شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۱
کد خبر: 284605

وقتی دو نفر تصمیم می‌گیرند باهم زندگی کنند، حتماً می‌دانند که در طول مسیر برای هریک از آنها تجربیات تلخی روی خواهد داد: مرگ عزیزان، بیماری، شکست، شرایط روحی بدی که به یکباره گریبان را می‌گیرد و دیگر شرایطی که ثمره‌اش غم و افسردگیست. اغلب مواقع شریک زندگی اولین فردی است که انسان در مواقع دشوار برای به دست آوردن آرامش به او رجوع می‌کند. در واقع خیلی وقت‌ها آدم جز همسر خودش، پناه دیگری ندارد. اما باید گفت که دلداری دادن به همسر در عین اینکه یکی از ساده‌ترین کارهاست، اما در عمل یکی از دشوارترین وظایف همسران نیز به‌شمار می‌آید.

وقتی همسرمان عزادار می‌شود؛ چه کنیم؟

سلامت نیوز-*عطیه میرزا امیری: وقتی دو نفر تصمیم می‌گیرند باهم زندگی کنند، حتماً می‌دانند که در طول مسیر برای هریک از آنها تجربیات تلخی روی خواهد داد: مرگ عزیزان، بیماری، شکست، شرایط روحی بدی که به یکباره گریبان را می‌گیرد و دیگر شرایطی که ثمره‌اش غم و افسردگیست. اغلب مواقع شریک زندگی اولین فردی است که انسان در مواقع دشوار برای به دست آوردن آرامش به او رجوع می‌کند. در واقع خیلی وقت‌ها آدم جز همسر خودش، پناه دیگری ندارد. اما باید گفت که دلداری دادن به همسر در عین اینکه یکی از ساده‌ترین کارهاست، اما در عمل یکی از دشوارترین وظایف همسران نیز به‌شمار می‌آید.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، وقتی همسرتان عزادار یا ناراحت است، باید بهترین کارها را برای آرامش بخشیدن به او انجام دهید. ما در این مقاله، تعدادی از بهترین کارهایی را که می‌توان برای دلداری دادن به همسر داغدار یا شکست‌خورده انجام داد، به شما می‌گوییم.

در مقابل گریه کردن او ممانعت نشان ندهید:

جمله «گریه نکن» هرچقدر عاشقانه و دلسوزانه باشد، اما یکی از آن جملاتی‌ست که به شدت مخرب است. چراکه گریه یکی از طبیعی‌ترین واکنش‌هایی‌ست که هر فردی در مواجهه با غم به سراغش می‌رود. برعکس اگر همسرتان گریه نکرد باید نگرانش شوید. چون هیجانات او هنوز بروز بیرونی نداشته و این به روان او آسیب می‌زند. نکته بعدی این است که با به‌کاربردن جمله دستوری «گریه نکن»، از همسر خود می‌خواهید احساسات و عواطفی که به او حمله کرده را نادیده بگیرد و شما هم به‌نوعی با این جمله احساسات او را کم‌اهمیت می‌شمارید. گریه کردن یکی از ابتدایی‌ترین و لازم‌ترین شروط برای فرایند تسلی‌ست. به او اطمینان دهید که با گریه کردن هیچ کار عجیبی نمی‌کند و فقط موقعی که شروع به گریه کرد از روی محبت دستش را بگیرید یا او را در آغوش بکشید.

احساسات منفی او را درک کنید:

برای برون ریزی غم، همه افراد گریه کردن را انتخاب نمی‌کنند. بعضی از آدم‌ها سخت گریه می‌کنند و در مواقع غم‌بار زندگی‌شان هم نمی‌توانند راحت گریه کنند. بنابراین برون‌ریزی هیجانی خود را به صورت‌های دیگری نشان می‌دهند. ممکن است برخی از افراد غم خود را به‌شکل خشم، افسردگی، فریاد، گیردادنهای بی‌منطق و جیغ بروز دهند. شریک شما باید احساسات خود را به هر شکلی که دوست دارد بروز دهد. شما باید این حق را برای او قائل باشید. اگر سعی کنید بر اثر قصد و نیت پاک عواطف او را سرکوب کنید، مصیبت و ناراحتی او را بی‌اهمیت شمرده‌اید.اگر دیدید در آن برهه او بیشتر از هروقت دیگری به شما گیر می‌دهد و بهانه‌گیر شده است، شما واکنشی نشان ندهید. صبور باشید و با مراعات کردنش بگذارید پروسه سوگ او بگذرد.

گاهی سکوت کنید:

برای دلداری دادن به همسر‌تان لازم نیست حتماً حرف بزنید. گاهی اوقات زبان از بیان خیلی چیزها ناتوان و قاصر است. خود را مجبور نکنید که وقتی شریک زندگی‌تان در سکوت گریه می‌کند، حتماً چیزی بگویید و سکوت را بشکنید. این کار شما ممکن است او را عصبانی کند. او فقط باید از اینکه شما کنارش هستید خیالش آسوده باشد. اگر ساعت‌ها هم در تختخواب، روی کاناپه یا نیمکت پارک در سکوت گذراندید، از این سکوت استقبال کنید و تنها با نوازش کردن او را آرام کنید.

به او گوش دهید:

وقتی انسان داغی می‌بیند، نیاز دارد که در آن مصیبت یا بعد از اینکه کمی از آن غم گذشت، با حرف زدن تخلیه هیجانی کند. در این مواقع ممکن است آن فرد به شدت در مورد احساساتی که دارد خودافشایی کند. یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی که شما در این دوره برعهده دارید، نقش شنونده است. شنونده‌ای که به گوینده این اطمینان را بدهد که حرف‌هایی که گفته می‌شود را می‌شنود و برای آن ارزش قائل است. هنگامی‌که همسرتان با شما حرف می‌زند دائم با سوال‌ها یا سخنان خود، حرف او را قطع نکنید، میان صحبت‌هایش خمیازه نکشید، مستقیم به چشمان او نگاه کنید و با تکان دادن سر، حرف‌هایش را تایید کنید. شاید او بخواهد درباره خاطرات کودکی خود با عزیز ازدست‌رفته‌اش مدام با شما صحبت کند و یا علت مرگ او را بررسی کند. بگذارید این کار را بکند. حتی اگر حرف‌هایش را هربار تکرار می‌کند، به او نگویید که حرف‌هایش دارد تکراری می‌شود.

خاک سرد نیست!

بعد از اینکه پروسه سوگ طی شد، همسرتان دیگر مثل اوایل هر روز گریه نمی‌کند و به زندگی عادی خود برمی‌گردد. دوباره صدای خنده‌هایش در خانه می‌پیچد و اوضاع مانند قبل از آن روزهای اندوهبار می‌شود. اما این واقعیت وجود دارد که او هیچ‌وقت فوت عزیزش را فراموش نخواهد کرد. باید تا آخر عمر غم همسرتان را قبول کنید. اگر در مواقع خوب و در مراسمات شادی یکدفعه در خود فرو رود و لبخند روی لبش خشک شود، این بدان معنی‌ست که یاد یکی از خاطراتش با عزیز از دست رفته‌اش افتاده. او را درک کنید و در این مواقع به او اصرار نکنید که خودش را جمع کند!

به او محبت صادقانه کنید

در مواقع سوگ، فرد بیشتر از هروقت دیگری شکننده می‌شود و نیاز به حمایت عاطفی دارد. اما محبت‌های الکی و افراطی را هم متوجه می‌شود و پس می‌زند. چون خیال می‌کند به او ترحم می‌کند و غرورش جریحه‌دار می‌شود. در لحظات غم و اندوه، شریک زندگی‌تان با جملات تکراری که عمدتا به قصد آرامش‌بخشی گفته‌ شده‌اند، روبه‌رو می‌شود و این شما هستید که باید تنها منبع حمایت صادقانه و اصیل برای او باشید. در این مواقع خیلی از افراد، خصوصا مردها، فراموش می‌کنند که شریک زندگی دارند و می‌توانند از راهنمایی‌های او هم بهره‌مند شوند. به همین خاطر سعی می‌کنند مشکلات خود را خودشان حل کنند. گاهی، راه‌حل اصلی این است که به همسرتان یادآور شوید که کنارش هستید.
*کارشناس ارشد روانشناسی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha