دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۰
کد خبر: 268018

جاده خوزستان به لرستان مثل خط‌چین‌های روی یک کاغذ پر و خالی از آب و سیلاب شده است. در روستای چم‌گردا که از توابع پلدختر است، از خانه پسر کدخدا فقط یک لنگه در سبزرنگ باقی‌مانده و مابقی خاطره‌هایی از وجود یک خانه است.

پلدختر از میان گل‌و‌لای ظاهر می‌شود

سلامت نیوز:جاده خوزستان به لرستان مثل خط‌چین‌های روی یک کاغذ پر و خالی از آب و سیلاب شده است. در روستای چم‌گردا که از توابع پلدختر است، از خانه پسر کدخدا فقط یک لنگه در سبزرنگ باقی‌مانده و مابقی خاطره‌هایی از وجود یک خانه است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،10روز از سیل لرستان می‌گذرد؛ ورودی شهر پلدختر پر از نفربرهایی است که آماده حمل کمک‌های مردمی به نقاط مختلف شهر هستند. مردم شهر از نیازهای اولیه‌شان که غذا و امکانات ابتدایی بهداشتی است، کمی فاصله گرفته‌اند ولی نیازهای ثانویه‌ساکنان  شهر کم‌کم نبود خود را پررنگ نشان می‌دهد؛ سیستم فاضلاب مختل شده و جمع‌شدن زباله‌های شهر می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های مختلف ازجمله پشه سالک را در ویرانه‌های پلدختر و محل سکونت مردم بیشتر کند.

نیاز به خدمات و تیم‌های روانشناسی در این روزها بیشتر خود را نشان می‌دهد و هنوز مردم از بلای طبیعی که بر سرشان خراب شده است، عصبانی هستند. می‌گویند اگر به دیوار ساحلی سیل‌بند وصل شده بود، اوضاع ما اینگونه نمی‌شد. آنها بستر رودخانه را نشان می‌دهند و می‌گویند آنجا در بالادست خانه‌هایی بود که با 3متر از بستر رودخانه به‌کلی ناپدیده شده‌اند و آنچه از مابقی هم به جای مانده تنها ستون‌های خم‌شده بتنی است.


دکتر عالی‌پور، دامپزشک ساکن در پلدختر در ‌گفت‌و‌گو با همشهری می‌گوید: قبل از سیل به فرمانداری مراجعه کردم و دیدم هیچ اثری از نقل و انتقال و یا هشدار برای تخلیه وجود ندارد. همین شد که احساس امنیت کردم و از شهر نرفتم درحالی‌که اگر اطلاع‌‌رسانی شده بود، اینگونه به خاک سیاه نمی‌نشستم و حاصل 25سال تلاشم از بین نمی‌رفت. باوجود گذشت 10روز از سیل و ویرانه‌هایش، ساکنان پلدختر بدون توقف هنوز گل‌و‌لای از خانه‌هایشان بیرون می‌ریزند. راه پلدختر به خرم‌آباد از بین رفته، زمین زراعی و باغات بسیار نیز؛ اینجا منبع درآمد بسیاری از مردم باغداری و دامداری است که سیل آن را هم گرفته است.


در این شهر افرادی حضور دارند که نه‌تنها اموالشان بلکه زمین‌هایشان را هم سیل برده است به‌طوری‌که حتی باید به سختی مدعی مالکیت جایی باشد.
پلدختر مثل شهری جنگ‌زده است که روی آن گل‌و‌لای بسیار ریخته باشند و برخلاف مصیبتی مانند زلزله که لوازم خانه‌ها زیر آوار است، اینجا اسباب و اثاثیه‌ی مردم زیر گل و لای رفته و عملا غیرقابل استفاده شده است. باوجود خرابی‌ها، بسیاری از مردم به‌دلیل نگرانی از دزدی ترجیح داده‌اند به جای کمپ و چادر در ویرانه‌های خانه‌هایشان بمانند و باقی‌مانده زندگی‌شان را رها نکنند.


از کنار سیل‌زده‌ها که عبور می‌کنید، یک‌صدا فریاد می‌زنند پتو، پتو، پتو. آنها به هر مسئولی که می‌رسند تصور می‌کنند که او می‌خواهد فهرستی ازدست‌رفته‌های زندگی‌شان را لیست کند. در ورودی شهر حدود 20چادر برپا شده که روی هر چادر فامیل یک خانوار نوشته شده است.
چند زن سر یک کوچه دور هم جمع شده‌اند. یکی از آنها می‌گوید: «از لحاظ خوراک و بهداشت به ما خیلی می‌رسند ولی اگر به یکی دو خانواده چادر نرسد، ایراد بزرگی نیست، ما راضی هستیم.» او امیدوارانه به کمک‌های امدادرسان‌ها نگاه می‌کرد.


زن دیگری می‌گوید: «خانه خواهر، برادر و پدرم در خیابان آیت به‌کل از بین رفته است و حدود 18نفر از ساکنان این خانه‌ها به منزل ما آمده‌اند که طرف دیگر شهر است.» او ادامه می‌دهد: «شرایط سخت است ولی امیدوارم همه‌‌چیز زودتر تمام شود.»


محله آیت در ابتدای شهر و در مسیر رودخانه قرار دارد و به همین دلیل تخریب‌ها در آن چشمگیر است. در میانه محله مردانی که جانشان را در همین یک لا قبای تنشان نجات داده‌اند، در حال خالی‌کردن گل و لای از خانه‌هایشان هستند که  بر استواری آنها دیگر هیچ اطمینانی نمی‌توان داشت. حداقل یک متر در هر خانه‌ای گل ته‌نشین شده است.


کاش کمک‌های انسانی بیشتر بود
سیل‌زدگان دوست دارند کمک‌های مردمی ‌در خانه‌هایشان تحویل داده شود، آنها نگرانند که کمک‌ها عادلانه تقسیم نشود. یکی از آنها می‌گوید کاش کمک‌های امدادی و نیروی انسانی بیشتر بود، دست‌تنهایی خسته شده‌ایم.


دختر حاج‌درویش ساکی که از قدیمی‌ترین ساکنان شهر است، می‌گوید: وقتی پدرم اینجا خانه ساخت، هیچ خانه دیگری وجود نداشت. حالا به ما می‌گویند شما مجوز ساخت در این قسمت شهر را نداشتید. کسی نیست بگوید اگر مجوز نداشتیم چرا سند دادند، چرا خانه ما را خراب کند که حالا سیل آن‌را خراب کرد؛ حداقل در این شرایط توهین نکنید.


خسرو آذربیک، عضو انجمن احیای ارزش‌ها که برای امداد روانی به کودکان به منطقه آمده، می‌گوید: «شادی نیازی فراموش‌شده در پلدختر است. باید کاری کنیم که مردم در این روزها که بیشتر از همیشه خسته هستند، شاد بشوند و روحیه ‌خود را حفظ کنند.» او توجه به نیازهای روحی کودکان را در اولویت می‌داند و ادامه می‌دهد: «شهر باید کم‌کم برای حمایت‌های روانی آماده شود.»


تنها پل اصلی شهر به نام شهدای دولت محل تردد خودروها‌ست. بعد از این پل ساختمان‌های اورژانس، دانشکده پرستاری و سالن‌های ورزشی و وسایلشان تمامی ویران شده‌اند. در خیابان معلم جنوبی که در سیل به‌طور کامل با سیلاب‌ پر شده بود، همه مشغول کار هستند و از مغازه‌ها  کرور،‌کرورگل و لای به خیابان خالی می‌کنند ولی انگار این کار تمامی ندارد.


کل مدارس این سمت از رودخانه ویران شده است. یکی از سیل‌زده‌ها می‌گوید: دخترم می‌پرسد بابا می‌توانیم برویم آن طرف رودخانه مدرسه‌ام را ببینم.
ماشین‌آلات بزرگ دائم در حال خالی‌کردن گل از سطح شهر هستند. تصور اینکه این خیابان‌ها تا دو و نیم متر انباشته از گل بوده، دشوار است. شهر شکل آخر‌الزمان به‌خود گرفته ولی تلاش امدادگران که از نیروهای مردمی، ارتش، هلال احمر، سپاه، طلاب و... تشکیل شده‌اند، در حال کم‌رنگ‌کردن این تصویر هستند.


مردم از خانه‌هایشان گل را به کوچه‌ها می‌ریزند و بیل‌های مکانیکی آنها را از کوچه به خیابان و ماشین‌آلات و بیل‌های بزرگ در نهایت گل و لای را به پشت کامیون‌ها سوار می‌کنند.


جلوی برخی از خانه‌ها نیروهای امداد پشت هم صف بسته‌اند و گل‌‌‌آبه  را به خیابان‌های اصلی دست‌به‌دست با سطل خالی می‌کنند.
قدم‌زدن در شهر به‌دلیل گل و لای بسیار سخت است. در برخی ‌کوچه‌ها هنوز نیم‌متر سیلاب وجود دارد. زنی کنار خانه‌اش خسته چمباتمه زده و به ماشین‌هایی نگاه می‌کند که از کنار خانه‌اش عبور می‌کنند.

می‌گوید: 3دختر دارد که دوتای آنها را شوهر داده و دامادهایش کمک کرده‌اند تا گل را از خانه‌اش خالی کنند. گوشه حیاط و وسط خانه‌اش لوازم غیرقابل شناسایی پراکنده است. به چیزی شبیه ماشین‌لباسشویی اشاره می‌کند و می‌گویدکه با کمک کمیته امداد آن را خریده بودم. کتاب‌های کمک‌آموزشی تنها دختر مانده در خانه‌اش که کنکوری ‌است هم از دست رفته و نمی‌داند چه کند.


موج جدیدی از بارش در راه است حالا باران دوباره روی سقف خانه‌ها می‌کوبد، تند و بی‌امان مثل هر باران بهاری که می‌تواند و شاید بهتر است بگوییم می‌توانست نشاط را به شهر بیاورد؛ اما این باران در پلدختر فرو رفته در گل همه‌چیز را به هم می‌چسباند.
یکی از امدادگران که برای خوردن ناهار گوشه‌ای نشسته، می‌گوید: تخلیه گل از هر خانه با 8- 7 نیرو حداقل 2ساعت زمان می‌برد.


افسوس نبود 2متر دیوار ساحلی
راه منتهی به خانه‌های محله «سازمانی» هنوز کامل باز نشده و در کوچه‌های این محله گل و لای بسیاری جمع شده است. بخشی از کامیون‌های حامل گل و لای شهر بارشان را اینجا در سراشیبی شهر و در آستانه رودخانه خالی می‌کنند.

مجید از اهالی این محله می‌گوید: کوچه و خیابان‌ها درست طراحی نشده‌اند. این شهرداری اگر 200متر دیوار ساحلی زده بود، خانه‌های مردم را گل و‌لای نمی‌گرفت. سقف و دیوار خانه‌ها اگر نریخته باشد، باز هم برای تعمیر همه‌‌چیز و برگشت به زندگی نیاز به پول است. حالا با گذشت چندین روز از سیل مواد غذایی، سرویس بهداشتی، پتو و دستگاه‌های شست‌وشوی صنعتی همچنان از نیازهای اولیه و اساسی مردم شهر است، ولی در ماه‌های آینده هر آنچه  از اسباب‌و‌اثاثیه منزل در اطراف‌تان می‌بینید، مورد نیاز این مردم است، پلدختر را تنها نگذارید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha