چند روز پیش شبکه یک سیما در برنامه "فرمول یک " در اقدامی عجیب و غریب داستان زندگی مردی را به تصویر کشید که در نهایت افتخار از ضرب و شتم همسرش صحبت می‌کرد و با لبخند می‌گفت که ۲۷ بار به دادگاه رفته تا به درخواست طلاق همسرش پاسخ دهد اما هر بار تأخیر در برگزاری جلسه دادگاه یا پادرمیانی بستگان و نزدیکان آنها را از جدایی منصرف کرده است.

فرمول صدا‌و‌سیما برای ترویج خشونت علیه زنان !

سلامت نیوز:چند روز پیش شبکه یک سیما در برنامه "فرمول یک " در اقدامی عجیب و غریب داستان زندگی مردی را به تصویر کشید که در نهایت افتخار از ضرب و شتم همسرش صحبت می‌کرد و با لبخند می‌گفت که ۲۷ بار به دادگاه رفته تا به درخواست طلاق همسرش پاسخ دهد اما هر بار تأخیر در برگزاری جلسه دادگاه یا پادرمیانی بستگان و نزدیکان آنها را از جدایی منصرف کرده است.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از اصلاحات نیوز؛ این مرد درحالی از بازگشت به کانون خانواده سخن می‌گفت که یک اشتباه را حداقل ۲۷ بار تکرار کرده بود و همسرش نه نقش ایثارگر و کانون مهر بلکه نقش قربانی را ایفا می‌کرد که حاضر شده دوباره به خانه‌ای برگردد که در آن خشونت را بارها و بارها تجربه کرده است. به هرحال  صدا‌و‌سیما بازهم در اقدامی نسنجیده پرچم سفید را برای مردانی بالا برده است که باید مورد توبیخ و حتی درمان قرار بگیرند؛ اقدامی نسنجیده که شاید برای بقا و دوام خانواده‌ها صورت گرفته اما به اعتقاد کارشناسان در جهت تعویق تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان قدم برداشته است.

 

عادی جلوه دادن خشونت علیه زنان

 معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهوری در امور زنان نیز در واکنش به این برنامه در کانال تلگرامی خود نوشت، در شرایط تلاش برای تقویت و تحکیم بنیاد خانواده، این مصاحبه چه معنایی دارد؟

 وی در ادامه می‌افزاید: زنی که بعد از ٢٧ بار درخواست طلاق به خاطر کتک خوردن از همسر، توانست به زندگی مشترک ادامه دهد!  او می‌گوید: تصویر این چنینی زندگی مشترک را برای تشویق جوانان بویژه دختران به ازدواج، ارائه می‌دهید؟ یا طرح این الگوها برای عادی جلوه دادن خشونت علیه زنان است؟

 

اشاعه خشونت علیه زنان به هیچ وجه قابل قبول نیست

بهمن کشاورز حقوقدان معتقد است، به موجب قانون مدنی، عرف جاری شناخته شده و اصول اخلاقی حاکم بر جامعه زوجین مکلف به حسن رفتار با یکدیگر هستند و تعریف این حسن رفتار البته در طبقات مختلف اجتماعی و اقوام و گونه‌های مختلف قومی متفاوت است اما مطمئناً این تعریف قدر متیقنی دارد. این حقوقدان در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: تردیدی نیست که بدزبانی و اعمال خشونت لفظی و حرکات و اعمال بی‌ادبانه و به طریق اولی تعرضات جسمی و بدنی و کتک زدن، سوء رفتار است و نه قابل دفاع است و نه قابل توجیه. وی تأکید می‌کند: سوء رفتار از موجبات طلاق و جدایی است و در عین حال اگر به حد فحاشی و کتک زدن برسد، حسب مورد می‌تواند موجب مجازات تعزیری و دیه باشد. این بیان که «ممکن است از این قبیل اتفاقات بین زن و شوهر بیفتد و اینکه شوهر زنش را گاهی کتک بزند طبیعی است و اشکالی ندارد» و مانند اینها گفته‌هایی سخیف است وحداقل درجامعه ایرانی جایی ندارد یا نباید داشته باشد. این حقوقدان با اشاره به اینکه عوامل مختلفی باعث ماندن در رابطه‌ای همراه با خشونت است، می‌افزاید: ممکن است خانم‌هایی به چنین روابطی تن دردهند که تحت سلطه اقتصادی شوهر باشند که در این صورت این موضوع باعث نهایت تأسف خواهد بود و مسأله‌ای است که باید حکومت با برقراری نهادی نظیر بیمه زنان خانه دار آن را حل کند.  از سوی دیگر اما تحمل خشونت و کتک خوردن در زندگی زناشویی می‌تواند حاصل ضعف شخصیت و احساس حقارت چنین خانمی باشد که این مورد نیز باعث تأسف است. اما گاهی هم ماندن در چنین زندگی‌هایی می‌تواند نتیجه ابتلای خانم به مازوخیسم (جنون خودآزاری) باشد که چنین افرادی را باید درمان کرد. درعین حال مردی هم که زن خود را کتک می‌زند احتمالاً به سطوح مختلفی از اشکال روانی مبتلا است که می‌تواند تا حد سادیسم پیش رفته باشد و اینگونه افراد برای جامعه هم خطرناک هستند.

 

نه به خشونت علیه زنان

اما در شرایطی که همه جهان در تلاشند تا خشونت علیه زنان و دختران از بین برود و با شعارهایی نظیر جهان را نارنجی کنید تا دیگر در گوشه و کنار این جهان هیچ دختری مورد آزار و اذیت قرار نگیرد سعی می‌کنند آسیب دیدگان این معضل اجتماعی  را تحت حمایت قرار دهند. بهمن کشاورز در پاسخ به این سوال که رسانه ملی کشوری که مسئولان آن نیز با ارسال لایحه منع خشونت علیه زنان به نهاد قانونگذاری تلاش می‌کنند زنان و دختران کشور را به ساحل امنیت اجتماعی برسانند کار درستی انجام داده است می‌گوید: آنچه مسلم است اشاعه این قبیل مسائل از رسانه‌های عمومی آن هم به  نوعی در مقام دفاع یا توجیه باشد به هیچ وجه قابل قبول نیست. اینکه گفته می‌شود باید خانواده را به هر شکلی حفظ کرد و این تصور که جدایی باعث لطمه خوردن به فرزندان خواهد شد ممکن است در مورد بروز اختلاف سلیقه جزئی بین زن و شوهر قابل قبول باشد اما ادامه زندگی زن و شوهری که برخورد و ارتباط نامعقول و ناسالمی نظیر آنچه گفته شد دارند از هر سمی برای فرزندانشان بدتر و خطرناک‌تر است. وی تأکید می‌کند: بنابراین رسانه‌های عمومی که با پول مردم اداره می‌شوند نباید به خود اجازه دهند که ثروت ملی را در این مسیرها تلف کنند و رسانه‌های خصوصی نیز شرعاً و اخلاقاً باید از اشاعه این گونه موارد و بویژه دفاع از آن خودداری کنند.

 

۶۰ درصد زنان خشونت را تجربه کردند

 اما در حالی که آمار‌های جهانی نشان می‌دهد از هر ۳ زن یک نفر در طول زندگی خود خشونت را تجربه کرده، کافی است دامنه داده‌ها را  کوچک کنید تا به آماری تکان دهنده‌تر در ایران برسید. رئیس مرکز فوریت‌های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور چندی پیش در حالی از آمار ۲۰ درصدی همسر آزاری در میان خشونت‌های خانگی خبر داد که نتایج پژوهش‌های انجام شده در ۲۸ استان کشور نیز نشان می‌داد که حدود ۶۰ درصد از زنان ایرانی در زندگی زناشویی خود حداقل یک بار خشونت را تجربه کرده‌اند در چینی شرایطی آیا پخش چنین برنامه‌هایی از صدا و سیما می‌تواند به کاهش خشونت علیه زنان کمک کند یا اینکه فرهنگ پذیرش خشونت و تحقیر از سوی زنان و بالا بردن پرچم سفید برای مردان را نهادینه خواهد کرد؟


رفتار ناشیانه صداو سیما  قابل تحلیل است

مریم یوسفی جامعه شناس در این باره به «ایران» می‌گوید: رفتار ناشیانه صدا و سیما را باید با مکثی بلند مدت تجزیه و تحلیل کرد. چرا که ما در قرنی زندگی می‌کنیم که اخلاقیات و انسانیت حرف اول را می‌زند. این برنامه انسان عاقل را به فکر فرو می‌برد که یک زن چگونه می‌تواند ۲۷ بار خشونت کلامی و حتی جسمی را تحمل کند اما در فاصله بین دو جلسه دادگاه همه چیز را فراموش کند و دوباره آشتی کند. شاید این خانم به دلایل مختلفی مانند مشکلات اقتصادی یا حضور فرزند از حق قطعی خود گذشته باشد اما صدا و سیما با به تصویر کشیدن موضوعاتی از این دست به نوعی به ترویج و تشویق فرهنگ پذیرش خشونت کلامی و فیزیکی از سوی همسر در میان زنان می‌پردازد به این معنا که خانم‌ها اگر مورد خشونت قرار می‌گیرید هم این خانم را الگوی خود قرار دهید و به زندگی خود ادامه دهید.  وی تأکید می‌کند: اگرچه ممکن است هدف صدا و سیما از پخش این برنامه تشویق برای کاهش طلاق و به‌دنبال آن کاهش تعداد کودکان طلاق و فرزندان بدسرپرست است اما نوع نگاه به این موضوع بسیار نادرست است. درست است که تعداد زیادی از افراد جامعه با یک بار خشونت با تصور اینکه این رفتار ممکن است دوباره تکرار شود از زندگی خارج می‌شوند و فرزندان را در معرض مشکلات بسیار قرار می‌دهند اما باید بدانیم که تحمل خشونت در چنین سطحی زندگی فرزند یا فرزندان را با مخاطرات بسیار مواجه می‌کند چراکه تأثیری ناخوشایند بر شخصیت آنها خواهد گذاشت.  

 

نمایش زنان کتک خورده به نفع جامعه نیست

لیلا ارشد، مددکار اجتماعی نیز در این باره به «ایران» می‌گوید: هنگامی که فرزندان جامعه ما هنوز به‌صورت تخصصی و حرفه‌ای با مهارت پیشگیری و مقابله با خشونت آشنا نشده‌اند و آن را نیاموخته‌اند نشان دادن چنین برنامه‌هایی از رسانه ملی نه تنها کمک نمی‌کند، بلکه به ترویج خشونت در جامعه هم می‌افزاید.  وی در ادامه می‌گوید: زندگی همراه خشونت و تحقیر نه تنها کمکی به حفظ زندگی فرزندان نمی‌کند بلکه تهدیدی برای زندگی و آینده آنها خواهد بود. شاید این خانم و زنانی از این دست تصمیم بگیرند در زندگی مشترک  که بارها و بارها برای خاتمه آن مصمم شده‌اند باقی بمانند اما به تصویر کشیدن آن نه تنها به نفع جوانان و خانواده‌ها در جامعه نیست بلکه می‌تواند به عاملی بازدارنده در جهت اصول اخلاقی جامعه هم تبدیل شود.  این فعال حوزه زنان تأکید می‌کند: من به هیچ وجه موضوع طلاق را ترویج نمی‌کنم و زوجین را به جدایی از یکدیگر تشویق نمی‌کنم اما طلاق راهی قانونی برای حفاظت از انسان‌ها در شرایط سخت و خشونت‌آمیز یک زندگی است.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha