سلامت نیوز: فرد نابینا چگونه درس میخواند؟ چطور از خیابانهای شلوغ شهر عبور میکند؟ چرا این قشر از جامعه را کمتر در مراکز فرهنگی و هنری میبینیم؟ و دهها سوال دیگر. شاید در زندگی روزمره بارها این پرسشها از ذهنتان گذشته باشد؛ پرسشهایی که در برخی از روزهای سال با توجه به نامگذاریهای تقویمی بیشتر در جامعه به وجود میآید؛ روزهایی مانند پانزدهم اکتبر (بیستوسوم مهر) روز جهانی عصای سفید و اول آذرماه آغاز هفته روشندلان.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شهروند، این پرسشها را با علیاکبر جمالی، مدیرعامل انجمن نابینایان ایران مطرح کردیم. او در گفتوگو با «شهروند» از مشکلات نابینایان گفت و از اهمیت اجرای قانون جامع حمایت از معلولان.
انجمن نابینایان ایران نخستین تشکل جامعه نابینانان در کشور است. این تشکل چگونه اداره میشود؟
انجمن نابینایان ایران در سال ۷۳ بهعنوان موسسهای خیریه ثبت و تأسیس شد. هدف ما احقاق حقوق نابینایان در کشور بود. نحوه اداره و تشکیل ساختارهای اجرایی هم کاملا دموکراتیک و انتخاباتی است. در مرحله اول اعضا طبق اساسنامه مجمع عمومی را انتخاب میکنند و در مرحله بعد منتخبان هیأتمدیره را برمیگزینند.
به چه افرادی حق رأی داده شده است؟
اعضای پیوسته انجمن. در انجمن دو گروه با عنوان اعضای عادی و اعضای پیوسته حضور دارند. افرادی که در انجمن بهعنوان عضو پیوسته تعریف شدهاند، میتوانند در انتخابات شرکت کنند.
اعضای پیوسته در انجمن چند نفرند؟
حدود ۳۰۰ نفر
با توجه به میزان جامعه نابینایان، محدود به نظر میآید.
بله، محدود است. معیارهایی در نظر گرفتهایم و علاقهمندیم افراد تحصیلکرده و شناختهشده بهعنوان عضو پیوسته در انجمن فعالیت و در تصمیمگیری با ما همراهی کنند. همین موضوع شاید به میزان اندکی باعث شده اعضای پیوسته در انجمن محدود باشد. البته این نگاهی جبری نیست. هدف ما در جذب اعضای پیوسته تحصیلکردگان هستند، اما جبر و قانونی در اینباره لحاظ نداریم. حدود ۵هزار عضو عادی هم در انجمن فعال هستند. این افراد علاقه ندارند بهصورت فعال با انجمن همکاری کنند. بیشتر اعضا دریافتکننده خدمات هستند تا فعال. البته دلیل اصلی کوچکبودن انجمنها موازیکاری دیگر انجمنهاست. ما کانونهای بسیاری داریم که با مشارکت جامعه نابینایان فعال هستند؛ بهطور مثال در تهران موسسه عصر سفید یا کانون معلولان زیر نظر شهرداری فعالیت میکند. در استانهای دیگر هم سمنها و کانونهای بسیاری فعال هستند.
در صورت ادغام این انجمنها، قدرت تشکیلات و انجمن بیشتر نمیشود؟
قطعا، اما این ایدهآل است. اینکه نزدیک به ٩٠ درصد جامعه نابینایان در یک تشکل فعالیت کنند، عالی است اما نیازمند بسترسازیهای بسیاری است. شما بهتر میدانید کار گروهی چقدر دشوار است. اما من هم با شما همنظرم که هیأتمدیرهای به پشتوانه ۱۰هزار نفر قطعا قدرتمندتر است از هیأتمدیرهای با پشتوانه پنجهزار نفر، اما تاکنون ناهماهنگیها باعث شده چنین انجمنی شکل نگیرد.
صریح بپرسم افزایش اعضا تغییراتی در هیأتمدیره انجمنها به دنبال دارد. همین مسأله باعث نشده مدیران انجمنها تمایلی به افزایش تعداد اعضا نداشته باشند؟
این نگاهی بدبینانه است. افراد در هیأتمدیرهها دنبال تغییر و گسترش انجمنها هستند. این از اهداف اولیه تشکیل انجمنهاست؛ مثلا در انجمن ما، من بهعنوان موسس تنها فردی بودهام که تاکنون تغییر نکردهام. اعضای دیگر دایما تغییر کردهاند. برخی از اعضای هیأتمدیره سابقه مشارکت دو تا سهسال دارند و بهتازگی به انجمن ورود کردهاند. آنها با ایفای صحیح نقش بهعنوان عضو هیأتمدیره انتخاب شدهاند.
اول آذر بهعنوان «آغاز هفته روشندلان» در کشور نامگذاری شده است. دلیل این نامگذاری چیست؟
بله، البته هفته روشندلان بیشتر در تقویمهای قدیمی آمده است. در سالهای دور، در کشور ما از اول تا ششم آذرماه هفته روشندلان نامگذاری شده بود، اما درحال حاضر این عنوان تقریبا منسوخ شده است. در تقویمهای جدید این نامگذاری را نمیبینیم. درحال حاضر روز گرامیداشت نابینایان در کشور همان بیستوسوم مهر مطابق با پانزدهم اکتبر، روز جهانی عصای سفید است. این روز هم در ایران و هم در کشورهای مختلف دنیا بهعنوان روز عصای سفید شناخته شده است. در این روز همایش و مراسم ویژه این قشر از جامعه برگزار میشود. برنامههایی هم در دوازدهم آذر (سوم دسامبر) روز معلولان اجرا میشود، البته این برنامهها با اولویت معلولان جسمی و حرکتی است. روزهای دیگر هم در تقویم مربوط به نابینایان نامگذاری شده است، اما معتبرترین روز همان پانزدهم اکتبر، روز جهانی عصای سفید است. در مورد اول آذرماه هم تا آنجا که اطلاع دارم مربوط به کشور ماست. من منبع و مأخذی در این زمینه ندیدهام.
مدرک تحصیلیتان چیست؟
کارشناس ارشد آموزش توانبخشی از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
چه سالی؟
فکر میکنم سال ۷۰. رشته تحصیلی من هم در دوره کارشناسی ادبیات بود. دوره کارشناسی را در دانشگاه ملی سابق (دانشگاه شهید بهشتی) گذراندم. مهرماه سال ٥٥ هم فارغالتحصیل شدم.
با دوستان دوران کارشناسی هنوز هم رفت و آمد دارید؟
بله، همکلاسیهایم بیشتر معلم شدند. درحال حاضر هم بازنشستهاند.
متولد کدام شهر هستید؟
متولد سال ١٣٣٠ در گلپایگان. در دوازدهسالگی عارضهای برای چشمهایم پیش آمد که مجبور به کوچ به پایتخت شدم.
بازنشسته سازمان بهزیستی هستید؛ از انجمن نابینایان هم حقوق دریافت میکنید؟
خیر، من همان مبلغ بازنشستگی را از سازمان بهزیستی دریافت میکنم، اما این موضوع تنها شامل حال من نیست. هیچ فردی در این انجمن مبلغی بهعنوان حقوق یا پاداش ماهانه دریافت نمیکند، چون این مسأله به صراحت در اساسنامه ما ذکر شده است. در اساسنامه پرداخت حقوق برای اعضای هیأتمدیره ممنوع شده است. علاوه بر این، فعالیتها در مجموعه بیشتر با مشارکت اعضا دنبال میشود. البته چهار نفر نیز در فعالیت اداری - خدماتی با ما همکاری میکنند که این افراد کارمند شرکتهای خصوصی هستند. حقوق این افراد را همان شرکتها پرداخت میکنند.
آیا در انجمن سهم شهرهای کمبرخوردار با شهرهای برخوردار یکسان است؟
بسیاری از دریافتکنندگان خدمات ما، خود افراد هستند. برای ما شهر یا محل سکونت فرد حایز اهمیت نیست. در برنامه کلان مانند کتابخانه هم بیشتر تمرکز ما در شهرهای محروم است.
شما عضو نخستین تشکیلات جامعه نابینایان یعنی سازمان رفاه نابینایان بودهاید. در مورد این سازمان صحبت کنیم.
بله، من در دهه ٥٠ همزمان که دانشجو بودم، عضو سازمان رفاه نابینایان نیز بودم و در کمیته دانشجویی این انجمن فعالیتم را آغاز کردم. تهیه تجهیزات و مواد مطالعاتی ازجمله خدماتی بود که ما در آن دوره ارایه میکردیم. سازمان رفاه نابینایان سازمانی نیمهدولتی بود که تا سال ٥٩ نیز فعالیتهایش ادامه داشت. دکتر ضرابی و محسنزاده ازجمله مدیران این سازمان بودند که درحال حاضر در قید حیات نیستند. در سال ٥٩ قانون تشکیل بهزیستی در مجلس مصوب شد و کلیه سازمانهای خیریه در سازمان بهزیستی ادغام شدند. من هم بهعنوان کارشناس در این سازمان آغاز به کار کردم.
در دوران دانشجویی به فعالیتهای سیاسی علاقه داشتید؟
عصر، عصر فعالیتهای سیاسی بود. در آن دوران هیچکس با این مسائل غریبه نبود. من هم فعالیتهای محدودی در انجمن اسلامی دانشگاه ملی یعنی همین شهید بهشتی کنونی داشتم.
میانهتان با شعر و ادبیات خوب است.
نه، متاسفانه . ما از درد لاعلاجی، به گربه گفتیم خانمباجی.
چرا؟ تحصیل در رشتههای دیگر منع قانونی داشت؟
خیر. من بیشتر به رشته تحصیلی ارشدم علاقه دارم. در آن دوره نابینایان به دلیل دسترسی نداشتن به امکانات مطالعاتی مجبور بودند در رشتههایی که مطالعه حفظ محور بود مثل ادبیات یا جامعهشناسی و تاریخ تحصیل کنند. درحال حاضر هم بیشتر به رشتههای علوم انسانی رجوع میکنند. پرسش من این است که چرا یک نابینا نمیتواند در رشته پزشکی مطالعه کند؟
اگر موافق هستید، در مورد فعالیت انجمن صحبت کنیم.
انجمن برنامهها و سیاستهای خود را در دو زمینه برنامههای زیربنایی و جامعه شمول که در برگیرنده همه افراد نابینا و کمبیناست، با جدیت تمام پیگیری میکند. از قبیل مناسبسازی، پیگیری برای اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان تا حصول نتیجه و برنامههای آگاهسازی از توانمندیهای جامعه هدف و.... ما در عرصه مختلف فرهنگی، بهداشتی و آموزشی و... فعال هستیم. مثلا انجمن با برگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای گوناگون سعی دارد از این طریق علاوه بر تشویق و ترغیب جامعه هدف به کارهای هنری و خلق آثار ادبی، نویسندگی، مترجمی و... به درآمد اقتصادی آنان نیز کمک کند. همچنین در حوزه بهداشت درسال جاری پیگیر ادامه طرح ژنتیک نابینایی مادرزادی بودیم که در اینباره فرمهای ارسالی از پنجاستان بررسی شد و تاکنون جمع پرسشنامههای بررسی شده به نزدیک ٢٠هزار رسیده است. توزیع سبد کالا، جهیزیه، وام قرضالحسنه، مستمری، کمک بلاعوض، لوازم خانگی، پوشاک، لوازمالتحریر، لوازم بهداشتی و تجهیزات توانبخشی نیز از دیگر خدمات مجموعه ماست.
چراتصمیم گرفتید؛ انجمن نابینایان را تشکیل دهید؟
من کارمند سازمان بهزیستی بودم و با بسیاری از افراد نابینا در سراسر کشور ارتباط داشتم. از طریق مأموریتهایی که در سراسر کشور داشتم و همچنین مطالباتی که افراد در سازمان بهزیستی داشتند با مشکلات این جامعه آشنا شدم. برای من ملموس شده بود که سازمان بهزیستی توان رفع این چالشها را به تنهایی ندارد. من هم به صورت میدانی با کاستیهای این حوزه آشنا بودم و همین باعث شد به این حوزه ورود کنم.
چه کاستیهایی؟
مثلا تجهیزات.
حالا پس از دو دهه فعالیت به نظرتان چه میزان از کاستیها حل شده است؟
معتقد نیستم به آنچه میخواستیم، رسیدهایم. تعداد متقاضیان بالا و اعتبارات محدود است، اما میتوانم ادعا کنم که با کمک خیرین به ۴۰درصد اهدافمان و در برخی فعالیتها حتی به صددرصد رسیدهایم.
مثلا؟
به طور مثال یکی از فعالیتهای ما ایجاد ساختاری برای اتصال خیران با مددجویان است. مثلا در مورد تهیه جهیزیه ما دیگر متقاضی نداریم.
یکی از فعالیتهای شما در عرصه تهیه کتاب و منابع مطالعاتی برای نابینایان است. در این زمینه آماری برای ارایه دارید؟
بله. این یکی از مهمترین عرصههای فعالیتهای ماست که در راستای خدمات فرهنگی اجتماعی انجام میشود. انجمن در حال حاضر ١٥کتابخانه دیجیتال گویا ویژه نابینایان و کم بینایان دارد. از مجموع موارد مطالعاتی و بریل در این کتابخانهها حدود ١٥هزار نفر در منزل بهرهمند هستند. همچنین در این کتابخانه تعداد ١٢٠ کتاب بریل و بیش از ٩هزار کتاب گویا موجود است.
از نگاه شما مهمترین مطالبه جامعه نابینایان چیست؟
این سوالی کلی است. هر فرد میتواند مطالبه متفاوتی با دیگر افراد داشته باشد، این قاعده شامل جامعه نابینایان نیز میشود. در شهری مثل تهران مهمترین مطالبه ما رفتوآمد است. مطالبات جامعه نابینایان در شهر تهران دیده نشده است. بهطور کلی تهران شهری منظم نیست و از نظر مناسبسازی برای معلولان این شهر وضعیت خوبی ندارد. از ابتدا در این شهر به این مسأله توجه نشده است. البته شهرداری از ما در ساماندهی وضع شهری مشورت گرفته است، اما تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله بسیار است. اما همین شهر در مقایسه با دیگر شهرها در میزان امکانات ورزشی- فرهنگی در وضع عالی قرار دارد. مطالبات افراد نابینا به موقعیت شهری و فرهنگی- اجتماعی بستگی دارد که در آن قرار دارند. کمبود تجهیزات، مسأله اشتغال و مسأله نبود آموزش مهارت فنیوحرفهای از دیگر مطالبات است. اما مهمترین مطالبه در میان جامعه نابینایان مسأله نگرش مردم است. نگرش جامعه باید نسبت به معلولان تغییر کند. این تغییر نگرش هم بایستی در میان مردم و هم مسئولان تغییر کند. نگرش مردم و مسئولان، نگرش مثبتی نیست.
دقیقا منظور شما از تغییر نگرش در میان مسئولان چیست؟
به طور مثال هنوز بودجههای لحاظ شده در کارهای فرهنگی به عدالت در جامعه تقسیم نمیشود. این نگرش در میان مسئولان فرهنگی شکل نگرفته است. سهم نابینایان در حوزه چاپ و نشر کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه میزان است؟ همین موضوع در وزارت بهداشت و کار و... هم دیده میشود. ما با چنگ و دندان سهم خود را میگیریم؟ البته در چندماه اخیر یک فیلم سینمایی به همت یک هنرپیشه به صورت گویا اکران شد که حرکت بسیار خوبی بود، اما باید گستردهتر صورت پذیرد. من از این اتفاق حمایت کردم.
انتظارتان از مسئولان؟
ما انتظار داریم، دولت قانون حمایت از معلولان را اجرایی کند. اگر نیاز است آییننامههایی برای تسهیل این قانون تصویب و اعتبارات لازم را پرداخت کند. آموزش همگانی را محدود به قشری خاص نکند. پوششهای بیمه را کامل اجرا کند. مجلس لایحه «حمایت از حقوق معلولان» را به هیأت دولت ابلاغ کرده، ولی هنوز اجرا نشده است. با اجرای این قانون تا حدودی از مشکلات معلولان ازجمله نابینایان کاسته میشود. لایحه حمایت از حقوق معلولان بیستماسفند ۹۶ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در جلسه بیستودوم فروردین شورای نگهبان تأیید شد و برای اجرا به هیأت دولت ابلاغ شد. اما از آنجا که بعضی از مواد این قانون نیاز به آییننامه اجرایی دارد، متأسفانه هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. امیدواریم این قانون درسال ۹۸ اجرا شود که معلولان بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. لایحه حمایت از حقوق معلولان در ۳۵ماده به مجلس ارایه شده بود و بخشهای اصلی این لایحه مناسبسازی معابر عمومی و سهولت تردد معلولان، امور فرهنگی، هنری و آموزشی و ورزشی معلولان، کارآفرینی و اشتغال، تسهیلات مسکن، فرهنگسازی و ارتقای آگاهیهای عمومی، حمایتهای قضائی و تسهیلات مالیاتی، حمایتهای اداری و استخدامی، مسأله تحصیل معلولان و موضوع بیمه را شامل میشود.
در سالهای اخیر ورود نابینایان به دانشگاهها تسهیل شده است. شرایط را در این عرصه مناسب میبینید؟
بله. وزارت علوم فعالیتهای مثبتی در این زمینه داشته،اما این مسأله به درستی تکمیل نشده است. مثلا منابع مطالعاتی برای دانشجویان نابینا بهعنوان یک مطالبه عمومی هنوز تهیه نشده و دانشجویان باید با مشقت و دشواری شرایط را برای خود آماده کنند.
نظر شما