یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۴

امید یک گونی به قد و قواره‌ی کوچک خودش به دوش می‌کشد و لابه لای سطل‌های زباله بدون دستکش می‌چرخد، با انگشتان نحیف اما سیاه زباله جمع می‌کند و در گونی مندرسش جای می‌دهد. قد کوتاهی دارد که گاهی از پشت سطل زباله دیده نمی‌شود. از سنش که می‌پرسم می‌گوید: «نمی‌دونم، فکر کنم ده سالمه» اما چهرهی کودکانه و جای خالی دندان شیری پشت لبخندش نشان می‌دهد که شش تا هشت سال دارد، از بین صحبت‌هایش فهمیدم همراه پسرهای بزرگ فامیل کمتر از یک سال پیش از افغانستان به ایران آمده‌اند و هر روز هفت صبح از مرکز پسماندی در شهرری با وانت به میدان ونک می‌آیند و آخر شب با همان وانت برمی‌گردند.

فقر کودکان لا به لای طلای کثیف

سلامت نیوز:امید یک گونی به قد و قواره‌ی کوچک خودش به دوش می‌کشد و لابه لای سطل‌های زباله بدون دستکش می‌چرخد، با انگشتان نحیف اما سیاه زباله جمع می‌کند و در گونی مندرسش جای می‌دهد. قد کوتاهی دارد که گاهی از پشت سطل زباله دیده نمی‌شود. از سنش که می‌پرسم می‌گوید: «نمی‌دونم، فکر کنم ده سالمه» اما چهرهی کودکانه و جای خالی دندان شیری پشت لبخندش نشان می‌دهد که شش تا هشت سال دارد، از بین صحبت‌هایش فهمیدم همراه پسرهای بزرگ فامیل کمتر از یک سال پیش از افغانستان به ایران آمده‌اند و هر روز هفت صبح از مرکز پسماندی در شهرری با وانت به میدان ونک می‌آیند و آخر شب با همان وانت برمی‌گردند.


به گزارش  سلامت نیوز به نقل از انصاف نیوز، می‌گویم «امید نهار و شام‌ها را چطور می‌گذرانی؟»،با لبخندی می‌گوید: «از سطل زباله چیزی پیدا می‌کنم و می‌خورم، بین این زباله‌ها غذای بیشتری پیدا می‌کنم تا پایین تهران، اما بعضی شب‌ها که بقیه غذا درست می‌کنند، با هم می‌خوریم.»


 امید یکی از همان زباله‌گردهایی است که بعضی از ما پس از مواجهه با آنها در خیابان مسیر دیگری را انتخاب می‌کنیم، کودکانی که به اجبار به جای درس خواندن در این چرخه‌ی کار کثیف نقشی به عهده گرفته‌اند، نقشی که به عقیده‌ی بعضی از فعالان حقوق کودک سود بالای تجارت زباله مانع از برخورد با مافیای آن است.

کامیل احمدی پژوهشگر و انسان‌شناسی است که در چند ماه گذشته تحقیقی روی موضوع زباله‌گردی کودکان داشته است. طبق این پژوهش ۱۳۸۹۶ زباله‌گرد در تهران وجود دارد که زیر نظر پیمانکاران شهرداری کار می‌کنند اما کودکان و اتباع غیر قانونی یا در شیفت بعدازظهر مشغول می‌شوند و یا در همان شیفت صبح بین زباله‌گردهایی که نامشان در دفتر رسمی است کار می‌کنند. احمدی می‌گوید: «بعدازظهرها در تهران در عمل تمام سیستم و چشم‌های نظارتی به روی این زباله‌گردها خاموش و بسته است.» سوسن مازیارفر فعال اجتماعی و عضو جمعیت امام علی معتقد است که شهرداری در جریان زباله‌گردی کودکان است و در شناسایی‌ای که دو سال پیش جمعیت امام علی در مورد زباله‌گردی کودکان داشت، نمایندگان تمام وزارتخانه‌ها را برای بازدید از این مراکز دعوت کرد و خود شهرداری هم متوجه این موضوع شده است.

از سوی دیگر شهرام پیروزی مدیر روابط عمومی قسمت پسماند شهرداری در گفت‌و گو با انصاف نیوز اعلام کرد هیچ کودکی زیر نظر شهرداری فعالیت نمی‌کند و اگر پیمانکاری مرتکب این خطا شود با او برخورد قانونی می‌کنیم.

متن گفت‌وگوی ما  با کامیل احمدی، سوسن مازیارفر و شهرام پیروزی را در ادامه بخوانید:


کامیل احمدی: چهار هزار و هفتصد کودک زباله‌گرد در تهران داریم

کامیل احمدی درباره‌ی شرایط پژوهشی که با موضوع زباله‌گردی کودکان انجام داده می‌‌گوید که نه ماه قبل به صورت برنامه‌یزی شده در دو فاز شروع به تحقیق کرده‌اند؛ او که سرپرستی این پژوهش تحقیقی را به عهده داشته توضیح می‌دهد که اول این تحقیق از مناطق بالای تهران شروع شده چون مصرف‌گرایی در آن مناطق بیشتر است، همچنین بر این نکته تاکید دارد که از زباله‌گردها سوالات نیمه‌عمیق پرسیده شده تا جنبه‌های مختلفی از زندگی اجتماعی، وضعیت کاری، درآمد، وضعیت روحی و جسمی آنها را بررسی کنند.

این مردم شناس و پژوهشگر گفت: «بیشتر مصاحبه‌ها با تاکید روی کودکان انجام می‌شد. ۳۰۲ مصاحبه‌ انجام شد که از آنها حدود ۱۶۰ مصاحبه با کودکان زیر ۱۸ سال بود؛ این به این دلیل بود که ماهیت این پژوهش زباله‌گردی کودکان بود. همچنین در این مورد با کاسبان محلی، شهروندان عادی، اربابان و یا صاحب‌کار زباله‌گردها و مقامات شهری و مراکز پسماند هم صحبت کردیم.

برآوردی که ما در کل از تعداد زباله‌گردهای تهران داشتیم بر اساس دو فرمول انجام شد، یکی بر اساس تعداد افرادی که ما با آنها مصاحبه کردیم، ضرب در تناژ یا کیلویی که اینها جمع می‌کردند، ضرب در پسماند و زباله‌ای که در کل شهر تهران تولید می‌شد که بخشی از آن در آمارهای رسمی شهرداری بود. البته اینکه چه تعدادی زباله‌گرد در تهران موجود است، توسط برخی از مدیران مدیریت پسماند شهرداری تهران ۱۵ هزار نفر برآورد می‌شود اما آمار ما ۱۳۸۹۶ نفر بوده است.

یک سوم این تعداد را با برآورد مدیریت پسماند و مطابق با داده‌های خودمان درآوردیم که این تعداد چیزی حدود ۴ هزار و هفتصد و خرده‌ای نفر کودک هستند، البته اگر سن کودکی را کمتر از ۱۸ سال در نظر بگیریم.

پس با این نکته ما به آمار ۴۷۰۰ نفر از زباله‌گردهای غیررسمی در سطح تهران می‌رسیم که یک سوم کل زباله‌گردها هستند و در کل این ۱۵ هزار زباله‌گرد به عنوان نیروی کار، ثبت رسمی نشده‌اند به خصوص در مورد این کودکان به دلیل سن پایینشان در دفاتر رسمی شهرداری هیچ نام و نشانی نیست.»


کودکان و مهاجران غیر قانونی نیروی ارزان هستند

سرپرست این پژوهش که در مورد زباله‌گردی است توضیح می‌دهد که شهرداری، ۲۲ منطقه‌ی تهران را به پیمانکاران اجاره می‌دهد، بین پیمانکاران مزایده‌هایی برگزار می‌شود که نتیجه‌ی آن از پیش مشخص است و در واقع نیمه‌ شفاف هستند. او در مورد اتفاقاتی که بعد از اجاره‌ی منطقه توسط پیمانکار می‌افتد، گفت: «پیمانکار وقتی منطقه را اجاره می‌کند تمام پسماند آن منطقه را جمع می‌کند. شیفت صبح مختص افرادی است که پیمانکار آنها را استخدام رسمی کرده است، یعنی برخی از آنان در سازوکار رسمی شهرداری ثبت شده‌اند که حدود دوهزار نفر هستند و این تعداد بیمه هم دارند، اما همین موضوع هم با نبود شفافیت مواجه است؛ چون ساعت کار به شکل واقعی رد نمی‌شود و مهم‌تر از این، بین کسانی که در شیفت صبح کار می‌کنند افراد غیر قانونی هم فعال هستند. حتی گاهی کودکان هم میان آنان دیده می‌شوند؛ زیرا به این صورت هزینه‌ی کمتری متحمل می‌شوند، برای کار ارزان‌تر مهاجران غیرقانونی را با کارگرانی که اجازه‌ی کار دارند همراه می‌کنند و در این ادغامی که اتفاق می‌افتد نیروی کار صبح مشغول جمع آوری پسماند با ماشین‌های وانتی، غرفه‌های بازیافت و یا زباله‌گردهای چرخی و کتفی می‌شود. تا ساعت سه یا چهار بعد از ظهر این روند ادامه دارد و بعد از آن افراد دیگری شهر را تحویل می‌گیرند که زباله‌گردهای غیررسمی هستند.»

احمدی از افرادی می‌گوید که زباله‌گردها به او ارباب می‌گویند، ارباب یا صاحبکار افرادی هستند که نیروی کار مورد نیاز خود را از افغانستانی‌ها و از اقوام خود برمی‌گزینند که از اعتماد کامل نسبت با آنها برخوردار هستند و با پیمانکار به عنوان صاحبکار وارد معامله و کرایه‌ی ناحیه‌ها می‌شوند.

کامیل احمدی در این‌باره توضیح داد: «ارباب با پیمانکار وارد معامله می‌شود. به ازای هر نفر از یک میلیون و نیم تا سه میلیون به پیمانکار داده می‌شود و هر چقدر مناطق پر سودتر و بالاشهرتر باشد میزان این پول که به آن “رسوم” گفته می‌شود بیشتر است. براساس این پول شخص زباله‌گرد از طرف پیمانکار مجاز به جمع کردن زباله در آن منطقه یا ناحیه‌ی مشخص برای ارباب خود است؛ پیمانکار ناظرانی دارد که معمولا با ماشین‌های دو کابینه منطقه را نظارت می‌کنند و چون از هر فرد زباله‌گرد در گوشی عکس دارند بنابراین افردی که سر سطل‌های زباله می‌بینند با عکس‌ درون گوشی مطابقت می‌دهند و اگر به اصطلاح آن زباله‌گرد آشغال دزدی کرده باشد، یعنی به منطقه‌ای دیگر رفته باشد و یا عضو زباله‌گردان آن منطقه نباشد و رسومی برای آن پرداخت نشده باشد با خشونت با او رفتار می‌کنند، زباله و چرخ او را می گیرند و گاهی کتکش هم می‌زنند. البته اتفاق افتاده که او را اینقدر نگه می‌دارند که ارباب او هر کسی که باشد در ازای مبلغی پول او را آزاد کند و به نوعی جریمه‌ی ورود به منطقه‌ی رسوم نشده را می‌پردازد. از آنجا که زباله‌گردها به محله‌ها، خیابان‌ها و مرزبندی مناطق آشنا نیستند این موارد به کرات اتفاق می‌افتد و به این وسیله و با اعمال خشونت پیمانکاران، کرامت انسانی آنان از دست می‌رود.

پس تمام کسانی که در شیفت بعدازظهر کار می‌کنند تحت فرمان صاحبکاران خُرد که آنان نیر تحت پوشش پیمانکار منطقه هستند که در نهایت زیرنظر شهرداری است؛ درواقع هر تخلفی که پیمانکار مرتکب می‌شود مسوولیت قانونی آن بر عهده‌ی شهرداری آن منطقه است زیرا نظارت کافی وجود نداشته و به طور عمدی از تخلفات عریان پیمانکاران چشم‌پوشی می‌شود .

از لحاظ حقوقی بعدازظهرها در تهران عملا تمام سیستم و چشم‌های نظارتی خاموش و به روی این زباله‌گردها بسته می‌شود. این یک رویه‌ی مداوم و پی‌درپی برای ۳۶۵ روز سال است. شهرداری یا هیچ نهاد دیگری در تهران نمی‌تواند این موضوع را انکار کند که پیمانکاران از زباله‌گردهای غیر قانونی و کودکان استفاده می‌کنند و حتی برخی از آنان در محل‌های اسکان پسماند شهرداری جمع آوری و تفکیک میکنند و آنجا زندگی هم می‌کنند. پس این یک راز شفاف است و به خاطر نبود نظارتی که عمدا اعمال نمی‌شود از بعدازظهر تا پاسی از شب سیستم زباله جمع کنی تهران به این شکل غیر قانونی است.

کودکانی که زباله‌گردی می‌کنند، به دلیل رعایت نکردن مسایل بهداشتی از قبیل دستکش، ماسک و وسایل ایمنی، در نهایت اولین بیماری‌هایی که به آن دچار می‌شوند بیماری پوستی است. طبق یافته‌های میدانی این پژوهش خیلی از این بچه‌ها دچار عفونت و کبودی می‌شوند، یا بسیاری از آنها مبتلا به رشک می‌شوند، یا لکه‌های پوستی می‌گیرند که خیلی از آنها ماندگار می‌شود. همه‌ی اینها به دلیل تماس با زباله‌های آلوده و بیمارستانی است، خیلی از این بچه‌ها دستشان با شیشه، آمپول، آلومینیوم و کاغذهای تیز بریده و زخمی می‌شود و وقتی بریده می‌شود وسایل پانسمان ندارند و قاعدتا بعد از مدتی محل جراحت عفونت می‌کند.

بیماری‌های دیگری که امکان دارد این افراد با آن درگیر شوند، بیماری‌های تنفسی است، مخصوصا در فصل تابستان و فصل گرما که سطل‌های زباله‌ی دربسته باکتری زیادی را در اثر گرما تولید می‌کنند. ما برخی از موارد را ثبت کردیم که بچه‌ها از مشکل کلیه رنج می‌برند، دلیل این مشکل این است که معمولا در جنوب تهران در کوره‌های آجرپزی و اتاقک‌هایی که در مزارعی به صورت دست‌ساز درست کرده‌اند و به آن گود می گویند ، زباله‌ها را آخر شب برای تفکیک با خود به محل زندگی‌شان می‌برند و در شیفت صبح به صورت دستی تفکیک می‌کنند و شب‌ها کنار همان زباله‌ها می‌خوابند که روی وضعیت جسمی‌شان تاثیر می‌گذارد.

مهم‌تر از آن این است که آب آشامیدنی شهری در آن مناطق وجود ندارد و آب را به صورت تانکری خریداری می‌کنند و چون معمولا این آب ضد عفونی نشده است افراد را دچار بیماری عفونی می‌کند. میزان دسترسی آنان به استحمام نیز کم است و گاهی برای آن نیز باید به صاحبان گود پول پرداخت کنند.

از سوی دیگر موضوع خشونت مهم است؛ یکی از مواردی که نه فقط از طرف شهرداری بلکه از طرف شهروندان هم روی این بچه‌ها و در کل زباله‌گردها اعمال می‌شود. به خاطر موقعیت غیرقانونی‌ای هم که این مهاجران دارند در عمل دسترسی آنان به عنوان شهروند به مراکز انتظامی و تنظیم شکایت وجود ندارد و خود نیز از ترس دستگیری و رد مرز شدن تمایلی به پیگیری موارد خشونت و دزدی ندارند.»


کودکان زباله‌گرد در معرض خشونت برخی ماموران شهرداری و مردم هستند

کودکان زباله‌گرد در بیشتر موارد از مردم عادی در کوچه و خیابان دوری می‌کنند و گاهی اگر احساس امنیت نکنند امکان دارد حتی در پاسخ به یک لبخند ما بی‌توجه باشند و حتی فرار کنند، یکی از دلایل این برخورد نشان از آن دارد که کودک در معرض آسیب و خشونتی واقع شده که حس اعتماد در او را به شدت کاهش داده است. کامیل احمدی درباره‌ی خشونت‌هایی که به این کودکان می‌شود گفت: «نامهربانی‌ای که ما شهروندان تهرانی با زباله‌گردها داریم درصد بالایی از خشونت‌های کلامی و فیزیکی را به خود اختصاص می‌دهد که البته ریشه در نگاه منفی برخی از ما به افغانستاهی‌ها دارد، در کل ما مردمان غربیه‌پذیری نیستیم.

بعضی از این بچه‌ها به دلیل اینکه چرخی و یا کتفی کار می‌کنند، گاهی به مدت کوتاهی سد معبر می‌کنند و به خاطر ترافیکی که ایجاد می‌شود مورد خشونت فیزیکی قرار می‌گیرند و گاهی از آنها دزدی و زورگیری هم می‌شود. همچنین تعداد زیادی از این کودکان توسط ناظرین، پیمانکاران و برخی ماموران شهرداری کتک می‌خورند.

در کل افراد زباله‌گرد حدودا از ۱۵۰ تا ۱۷۰ کیلو زباله در طول شیفت کاری خود جمع می‌کنند. از ساعت سه بعدازظهر تا حدود دو نصفه شب زباله‌ جمع می‌کنند و بیشتر زباله‌ها را در جای معینی می‌گذارند و بعد برمی‌گردند سرکار و دوباره زباله جمع می‌کنند.

باتوجه به اینکه کودکان جثه‌ی بدنی کوچک‌تری دارند مقدار زباله‌ی کمتری جمع می‌کنند و میانگین درآمد اینها بین پنچاه تا هفتاد هزار تومان در روز است که چیزی در حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از این مقدار پول را خرج زندگی ماهیانه در ایران می‌کنند و باقی مانده‌ی پول را سر ماه به افغانستان می‌فرستند، چون بسیاری از این کودکان برای امرار معاش خانواده‌های خود به ایران آمده‌اند و یا فرستاده شده‌اند.»


نام کودکان زباله‌گرد در هیچ دفتر رسمی‌ای ثبت نمی‌شود

این مردم‌شناس به این نکته اشاره کرد که کودکان به دلیل سن کمی که دارند و همچنین مهاجران غیرقانونی به دلیل قانونی نبودن حضورشان در کشور، نامشان در هیچ دفتر رسمی‌ای ذکر نشده که این موضوع مضرات بسیاری برای آنها دارد. احمدی در ادامه گفت: «استفاده‌ی پیمانکاران از بچه‌ها به این دلیل است که کودکان نیروی کار ارزان هستند، مهاجران در تمام دنیا یکی از توده‌های انسانی عظیم کارگری ارزان قیمت هستند که تبعات حقوقی و قانونی هم برای صاحب‌کار در پی ندارند. در حقیقت هیچ مسوولیت حقوقی و قانونی متوجه صاحب‌کار و پیمانکار نمی‌شود. نام این افرد در هیچ دفتر رسمی و قانونی‌ای ثبت نشده است و هرگونه پیش آمد و صدمه‌ی کاری و حتی فوت، مسوولیتی را متوجه صاحب‌کار و پیمانکار نمی‌کند.

جدا از تمام اینها چون این افراد بیمه نمی‌شوند، برای صاحب‌کار بسیار ارزان‌تر تمام می‌شود. صاحب‌کاران بیشتر از افراد غیرقانونی استفاده می‌کنند زیرا به‌راحتی هم می‌توان آنها را از کار بی‌کار کرد؛ یعنی تا جایی که پیمانکار و ارباب بخواهد با اینها کار می‌کند. بنابراین به دلیل ارزان بودن این نیروی کار بیشتر زباله‌های تهران توسط زباله‌گردهای غیرقانونی و کودکان جمع‌آوری می‌شود که در وهله‌ی اول سود بالایی برای پیمانکار و بعد برای اربابان دارد. شهرداری هم از این موضوع نفع می‌برد؛ و همچنین متوجه تمام این ساز و کار هم هست و قاعدتا نمی‌تواند انکار کند که حجم عظیمی از این ۱۴ هزار نفر که در سطح تهران زباله جمع می‌کنند از کجا آمده‌اند زیرا فقط ۲۰۰۰ نفر به عنوان پرسنل پسماند تهران ثبت رسمی شده‌اند و و نمی‌توانند انکاری بر ماهیت این موضوع داشته باشند. با اینکه بخش زیادی از زباله‌های تهران توسط این افراد جمع می‌شود ولی چون ظاهری قانونی برای شهرداری دارد می‌گویند تمام تخلفات متوجه پیمانکار است و خود را از آن مبرا می‌کنند.

گاهی بعضی از این پیمانکاران را جریمه می‌کنند ولی این جریمه کردن به دلیل به کارگیری افراد غیرقانونی نیست و جواب روشنی در مورد به کارگیری مهاجران غیرقانونی از سوی پیمانکاران ندارند و اگرچه تمایلی به اعلام این موضوع ندارند ولی مدیریت شهری همواره بیم آن را دارند که فشار و نظارت زیاد باعث میشود پیمانکاران تصمیم به اعتصاب و جمع نکردن زباله بگیرند و تهران دچار بحران شود.»


یکی از مشکلات تفکیک نکردن زباله از مبدا است

احمدی یکی از دلایل گسترش زباله‌گردی را تفکیک نکردن زباله در مبدا یعنی در منازل می‌داند و می‌گوید: «در مدیریت پسماند مشکلی که وجود دارد تفکیک نکردن زباله از مبدا است. ما به عنوان شهروند این مسوولیت را داریم و به‌درستی آن را اجرا نمی‌کنیم و از تبعات زیست‌محیطی آن نیز به شدت غافل هستیم. به خاطر فرهنگ مصرف‌گرایی که داریم و به این خاطر که زندگی شهری به شدت ما را تنبل کرده و این تنبلی به نوعی راحتی را در مصرف به وجود آورده، هیچ وقت سوال نمی‌کنیم این انبوه زباله را چرا تولید می‌کنیم، چرا باید در مغازه‌ها از کیسه های پلاستیکی برای هر خریدی استفاده کنیم و از خودمان به خاطر این همه زباله که در غداهای بیرون‌بر و خریدهایمان و بطری‌های آبی که هر روزه مصرف می کنیم هرگز سوال نمی پرسیم. به همین دلیل شهرداری باید آموزش چهره به چهره و در درب منازل را که در دهه‌ی ۷۰ شروع و بعد متوقف کرد در دستور کار جدی قرار بدهد. تبلیغ دوری از مصرف‌گرایی و درست مصرف کردن در رسانه‌ای مثل صداوسیما به شدت پایین آمده است. حتی هزینه‌ای که باید صرف این شکل تبلیغات شود و شهرداری از بیلبوردهای شهری برای تبلیغ درست مصرف گرایی استفاده کند بیشتر برای کارهای تجاری کرایه داده می‌شود.

بخش دیگر مسوولیت به شورای شهر باز می‌گردد که بازوی اجرایی و نظارتی شهرداری‌ها است. آنها در عمل به موضوع زباله و حجم انبوه فساد و رانت موجود در آن ورورد نکرده‌اند و یا از آن غافل هستنند.

بخش دیگری از مشکل ما مکانیزه نبودن پسماند در تهران است و تنها مرکز نیمه مکانیزه در آرادکوه است و بقیه به شکل سنتی و کلاسیک هستند؛ برای همین متوسل به نیروی یدی و انسانی هستیم.

به نظرم از راه‌های حل این مشکل، یکی مکانیزه کردن تفکیک پسماند شهری است و دوم تغییر نگرش در شیوه‌ی مدیریت شهری مبتنی بر آموزش شهروندان است که خیلی می‌تواند تاثیرگذار باشد. استفاده از ظرفیت‌های تبلیغ صداوسیما و سیستم بیلبوردهای شهری توسط شهرداری خیلی کمک‌کننده است.

در نهایت هم اعمال نظارت بر سیستم کنونی پسماند شهر تهران و نظارت بدون اغماض و قاطع بر عملکرد پیمانکاران برای استفاده نکردن از کودکان برای زباله جمع‌کنی، ساماندهی زباله گردان و فراهم آوردن شرایط ورود آنها به اشتغال رسمی و برخورداری از پوشش‌های قانونی از قبیل بیمه‌ی کاری، اسکان مناسب می‌تواند شروع خوبی باشد. بخش دیگری از این راهکار را می‌توان در تغییر و اصلاح قوانین موجود و هر چه زودتر به ثمر رسیدن و تبدیل لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که سالها است در انتظار تبدیل شدن به قانون است و البته گنجاندن موارد هرچه بیشتر حمایت از کودکان کار و زباله‌گرد در این لایحه دید.»


فعال اجتماعی: موقع بازدید کودکان را از مرکز خارج می‌کنند

در اطراف احمدآباد مستوفی همراه چند مددکار به سراغ کاظم [نام مستعار] پانزده ساله می‌رویم، که از ده سالگی در کارگاه‌های زیرزمینی مشغول کار بوده و به تازگی کار تفکیک زباله در خانه را انجام می‌دهد. سوار بر دوچرخه رکاب‌زنان به ما نزدیک می‌شود و بعد از چند دقیقه شروع به صحبت می‌کند، از او می‌پرسم این زباله‌ها را چطور تحویل آنها می‌دهی؟ می‌گوید: «خودشان با وانت می‌آیند و این زباله‌ها را می‌برند، اما چون مادرم و خواهر و برادر کوچکم در خانه تنها هستند معمولا جای دیگر قرار می‌گذارم و یا خودم برای آنها می‌برم.»

می‌پرسم وانت‌ها برای شهرداری است؟ می‌گوید: «روی بعضی وانت‌ها یک چیزهایی نوشته که فکر کنم برای شهرداری است.»

سوسن مازیارفر که چند سالی است که با کودکان آسیب دیده در ارتباط است و پژوهشی مربوط به کودکان زباله‌گرد در جمعیت امام علی انجام داده است، از تجربیات خود به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «به دو شیوه کودکان را به کار می‌گیرند یا پیمانکاران شهرداری مستقیم با کودک در ارتباط هستند و یا پیمانکاران شهرداری سراغ مراکز تفکیک زباله می‌روند و با آنها در ارتباط قرار می‌گیرند.

دو سال پیش به ازای هر کودک ۸۰۰ هزارتومان به پیمانکار شهرداری می‌دادند ولی اسفند ماه که دوباره تحقیق کردیم متوجه شدیم این مبلغ به یک میلیون و دویست هزار تومان رسیده یعنی صاحب گاراژ یک میلیون و دویست هزار تومان به پیمانکار شهرداری می‌دهد؛ در واقع زباله‌هایی که بچه‌ها جمع می‌کنند به صاحب گاراژ می‌دهند و صاحب گاراژ این زباله‌ها را تفکیک می‌کند و به قیمت بالاتر می‌فروشد.

در مراکز رسمی شهرداری هم بچه وجود دارد، یکی از این مراکز در افسریه است. صاحب مغازه‌های اطراف گاراژ می‌گفتند اینجا پر از کودک است و وقتی بدانند بازرس می‌آید بچه‌ها را از کوچه پشتی بیرون می‌فرستند.

طبق آمار ما ۵۳ درصد زباله‌گردها در مراکز پسماند زندگی می‌کنند که محیطی به شدت غیربهداشتی است، پر از جانواران موذی و موش است، ما عکس‌های زیادی داریم که موش تن بچه را مثل دست و صورت را زخم کرده و خورده است. در مواردی بین این کودکان بیماری هپاتیت و سل، عده‌ای بیماری ستون فقرات، انواع بیماری‌های پوستی و اسهال‌ها را پیدا کردیم.

برای طرح کعبه‌ی کریمان آن زمان که هنوز خیلی افراد آگاه نبودند و اجازه می‌دادند داخل مرکز شویم، ما خبرنگار همراه خودمان بردیم حتی یک اتوبوس از نمایندگان تمام وزارت‌خانه‌ها را به آنجا بردیم و محیط مراکز پسماند را دیدند و دیگر نمی‌توانند این موضوع را تکذیب کنند.

بیشتر این کودکان آرزوی تحصیل دارند و اتباع هستند، در بین این افراد دختر زباله‌گرد هم وجود دارد، حتی ما بچه‌ی پنچ ساله‌ی زباله‌گرد هم پیدا کردیم.»


شهرداری: کودک زباله‌گرد نداریم

شهرام پیروزی مدیر روابط عمومی قسمت پسماند شهرداری در این‌مورد به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «شهرداری تهران ۲۲ منطقه دارد و در هر منطقه ۲۲ پیمانکار که بر اساس مزایده‌‌ی ویژه برنده می‌شوند، این پیمانکاران زیر نظر شهرداری مناطق کار خود را انجام می‌دهند. به هیچ وجه و دوباره تاکید می‌کنم، به هیچ وجه برای جمع‌آوری زباله‌ها حق استفاده از کودکان و یا اتباع بیگانه که به هر شکلی به صورت غیر مجاز در کشور فعالیت می‌کنند ندارند و در صورت مشاهده تذکر کتبی می‌گیرند و جریمه‌ی سنگین می‌شوند و اگر باز هم تکرار شود، قرارداد با شخص فسخ می‌شود.

سازمان مدیریت پسماند که در راس آن آقای عبدلی قرار دارد به عنوان ناظر عالی بر عملکرد مناطق است یعنی ما نیروی اجرایی در منطقه نیستیم ما ناظر ارشد در این گونه تعاملات هستیم، در صورت مشاهده‌ی اینگونه اعمال آن را گزارش می‌کنیم.

پیروزی درمورد پژوهشی که توسط کامیل احمدی انجام شده است گفت: تحقیقی که این پژوهشگر انجام داده درست است و در سطح شهر کودکانی را می‌بینیم که در سطل‌های زباله به زحمت تا کمر خم می‌شوند و پسماندهای خشک ارزشمند را جدا می‌کنند و به عوامل می‌دهند، در واقع از این راه پول در‌می‌آورند. اینها به هیچ وجه زیر نظر پیمانکاران شهرداری کار نمی‌کنند، بلکه این افراد نیروهای غیر مجاز جمع‌آوری پسماند خشک هستند که در حواشی تهران فعال‌ هستند.

در اینجا لازم است که من توضیح دهم شهرداری تهران قدرت اجرایی و قضایی برخورد با این افراد را ندارد؛ یعنی در صورت مشاهده‌ی کودک زباله‌گرد نمی‌توانیم او را بازداشت کنیم، درواقع قانونی در این زمینه نداریم ولی با نیروی انتظامی تعاملی داریم که در طرح‌های مختلف با هم همکاری داریم که این افراد را جمع‌آوری می‌کنند و در صورت غیرقانونی بودن حضورشان آنها را رد مرز می‌کنند.

او در پایان درباره‌ی حضور کودکان در برخی مراکز پسماند شهرداری گفت: در صورت مشاهده‌ی کودک کار در مراکز پسماند شهرداری، بار کودک را از او می‌گیریم و با پیمانکاری که با ما همکاری می‌کند برخورد قانونی می‌کنیم که موارد این شکلی هم داشتیم که مجبور به برخورد شدیم. این موضوع نیاز به یک مشارکت مردمی دارد زیرا اگر من به عنوان شهروند زباله‌های خودم را تفکیک کنم و در همان ابتدا آنها را تحویل عوامل شهرداری بدهم دیگر افراد سودجو از این موقعیت استفاده نمی‌کنند که کودکان زباله‌گرد مجبور باشند تا کمر در سطل‌های زباله خم شوند.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha