خانوادگی و شرایط فرهنگی و شرایط والدین را باید محاسبه کنیم و اینکه هر یک از والدین و فرزندان تا چه اندازه به اطلاعات دسترسی داشته‌اند. گروه‌های دوستی این گروه چه کسانی هستند هم در این محاسبات اهمیت دارد.

با توجه به این شرایط به نظر می‌رسد، قانون فعلی را باید با شرایط روز هماهنگ کرد. قوانین شرع نیز از آنجایی که فقه پویا توان هماهنگ‌سازی و به‌ روزرسانی با شرایط روز را داراست، می‌تواند مورد بازبینی قرار گیرد. شاید ما در برخی نقاط کشور از نظر آب و هوا و شرایط جغرافیایی شاهد آن باشیم که از نظر جسمی برخی دختران و پسران به بلوغ جسمی هم رسیده باشند ولی با برخی و موارد استثنا نمی‌توان قاعده برای کل جمعیت وضع کرد.

به ویژه آنکه بیشتر جمعیت ما در کلان‌شهرها مستقر هستند. تازه در مورد همان استثناها و برخی موارد هم پرسش ما این است که آیا صرف بلوغ جسمی و پیدا کردن اطلاعات جنسی می‌تواند شرط کافی برای ازدواج باشد؟ آمادگی جسمی برای برطرف کردن حوایج جنسی خود و طرف مقابل در ازدواج فقط و فقط تنها هدف از ازدواج نیست و نمی‌توان به صرف بلوغ جسمی گفت که فرد آماده ازدواج است. ما بعد از بلوغ جسمی شاهد بلوغ عاطفی و بعد از آن شاهد بلوغ اجتماعی و هیجانی هستیم و بعد از این مراحل است که می‌پرسیم آیا فرد آیین همسرداری را می‌داند و آیا می‌تواند همسر خوبی باشد؟

آقای قاسمزاد ما همه از زاویه قانون و محدودیت‌های قانونی موضوع را می‌نگریم. خود مردم چرا نباید این موضوع را مطرود بدانند. برای مثال چرا یک مرد باید به خود اجازه دهد با دختری به سن فرزند خود ازدواج کند که هنوز باید سر کلاس درس و مدرسه باشد؟

بسیار مهم است ما به این پرسش پاسخ دهیم؛ فردی که این دختر بچه را به عقد خود درآورده است از نظر سلامت روان در چه شرایطی قرار دارد. من به آنچه در اقصا ‌نقاط دنیا رخ می‌دهد، کاری ندارم اما وقتی فردی در دهه پنجم عمر خود با دختری 11 ساله ازدواج می‌کند که چه بسا همسن فرزند خودش باشد این فرد به جز مطامع جنسی نمی‌تواند به دنبال چیز دیگری بوده ‌باشد. آنچه درباره «رها» اتفاق افتاده است به وضوح می‌تواند کژکاری‌های جنسی و اختلالات جنسی را به ما نشان دهد. طبیعتا چنین ازدواج‌هایی جز بروز آسیب‌های روحی و روانی برای امثال «رها» دستاورد دیگری نمی‌تواند داشته ‌باشد.

یک موضوع دیگر هم هست. ما برای بسیاری موارد سن تعیین کرده‌ایم. مثلا برای داشتن حق رای و شرکت در انتخابات سن 18 سال را تعیین کرده‌اند. برای باز کردن حساب بانکی همین ‌طور باید به سن خاصی رسید. برای گرفتن گواهینامه رانندگی باید 18 ساله شد. چطور برای ازدواج و پدر و مادر شدن به این مهمی که تربیت نسل بعدی برعهده آنهاست نباید قاعده‌ای قائل شد؟

در تمام دنیا هم شما می‌بینید که سنی برای ارتباط جنسی تعیین شده است. حالا در ایران سن 13 سال را برای ازدواج تعیین کرده‌اند. اما در کشورهای توسعه یافته در سنین خاصی نمی‌توان رابطه جنسی کامل برقرار کرد و چنین اجازه‌ای داده ‌نمی‌شود، حتی اطلاعات هم کامل به این افراد داده نمی‌شود و معتقدند آرام آرام باید افراد آماده برقراری رابطه جنسی و ازدواج شوند. ما به هر حال در موضوع اتفاقی که برای «رها» و امثال او افتاده است شاهد نقض حقوق شهروندی هستیم.

عملا با این کار امنیت روانی، امنیت عاطفی و تامین اجتماعی و سلامت او را به مخاطره می‌اندازیم. ما باید همه تلاشمان را برای اصلاح این قانون به کار بگیریم. قانونگذار موظف است با توجه به شرایط روز و قواعد حاکم بر زندگی و سبک زندگی به همراه یافته‌های علمی بهترین قانون را تصویب کند.

در همین روزها شاهد آن بودیم که مخالفان اصلاح ماده 1041 قانون مدنی به پویش‌هایی روی آورده‌اند که در آن آنهایی که در سن کودکی ازدواج کرده‌اند، بیایند از تجربه‌شان مثبت بگویند یا آنکه از ازدواج افرادی مثل آقای ظریف مثال بیاورند که ببینید چنین فردی هم در سن کم ازدواج کرده و موفق بوده است. این راه‌ها برای توجیه کودک‌همسری می‌تواند درست باشد؟

اتفاقا در مورد چنین مصداق‌هایی می‌توانیم بحث را خیلی خوب باز کنیم. اینکه یک فرد در چه بستری از خانواده و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بزرگ شده و چقدر والدین او به وظایف خود درست عمل کرده‌اند همه در رشد به هنگام و صحیح فرزندان نقش دارد. تحقیقات ما روانشناسان نشان می‌دهد، افرادی که 2 نسل قبل ازدواج کرده‌اند و توفیقاتی داشته‌اند بسته به شرایط روز جامعه و به علت آنکه جامعه راه دیگری جز ازدواج پیش روی‌شان قرار نداده بوده آن مسیر را رفته‌اند.

شرایط ازدواج هم آسان بوده است اما نسل بعد و نسل ‌بعدتر را که ببینیم، متوجه می‌شویم که نه اسباب ازدواج فراهم است و نه خانواده‌ها کمکی کرده‌اند. ما الان سن رشد اجتماعی را که می‌نگریم، می‌بینیم بچه‌ها دیرتر به سن «رسش» می‌رسند و به همین دلیل هم مخالف ازدواج در سن پایین هستیم.

اگر شرایط اجتماعی خوب بود یا دولت و نهادهای مدنی مختلف کمک می‌کردند تا بستر و شرایط اقتصادی و فرهنگی لازم برای ازدواج فراهم شود آن وقت می‌شد توفیقاتی به دست آورد و در 20 تا 25 سالگی ازدواج را شاهد بود.

همین الان سن ازدواج در شرایط معمول و عادی آن در کلانشهرها در پسران به بالای 30 سال و در دختران به بالای 27 سال رسیده است. ما باید حق بدهیم زیرا افراد باید در همه جهات به بلوغ برسند تا بتوانند خانواده‌ای را تشکیل دهند و در شرایط حاضر رشد عاطفی و روانی دیرتر از قبل اتفاق می‌افتد. امثال آن عزیزانی که نام بردید و در سن پایین ازدواج کرده‌اند مربوط به 2 یا 3 نسل قبل هستند و شرایط اجتماعی- اقتصادی که در آن می‌زیسته‌اند به گونه‌ای بود که زودتر مستقل شده‌اند و شرایط جامعه هم سهل‌تر بود و اتفاقات دیگر هم نمی‌افتاد.

الان ما با پدیده بلوغ زودرس مواجهیم و بروز و ظهور شبکه‌های اجتماعی و دهکده جهانی سبب شده اتفاقات اجتماعی در هم تنیده شده و ما نتوانسته‌ایم از فرصت‌های دنیای مجازی به خوبی به نفع رشد جامعه استفاده کنیم.

به نکته‌ خوبی اشاره کردید. اگر نسبت به گذشته دسترسی ما به اطلاعات و تجربه‌ها بیشتر شده است چرا افراد در سن کم نمی‌توانند ازدواج کنند و پدران و مادران خوبی باشند؟ به عبارت دیگر با همین وصل بودن به دنیای مجازی می‌توان اطلاعات بسیاری به دست آورد و دیگر سن و سال نباید برای ازدواج مطرح باشد!

 عدم «رسش» یا پختگی عقلی و عاطفی مبحث مهمی است. نمی‌توان زودتر از این زمان اطلاعاتی در این مورد به فرد داد و زودتر از موعد از او انتظار عمل به وظایف زناشویی داشت. هنوز ظرفیت درک و فهم این مقوله در فرد ایجاد نشده، نمی‌توان به صرف دسترسی به اطلاعات به او امکان عمل به رفتار زناشویی داد.

البته جوانان توانسته‌اند از اطلاعات بهینه استفاده کنند ولی بخشی از جامعه هم با توجه به باورهای فردی، عرفی و شرعی خود تصمیم می‌گیرند سبک زندگی‌شان چه باشد.

آنجا که رقمی را برای ازدواج تعیین کرده‌اند یا مثال از نسل‌های گذشته می‌زنند باید به شرایط اجتماعی آنها هم توجه کنیم. الان هیچ جوانی را پیدا نمی‌کنید که به کم قانع باشد. توجه داشته باشیم که ما داریم درباره کلان‌شهرها که جمعیتی بالغ بر دو سوم ایران را در خود جای داده‌اند، صحبت می‌کنیم. می‌خواهم این تاکید را داشته باشم که اگر قرار است قاعده‌ای در جامعه بگذاریم باید با توجه به شرایط روز جامعه این کار را بکنیم. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد باید مراجع دینی و آیات عظام مراجع تقلید به اظهارنظر در این باره بپردازند.

 برخی از مراجع تقلید نظر خود را در این باره به صراحت بیان کرده‌اند ولی کمیسیون قضایی مجلس به وضوع طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی را به سبب مغایرت با شرع رد کرد. آیا با وجود نظرات مراجع تقلید باز هم باید منتظر فتوای دیگری بود؟

 به نظر من حتی شاید لازم باشد حکم حکومتی در این باره صادر شود و مقام رهبری در این باره نظر بدهند. زیرا مشکلی که الان به وجود آمده این است که به سبب باب‌ شدن این موضوع پای دین و مسائل مذهبی نوشته می‌شود و بیشترین ضرر را به دین می‌رساند. بنده متخصص مسائل شرعی نیستم اما به عنوان یک روانشناس می‌دانم که چنین موضوعی قابلیت اصلاح با شرایط روز جامعه را دارد و قوانین دین که قوانین کاملی هم هست، قابلیت به روزرسانی دارد و اهل فن با تکیه بر فقه پویا می‌توانند این موضوع را اصلاح کنند.

امروز استفاده عام از چنین تعبیراتی که ازدواج زیر سن 15 یا 16 یا حتی 20 سال نمی‌تواند در همه کشور انجام شود چه بسا چنین رویدادهایی سبب بروز اختلافات زناشویی و آسیب‌های اجتماعی در کوتاه‌مدت و بلندمدت در مقوله ازدواج شود.

 ناصر قاسمزاد:آمادگی جسمی برای برطرف کردن حوایج جنسی خود و طرف مقابل در ازدواج فقط و فقط تنها هدف از ازدواج نیست و نمی‌توان به صرف بلوغ جسمی گفت که فرد آماده ازدواج است.

 

آیت‌الله عندلیب همدانی ازدواج با کودکان را حرام اعلام کرد

 شاید دومین روز زمستان امسال که 12 عضو کمیسیون قضایی و حقوق مجلس شورای اسلامی اصلاح ماده 1041 قانون مدنی در مورد سن ازدواج را «رد» کردند رها یکی دو ماهی بود که به عقد مردی 44 ساله درآمده بود. آن 12 نماینده مجلس دو دلیل برای رد این طرح آوردند؛ «عدم ضرورت با توجه به وضعیت کنونی جامعه» و « مغایرت با شرع و فتاوی مراجع عظام».

اما گویا نمایندگان مردم در کمیسیون قضایی خبر از حال امثال «رها» نداشتند که این اصلاح قانون را ضرورت ندانستند و از آن مهم‌تر گویا نظر آیات عظام صانعی، بیات زنجانی و مکارم‌شیرازی را هم نمی‌دانستند.

اینک پایگاه خبری جماران خبری از صراحت یکی دیگر از علمای حوزه علمیه قم داده است. آیت‌الله عندلیب همدانی استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با دوفصلنامه بهار حکمت گفت: ازدواج با کودک به غیر از مواردی که صرفا قصد محرمیت باشد، حرام است. بنده با جرات تمام می‌گویم که فتاوایی که بعضی‌ها در مورد ازدواج با هدف استمتاع از کودک گفته‌اند، قطعا باطل است.

رها دختر بچه 11 ساله اهل هلیلان شهرستان چرداول استان ایلام است که به ازدواج مردی 44ساله درآمده بود و به عنوان قربانی پدیده کودک همسری با مداخله بهزیستی و دادستان ایلام تحت حمایت قرار گرفته است.

در همین حال برخی از نمایندگان مجلس نیز موضع گرفته‌اند. از آن جمله می‌توان به حسن لطفی و سید محمدجواد ابطحی اشاره کرد.

«سید محمدجواد ابطحی» نماینده مردم خمینی‌شهر و عضو فراکسیون ولایی مجلس با تاکید براینکه «ائمه جمعه در خصوص تبعات ازدواج دختربچه‌ها وارد میدان شوند»، به خبرگزاری خانه ملت گفت: متاسفانه ازدواج کودکان در میان عشایر کشور طبیعی است و خیلی راحت دختر 10، 11 ساله را به عقد پیرمرد 80 ساله در می‌آورند در حالی که اگر شرع به صیغه دختربچه اجازه داده برای محرم شدن فردی با یک خانواده بوده است، نه نکاح واقعی.

همچنین محمود عباسی دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک با اشاره به ماده 50 قانون حمایت خانواده گفت: ازدواج دختران کمتر از 13 سال بدون حکم رشد دادگاه، جرم و قابل تعقیب کیفری است و دادستانی باید سردفتر و مشارکت‌کنندگان این ازدواج را تحت پیگرد قرار دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha