یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۱

اصولا نخستین، اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین نیاز بشر مساله رفع نیازهای فیزیولوژیکی یعنی تامین معاش زندگی است. این برای بشر به عنوان یک اصل مطرح است.

مرزنشینان منبع درآمد ندارند

سلامت نیوز:اصولا نخستین، اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین نیاز بشر مساله رفع نیازهای فیزیولوژیکی یعنی تامین معاش زندگی است. این برای بشر به عنوان یک اصل مطرح است.

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،از دیدگاه فردریک هرزبرگ و مازلو و دیگر روانشناسان اجتماعی تا این نیاز برآورده نشود، هیچ نیازی خودنمایی نمی‌کند. امنیت وجود ندارد و کسی که شکم گرسنه دارد و محتاج زندگی است دیگر امنیت، اخلاق و معرفت برایش مهم نیست.

اقدام دولت در تصویب دو آیین‌نامه برای تقویت معیشت مرزنشینان بسیار موثر و خوب است. تا به این وسیله معاش افرادی مانند کولبران و دیگر مرزنشینان در غرب، شرق و جنوب مهیا شود چون اینها حقوق ماهانه، درآمد و کار مناسبی ندارند.

باید به این نکته توجه داشت که چنین رفتارهایی باید سازماندهی شود. نظم پیدا کند و اینطور نباشد که هر کسی بخواهد بتواند هر کاری که خواست را انجام دهد باید نظمی در روند تصمیم‌گیری‌ها وجود داشته باشد. باید توجه داشت که مرزنشینان نه زمینی دارند که روی آن کار کنند و نه در کارخانه‌ای مشغول به کار هستند.

چون در قبل از انقلاب و بعد از آن احساس کردند که منطقه غرب کشور ناآرام است، کارخانه‌ها را به آنجا نبردند و کارخانه‌ها را در مرکز ایران ساختند البته دیدگاه‌های استراتژیک پشت این تصمیم‌گیری بود تا کارخانه‌ها از تیررس دشمنان به دور باشد.

در قسمتی از کشور برای جلوگیری از نابودی منابع طبیعی کاری نکردند که توسعه انسانی رشد داشته باشد، در غرب کارخانه‌های زیادی وجود ندارد. اخیرا دو یا چند کارخانه به منطقه غرب کشور رفته است.

 

بیکاری ام‌الفساد است

فرانسویان طرحی با عنوان ستیران در هفت جلد نوشتند که در سازمان برنامه و بودجه وجود دارد و ما روی آن کار کردیم و بعد از آن طرح آمایش سرزمین جمهوری اسلامی که چهار جلد است مورد بررسی قرار گرفت. در این طرح ساختار سازمان فضایی هر منطقه و هر شهری را از نظر قابلیت سطح الارضی، تحت الارضی و نیروی انسانی، جاده، راه آهن و...

محاسبه و تعیین کردند که هر ناحیه استعداد چه فعالیت‌هایی را دارد. به دلیل اینکه غرب را منطقه ناامن می‌دانستند کارخانه‌ها را در این منطقه تاسیس نکردند در نتیجه نیروی کار آن بیکار شد. پس مردم در این مناطق چگونه باید زندگی کنند در شرایطی که زمین ندارند، در کارخانه‌ای مشغول به کار نیستند و نه توان جذب نیروی انسانی این مناطق را دارد.

باید توجه داشت که باروری در این استان‌ها بالا است همه اینها باعث شده است که عده زیادی از غرب‌نشینان بیکار باشند و بیکاری ام‌الفساد است. کولبری یکی از آسیب‌های این منطقه است. وقتی می‌بینید که فردی پای شلی دارد و با کمری قوز کرده بار 10 لاستیک را بر دوش می‌گیرد، در برف و سنگلاخ راه را طی می‌کند، متوجه عمق نیاز افراد برای کسب معیشت می‌شوید.

اینها مردم ایران اند و دولت‌های قبلی برای آنان کاری نکرد و این دولت هم کاری نمی‌کند. به جای اینکه کارخانه‌ها را در یک منطقه جمع کنند همانطور که از ابتدا قرار بود، اقدامی می‌کردند تا آنها در سراسر ایران پخش شوند. ما پیش از انقلاب روی مساله قطب‌های صنعتی کار کردیم و قرار بود در شعاع 150 کیلومتری شهرها فعال باشد.

در غرب کشور اگر توجه کنیم بیش از یک یا دو کارخانه تاسیس نشده است پس تنها راه معاش و درآمد آنها کارهایی مانند کولبری و واردات کالا است.

درآمد ناشی از این فعالیت‌ها در سطح برطرف کردن نیازهای زندگی روزانه است. بنابراین این کار تقصیر ندانم کاری‌ها و پارتی بازی‌هایی است که هرکسی قدرت بیشتری داشت در منطقه‌ای که انتخاب کرد کارخانه را تاسیس کرد.

اینها مشکلات مرزنشینانی است که امنیت کشور ما وابسته به آنها است. همین‌ها بودند که جلوی حمله و تهاجم دشمنان به داخل ایران را گرفتند.

فئودال‌ها به فکر قدرت‌طلبی بودند

کشاورزی قطب صنعتی غرب کشور بود از مهاباد تا ارومیه و دیوان دره تا ایلام چون مساله تامین آب و منابع دیگر مطرح بود نتوانستند در کشاورزی پیشرفت کنند. البته مگر در دیگر استان‌ها کشاورزی ما به جایی رسیده است؟ اینها همه به این دلیل است که مسئولان کمتر به آنجا توجه داشتند.

به دلیل نبود امنیت در این بخش‌ها کسی حاضر به سرمایه گذاری نبود چون افرادی در این مناطق حتی قبل از انقلاب ناامنی درست کردند. در سال 56 در مجلس روی این مساله کار می‌کردیم و در موسسه تحقیقات ایران می‌دیدیم سالارها و فئودال‌های منطقه به جای اینکه به فکر مردم منطقه باشند به فکر قدرت‌طلبی خود بودند.

این است که این منطقه اینگونه ناامن شد و سرمایه‌گذاری‌های خصوصی انجام نشد. هنوز هم مناطق مرزی ناامن شمرده می‌شوند.

خود مهاباد از دوره رضاشاه ناامن بود برای اینکه خان‌ها، فئودال‌ها و ملاکان زمین همواره می‌خواستند همه چیز را در اختیار خود بگیرند و زراعت هم آنجا رونق نگرفت در حالی که برای مثال مناطق غربی کشور از نظر دسترسی به منابع آبی غنی است.

قدرتمندان محلی و خانها منطقه را ناامن کردند و عده‌ای از جوانان احزابی تشکیل دادند، در نتیجه منطقه غرب با وجود منابع طبیعی نتوانست رشد کند. نفوذ محلی‌ها در حدی بود که اجازه سرمایه گذاری نمی‌دادند. البته امیدوارم که این مشکلات برطرف شود و روزی شاهد آبادانی این مناطق باشیم.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha