سه‌شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۴

دخترها و پسرهای خردسالی که همه روزگار کودکی شان را دست در دست یکدیگر در کوچه‌ها و پارک‌ها پا به پای هم می‌دویدند. بامداد‌های چند رنگ به روزگار کودکی شان رنگ‌های شاد وروشن می‌زدند.

گسیختن در زمان وصل

سلامت نیوز: دخترها و پسرهای خردسالی که همه روزگار کودکی شان را دست در دست یکدیگر در کوچه‌ها و پارک‌ها پا به پای هم می‌دویدند. بامداد‌های چند رنگ به روزگار کودکی شان رنگ‌های شاد وروشن می‌زدند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ،شاید هرگز فکرهم نمی‌کردند که سال‌ها بعد دست سرد بلوغ آنها را به راه‌های متفاوتی خواهد کشاند و فرهنگ ،اجتماع و طبیعت آنها را رو در روی هم قرار خواهد داد.

نگاه منفی مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان از دیرباز وجود داشته است. دو جنس اغلب به دلیل وجود ریشه‌های تاریخی و اجتماعی، اقتضائات جنسی و دیدگاه‌های فرهنگی ، جنس مخالف خود را ملامت یا تمسخر می‌کردند.

اما از آنجا که در روزگاران گذشته مردان دست بالا را داشته‌اند فرهنگ مردسالاری اغلب ممزوج می‌شد. دیدگاه‌های منفی نسبت به زنان در فرهنگ مرد سالاری، زنان را تحقیر می‌کرد توانایی‌هایشان را زیر سوال می‌برد. بازنمایی این نگاه‌ها را می‌توان درقصه‌های عامیانه و ضرب المثل‌ها به خوبی بازیافت. در آن روزگاران، واکنش زنان نسبت به این دیدگاه وطرز تفکر اغلب سکوت بود.

چون برتری اجتماعی بر اساس تولید ثروت حاصل می‌شد و در تولید ثروت نیروی فیزیکی که منحصر به زور بازوی مردان بود نقش عمده‌ای داشت. چون زنان در این زور آزمایی به پای مردان نمی‌رسیدند به ناچار برای قرن‌های طولانی سکوتی عمیق و معنادار اختیار کردند و در عوض مردان بیشتر حرف زدند. اما با به وجود آمدن انقلاب صنعتی ، مدرنیته نیروی مردان را روی دوش ماشین‌ها انداخت و در عوض فکر، ایده وخلاقیت اهمیت یافت .

-چیزهایی که زنان هم به خوبی می‌توانستند از پس آن بربیایند-مدرنیته مردان را به کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌ها فرستاد تا به جای استفاده از نیروی فیزیکی ابداع کنند .اما به یکباره جنگ جهانی مردان را از این مکان‌ها بیرون کشید و به جنگ فرستاد. به همین خاطر زنان جای پدران و پسران و برادران خود را در کارخانه‌ها گرفتند تا چرخ تولید از حرکت باز نایستد .

از آنجا که جامعه و اقتصاد به وجود آنها نیاز داشت وارد دانشگاه‌ها شدند، هر چه بیشتر خواندند سکوت عمیقشان شکسته شد و حتی گاهی به فریاد تبدیل شد .اما این سکوت در جامعه ایرانی دیرتر شکسته شد و چون همه چیز در ایران دیرتر اتفاق افتاد صدای شکست این سکوت در لایه‌های اجتماع به شیوه‌های گوناگونی پیچید وشکل‌های مختلفی به خود گرفت .

مرغ همسایه غاز نیست

اما با این حال خطوط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی سخت درهم است. زیرا اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این جامعه با دیدگاه‌های مدرن نسبت به جنسیت در هم آمیخته و دوقطب متضاد در ذهنیت زن ومرد این سرزمین ساخته و آنها را بلاتکلیف و سرخورده در روابط با یکدیگر باقی گذاشته است.

آنها سرخوردگی‌ها ،خشم‌ها و شکست‌هایشان را با خود به جامعه ،گروه‌های همسالان و فضای مجازی می‌آورند که اغلب هم به درگیری‌ها وخشونت‌های لفظی و کلامی و حتی خانوادگی بین دوجنس می‌انجامد .

حسن می‌گوید: «زنی که مدعی روشن فکری هست و دم از حقوق برابر می‌زند نباید به مهریه ونفقه فکر کند .» عطیه می‌گوید: «مردی که تفکر مدرن دارد و معتقد است زن هم باید مثل مرد بیرون از خانه کار کند پس نباید انتظار وظایف یک زن سنتی را از همسرش داشته باشد . اگر زنان در اقتصاد خانواده باید سهیم باشند پس مرد هم باید در خانه داری سهیم باشد .

ما زنان نان آور باشیم خانه دار و بچه دار و شوهر دار هم باشیم ؟»باز هم همان حکایت تکراری سنت ومدرنیته بدون اینکه تعریف آنها را بدانیم از ویژگی هایش حرف می‌زنیم. ویژگی‌هایی که وقتی از فرهنگی به فرهنگ دیگر می‌رود مثل یک موم تغییر شکل می‌دهد. زیرا مثل جسمی سخت نیست. سیال است و متناسب با قالب‌های فرهنگی تغییر شکل می‌دهد.

گاهی برای آن قالب بزرگ است .سرریز می‌کند .گاهی شکلی معیوب به خود می‌گیرد . سیستم کار بلدی باید باشد که از آن شکلی در خور آن جامعه بسازد. این زنان ومردان که در فضای مجازی و واقعی با یکدیگر درگیر می‌شوند بارها نقد سنت ومدرنیته را خوانده یا شنیده اند . اما مانند یک دانشجوی معماری که تئوری‌ها را خوب بداند اما نتواند مدلی برای طراحی خانه اش ارائه دهد.

این نسل هم نتوانسته اند به مدلی قانع کننده در روابط خود برسند. پس مدام دیگری را مسئول ناکامی در روابط می‌دانند این مسأله زمانی حاد می‌شود که دختران و پسران ایرانی دیدگاه‌های منفی را که نسبت به جنس مقابل دارند فقط منحصر به زنان ومردان سرزمین خود می‌دانند . در کامنت‌هایی که در زیر پست‌های اینستاگرامی گذاشته می‌شود این عبارت‌ها بیش از حد به چشم می‌خورند.

«مردهای ایرانی عقلشون به چشمشون هست.»

«همه زن‌های ایرانی دنبال پول هستن .»

« تعهد در مورد همه مردهای ایرانی صدق نمی‌کنه .»

« زن‌های ایرانی همیشه توقع دارند .»

معمولا خواننده چنین کامنت‌هایی با این سوال مواجه می‌شود که زنان و مردانی که هم وطن خود را ملامت می‌کنند چقدر تجربه زیستی با زنان و مردان فرهنگ‌های دیگر را دارند که مرغ همسایه را غاز می‌پندارند؟ آزاده رهبر روان شناس معتقد است که دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد.

وی در این باره می‌گوید: «یکی از دلایل آن طبق ضرب‌المثل قدیمی مرغ همسایه غاز است می‌باشد و این موضوع به‌دلیل ناآگاهی و استنباط‌های غلط پیش می‌آید که افراد فکر می‌کنند در کشورهای دیگر همیشه روابط براساس اصول صحیحی صورت می‌گیرد، در صورتیکه این موضوع که مرد باید ثروتمند باشد و زن باید زیبا باشد حداقل در کشورهای پیشرفته بیشتر از کشور ما بصورت غیرمستقیم تبلیغ می‌شود.

البته باور قدیمی نیز پشت این تفکر وجود دارد که خانم‌ها دنبال قدرت هستند و قدرت از نظر آنها در پول و جایگاه اجتماعی همسرشان خلاصه می‌شود و همین باور قدیمی نیز درباره آقایان صدق می‌کند که زیبایی برای آنها رکنی است که برای آنها لذت بخش می‌باشد. حال جدا از تمام این دلایل قدیمی و نادرست به ریشه این معضل اگر بخواهیم بپردازیم، متوجه می‌شویم که این موضوع از تله بی ارزشی یا طرحواره نقص و شرم ایجاد می‌گردد، در این طرحواره،فرد احساس ارزشمندی پایینی دارد و معتقد است عیب و ایرادهای ذاتی زیادی دارد.

فرد اغلب از درون بابت هر مشکلی که برایش ایجاد شده خودسرزنشگری دارد، البته در طیف دیگر این طرحواره افرادی هم هستند که رگه‌های خودشیفتگی دارند و معمولا دیگران را مسئول مشکلات خود می‌دانند، از منظر اریک برن نظریه پرداز تحلیل ارتباط متقابل ، افراد خودشیفته دیدگاه «من خوبم ، تو خوب نیستی » را دارد و لذا به‌همین دلیل به‌جای اینکه مشکلات را در درون خود پیدا کند، دیگران را مقصر اصلی می‌داند.

به‌طور مثال می‌گویند که چون دخترها دنبال پول هستند و پسرها دنبال زیبایی)، اگر دختر یا پسری معیارهای آنها را نداشته باشند به‌طور بی‌رحمانه‌ای از زندگیشان حذفش می‌کنند و اگر از آنها بپرسید که چرا اینکار را کرده است با مکانیسم دفاعی دلیل تراشی، کار خود را توجیه می‌کنند.

گریز پایی در وقت دلربایی

اما گذشته از همه این درگیری‌ها به نظر می‌رسد زنان و مردان از هم راه گریزی ندارند این امر بیشتر از عوامل درونی دو جنس« جنسی و روانی» نشأت می‌گیرد تا از عوامل بیرونی .

به همین خاطر گاهی در رفتار آنها تناقض‌هایی وجود دارد که بیننده را حیران می‌کند.درگیری‌ها و خشونت‌های کلامی در فضای مجازی از یکسو و فروش بالای کتاب‌های روان شناسی با عناوین فریبنده‌ای چون راز جذب زنان یا مردان چطور جذب زنان می‌شوند؟ بیننده را با این سوال مواجه می‌کند که به راستی کسانی که روزها چنین کامنت‌هایی می‌گذارند وشب‌ها چنین کتاب‌هایی می‌خوانند به چه می‌اندیشند؟آزاده رهبر روان شناس در پاسخ به این پرسش به اجتماعی بودن انسان به طور فطری اشاره می‌کند و می‌افزاید:

«انسان به‌طور فطری موجودی اجتماعی است و رابطه جز اصلی زندگی انسان می‌باشد. اما امروزه در ایران با اینکه همه به دنبال مطالب گوناگون راجع به رابطه می‌گردند، ولی حاضر نیستند که بطور عمیق مثلا از طریق آموزش یا روانشناس ، به خودشناسی و یادگیری رابطه صحیح بپردازند.

متاسفانه در بیشتر اوقات همه ما دنبال مسکن می‌گردیم، تصور کنید دندان شما احتیاج به عصب کشی دارد و شما درد بسیار زیادی را تحمل می‌کنید حال اگر مسکن بخورید فقط برای چند ساعت درد نمی‌کشید ولی به محضی که اثر مسکن تمام شد ، دوباره درد شروع می‌شود، پس متاسفانه این روش امروزه افراد نیز فقط در حد مسکن برایشان تاثیر دارد ، افراد تا ریشه‌ای مشکلات درونی و روحی خود را رفع نکنند ، نمی‌توانند به یک رابطه سالم دست پیدا کنند.

حتی اگر اطلاعات زیادی راجع به ارتباط داشته باشند تا در جهت خود شناسی اقدام نکرده باشند نمی‌توانند در عمل از آن بهره ببرند.» این دوجنس در درون خود تعارضات حل نشده‌ای دارند که آن را از جامعه می‌گیرند.

این تعارضات را با افکار پریشان خود می‌آمیزند وبه صورت محلولی غلیظ یا رقیق به خورد افراد دیگر اجتماع می‌دهند. افرادی که این محلول‌ها را مصرف می‌کنند همیشه غریبه نیستند .

خانواده وفرزندان آنها هم سهمی از این محلول می‌برند. علی 14 ساله است و از زمانی که خود را شناخته از مادرش متنفر است چون در 4 سالگی مادر و پدرش از هم طلاق گرفته‌اند.

«‌بابام سکه‌ها رو بهم نشون داد وگفت یادت باشه که مامانت تو رو به اینها فروخت.» او هرگز دعوای اصلی پدر و مادرش را به یاد ندارد. اما چون پدر از مادرش متنفر است پس حتما مادرش زن خوبی نیست. به‌خصوص که پسرش را به سکه‌ها فروخته است. روژان 9 ساله است و از حالا با خود عهد کرده هرگز ازدواج نکند.«مردها همیشه داد می‌زنند، مثل بابام .»

واقعا بستر فعلی جامعه زمینه کاشتن بزم‌های نفرت در ذهن علی‌ها و روژان‌ها را تا حدودی دارد. شکست‌های عاطفی، نوع رفتار والدین با یکدیگر، تجربه‌های تلخ، زنان دل سوخته و مردان شکست خورده هم جنسان خود را خواسته یا ناخواسته از جنس مقابل می‌ترسانند.

آنها به حکم غریزه و سرشت از هم راه گریز ندارند و مثل کسی که این پا آن پا می‌کند مانند دوقطب غیر هم نام و هم نام آهن ربا مدام یکدیگر را جذب و دفع می‌کنند. آنها به دلیل تردید‌ها و تعارضات درونی و بیرونی هرگز به هم نمی‌رسند حتی اگر به صورت فیزیکی در کنار هم باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha